ترک دروغ بر خدا که عدم رستگاری را در پی دارد.
ترک کفر و نفاق که به شدت مورد مذمت قرار گرفته است.
متکبرانه راه نرفتن و مغرورانه گام بر نداشتن.
و ترک طغیان در دنیا پرستی.
حضرت علی ۸ خطاب به مالک اشتر به عنوان فرماندار مصر می نویسد: بپرهیز که خود را در بزرگی، همانند خداوند بپنداری و در شکوه خداوندی خود را همانند او بدانی، زیرا خداوند هر سرکشی را خوار میسازد و هر خودپسندی را بی ارزش میکند.(نهج البلاغه- نامه ۳۵)
از این رو، خود بزرگ بینی مورد نکوهش قرار گرفته و مربی باید از این صفات زشت و نکوهیده به دور باشد.
در تعالیم دین مبین اسلام همواره بر اعتدال و میانه روی تاکید گردیده و از پر خوری، پرحرفی، آرزوهای دور و دراز، پرداختن به لهو و لعب، ظلم و ستم، تهمت، جزع و فزع، حرص، حرام خواری، حسادت ، کینه توزی و تحقیر دیگران به شدت مذمت گردیده و همه را باعث دوری از درگاه خداوند متعال دانسته است.
۲-۱-۳- اصلاح رابطه انسان با جامعه:
انسان موجودی اجتماعی است و نمی تواند به سوی غایت تربیت سیر کند مگر در میان جمع و بر اساس روابط صالح اجتماعی.
انسان چه در حال آسایش و راحتی و چه در بلایا و سختی ها لازم است کلیه شئون زندگی خویش را در پرتو روابط اجتماعی سالم، تعاون و همکاری اجتماعی به سامان رساند. خدای متعال اهل ایمان را به روابط اجتماعی صحیح فرا خوانده و فرموده است:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (آل عمران-۲۰۰)
ای کسانی که ایمان آورده اید، بردباری کنید و با هم سازش و پیوند کنید و از خدا پروا نمایید. امید است که رستگار شوید.
خداوند متعال مردمان را به اصلاح رابطه خود با جامعه و تحقق روح تفاهم، صداقت و پیوند با یکدیگر و دوری از پراکندگی و نیز امر به نیکی و دوری از بدی ها، فرا می خواند و میفرماید:
وَتَعَاوَنوُا عَلَی البِّرِ وَالتَّقوَی (مائده-۲) در نیکو کاری با یکدیگر همکاری کنید.
درآیات قرآن به انحای گوناگون، رفق و مدارا با مردم را یاد آوری کرده است. از جمله به موارد زیر اشاره نموده است:
۱- سلام کردن به مردم.
خوش رفتاری با مردم.
مشورت با مردم.
پاسخ بهتر دادن به مردم.
گذشت از لغزش های مردم.
زیبا سخن گفتن با مردم.
احسان و خدمت به مردم.
انسان صالح خود را نسبت به دیگر اعضای جامعه انسانی مسئول میبیند و برای تامین نیازهای دیگران و حفظ سلامت و مصالح جامعه تلاش میکند. بدیهی است هر چه پیوند انسان با خداوند به عنوان خالق جهان هستی مستحکم تر باشد، رابطه وی با بندگانش نیز بهتر خواهد بود. او درد و رنج دیگران را درد و رنج خود میداند و همواره در پی آسایش و امنیت و هدایت و تعالی همنوعان خود می باشد. دعوت دیگران به نیکی و کارهای شایسته و باز داشتن از زشتیها، خود، اصلاح رابطه با جامعه است. امام علی ۸ در خصوص اصلاح رابطه انسان با مردم میفرماید: با خدا و با مردم و با خویشاوندان نزدیک و با افرادی از رعیت خود که آنان را دوست داری، انصاف را رعایت کن، که اگر چنین نکنی ستم روا داشته ای و کسی که به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جای بندگانش دشمن او خواهد بود.(نهج البلاغه، نامه۳۵)
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
پیامبر اکرم i فرمود: بعثت لمکارم الاخلاق (دهقان، اکبر،۱۳۹۰،ص۲۰۸) از محاسن رسالت من از جانب خدا، رساندن اخلاق کریمه و خویها پسندیده به مردم است.
بنابر این انصاف داشتن در برخوردها و ستم روا نداشتن به دیگران بارها مورد تاکید اسلام قرار گرفته و ظلم در حق مظلوم، سر جنگ داشتن با خداوند متعال است.
۲-۱-۴- اصلاح رابطه انسان با طبیعت:
شناخت طبیعت به عنوان مظهر حق و آیت الهی و تسخیر و بهره مندی درست از آن در جهت سیر به سوی کمال مطلق، از اهداف تربیت است.
إِنَّ فِی اخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللّهُ فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَّقُونَ (یونس-۶) همانا در آمد و شد شب و روز و آنچه خدا در آسمان ها و زمین آفریده است برای مردمی که پروا دارند دلایلی آشکار است.
بنابر این ضرورت دارد مربی که در صدد تربیت دیگران است ابتدا به اصلاح رابطه خود با طبیعت بپردازد تا در مرحله بعد بتواند این حقایق را به متربیانش بیاموزد.
۲-۱-۵- اصلاح رابطه انسان با تاریخ:
دریافت صحیح انسان از جایگاه حقیقی خود در تاریخ، نگرش درست نسبت به حوادث تاریخی و سیر در آنها و کسب اعتبار از آنها و شناخت سنت های حاکم بر تحولات تاریخی، از اهداف اساسی تربیت است که انسان با دستیابی به آنها میتواند حال و آینده خود را چنان که باید اصلاح کند. دعوت قرآن کریم به درک تاریخ گذشتگان و سیر در حوادث گذشته و توجه به سنت های حاکم بر آنها در همین راستا است.
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُجْرِمِینَ (نمل-۶۹) بگو در زمین بگردید و بنگرید عاقبت کار مجرمان به کجا رسید!
در دستورات اسلام نیز داریم که مومن هیچ وقت از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود. یک معنی این عبارت همین است که انسانی به موفقیت نائل میگردد که از تجربه گذشتگان بهره جسته و آن را عامل ترقی خود قرار دهد. یعنی از نقاط ضعف گذشتگان جهت بهبود کارها و از نقاط قوت آنان برای پیشبرد هرچه بهتر خود استفاده نماید.
۲-۲- عناصر تربیت:
انسان موجودی شگرف و پیچیده و دارای ابعاد و زوایای وجودی گسترده است و رازهایی در او نهفته شده است که می توان او را نقطه پَرگار هستی و مرکز دایره وجود دانست. بر این اساس چنین می نماید که شناخت انسان از بنیادی ترین مباحث عرصه تعلیم و تربیت است. زیرا موضوع تربیت و سنگ بنای آن انسان است. پر واضح است که همه عناصر و اجزاء تعلیم و تربیت جهت رشد و تعالی این مخلوق باریتعالی می بایست بکار گرفته شود چونان فرشتگان باشد بلکه بالاتر رود و خلیفه خدا در زمین گردد.
۲-۲-۱- مربی:
مربیان باید با عزمی راسخ و خلل ناپذیر در مسیر تعلیم و تربیت تلاش نمایند، زیرا برای رسیدن به اهداف متعالی میبایست سختی های زیادی را متحمل شد و از آنها به هیچ وجه نهراسید. انسانهای ترسو و بدون اراده هیچ وقت به جایی نرسیده اند. نبی مکرم اسلام هیچ گاه به خود شک و تردید راه نداد و همواره با توکل بر خدا و استعانت از درگاه ایزد متعال حرکت نمود. با اینکه اعراب معاصر پیامبر سخت بر عادات غلط خویش تعصب میورزیدند و بر پرستش بتان اصرار داشتند، امّا تاریخ بشریت شاهد دگرگونی اجتماعی در جامعه عرب آن روز شد. تحولی که بدست توانای آخرین پیامبر خدا محمد بن عبداللهi پدید آمد، آن ملت را که در نهایت انحطاط و فروپاشی بوده، فاقد هر گونه روابط انسانی بودند به سوی خود جلب کرد. پیامبر اسلام در سایه عزم و توکل به خدا از اعراب پراکنده، ملتی منسجم و متحد بوجود آورد که به سوی یک هدف رهسپار شدند. ساخت والاترین فرهنگ و بزرگ ترین روح انسانی در آنها نشان دهنده عظمت کار یک مربی انسان ساز است. بنابر این، یکی از شرایط لازم برای کسب علم و دانش، وجود یک معلم و استاد با تجربه و کارآمد است. به عبارت دیگر، اگر همه شرایط و امکانات فراهم باشد و پیشرفته ترین وسایل در اختیار افراد قرار بگیرد، اما یک استاد و مربی برجسته و خُبره وجود نداشته باشد، افراد نمی توانند به مرحله یادگیری که همان قرار گرفتن در مسیر الی الله است، برسند.
کسی که میخواهد عهده دار منصب تعلیم گردد باید قبلاً مراتب صلاحیت و شایستگی خویش را برای احراز چنین مقامی فراهم آورد و این شایستگی در تمام مظاهر وجود او پدیدار باشد یعنی رفتار و گفتارش نمایانگر اهلیّت و شایستگی او برای احراز مقام تعلیم بوده و اساتید صالح نیز صلاحیت او را تایید نمایند.
همچنین رفتار معلّم باید مطابق موازین علمی او باشد. خداوند در قرآن کریم میفرماید:
أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ (بقره، ۴۴)
آیا مردم را به احسان و نیکی فرمان میدهید و خویشتن را فراموش مینمایید.
امام صادق ۸ در تفسیر آیه إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء (فاطر،۲۸) فرموده است: علماء و دانشمندان خداشناس و بیمناک از او، کسانی اند که عملشان، گفتار آنها را تایید نماید. اگر عمل کسی، گفتارش را تایید نکند و میان کردار و گفتارش ناهماهنگی مشهود باشد، نمی توان عنوان عالم و دانشمند را بر او اطلاق کرد.(آشتیانی، محمدرضا و محسن،۱۳۹۱،ص۴۵۴)
و نیز همان امام فرمود: اگر عالم و دانشمند به علم خود عمل نکند موعظه و اندرز او از دلها میلغزد آنچنان که باران از روی سنگ صاف، لغزان است.(همان،ص۴۵۴)
مربی باید خوش خلق و متواضع باشد و رفق و مدارا، با شاگردان را نصب العین خویش قرار دهد و در تکمیل نفس و تهذیب باطن آنان نهایت کوشش خود را مصروف دارد.
رسالت و وظیفه مربی ایجاب میکند که وی نباید از تعلیم و آموزش افراد به خاطر آنکه ممکن است احیاناً واجد قصد و نیّت خداپسندانه ای نباشند دریغ ورزد.
مربی باید سرمایه ها و اندوخته های علمی خود را به افرادی که نیازمند به علم و دانش هستند بذل و انفاق کند و در نشر و علم و اعطای آن به افراد محتاج بخل نورزد.