۲) اهداف و ضرورت های انجام تحقیق
بی توجهی قوانین جزایی به شخصیت ظاهری و درونی مرتکبان در زمان تحقیقات مقدماتی با عنایت به اینکه اصل بر بی گناهی است مگر خلاف آن ثابت شود و عدم توجه بسیار به شخصیت درونی و روانی فرددر مرحله تعیین مجازات و صدور حکم علیه مجرمان و آثار غیرقابل جبرانی که در اجرای چنین مجازات هایی حاصل می شود، ضرورت تحقیق رادر من ایجاد کرد تا به دنبال راهکار جدیدی باشم تا اجرای کیفرهای تعزیری جدید، بیشتر در راستای درمان و اصلاح مجرمان، کاهش جرایم و جلوگیری از تکرار جرم توسط افراد خاطی باشد.
۳) نوآوری تحقیق
به طور کلی درباره شخصیت در روان شناسی نظریه کامل یونگ معروف است ولی در حقوق کیفری به صراحت این بحث مورد کنکاش علمی قرار نگرفته است. این امر هم به شتاب زدگی در تصویب قوانین بعد از انقلاب اسلامی برمی گردد که قانونگذار از رویه ی عرفی وشرعی در تصویب قوانین پیروی می کرد و عدم مطالعه منسجم و کافی درباره مبانی مجازات ها به خصوص مجازات های تعزیری که قاضی باید حسب صلاحدید خود و با توجه به شخصیت مرتکب مجازاتی را برای او مقرر کند، برمی گردد.
در این راستا رساله حاضر به دنبال بررسی وجایگاه شخصیت در تعیین مجازات است. لازم به توضیح است این موضوع با رویکردی به قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ است که تاکنون مورد کنکاش علمی قرار نگرفته است.
۴) روش مطالعاتی
این پایان نامه مبتنی بر روش تحقیق توصیفی و کتابخانه ای است. در روش کتابخانه ای از طریق فیش برداری به تحقیق و تفحص در کتاب ها و مقاله های حقوقی، مجله ها، روزنامه ها، سایت های اینترنتی علمی و حقوقی پرداخته شده و سپس با تجزیه و تحلیل، مطالب فوق حاصل شده است.
پیشینه تحقیق
در زمینه فردی کردن مجازات ها از حدود یک قرن پیش در کشورهای مختلف جهان تحقیقات گسترده آغاز شده است. با وجود اینکه رویکرد حقوق کیفری ایران به ویژه درخصوص مجازات های تعزیری به مکتب دفاع اجتماعی نزدیک است ولی این امر چندان مورد توجه قانونگذار در قوانین مصوب کیفری قرار نگرفته است. این تحقیق ضمن کمک به تقویت ادبیات این رشته برای محققان و دادرسان کیفری و دانشجویان رشتههای علوم اجتماعی و حقوق مفید است.
اصلاح مجرم از دهه ۱۳۶۰ میلادی طرفداران زیادی داشته هرچند در دهه هایی به دلیل ارتکاب جرایم شدید در اصلاح مرتکبان وقفه ای به وجود آمد ولی هنوز در نظام های کیفری دنیا توجه به شخصیت مرتکب در تعیین مجازات طرفداران زیادی دارد زیرا شخصیت انسان لایه لایه و پیچیده است و علم جدید به شناخت آن کمک میکند.
فردی کردن مجازات ها شاید مورد بحث و بررسی واقع گردیده است و در قوانین با محدودیت های به آن اشاره شده، ولی هیچ زمان به معنای واقعی در رویه قضایی مطرح نگردیده است.
فصل دوم
شناخت نقش و مفهوم شخصیت مرتکب و تشکیل پرونده شخصیت
مقدمه
از جمله مباحث مهم و جالب که در تعیین مجازات های تعزیری سهم بسزایی دارد، شناسایی موضوع شخصیت است. از آنجا دارای اهمیت میباشد که پس از بررسی شناسایی شخصیت و جستجو در این حیطه می توان رفتارهای انسان را توصیف و تبیین کرد و سپس به آن ها کمک نمود.
محکوم کردن مرتکب بدون در نظر گرفتن و شناسایی شخصیت او با هیچ منطقی سازگار نیست و مقام قضایی نباید فقط به جرم ارتکابی توجه کرده و عوامل روانی، جسمانی و اجتماعی مؤثر در ارتکاب بزه را نادیده بگیرد. او باید به عللی که از یک انسان عادی فردی بزهکار ساخته است پی ببرد و به همه آن عوامل معرفت کامل حاصل کند. در غیر این صورت تصمیمی که اتخاذ خواهد کرد نه تنها بر مبنای عدالت بلکه عین ظلم میباشد.
قاضی در برخورد با بزهکاری، تنها نباید در جستجوی مصداق قانونی آن باشد، بلکه او به مثابه یک طبیب، قبل از هر کاری باید درد بیمار را تشخیص داده سپس داروی مناسب و لازم را تجویز نماید وگرنه بیماری او نه تنها مداوا نمی شود، بلکه امکان تشدید حالت و احیاناً نابودی وی و حتی شیوع بیماری نیز وجود خواهد داشت.[۱]
در این راستا به منظور پی بردن به شخصیت متهم یا مرتکب، تشکیل پرونده ای تحت عنوان «پرونده شناسایی شخصیت» در کنار پرونده قضایی- لازم میباشد که در تنظیم چنین پرونده ای متخصصان علوم مختلف مانند روانشناسی، جامعه شناسی، پزشک، روانپزشک، مددکار اجتماعی و… نقش اساسی را ایفا می نمایند که در یک دادرسی کیفری عادلانه ضروری میباشد که مقام قضایی پس از بررسی پرونده شخصیت و شناخت بر ابعاد مختلف شخصیت بزهکار بتواند در راستای فردی کردن و رسیدگی های کیفری، بهترین تصمیم و عادلانه ترین مجازات را مبنی بر اصلاح و تنبیه مرتکب اتخاذ کند.
در برخی سیستم های حقوقی مانند آمریکا، بلغارستان، یوگسلاوی و فرانسه لزوم تشکیل چنین پرونده ای به صراحت از سوی مقنن مورد تأکید قرار گرفته است و عملاً پرونده شناسایی شخصیت در کنار پرونده قضایی هر مرتکب، در برخی جرایم به صورت اجباری و در برخی اختیاری تشکیل میگردد.[۲]
مبحث اول: تعریف شخصیت
۱- تعریف لغوی و اصطلاحی شخصیت
این واژه دارای معنای لغوی و اصطلاحی میباشد. معنای لغوی شخصیت که گرفته شده از کلمه عربی بوده به معنای شرافت و رفعت و بزرگواری و مرتبه و درجه است.[۳] در اصطلاح روانشناسی، شخصیت یا منش عبارت از مجموع احساسات عواطف و افکار و… می توان گفت برای شخصیت یا منش هر فرد دو رکن میباشد: یکی وحدت و دیگری هویت. وحدت هر کس از این جهت است که نفسانیاتش، سلسله واحدی را تشکیل میدهد و او میتواند چندین معنی را با یک عمل ذهنی با هم مقایسه کند. هویت از این روست که وحدت مذبور در طول زمان محفوظ می ماند. شخص همواره احساس میکند که همان است که روز پیش یا سال پیش بوده است یا روز یا سال بعد خواهد بود و آگاه بر اینکه از لحاظ وجودی و اخلاقی از دیگر همنوعان متمایز میباشد همان گونه که از جهت خصوصیات جسمانی با آن ها فرق دارد. پاره ای از احساسات، اراده، تخیل و حافظه از جمله مواردی میباشند که شخصیت را تشکیل میدهند.[۴]
شخصیت از لحاظ حقوقی و اخلاقی در این مورد ترکیبی است که اجزای سازنده آن بر یکدیگر بسیار موثرند. و غرض از سیستم های روانی، همه عادات، نگرش ها، ارزش ها، عقاید، حالات عاطفی، احساس ها و محرک هایی است که دارای ماهیت روانی ولی اساس عصبی، غددی یا فیزیکی هستند. این سیستم ها به هیچ وجه حالت توارث ندارند. مگر اینکه بر شالوده ی خصوصیت های ارثی بنا شوند و یادگیری در آن ها نقش بسیار مؤثری را بازی میکند؛ از همین رو نظر به اینکه این سیستم ها محصول یادگیری هستند دیگر عقیده سنتی مبنی بر ارثی بودن صفت های شخصیتی، مورد قبول روانشناسان به طور مطلق نیست.[۵]
۲- تعریف عمومی شخصیت (معنای عام شخصیت)
واژه شخصیت، واژه ای است که هر یک از ما روزانه هزاران بار آن را بر زبان می آوریم بدون آنکه مفهوم علمی خاصی را اراده کنیم. به طور ساده وقتی ما درباره شخصیت فردی صحبت میکنیم، منظورمان مجموعه خصوصیت ها و طرح های رفتاری ظاهری فرد است که او را از سایر افراد متمایز میکند.