سبک دلبستگی، الگوی تعمیم یافته از پاسخ به روابط صمیمانه فرد است که تصور می شود تجربیات قبلی روابط صمیمانه را منعکس میکند و در طول زمان، ثبات نسبی دارد (فینی و نولر[۲۰۱]، ۱۹۹۶).
به طور خلاصه دلبستگی میتواند به عنوان یک رابطه عاطفی با دوامی نسبت به یک فرد خاص تعریف شود و چنین روابطی دارای ویژگی هایی است که آن را از انواع دیگر جدا میکند از جمله:
-
- آن ها انتخابی[۲۰۲] هستند . یعنی روی افراد خاص که رفتار دلبستگی را در یک موقعیت فرا می خوانند، متمرکز هستند و در حقیقت دامنه آن ها محدود به افراد خاصی است.
-
-
- آن ها تقرب جویی فیزیکی[۲۰۳]را دارا میباشند . یعنی منجر به کوشش برای حفظ مجاورت با موضوع دلبستگی میشوند.
-
-
- آن ها امنیت و آسایش را فراهم میکنند که این منجر به دستیابی به مجاورت می شود.
- آن ها زمانی که رابطه قطع می شود و مجاورت نمی تواند حاصل شود، اضطراب جدایی را ایجاد میکنند (اسچیفر و رادلف[۲۰۴]، ۲۰۰۵؛ به نقل از برزگر، ۱۳۸۵).
تحقیقات نشان میدهد که در دلبستگی دو بعد اصلی وجود دارد. بعد شناختی – عاطفی دلبستگی که به عنوان کیفیت عواطف نسبت به چهره دلبستگی مطرح می شود و بعد رفتاری که در واقع به بهره گیری از حمایت و مجاورت به الگوی دلبستگی مربوط می شود. بعد شناختی – عاطفی دلبستگی در سنین بالا تر اهمیت بیشتری پیدا میکند (خوشابی و ابوحمزه، ۱۳۸۶).
همچنین دلبستگی با توجه به دو رویکرد اصلی قابل بررسی است:
الف) دلبستگی به عنوان یک سازه سازمانی
ب)دلبستگی به عنوان یک سازه صفتی
تعدادی از محققین که دلبستگی را به عنوان سازه سازمانی در نظر می گیرند، معتقدند که رفتار هایی که شاخص دلبستگی هستند با یکدیگر همبستگی درونی دارند. مجموعه این رفتار ها سازمان دلبستگی را به وجود می آورد. در این رویکرد، دلبستگی تحت عنوان مفاهیم پیوند عاطفی و روابط دلبستگی مطرح می شود (واترز[۲۰۵]، ۱۹۷۸).
تعداد دیگری از محققین دلبستگی را به عنوان سازه صفتی در نظر می گیرند. بر اساس این الگو شاخص های رفتاری در طول زمان با یکدیگر همبسته اند، بر خلاف رویکرد سازمانی،
شاخص های رفتاری در مقاطع زمانی و در هر مرحله از رشد و تحول با یکدیگر همبستگی دارند. بنابرین در این رویکرد کیفیت دلبستگی به عنوان یک صفت شخصیتی در نظر گرفته شده که که در آن ویژگی های افراد در طول زمان ثابت است (فخاری نژاد، ۱۳۸۶).
۲-۲-۱۳-۲- تفاوت دلبستگی با وابستگی
بین دو واژه دلبستگی و وابستگی تفاوت وجود دارد . در هفته های نخست، زندگی یک نوزاد بدون تردید به خدمات مادر وابسته است، اما کودک هنوز به مادر دلبسته نشده است. در حالی که یک کودک ۳-۲ ساله که به ورود فرد نا آشنا رفتار دلبستگی با مادر را نشان میدهد به مادر دلبسته است نه وابسته (خانجانی، ۱۳۸۴).
کلمه وابستگی به طور ضمنی به اندازه و حدی که یک فرد برای حیاتش به دیگری متکی است اشاره دارد و بنابرین یک منشاء کنشی دارد. در حالی که دلبستگی به شکلی از رفتار اشاره دارد که کاملاً توصیفی است. وابستگی در موقع تولد در اوج خود است ولی در جریان تحول کودک رو به زوال می رود. در حالی که دلبستگی در موقع تولد قابل مشاهده نیست و به تدریج بعد از ۶ ماهگی آشکار می شود (خانجانی، ۱۳۸۴).
رفتار دلبستگی به ارتباط عاطفی یک شخص با شخص دیگر مرتبط است در حالی که وابستگی به عنوان یک صفت شخصیتی قلمداد می شود (بالبی، ۱۹۸۸؛ به نقل از شفیعی مطلق، ۱۳۸۹).
۲-۲-۱۳-۳- اصول نظریه دلبستگی
ده اصل مهم و اساسی نظریه دلبستگی عبارتند از:
الف) دلبستگی یک نیروی برانگیزاننده ذاتی است.
ب) دلبستگی ایمن، مکمل خود مختاری است.
پ) دلبستگی، پناهگاهی ایمن برای فرد مهیا میسازد.
ت) دلبستگی، اساس ایمنی را فراهم میسازد.
ث) در دسترس بودن و پاسخگو بودن روابط را میسازد.
ج)ترس و تردید، نیازهای دلبستگی را فعال میسازد.
چ)فرایند اضطراب جدایی قابل پیشبینی است.
ح)تعداد معدودی از اشکال نا ایمن اشتغال عاطفی را می توان شناسایی کرد.
خ) دلبستگی، مدل های کاربردی خود و دیگران را شامل می شود.
-
- -Campell- Sills&Barlow ↑
-
- -Eisenberg,Hofer&Vaghan ↑
-
- – Shaver & Mikulincer ↑
-
- -emotion regulation ↑
-
- -personality traits ↑
-
- – attachment and dimensions styles ↑
-
- -Bowlby ↑
-
- -Hazan ↑
-
- -Ainsworth ↑
-
- -anexity ↑
-
- – Cassidy ↑
-
- – Brown Field ↑
-
- – Dewitte ↑
-
- – Roque & Verssimo ↑
-
- – sensitivity ↑
-
- – responsiveness ↑
-
- – distressing affects ↑
-
- – Wearden ↑
-
- – Lucy ↑
-
- – Gresham & Gullone ↑
-
- – Golman ↑
-
- – Mayer,Caruso & Salovey ↑
-
- – Schutte ↑
-
- – Lazarus ↑
-
- -Tooby & Cosmides ↑
-
- -Fredrickson ↑
-
- -Palfai &Saolovey ↑
-
- – Isen,Rosenzweig & Young ↑
-
- – Estrada ↑
-
- – Cahill ↑
-
- -Garnefski & Kraaij ↑
-
- – self-blame ↑
-
- – other-blame ↑
-
- – rumination ↑
-
- -costastrophizing ↑
-
- – putting in to perspective ↑
-
- ۷-postive reoppraisal ↑
-
- -postive refousing ↑
-
- – acceptance ↑
-
- – refocus on planing ↑
-
- – Spinhoven ↑
-
- – big five ↑
-
- -Mccare & Costa ↑
-
- – neuroticism ↑
-
- -extraversion ↑
-
- -opennessto experience ↑
-
- -agreeableness ↑
-
- -conscientiousness ↑
-
- – Kafetsios ↑
-
- -secure ↑
-
- – Florian ↑
-
- -insecure ↑
-
- -Hooper ↑
-
- -Ronan & Kendall ↑
-
- -Aldao,NolenHoeksema & Schweizer ↑
-
- -Koole ↑
-
- -Gratz & Roemer ↑
-
- -Lenbern ↑
-
- -Simpson ↑
-
- -Pervin ↑
-
- -Feist & Feist ↑
-
- – Berman & Sperling ↑
-
- – Revised Adult Attachment Scale ↑
-
- – Collins &Read ↑
-
- – Ochsner ↑
-
- – Bargh & Williams ↑
-
- – Questionnaire Cognitive Emotion Regultion ↑