با توجه به عدم دسترسی مستقیم مناطق اشغالی کمیته تصمیم گرفت طی بازدید از کشورهای همسایه این مناطق مصاحبه با افرادی که به صورت مستقیم درگیر مسایل حقوق بشری در این منطقه بودند را مبنای گزارش خود قرار دهد.[۲۳۵]
گزارشهای کمیته وضعیت حقوق بشر در مناطق اشغالی شامل انتفاضه اول (۱۹۹۳-۱۹۸۷) امور قضایی، الحاق بیت المقدس به اسرائیل نحوه رفتار با زندانیان نحوه رفتار با غیر نظامیان فلسطینی، بررسی آزادیهای اساسی مردم فلسطین و نحوه رفتار یهودیان شهرک نشین در این منطقه با فلسطینیها و نقض حقوق بین الملل میبود.
کمیته در گزارشات خود تصدیق کرد که اسرائیل به صورت دو فاکتو مناطق اشغالی را ضمیمه کشور خود کرده است. این عمل از طریق ایجاد شهرکهای یهودی نشین جدید یا گسترش شهرکهای قبلی، مصادره اموال، انتقال شهروندان اسرائیل به مناطق اشغالی، اخراج فلسطینیها از مناطق اشغالی، تشویق و یا اجبار فلسطینیها به خروج ازسرزمین خود بوده است.
ب: تشکیل کمیته حقوق فلسطین در مجمع عمومی سازمان ملل متحد
در سال ۱۹۷۵ به دنبال قطعنامه ۳۳۷۶ مجمع عمومی سازمان ملل متحد، کمیته حقوق فلسطین در مجمع عمومی سازمان ملل متحد تشکیل شد و از کمیته خواسته شد تا در مورد چگونگی احقاق حق فلسطینیها، به مجمع برنامهای ارائه دهد.[۲۳۶]
کمیته در سال ۱۹۷۶ دو سری توصیه منتشر کرد. اول مسئله حق بازگشت فلسطینیها به خانه خود و باز پس گیری اموالشان و مورد دیگر حق خود مختاری، استقلال و حاکمیت ملی، فلسطین بود. شورای امنیت این توصیهها را مورد بحث قرار داد ولی به علت وتوی امریکا نتوانست در این مورد تصمیم گیری کند. شورا در فرصتهای بعدی مجددا این موضوع را مورد رسیدگی قرار داد ولی هر بار تصمیمگیری را به جلسات بعدی موکول کرد. این توصیهها توسط مجمع عمومی در سال ۱۹۷۶ و سالهای بعدی تصدیق و تائید شد. مجمع عمومی همچنین از کمیته درخواست کرد تا شرایط را به طور دائم بررسی و به مجمع و شورای امنیت گزارش کند.
کمیته همچنین پذیرفت که اطلاعات و توصیههای خود را با هر وسیلهای با بهره گرفتن از سازمانهای غیر دولتی و سایر امکانات ممکن، نشر و گسترش دهد. در بین سالهای ۱۹۸۰ الی ۱۹۹۰ کمیسیون وضعیت فلسطین را با توجه به حقوق فلسطینیها پیگیری کرده و یافته های خود را به مجمع عمومی و شورای امنیت گزارش داد. از طریق تشکیل سمینار، سمپوزیم و سایر فعالیتهای مشابه، در سطوح بین المللی با تمرکز به صلح براساس حقوق انکار نکردنی مردم فلسطین، اطلاعات عمومی را در مورد فلسطین گسترش داد.[۲۳۷]
ج: طرح سازمان ملل متحد برای بیت المقدس[۲۳۸] (۱۹۴۷)
قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل متحد مورخ ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ در مورد تقسیم بیت المقدس به عنوان یک شهر غیر نظامی که تمامی شهر کلا تحت کنترل شورای قیومیت سازمان ملل اداره شود و شورا پیش نویس قانون اساسی برای بیت المقدس را تهیه و یک فرماندار برای این شهر انتخاب کند.
مجلس قانونگذار از طریق انتخابات عمومی فراگیر تشکیل شود. این قانون اساسی برای ده سال بدون تغییر باقی میماند. پس از آن برای جلوگیری از عملیات خصمانه میان طرفین، جهت اجرای قطعنامه، اسرائیل قسمت غربی بیت المقدس و اردن قسمت شرقی شامل دیوار شهر قدیمی را اشغال کردند. مجمع عمومی با صدور قطعنامه ۱۹۴ در تاریخ ۱۱ دسامبر ۱۹۴۷ اصول بین المللی کردن و حقوق موجود را به دو طرف مجددا اعلام و تصریح کرد.[۲۳۹]
بند دوم: جنگ اسرائیل با کشورهای همسایه عربی
الف: جنگ شش روزه ۱۹۶۷
جنگ ۱۹۶۷ که به جنگ شش روزه معروف است، در ۵ ژوئن این سال با حمله اسرائیل به همسایگان عربش آغاز شد. این حمله در شرایطی صورت پذیرفت که اعراب خود را برای حمله به دشمن آماده کرده بود. با حمله غافلگیر اسرائیل از زمین و هوا روبرو شدند. در طی این جنگ اسرائیل بلندی های جولان از سوریه، نوار غزه و صحرای سینا از مصر و کرانه باختری از اردن را اشغال کرد .
در بدو امر، درگیریهای نظامی در۱۹۵۶ هنگامی آغاز شد که اسرائیل در۲۹ اکتبر به عملیات نظامی علیه مصر مبادرت کرد و سپس این درگیریها با همکاری فرانسه و انگلستان ادامه یافت. در یک فضای پر تشنج سیاسی مصر در ژوئیه ۱۹۵۶ کانال سوئز را ملی کرد. بحرین با درخواست آتش بس از سوی مجمع عمومی در یک نشست ویژه اضطراری و عقب نشینی تدریجی نیروهای اشغالگر و استقرار نیروهای اضطراری سازمان ملل (یونف ۱) به عنوان نخست نیروی اضطراری حافظ صلح سازمان ملل پایان پذیرفت.[۲۴۰]
یونف ۱ در ماه مه ۱۹۶۷ در پی درخواست مصر که به دبیر کل اعلام کرد دیگر موافق ادامه حضور نیروهای اضطراری سازمان ملل در سرزمینهای مصر و غزه نیست این مناطق را تخلیه کرد. در تاریخ ۵ ژوئن ۱۹۶۷ اسرائیل با یک سری عملیات غافلگیر کننده به پایگاه های هوائی مصر جنگ معروف به جنگ شش روزه را آغاز کرده و دامنه این حمله به کشورهای سوریه و اردن هم کشیده شد متعاقب این حملات نوار غزه شبه جزیره سینا، بخش شرقی بیت المقدس کرانه باختری رود اردن و بلندیهای جولان به تصرف اسرائیل درآمد. شورای امنیت در طی این شش روز چهار فرمان آتش بس صادر کرد لیکن اسرائیل تنها بعد از آن که به هدف توسعه ارضی خود نائل آمد آتش بس را پذیرفت. این جنگ از لحاظ حقوق بین الملل قابل بحث میباشد اسرائیل مدعی است که براساس ماده ۵۱ شورای امنیت این جنگ تحت عنوان دفاع پیش گیرانه موجه میباشد. حال آن که مفهوم دفاع پیشگیرانه تا آن زمان در حقوق بین الملل سابقه نداشته و به نظر این جانب این عمل اسرائیل تجاوز و به قصد توسعه ارضی قلمرو خود صورت گرفته است.[۲۴۱]
اسرائیل طبق مقررات حقوق بین الملل بشر دوستانه و قطعنامههای شورای امنیت از زمان اشغال کرانه باختری، نواز غزه، صحرای سینا و بلندیهای جولان رسما به عنوان قوای اشغالگر شناخته شد. شورای امنیت سازمان ملل متحد طی قطعنامه ۲۴۲ مصوب ۲۲ نوامبر ۱۹۶۷ تحت عنوان عقب نشینی نیروهای نظامی اسرائیل از مناطق اشغالی را صادر کرد. در این قطعنامه شورای امنیت خاتمه کلیه ادعاها و حالت مخاصمه و احترام و شناسائی حاکمیت تمامیت ارضی و استقلال سیاسی کلیه کشورهای منطقه از جمله حق زندگی کردن در صلح با مرزهای شناخته شده و امن و خارج از هرگونه تهدید و یا عملیات خشونت آمیز را برای مردم منطقه به رسمیت شناخت.[۲۴۲] این قطعنامه با قاعده زمین برای صلح اساس کلیه مذاکرات صلح میان اسرائیل فلسطین و کشورهای عربی منطقه میباشد.
اسرائیل از گردن نهادن به قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد امتناع ورزید و بخش غربی بیت المقدس که تحت حاکمیت اردن بود و بیت الحم و ۲۷ روستای غربی دیگر را طبق مصوبه خود فرموده ضمیمه خاک خود کرد. با وجودی که اردن تقاضای کمک از عراق نکرده بود، عراق نیروهای خود را به منظور حمایت از اعراب در جنگ با اسرائیل به اردن گسیل داشت. سازمان آزادیبخش فلسطین مرکز عملیات خود را از کرانه باختری به اردن تغییر داد.[۲۴۳]
پس از استقرار آتش بس در نوامبر همان سال شورای امنیت قطعنامه (۱۹۶۷) ۲۳۷ را به تصویب رسانید که در آن از اسرائیل خواسته شده بود امنیت سلامت و آسایش ساکنان مناطق عملیاتی را تضمین و بازگشت آوارگان را تسهیل سازد. از دولتهای درگیر درخواست شده بود که با دقت و صداقت اصول انسانی ناظر بر محافظت از افراد غیر نظامی در زمان جنگ موضوع کنوانسیون چهارم ژنو مصوب ۱۹۴۹ را مراعات کنند. مجمع عمومی در پنجمین نشست ویژه اضطراری خود که به دنبال شروع جنگ تشکیل شد؛ از دولتها و سازمانها بین المللی درخواست کرد که کمکهای بشر دوستانه فوری خود به آسیب دیدگان ناشی از جنگ را گسترش دهند. مجمع عمومی از اسرائیل خواستار لغو قواعد اعمال شده و خودداری از اقداماتی شد که به تغییر وضعیت بیت المقدس بینجامد.[۲۴۴]
ب: جنگ رمضان ۶ اکتبر ۱۹۷۳
این جنگ که در ماه رمضان و مصادف با عید یوم کیپور (روزه یهودیان) بود، ارتش مصر به طور ناگهانی و با شعار الله اکبر از کانال سوئز گذشت و با شکستن خط دفاعی بارلو که در آن زمان به عنوان خط دفاعی تسخیر ناپذیر معروف بود و با حمایت نیروی هوائی به صحرای سینا حمله کرد و به طور هم زمان از طرف شرق نیروی هوائی سوریه تهاجم به اسرائیل را آغاز کرد. این جنگ سه هفته به طول کشید. جنگ در جبهههای سوری در ۲۲ اکتبر و در جبهههای مصری در ۲۶ اکتبر خاتمه یافت.[۲۴۵]
در ابتدا مصر و سوریه موفقیتهایی به دست آوردند، ولی پس از حمله متقابل اسرائیل و حمایت نظامی آمریکا و غرب وضع جنگ تغییر کرد. در حالی که سایر کشورهای عربی از کمک به مصر و سوریه خودداری کردند. مصر و سوریه وادار به عقب نشینی شدند. ارتش اسرائیل توانست در غرب کانال سوئز منطقه محدودی را به تصرف خویش درآورد. سرانجام در کیلومتر ۶ قاهره، گفت و گو برای پایان دادن جنگ آغاز شد. با وجودی که مصر و سوریه موفق به باز پس گیری صحرای سینا و بلندیهای جولان نشدند، با توجه به این واقعیت که اسرائیل با کمک تسلیحاتی آمریکا موفق به عقب نشاندن مصر و سوریه شده بود، این جنگ یک پیروزی سیاسی برای مصر وسوریه محسوب میشود.
در اکتبر ۱۹۷۳ مجدداً بین مصر و اسرائیل در مناطق کانال سوئز و صحرای سینا و سوریه در منطقه جولان جنگ درگرفت. با اوج یافتن جنگ، آمریکا و شوروی توأم خواهان نشست فوری شورای امنیت شدند. در ۲۲ اکتبر ۱۹۷۳ شورای امنیت قطعنامه ۳۳۸ را به تصویب رسانید که ضمن تأیید مفاد قطعنامه ۲۴۲خواستار از سرگیری مذاکرات با هدف دستیابی به صلحی پایدار و عادلانه در منطقه خاورمیانه شد. در خواست آتش بس بعداً در قطعنامه ۳۳۹ مورخ ۲۳ اکتبر ۱۹۷۳ مورد تاکید قرار گرفت و از دبیر کل خواسته شد تا ناظران سازمان ملل را فوراً به منطقه اعزام نماید.
هرچند با تداوم جنگ در منطقه انور سادات، رئیس جمهور مصر مستقیما به شوروی و ایالات متحده متوسل شد تا برای استقرار آتش بس مداخله نظامی کنند. در حالی که شوروی با این درخواست موافق بود، ایالات متحده با آن مخالف ورزید و این مخالفت، دو ابر قدرت را در برابر هم قرار داد. بنا به درخواست مصر، شورای امنیت در ۲۴ اکتبر مجدداً تشکیل جلسه داد که به تصویب قطعنامهای انجامید که در آن تشکیل نیروی حافظ صلح جدیدی درخواست شده بود و همچنین به تشکیل دومین نیروی اضطراری سازمان ملل (یونف ۲) منجر گردید. به دنبال توافق اسرائیل و مصر برای پایان بخشیدن به درگیریها، یونف ۲ بر استقرار مجدد نیروهای خود نظارت کرد.[۲۴۶] براساس توافق جداگانهای که در ماه مه ۱۹۷۴ به دست آمد، اسرائیل و سوریه نیز موافقت نامه عدم درگیری را امضا کردند و این به تشکیل نیروهای ناظر بر قطع درگیری سازمان ملل آندوف[۲۴۷] انجامید که ماموریت آن نظارت بر توافقهای حاصله بین اسرائیل و سوریه بود. شورای امنیت نیز مأموریت یونف را تا ژوئیه ۱۹۷۹ که به دنبال حصول معاهده صلح میان مصر و اسرائیل منحل گردید، به صورت دورهای تمدید کرد. آندوف همچنان به مأموریت خود در منطقه جولان ادامه میدهد.[۲۴۸] شورای امنیت سازمان ملل متحد طی قطعنامه ۳۳۸ خواستار آتش بس فوری و آغاز مذاکرات در جهت اجرای قطعنامه ۲۴۲ شورا، با هدف ایجاد صلح عادلانه و پایدار در خاورمیانه شد.[۲۴۹]
در سال ۱۹۷۴ اتحادیه عرب سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) را به عنوان تنها سخنگوی فلسطینیها اعلام کرد.[۲۵۰]یاسر عرفات در مجمع عمومی سازمان ملل متحد شرکت کرد و در سخنرانی خود به نمایندگان مجمع عمومی گفت: من با شاخه زیتون و سلاح یک جنگجوی آزادی آمدهام، نگذارید شاخه زیتون از دستم بیافتد.[۲۵۱]
ج: حمله اسرائیل به لبنان ژوئن ۱۹۸۲
اسرائیل به لبنان حمله کرد و یک منطقه امنیتی در جنوب لبنان برای ممانعت از پیشروی حزبالله لبنان در حمله به قسمت شمالی اسرائیل از مرزهای لبنان ایجاد کرد. ارتش اسرائیل به بیروت دست یافت و موفق به بیرون راندن یاسر عرفات از لبنان شد. عرفات مرکز سازمان را به تونس منتقل کرد.[۲۵۲]
۱: حمله به اردوگاههای صبرا و شتیلا
در ۱۶ سپتامبر ۱۹۸۲ شبه نظامیان فالانژیست لبنانی؛ در منطقه تحت کنترل اسرائیلی اجازه ورود به دو اردوگاه پناهندگان فلسطینی به نام صبرا و شتیلا یافتند و صدها غیر نظامی را به شهادت رساندند. آریل شارون وزیر دفاع وقت اسرائیل مسئولیت مستقیم نیروهای نظامی این منطقه را به عهده داشت. نیروهای لبنانی تحت رهبری ایلی عنیقه بودند که آموزش نظامی را در اسرائیل دیده بود.[۲۵۳]متحد نظامی مسیحی اسرائیل در لبنان وارد اردوگاه پناهندگان فلسطینی صبرا و شتیلا شد و دو هزار فلسطینی غیر نظامی را به شهادن رساندند. پس از آن که سازمان آزادیبخش فلسطین لبنان را ترک کرد، ارتش اسرائیل اروگاهها را اشغال کرد. در پی تحقیق رسمی دولت اسرائیل آریل شارون وزیر دفاع وقت؛ به طور غیر مستقیم مسئول کشتار دو هزار پناهنده غیر نظامی در اردوگاههای صبرا و شتیلا میباشد. او عملی در جهت جلوگیری از وقوع این جنایت انجام نداد.
۲: خروج اسرائیل از لبنان
اسرائیل به صورت مرحلهای از لبنان به جز قسمت امنیتی در جنوب، خارج شد. در سال ۱۹۸۵ هواپیماهای اسرائیلی مقر ساف را در تونس بمباران کردند. اما عرفات توانست از این معرکه جان سالم به در برد. در همین سال عرفات برای نخستین بار پس از سپتامبر سیاه، با ملک حسین برای دستیابی به یک استراتژی مشترک علیه اسرائیلیها دیدار کرده و کنفدراسیون اردن- فلسطین مطرح شد. هدف از این طرح الحاق مناطق کرانه باختری و نوار غزه به اردن بود. اردن به سازمان ملل متحد فشار آورد که اسرائیل این کنفدراسیون را بپذیرد این تلاشها در سال ۱۹۸۶ با شکست مواجه شد.[۲۵۴]
بند سوم: انتفاضه اول ۹ دسامبر ۱۹۸۷
انتفاضه فلسطین در کرانه باختری و غزه آغاز شد اسرائیل تلاش کرد تا شورش و آشوب انتفاضه را با به کارگیری نیروهای پلیس و ارتش، حکومت نظامی، بستن دانشگاهها، دستگیری تبعید و محدود کردن فعالیتهای اقتصادی مقابله کند. اما یک فلسطین متحد برای مدت ۶ سال به اعتراضات خود ادامه داد.[۲۵۵] انتقاضه اعتراض نسبت به تداوم اشغال کرانه باختری و نوار غزه بوده و به صورت تظاهرات، اعتصاب و شورش صورت پذیرفت. مهمترین عملی که به عنوان اعتراض نمادین به تداوم اشغال صورت میگرفت، پرتاب سنگ به نیروهای امنیتی اسرائیل و اسرائیلیان ساکن این مناطق بود. این عمل اغلب توسط کودکان و پسران نوجوان فلسطینی با حمایت وسیع همگانی از جمله زنها انجام میشد. با عملیات انتفاضه برای اولین بار فلسطینیهای ساکنین مناطق اشغالی به طرز قابل توجهی درگیر جنبش علیه اسرائیل شدند. تا آن زمان اکثر مخالفتها خارج از مناطق اشغالی و توسط ساف صورت میپذیرفت. عدهای بر این عقیده هستند که در نتیجه تاثیر این اعتراضات بود که اکثریت مردم اسرائیل خواستار مذاکرات صلح[۲۵۶] شدند.[۲۵۷]
در کنفرانس اعضای عالی رتبه کنوانسیون چهارم ژنو مرکز کنوانسیون بین المللی ژنو ۵ دسامبر ۲۰۰۱ شرایط بشر دوستانه در کرانه باختری و نوار غزه[۲۵۸]در مورد تلفات فلسطینیها در طی عملیات انتفاضه چنین گزارش شده است:
از اکتبر ۲۰۰۰ وقتی انتفاضه آغاز شد و تا پایان نوامبر این سال ۸۳۲ فلسطینی جان خود را از دست دادند و بیش از ۱۶۵۰۰ نفر مجروح شدند بسیاری از این مجروحان و کشته شدگان غیر نظامی بودند. بیش از نیمی از کشته شدگان توسط آژانس به عنوان پناهنده ثبت شده بودند ۱۵ درصد کشته شدگان کودکان زیر ۱۶ سال و ۱۵ درصد آنها افراد بین ۱۶ تا ۱۸ سال بودند از زمانی که دولت فعلی در اسرائیل به قدرت رسیده میزان کشته شدگان گروه سنی ۵-۰ بیشتر شده است که موجب نگرانی است.
حقوق حاکم بر مناطق اشغالی فلسطین حقوق بشر دوستانه و کنوانسیونهای ژنو میباشد. در راستای پاسخ به سوال اصلی پایان نامه گفتار بعدی به موارد نقض کنوانسیون چهارم ژنو در مناطق اشغالی فلسطین اختصاص دارد.
گفتار دوم: نقض کنوانسیون چهارم ژنو در مناطق اشغالی فلسطین[۲۵۹]
بند اول: اشغال نظامی و اثرات حقوقی آن
در ابتدا اسرائیل به اشغال آرام میاندیشید، برای اولین بار این مفهوم توسط موشه دایان، وزیر دفاع وقت اسرائیل در سال ۱۹۶۷ بیان شد.[۲۶۰]
در ماه جون ۱۹۶۷، اسرائیل با تهاجم به کشورهای همسایه خود، بلندیهای جولان، کرانه باختری، نوار غزه و صحرای سینا را اشغال کرد. لذا از آن تاریخ به بعد اسرائیل به عنوان قوای اشغالگر متعهد به رعایت حقوق بشر دوستانه در این مناطق شده است. حقوق بشر دوستانه شامل قوانین عرفی برخاسته از معاهده ۱۰۹۷ لاهه و کنوانسیون چهارم ژنو، کنوانسیون مسائل بشر دوستانه در زمان اشغال نظامی است، طبق ماده ۴۲ مقررات لاهه که از قوانین عرفی است، یک قلمرو اشغال شده یعنی سرزمینی که به طور عملی ارتش دولت نظامی اشغالگر جایگزین دولت سابق شود و از آنجا که این مناطق دیگر تحت حاکمیت دولتهای قبلی خود نیستند و به جای آن تحت فرمان یک قدرت نظامی بیگانه هستند. در نتیجه در چنین شرایطی نهاد حقوق بینالملل مقررات فوق را حکم میکند. بخشی از گزارش کمیته ویژه در مورد اعمال اسرائیل در نوامبر ۲۰۰۸، تاثیرگذار در حقوق بشر فلسطینیها و سایر عربهای ساکن مناطق اشغالی،[۲۶۱] در این باره به شرح زیر میباشد:
رژیم اسرائیل هیچ گاه صراحتا قابلیت اعمال حقوق کنوانسیون چهارم ژنو را در سرزمینهای اشغالی شناسایی نکرده است و حتی به طور رسمی چنین قابلیت اجرایی را انکار کرده است.[۲۶۲] دادگاههای اسرائیل نظر دادهاند که خط مشی و عملیات اسرائیل در کرانه باختری نقض نظام حقوق اشغال از جمله مسئولیتها و تعهدات رژیم اسرائیل در تامین رفاه ساکنین فلسطینی ساکن مناطق اشغال میباشد. دیوان عالی اسرائیل چندین بار رای داده است که حقوق لاهه به عنوان حقوق عرفی بشر دوستانه در کرانه باختری و نوار غزه قابل اعمال میباشد از طرف دیگر رژیم اسرائیل مکرراً مقررات حقوقی کنوانسیون چهارم ژنو در مناطق اشغالی را نقض کرده است. از طرف دیگر رژیم اسرائیل با وجودی که به صورت دو فاکتو اعلام کرده است که به اعمال کنوانسیون چهارم ژنو در مناطق اشغالی احترام میگذارد، این مقررهها را آشکارا نقض کرده است. به هر حال نه رژیم اسرائیل و نه دادگاههای اسرائیل یک بیانیه قاطع و صریح در مورد اعمال مقررات حقوق بین الملل بشر دوستانه در این مناطق صادر نکردهاند.
در حالی که حقوق بین الملل بشر دوستانه تعهداتی را به دولت اشغالگر در مورد جمعیت مقیم مناطق اشغالی تحمیل میکند، در ضمن به دولت اشغالگر اجازه میدهد که برای حمایت از نیروهای خود و تضمین امنیت خود تدابیری بیاندیشد. ماده ۴۳ کنوانسیون لاهه ۱۹۰۷ در مورد وظایف دولت اشغالگر اشعار میدارد:
در واقع قدرت دولت قانونی به دولت اشغالگر انتقال پیدا میکند. دولت اشغالگر باید با اتخاذ تدابیر لازم، قدرتش را به کار گیرد که تا ممکن شرایط را به وضعیت سابق بازگرداند و به قوانین کشور اشغال شده احترام گذاشته و آن را اجرا کند مگر این که به طور جدی ممانعتی برای اجرای آن قوانین وجود داشته باشد.
با وجودی که قوای اشغالگر دارای حق ارزیابی شرایط، انتخاب و اجرای اقدامات امنیتی یا صدور دستورات نظامی، در زمانی که شرایط طبق تشخیص قوای اشغالگر ایجاب کند، میباشد، هرگونه عملی توسط قوای اشغالگر که موجب براندازی حقوق و حمایتی که به موجب حقوق بین الملل بشر دوستانه و حقوق بشر به ساکنین اشغالی اعطا شده است، مردود میباشد. همچنین نمیتواند با وضع قانون و ایجاد ممنوعیت هایی، حقوق مردم را مستثنی کرده و خلاف جهت رابطه میان آن حقوق و حمایتها عمل کند.
هر چند اسرائیل به صورت دو فاکتو پذیرفته است که به این مقررات احترام بگذارد. از طرف دیگر سازمان ملل، دولتهای عضو و بسیاری از حقوقدانان برجسته جهان معتقدند که اسرائیل باید کنوانسیون چهارم ژنو را به همراه سایر مقررات مربوط به اشغال نظامی به طور جدی اعمال کند.[۲۶۳]
بند دوم: دستورات نظامی اسرائیل در مناطق اشغالی فلسطین
در فاصله سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۹۴ زمامداران اسرائیل در نوار غزه و کرانه باختری بیش از دو هزار دستور صادر کردهاند. نظامیان اسرائیلی این دستورات را قانون و لازم الاجرا تلقی میکنند، در حدی که در دادرسیهای محاکم اسرائیلی به این دستورات استناد شده است. در عمل این دستورات جایگزین قوانین قبلی شدهاند.[۲۶۴] در حالی که حقوق بشر دوستانه محدودیتهای جدی برای وضع قانون از طرف قدرت اشغالگر مقرر کرده است. طبق ماده ۴۳ مقررات لاهه، قدرت اشغالگر باید به قوانین کشور تحت اشغال احترام گذارد و اعمال کند مگر آن که اعمال آن غیر ممکن باشد. ماده ۶۴ کنوانسیون چهارم ژنو در مورد اختیار قانونگذاری قوای اشغالگر چنین مقرر داشته است:
“قوانین جزائی اراضی اشغال شده به قوت خود باقی خواهد ماند مگر در حدودی که قوانین مزبور به علت این که ایجاد خطر برای امنیت دولت اشغال کننده میکند و یا مانع اجرای این قرار داد است؛ توسط دولت مذکور لغو یا موقوف الاجرا شود، …
معهذا دولت اشغال کننده میتواند اهالی اشغال شده را تابع مقرراتی کند که برای انجام تعهدات دولت مزبور ناشی از این قرار داد و برای تامین اداره منظم اراضی مزبور و برای امنیت دولت اشغال کننده … و همچنین برای امنیت موسسات و خطوط ارتباطی دولت مزبور ضرورت دارد.”[۲۶۵]
قسمت اعظم دستورات نظامی اسرائیل از چهارچوب این مقررهها فراتر رفته و عملا جایگزین قوانین قبلی در مناطق اشغالی شدهاند. بسیاری از این قوانین با مقررات کنوانسیونهای ژنو و مقررات لاهه منافات دارد.[۲۶۶]
ابتدا اسرائیل به کارگران فلسطینی ساکن مناطق اشغالی اجازه داد تا برای کار به اسرائیل بروند و البته با حقوق کمتر از کارگران اسرائیلی به کار مشغول شدند، امید اسرائیل آن بود که اشتغال و رفاه نسبی مانع غلیان احساسات میهن پرستانه مردم این مناطق شود. به هر حال تا قبل از انتفاضه اول این مناطق تقریبا آرام بود ولی در نهایت حرکت خود جوش انتفاضه همه گیر شده و فصل جدیدی در تاریخ مبارزات مردم این مناطق ایجاد شد. قوای اشغالگر در برخورد با انتفاضه به شدیدترین و خشن ترین روشها متوسل شد. براساس آمارهای آنراوا تا ۳۰ ژوئن ۱۹۹۴ بیش از ۱۴۰۰ فلسطینی کشته و بالغ بر ۸۰٫۰۰۰ نفر زخمی شده بودند.[۲۶۷]
استراتژی تامین مواد
انتخاب تامین کننده بر مبنای هزینه و کیفیت
انتخاب تامین کننده بر مبنای کیفیت، انعطاف پذیری و سرعت تحویل
استراتژی حمل و نقل
انتخاب روش های کم هزینه و قابل اطمینان
انتخاب روش های سریع و قابل اطمینان
۲-۳-۲) چالش های توسعه تفکر ناب
پیاده سازی تولید ناب از نقطه نظر استراتژی چه در محیط درونی و چه در محیط عمومی و عملیاتی سازمان بسترهای مناسب را می طلبد. یکی از بارزترین این بسترها بروز یک بحران است، کما اینکه بحران صنعت خودروسازی در ژاپن پس از جنگ جهانی دوم، سنگ بنای این تفکر در شرکت تویوتا شد و توسعه این نگرش جدید در ژاپن نیز پس از بحران نفتی ۱۹۷۴ رخ داد. در کشور ما عدم وجود سیاست های مناسب و فعالیت های جدی به منظور ایجاد امکان رقابت در کلاس جهانی از یک سو و ساختار سنتی صنعت از سوی دیگر ایجاد زمینه ای نامطلوب را در این خصوص به دنبال داشته است. از سوی دیگر اجرای عملیات ناب مستلزم شناخت ابعاد مختلف تفکر ناب و حصول یک بینش ناب است. در کشور ما آنچه که از تولید به هنگام در وهله اول به ذهن آمده است، ایده موجودی صفر است که با بازار پرتلاطم موجود و عدم ثبات قیمتها در آن تأمین موجودی به هنگام را با شکست مواجه می کند، حال آنکه این مفهوم تنها جزئی کوچک از تفکر نظام مند تولید ناب است (عسگری، ۱۳۹۲: ۲) .
۲-۳-۳)راهبردهای سازمانی توسعه تفکر ناب
راهبردهای سازمانی توسعه تفکر ناب را میتوان به صورت زیر طبقه بندی نمود (مرادی، ۱۳۹۲: ۲):
تبیین مفاهیم تولید ناب در سراسر سازمان: اگرچه درک مدیران ارشد از لزوم حرکت در مسیر ناب سازی شرط اساسی در اجرای موفق پروژه در تمام مراحل، بویژه گام های ابتدایی است و یک جریان از بالا به پائین را دارد، اما اجرای پروژه دارای یک جریان پائین به بالا است. به عبارت دیگر، هرگونه حمایت مدیران ارشد سازمان در صورت عدم وجود یک جنبش عملیاتی خودجوش بی ثمر بوده، در صورت هرگونه پیشرفت، مستمر نخواهد بود. این نکته به اهمیت بالای نقش نیروی انسانی در همه سطوح سازمانی اشاره دارد و بر این مهم تأکید می کند که مفاهیم تولید ناب باید در سراسر سازمان تبیین شود. ایجاد بستری برای اینکه کارکنان عملیاتی خود را، هم در دغدغه ها و مشکلات مدیران ارشد و هم در منافع ایشان سهیم بدانند، یکی از مهم ترین این مفاهیم است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
یک گام آموزش، یک گام عمل: یکی از ابعاد برجسته تفکر ناب توجه و تمرکز آن بر مفهوم یادگیری به معنای لزوم آموزش توأم با عمل است. هرگونه آموزش تئوریک که زمینه لازم برای اجرای آن فراهم نبوده و منجر به عمل نشود و یا برنامه ای برای بکارگیری آن در نظر گرفته نشده باشد در دیدگاه ناب مطرود است. اصل تقدم کارخانه که حضور فعال و تلاش پیگیر کلیه مدیران را متذکر می شود، ناظر به همین مطلب است. در واقع رویکرد ناب برای فعالیت های عملیاتی ارزش ویژه ای قائل است و به همین دلیل در ایجاد یک محیط پویا و تسطیح ساختار سازمانی بسیار مؤثر است. استفاده از مشاورین تولید ناب نیز چنانچه مقطعی و محدود باشد و اجرای پروژه مستقیماً توسط خود مشاور انجام پذیرد، نتیجه ای مشابه بسیاری از پروژه های مهندسی مجدد را به دنبال داشته و با خروج مهندسین مشاور از سازمان یک روند برگشت به عقب را خواهد داشت. به بیان دیگر، تأکید تولید ناب بر وجود یک عامل تغییر در سازمان که اولاً اصول تفکر ناب را کاملاَ درک کرده باشد و ثانیاً مجری پروژه بوده و حرکت در مسیر بهبود را استمرار بخشد شاهد این مدعاست.
ناب سازی یک وظیفه همگانی: با اجرای عملیات ناب در مراحل نخستین، یکی از گام ها ایجاد دفتر پیشبرد ناب است، اما این عمل می تواند زنگ خطری برای تسریع در ناب سازی سازمان تلقی شود، و این زمانی است که انجام فعالیتهای بهبود مستمر به این بخش منحصر شده و یا به ابعاد مختلف مدیریت سازمان توجهی نشود. به عبارت دیگر، انجام فعالیت های ناب سازی در سازمان یک فعالیت اضافی در کنار دیگر وظایف روزانه نیست، بلکه نگاهی نوین به آن ها است. تعیین مدیران جریان ارزش برای خانواده های محصول و فرایندهای تشکیل دهنده جریان ارزش یکی از فعالیت هایی است که استمرار روند بهبود را تضمین می نماید. هم چنین، ایجاد تیم های مرتبط که خود برنامه ریزی می کنند، خود تصمیم گیری کرده و اجرا می نمایند و خود نیز پاسخگوی اقدامات شان هستند، توانمندی های سازمان را دوچندان خواهد کرد.
گام به گام بدون درنگ: شاید مهم ترین نکته در پیشبرد عملیات ناب انجام فعالیت های بهبود به طور مستمر باشد. تأخیر در تداوم ناب سازی در هر مرحله، از دست دادن ثمرات تلاش های گذشته را در پی خواهد داشت. به عنوان مثال، یکی از مراحل ابتدایی فرایند ناب سازی اجرای روش کان بان است. اجرای موفق کانبان[۷۵] نیازمند آموزش، نظم و تعهد است. توقفات خط تولید که ناشی از مشکلات کیفی و یا خرابی ماشین آلات است در یک نظام کششی هزینه های بسیار بالایی را به سازمان تحمیل می کند و در صورت عدم حل ریشهای نواقص، نظام مدیریت تولید را به چالش میکشاند. بنابراین، با استفاده به موقع از بستر مناسب ایجاد شده، برای انجام کارهای گروهی و کایزن های فرایندی باید به سازماندهی مجدد نیروی کار در طول جریان ارزش پرداخت. اجرای شیوه هائی چون پنج اس (۵S)[76] ، تی پی ام[۷۷](TPM) و کیوسی[۷۸](QC) زمینه لازم برای گسترش دامنه فعالیت ها را فراهم می آورد.
راضی نبودن از وضع موجود: سخن آخر در این مورد در نظر گرفتن همیشگی اصل کمال خواهد بود. هر فرد در نظام باید به دنبال رشد قابلیت های خود باشد و با تفکر در مورد ساختارها و فرایندهای کار به بهبود آن ها بیاندیشد. چنانچه پیش از این هم اشاره شد، استمرار پیشرفت سازمان در گرو وجود جنبشی خودجوش است. حذف اتلاف به شناخت نیاز دارد و تنها راه ریشه کن کردن اتلاف این است که هرکس در حیطه شناخت خود از سازمان به دنبال بهبود باشد. رشد قابلیت های سازمانی زمانی اتفاق می افتد که روحیه آرمان گرایی در تک تک افراد وجود داشته باشد و این طرز فکر از فرد به تیم ها و از تیم ها به تمام سازمان تسری یابد. در این صورت است که آرمان مشترک سازمانی ایجاد و استمرار بهبود تضمین می گردد.
۲-۳-۴) راهبردهای فراسازمانی توسعه تفکر ناب
منظور از راهبردهای فراسازمانی برای توسعه تفکر ناب، ایجاد وضعیت خاص در سازمانها است که برخی از اصول آن عبارتند از (متقی و رضایی، ۱۳۸۴: ۹۲):
ایجاد محیط رقابتی سالم و شفاف: اِعمال الزام دستوری برای نیل به پیاده سازی عملیات ناب با روح آن سازگار نیست و با اصل کشش در تفکر ناب هم خوانی ندارد. حمایت های مالی دولت برای انجام چنین پروژه هایی نیز راه حل اساسی نیست و با نگاه نظام مند، نه تنها نتایج موقتی دارد، بلکه عوارض جانبی نیز بهمراه خواهد داشت. بنابراین، ایجاد یک محیط رقابتی سالم و شفاف در فضای صنعت کشور یکی از مهم ترین ارکان توسعه صنعت کشور و فرهنگ ناب خواهد بود. محیطی که شایسته سالاری و ارزش مداری جانشین رابطه بازی ها و رانت خواری ها شده و فاصله واقعی صنعت کشور را با صنایع روز دنیا به روشنی نشان دهد و انگیزه لازم برای استفاده بهینه از منابع و مبارزه واقعی با هرگونه اتلاف را فراهم آورد.
شناخت ابعاد مختلف تولید ناب: در حوزه نظری، تولید ناب هنوز به عنوان یک تفکر نوین و فراگیر کمتر شناخته شده است تا جایی که بعضاً در کنار شیوه هایی چون کان بان و یا نظام آراستگی قرار داده می شود که در تولید ناب تنها به عنوان یک ابزار مطرح است. در حوزه عمل نیز اجرای عملیات ناب معمولاً به کف کارگاه محدود می گردد.
۲-۳-۵) اصول تولید ناب
نه اصل شناسایی شده که در این پایان نامه به عنوان اصول اجرای تولید ناب به کارگیری شده است بر اساس تحقیق کارلسون و آهلشتروم [۷۹]در سال ۱۹۹۶ طبق تعریف ذیل میباشد (جعفرنژاد، ۱۳۹۰: ۲۰۸):
حذف اتلاف: هدف و فلسفه تولید ناب کاهش در میزان هزینه هاست این هدف از طریق حذف اتلاف (هرچیزی که ارزشی بر محصولات ایجاد نکند) تحقق یابد. به هر چیزی که مشتری به ازای آن حاضر به پرداخت پول نباشد اتلاف گفته می شود و در نتیجه باید حذف گردد (جعفرنژاد، ۱۳۹۰: ۲۱۱). اتلاف حاصل از تولید اضافی و بیش از دریافت تقاضا[۸۰]، که هم شامل زمان می شود و هم مقدار؛ یعنی تولیدی بیش از نیاز مشتری و زودتر از سفارش او و در کل عبارتند از (ابوترابی، ۱۳۹۰: ۵۲):
اتلاف حاصل از تاخیر ها و انتظارات : که شامل انتظار افراد برای ماشینها، مواد اولیه، ابزار ، نگهداری و … و نیز انتظار ماشین ها برای افراد،ابزار ، مواد خام و… می باشد.
اتلاف حاصل از حمل و نقل غیر ضروری مواد
اتلاف حاصل از پردازش بیش از حد قطعات[۸۱]: به خاطر طراحی ضعیف ابزار یا قطعه
اتلاف حاصل از موجودیها[۸۲]: که شامل مواد اولیه ، نیم ساخته، محصول و در نهایتا کالای در راه است. در عرصه تولید ناب بسیار سخن ازکاهش موجودیها برای شناسایی دقیق مشکلات و نواقص راه تولید است. چرا که موجودی زیاد می تواند بسیاری از عیوب و مشکلات تولید را را پنهان کند.
اتلاف حاصل از حرکات غیر ضروری کارکنان: هر حرکتی از کارکنان و ماشین آلات، که برافزایش ارزش کالای تولیدی اثری نداشته باشد.
اتلاف حاصل از طراحی ناقص: طرحی که نیاز های مشتری را در نظر نمی گیرد.
اتلاف حاصل از تولیدات معیوب[۸۳] : که متشکل از انواع ضایعات و دورانداختنی ها در جریان تولید، دوباره کاری ها و برگشت مشتریان است.
بهبود مستمر: هنگامی که یک سامانه تولید به طور پیوسته تولید مییابد تنها هدف آن را می توان کمال نامید، اگر حذف اتلاف بهعنوان زیربنایی ترین اصل تولید ناب باشد بی شک تولید مستمر رامی توان در جایگاه بعدی قرار داد (جعفرنژاد، ۱۳۹۰: ۲۱۱) . بهبود مستمر به معنای کسب رضایت به علت انجام یک فرایند یا کار خوب نیست، بلکه تلاش برای بهبود آن فرایند یا کار است. بهبود مستمر به وسیله ترکیب کردن اندازه گیری های فرایند و حل گروهی مشکلات در تمام فعالیت های کاری تکمیل می شود (عظیمی، ۱۳۸۹: ۱۲) .
جهت ارتقا سطح کیفی و بهبود فعالیت های سازمان (کلیه ی فعالیت ها به ویژه فعالیت های مربوط به بهبود محصول، فرایند و خدمات در شرکت)، ایجاد و برپایی سامانه ای با هدف استقرار فرهنگ بهبود مستمر و مداوم، و به کارگیری روش ها و ابزارهای بهبود مستمر، برای دست یابی و بهبود اهداف کیفی و خط مشی کیفیت، کاهش انحرافات، کاهش ضایعات تا رسیدن به ضایعات صفر، افزایش کارایی فرایند، و بهبود کیفیت و خدمات و قیمت محصول به نفع مشتریان به صورت مستمر در شرکت، ضروری می باشد. محدوده ی کاربرد این سامانه، کلیه ی موضوعات مرتبط با جهت گیری سازمان به منظور رسیدن به اهداف کیفی و کمی و در خصوص موضوعاتی از قبیل موارد زیر می باشد (میرقربانی، ۱۳۹۱: ۱۳):
استفاده ی بهینه از فضای موجود؛
کاهش نوسانات و تغییرات بیش از حد؛
کاهش زمان تعمیرات؛
کاهش توقف ماشین آلات؛
کاهش زمان تنظیمات(قالب، راه اندازی و) …؛
افزایش ظرفیت تولید؛
افزایش توانایی فرایند؛
کاهش ضایعات و دوباره کاری؛
کاهش جابه جایی بیش از حد مواد؛
کاهش چرخه ی زمانی تولید؛
جلوگیری از اتلاف نیروی انسانی و مواد؛
کاهش هزینه های کیفی؛
افزایش توانمندی های سامان هی اندازه گیری؛
جلب رضایت مشتری و کلیه موضوعات و موارد مطرح شده در کمیته های کاری و جلسات بازنگری مدیریت.
منافع ناشی از بهبود مستمر را نیز میتوان به قرار زیر طبقه بندی نمود (ناظری، ۱۳۸۷: ۱۸):
تمامی کارکنان را برای ایجاد اصلاحات به کار می گیرد. مشکلات را ریشه ای تشخیص و از همان ابتدا حل و فصلشان می کند و با تغییر استاندارد ها از مرتفع شدنشان اطمینان حاصل می کند.
کارکنان کار را با لذت انجام می دهند. همچنین منجر به اخلاقیات، رضایت کاری و تعدیل بار مسئولیت می شود.
نقطه جوش
-۱۸۸٫۱۳ ˚C
دمای بحرانی
-۱۲۹٫۲ ˚C
فشار بحرانی
۵۵۷۱ kPa
ظرفیت گرمایی گاز
۳۱٫۴۶ J mol-1K-1
چگالی مایع در نقطه جوش
۱۵۱۶ kg m-3
فشار بخار در ۴/۸۹ کلوین
۱۶۲٫۱۱ kPa
۱-۱۲-۴) خواص شیمیایی فلوئور
فلوئور الکترونگاتیوترین عنصر با پتانسیل یونش عادی ۸۵/۲- ولت میباشد. این الکترونگاتیوی بالا، قابلیت فلوئور در اکسایش بسیاری از عناصر به بالاترین حالت اکسایشی آنها را بیان میکند. اندازه کوچک و پتانسیل اکسایش بالا باعث تشکیل فلوئوریدهای ساده و کمپلکس زیادی میگردد که در آنها عناصر، بالاترین حالت اکسایش خود را دارند. فلوئور فعالترین عنصر طبیعت بوده و با بیشتر مواد آلی و معدنی در دمای اتاق و یا حتی پایینتر از آن ترکیب میشود. مخصوصاً، ترکیبات آلی و دارای هیدروژن هنگامی که در معرض فلوئور قرار گیرند، سوخته و یا منفجر میشوند. عنصر فلوئور مستقیماً با گازهای نادر زنون، رادون و کریپتون واکنش میدهد و فلوئوریدهای آنها را نولید میکند. در محلول گازی، فلوئور معمولاً بهصورت یون وجود دارد [۴۲]. اکسیژن و نیتروژن در حضور یک تخلیه الکتریکی تشکیل فلوئورید میدهند اما بهطور مستقیم واکنش نمیدهند.
فلوئور اولین عضو خانواده هالوژنهاست ولی در بسیاری از خواص مشابه دیگر هالوژنها نمیباشد به علاوه، قدرت پیوند فلوئور با دیگر اتمها بیشتر از هالوژنهای دیگر است ]۴۱[.
۱-۱۲-۵) ترکیبات فلوئور
فلوئور اغلب میتواند در ترکیبات آلی جایگزین هیدروژن شود. با این مکانیسم فلوئور میتواند ترکیبات بسیار زیادی داشته باشد. ترکیبات فلوئور که شامل گازهای نادر هستند با فلوئوریدهای کریپتون، رادون و زنون تایید شدهاند. این عنصر از فلوئوتیت، کریولیت و فلوئورآپاتیت بازیافت میشود ]۴۱[..
۱-۱۲-۶) تأثیر فلوئور بر انسان،تغذیه و سلامتی
مقدار اندکی از فلوئور در آب، هوا، گیاهان و جانوران وجود دارد. انسان از طریق غذا و آب آشامیدنی و تنفس میتواند فلوئور دریافت کند. فلوئورین با نسبتهای مختلف در انواع مختلف غذا وجود دارد. چای و پوستهی صدفها دارای مقدار زیادی فلوئور میباشد.
فلوئور برای مقاوم شدن استخوانهای بدن انسان یک عنصر اساسی محسوب میشود. اگر فلوئور در خمیر دندان بهکار رود و دو بار در روز مصرف شود، مانع پوسیدگی دندان میشود. جذب و مصرف بیش از اندازه فلوئور باعث پوسیدگی دندان، پوکی استخوان، مشکلاتی در کلیهها، سیستم عصبی و ماهیچهها میگردد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
گاز فلوئور در صنعت تولید میشود. این گاز بسیار خطرناک است، بهطوریکه در غلظتهای بالا باعث مرگ میشود. اگر غلظت گاز فلوئور پایین باشد، سبب آسیبهایی به گوش و چشم میگردد.
در اوایل قرن نوزدهم برای اولین بار فلوئور در بدن حیوانات کشف شد. اگر چه نقش فلوئور در کنترل پوسیدگی دندان مدتها است که شناخته شده، ولی فقط در چند سال اخیر به ضرورت این عنصر پی برده شده است. مقادیر نادری از این عنصر در بافتهای بدن انسان به خصوص در استخوانها و دندانها، غده تیروئید و پوست نیز وجود دارد. ضرورت وجود مقادیر کمی از فلوئور به منظور محافظت از دندانها در برابر پوسیدگی و نیاز بدن حیوانات آزمایشگاهی جهت رشد طبیعی آنان بهخوبی روشن شده است.
توجه به نقش غذایی فلوئور در سال ۱۳۱۰ (۱۹۳۱) شروع شد و این زمانی بود که مشخص شد در افرادی که از آب فلوئور دار استفاده می کنند پوسیدگی دندان یا کم است و یا اصلاً وجود ندارد ولی در عوض دندانهایشان دارای لکههای قهوهای رنگ میباشد. کوشش برای مشخص کردن این لکههای قهوهای بهوسیلهی یک دندانپزشک در کلورادو، در سال ۱۲۸۱ (۱۹۰۲) شروع شد. وقتی که نقش فلوئور در پیدایش این لکههای قهوهای و همچنین کاهش دادن پوسیدگی دندان شناخته شد، مطالعات دیگر نشان داد که مقدار کم فلوئور در آب درحالیکه باعث کاهش پوسیدگی دندان خواهد شد، اثری از لکههای قهوهای بهجا نخواهد گذاشت. در سال ۱۳۲۱ (۱۹۴۲) ارتباط بین فلوئور در آب و میزان پوسیدگی دندان معلوم شده و نشان دادهاند آبی که حاوی یک قسمت در میلیون، فلوئور باشد سبب میشود که پوسیدگی دندان در حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد کاهش یابد و اثری از لکههای قهوهای نیز مشاهده نشود. در برخی از کشورهای پیشرفته شیوع پوسیدگی دندان در ۲۰ ـ ۱۵ سال اخیر، بهعلت فلوریده کردن آب آشامیدنی ۵۰% کاهش داشته است.
اخیراً گزارشهایی در مورد زیاد شدن پوسیدگی دندان در ناحیههایی که فلوریده کردن آب قطع شده، داده شده است. از مجموعه نتایج گزارشهایی که اضافه کردن فلوئور به آب را سبب کم شدن پوسیدگی و قطع آنرا سبب افزایش پوسیدگی دندان میدانند، میتوان دلیلی بر نقش فلوئور، و نه عنصر یا عناصر دیگر، در محافظت از پوسیدگی دندان دانست] ۴۱ [
۱-۱۲-۷) نحوه عمل فلوئور در بدن
فلوئور محلول در آب به آسانی از روده جذب میشود و مقداری نیز ممکن است از معده جذب گردد. در حدود ۷۵ درصد فلوئور مصرفی در حدود یک ساعت و ۹۰ درصد آن در حدود ۸ ساعت در خون ظاهر میشود. از این مقدار ۵۰ درصد پس از ۲۴ ساعت از راه ادرار دفع میشود و نیمی دیگر به دندانها و استخوانها، جایی که قسمت مهمی از ساختمان آنها را تشکیل میدهد، وارد میشود. صرفنظر از مقدار مصرفی، میزان آن در خون ثابت میماند و این نشاندهندهی قدرت کلیه در کنترل میزان فلوئور در بافتهای بدن است که این عمل را از طریق دفع مقدار اضافه بر احتیاج بدن انجام میدهد. سرعت دفع فلوئور در ادرار، در افرادی که مبتلا به بیماریهای شدید کلیوی هستند، به مراتب بیشتر از افراد سالم است. با این وجود، ارتباط بین میزان دفع ادراری آن با کل دریافت فلوئور، بسیار پیچیده است، زیرا این ارتباط به وضعیت استخوانها نیز بستگی دارد.
برای آشنایی با عمل فلوئور در پیشگیری از پوسیدگی دندانها و افزایش مقاومت آنها لازم است ابتدا با ساختمان دندانها آشنا شویم.
مینای دندانها حاوی ماده کریستالی به نام «هیدروکسی آپاتیت» است. زمانی که فلوئور کافی در دسترس باشد، کریستالهای جدیدی به نام «فلوئورو آپاتیت» جانشین کریستالهای قبلی میشوند. برخی از دانشمندان اظهار داشتهاند که این عمل در دندانهای در حال رشد و تشکیل صورت میگیرد. جالب اینجاست که این کریستال جدید نسبت به اعمال اسیدها مقاومت بیشتری دارد. میزان فلوئور لایه خارجی مینا بسیار بیشتر از لایه داخلی آن است، چرا که شروع فعالیت در ایجاد پوسیدگی در لایه داخلی دارای احتمال کمتری است.
نقش احتمالی دیگری که به فلوئور نسبت داده شده است این است که این عنصر با حضور خود در ساختمان دندانها محیط نامناسبی برای رشد باکتریهای مخرب دندان فراهم میسازد. این میکروبها از غذاهای قندی برای رشد خود استفاده کرده و تولید اسید میکنند که برای دندانها مضر است. سطح مینای دندان کمی بعد از ظاهر شدن و در هنگام آخرین مراحل آهکی شدن دندانها قادر به برداشتن فلوئور میباشد. احتمال میرود که فلوئور موجود در بزاق از سطح دندان جذب شود و این سبب استحکام و مقاومت بیشتر دندان میگردد. بهعلاوه شواهدی در دست است که نشان میدهند فلوئور سبب پیشرفت رسوب «فسفات کلسیم» از بزاق میشود، بدین ترتیب فلوئور ممکن است در مراحل اولیه پوسیدگی و پس از اینکه دندانها املاح خود را در محیط دهان از دست میدهند، سبب تسهیل آهکی شدن مجدد آن گردد. نقش دیگر فلوئور پیشگیری از پوکی استخوان و اختلالات استخوانی است. شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه مصرف فلوئور در مقادیر زیاد در دوران بزرگسالی، بدون داشتن اثرات سوء، سبب حفاظت استخوانها در مقابل پوکی استخوان در دورانهای بعدی زندگی میشود.
فلوئور همچنین سبب استحکام استخوان فک که پس از، از دست دادن دندان احتمال شکستن آن زیاد است می گردد. بدون شک این اثرات درنتیجه ممانعت از جذب استخوان از طریق کاهش حلالیت املاح در استخوان میباشد]۴۱ [.
۱-۱۲-۸) منابع غذایی فلوئور
منبع عمده فلوئور عمدتاً آب آشامیدنی است؛ بهطوریکه اگر آب حاوی یک قسمت در میلیون، فلوئور باشد، روزانه یک تا دو میلیگرم از این عنصر در بدن تأمین میگردد. حدود ۲۵% میلیگرم دیگر نیز از طریق چای و غذاهای جامد به بدن میرسد. ماهی نیز منبع خوبی از فلوئور است. برخی مطالعات نشان میدهند که مقدار فلوئور غذاهای آمادهشده یا پخته ممکن است ۲ تا ۳ برابر بیش از غذاهای تازه باشد و البته این در صورتی است که غذا با آب فلوریدهشده تهیه شده باشد. فلوئور موجود در سبزیجات نیز بستگی به فلوریده شدن آب آن منطقه دارد که در آن صورت میزانش افزایش مییابد. مقدار فلوئور رژیم غذایی جوامع ساکن در این مناطق حدود ۳ تا ۴ برابر بیش از جوامعی است که آب منطقهی آنها فلوریده نشده است. جالب است بدانید که یک لیوان چای حاوی یک میلیگرم فلوئور است. غذاهای حیوانی مانند انواع گوشت، جگر و غذاهای دریایی مقادیر قابل توجهی فلوئور به ما می رسانند. پختن غذاها در ظروف تفلون میزان دریافت آن را افزایش میدهد]۴۲[.
۱-۱۲-۹) اثرات فلوئور بر محیط زیست
فلوئور بهطور طبیعی در پوستهی زمین، جاییکه سنگها، زغالسنگ و خاک رس وجود دارد، پیدا میشود. فلوئور در خاکی که توسط باد جابهجا شده است، رها میشود. هیدروژن فلوئورید از طریق فرایند احتراق که در صنعت انجام میشود، وارد هوا میشود. سپس فلوئوریدهایی که وارد هوا شدهاند، وارد زمین و آب میگردند. وقتیکه فلوئور به ذرات بسیار ریز میچسبد، برای مدت زمان طولانی میتواند در هوا باقی بماند.
زمانیکه فلوئور از هوا وارد آب میشود، در رسوبات تهنشین میگردد و زمانیکه فلوئور وارد خاک میشود، فلوئور به ذرات خاک متصل میشود. فلوئور در طبیعت از بین نمیرود، بلکه از شکلی به شکل دیگر درمیآید. فلوئوری که در خاک جمع شده است، وارد گیاهان میشود. میزان فلوئوری که توسط گیاه جذب میشود به عواملی مانند نوع گیاه، نوع خاک و مقدار و نوع فلوئوری که در خاک موجود است، بستگی دارد. در مورد گیاهانی که به فلوئور حساس هستند، حتی غلظتهای پایین فلوئور هم باعث کند شدن رشد گیاه و آسیب به برگ آنان میشود. جانورانی که از گیاهان حاوی فلوئور تغذیه میکنند، مقدار زیادی فلوئور در بدن آنها جمع میشود. فلوئور بهمقدار زیاد جذب استخوان میشود. در نتیجه، جانورانی که درصد بالای فلوئور دریافت میکنند، از بیماریهای پوسیدگی دندان و از بین رفتن استخوان رنج میبرند. فلوئور زیاد سبب کندی جذب غذا شده و از رشد بدن جانور جلوگیری به عمل میآید. در نهایت، فلوئور باعث میشود که در هنگام تولد، نوزاد جانورکم وزن باشد]۴۱[.
فصل دوم
محاسبهی ضریب دوم ویریال گاز فلوئور
با بهره گرفتن از روش QCISD(T)/aug-cc-Pvtz
به فکر کار نیفتـاده روزگـار گذشـت کنون چه کار کند کس که وقت کار گذشت
(همان:۱۵۲)
تکرار واژه “ریشه” در آغاز و پایان مصرعها آرایه رد الصدر إلی العَجُز را به وجود آورده است:
ریشه غم در دل فیاض از بس محکم است نیست جایی در سراپای تنم کاین ریشه نیست۱۳
(همان:۴۳۸)
۲-۲-۳ رد العَجُز إلی الصدر
رد العجز إلی الصدر آن است که آخرین واژه مصراع دوم، در آغاز مصراع بیت بعد بیاید. «زیبایی این آرایه، ناشی از تداعی، نظم و غرابت میباشد و ممکن است که یکی از دو واژه، دقیقاً در آخر یا اول مصراع نباشد»(وحیدیان کامیار،۵۱:۱۳۷۹).
در دیوان اشعار فیاض لاهیجی، آرایه رد العَجُز إلی الصدر، به میزان ۷۸ بار آمده که ۳۳/۳۳ درصد از مجموع انواع تکریر در شعر او را شامل میشود.
ای نازنین که نازش من بر تو باد و بس بیگانــه غم تــو مبـاد آشنــای من
ای آشنای دشمـن و ناآشنـای دوسـت وی دشمن مروّت و خصم رضای من
(فیاض لاهیجی،۴۸۴:۱۳۷۳)
در این بیت واژه “آشنا” به عنوان آخرین کلمه مصراع، در آغاز بیت بعدی تکرار شده است و زیبایی آن به جهت تداعی و نظم میان کلمات است.
ماه نــو و عیــد و صد چنیـن بـــاد میمـــون به ملازمـــان استــــــاد
استـــاد اجـــل و صـــدر اعظـــم شــایسـتــه رحــمــت خــــدا داد
(همان:۴۵۸)
لفظ “استاد” در پایان مصراع بیت اول و در آغاز مصراع بیت دوم، آرایه رد العُجَز إلی الصدر را ساخته است.
اگر نسب گویی متّصــل به خیر رســل وگر حسب پرسی متّصف به خلق حسن
زهی به حسن و شیم فایق از همه اقران چنانکه شاخ گل از نورسیدگان چمــن
(همان:۴۴۴)
در بیتی دیگر تکرار واژه “حسن” در پایان مصرع بیت اول و آغاز مصرع بیت دوم، موسیقی متناسب با الفاظ و معانی کلمات را آفریده است.
۳-۲-۳ عکس لفظی
در اوزانی که مصراع دوم آن تکرار بر عکس مصراع اول باشد، ترفند عکس لفظی و یا طرد و عکس به وجود میآید. به اینصورت که «مصراعی را به دو پاره تقسیم کنند و آن دو پاره را در مصراع دیگر به صورت بر عکس تکرار کنند و ممکن است این تبدیل را در یک مصراع انجام دهند و یا یک پاره از مصراع اول را در مصراع دوم و یا پاره از مصراع دوم را در مصراع سوم، تکرار کنند»(شمیسا،۶۰:۱۳۷۸). برخی گفتهاند که این ترفند، جنبه تزئین و آرایش دارد و زیبایی عکس لفظی در قرینهسازی، تکرار مطلب با تأکید و ارصاد است(وحیدیان کامیار،۵۴:۱۳۷۹).
آرایه عکس لفظی در شعر فیاض با بسامد ۴۰ مورد و با ۰۹/۱۷درصد به کار رفته است. در بیت زیر شاعر خود به واژه “عکس” اشاره کرده و میگوید:
دنیا چو داری در نظر عقبی به عکس آن نگـر ادبارهـــا اقبـــالها، اقبـــالها ادبارهــــا
(فیاض لاهیجی،۸۷:۱۳۷۳)
نظم و موسیقی مصراع اول با تکرار عکس ترکیب “الماس سوده” که به صورت هنری و شاعرانه آمده، کاملاً قابل تأمّل است:
المــاس ســوده، ســوده المـــاس میشود زان گشت آسمـــانم و خـــاکم نمیکنـــد
(همان:۱۶۹)
در بیت زیر کلمات “زنده” و “مرده”، بر عکس همدیگر در مصراع دوم آمدهاند:
گشــــت از صـــوت آن نـــوازنـــــــده زنــــدهام مـــرده، مـــردهام زنـــــــــده۱۵
(همان:۱۸۳)
۳-۳ تکرار نحوی
تکرار الگوی نحوی ترفندی است که علمای بدیع به آن توجّه نداشتهاند و حال آنکه برجسته و زیبا میباشد و جزو ترفندهای ادبی است که به وسیله آن هماهنگی نقشهای دستوری در بیت، وزن را ایجاد میکند. «در تکرار الگوی نحوی چون ویژگیهای نحوی، بخش یا مصراع دوم، مصراع اول را تداعی میکند و ذهن از این دریافت لذّت میبرد. تکرار نحوی، قرینهسازی نحوی میباشد و مانند هر قرینهسازی دیگری زیبا است، علاوه بر این، تکرار نحوی با تأکید همراه است»(وحیدیان کامیار،۵۷:۱۳۷۹).
در اشعار فیاض لاهیجی آرایه تکرار نحوی به تعداد ۳۴ مورد آمده است که به طور کلی ۴۸/۳ درصد از انواع تکرار واژه را شامل میشود.
در بیت زیر مصراع دوم، به ترتیب نقشهای دستوری مصراع اول، شامل: مضافالیه، فعل، قید، متمم و نهاد دارد که این نوعی موسیقی و وزن را برای شعر ایجاد کرده است:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
زمانــه را نبود جـــز به سایه تو پنـاه سپهر را نرســد جز به درگه تو مــلاذ
(فیاض لاهیجی،۲۳۶:۱۳۷۳)
در بیتی دیگر نیز آرایه تکرار نحوی با نقشهای متمم، فک اضافه، فعل اسنادی و مسند آمده است و ذهن از دریافت آن لذّت میبرد:
به غیر امر تو را نیست در جهان جریان به غیر حکم تو را نیست در زمانه نفاذ
(همان:۲۴۹)
قرینهسازی نقشهای نهاد، مسند، فعل اسنادی، متمم، سبب زیبایی و همآهنگی کلام شده است:
هوا خوش است با حریفان دوشادوش خوردن می خوش است در نوای نوشانوش
(همان:۲۵۰)
آرایه تکرار نحوی با نقشهای متمم، مفعول و فعل، در بیت زیر برجسته و قابل تأمّل است:
ز آب دیده در و دشت را پر آب کنم ز اشـــک چشــــم دل را خونـاب کنم
کارآیی: بدون کارآیی مناسب کلیه موارد استفاده نرم افزار بیفایده میباشد. اندازه گیری کارایی در سیستمهای توزیع شده کار آسانی نیست. برای رسیدن به کارایی باید توازنی خاص در تعداد پیغامها و اندازه مولفههای توزیع شده برقرار باشد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
قابلیت گسترش: قابلیت گسترش یک اصل کلی برای توسعه سیستمهای توزیع شده میباشد. برای رسیدن به این قابلیت باید از مولفهها، جداول و الگوریتمهای متمرکز دوری کرد. فقط باید از الگوریتمهای غیر متمرکز استفاده شود.
شکل۲‑۴- مثالی از یک سییستم توزیع شده [۴۷]
قانونهایی برای سیستمهای توزیع شده
قانون صفر: سیستمهای توزیع شده باید برای کاربر نهایی دقیقا به صورت سیستمهای متمرکز باشند[۴۵]. استقلال محلی، عدم وابسته بودن به سایت مرکزی، عملیات پیوسته، استقلال Location، استقلال قطعات[۵۸]، استقلال Replication، پردازش توزیع شده، پرسوجوها، مدیریت توزیع شده تراکنش[۵۹]، استقلال سخت افزاری، استقلال سیستم عامل، استقلال شبکه، استقلال DBMS .
قانون ۱: استقلال محلی: سایتها باید تا حد امکان(بیشترین حد ممکن) مستقل باشند. دادههای محلی باید در محل ذخیره و مدیریت شوند(با توجه به در نظر گرفتن یکپارچگی و امنیت) عملیات محلی باید حتما در خود محل اجرا شوند. تمام عملیات در یک سایت باید توسط همان سایت کنترل شود. این بدین معناست که سایت X نباید برای انجام موفقیت آمیز عملیات خود وابسته به سایت Y باشد. در برخی موارد، از دست دادن مقدار کمیاز استقلال، اجتناب ناپذیر است[۴۵]: مشکل قطعه قطعه شدن (قانون ۵) مشکل Replication (قانون ۶) به روز رسانی رابطه Replicate شده(قانون ۶) مشکل محدودیت یکپارچگی[۶۰] بین چند سایت(قانون ۷)
قانون ۲: عدم وابسته بودن به سایت مرکزی: به هیچ عنوان نباید برای یک سرویس مرکزی به یک سایت وابسته بود. بعنوان مثال نباید دارای یک پردازشگر مرکزی(متمرکز) جستجوها یا مدیریت مرکزی(متمرکز) تراکنش بود، چرا که کل سیستم به یک سایت خاصی وابسته میشوند. وابسته بودن به یک سایت خاص، حداقل به دو دلیل زیر غیر مطلوب میباشد: سایت مرکزی ممکن است یک گلوگاه[۶۱] باشد. سیستم ممکن است آسیب پذیر باشد. در یک سیستم توزیع شده، عملیات زیر (در میان سایر عملیات) حتما باید توزیع شده باشند: مدیریت دیکشنری پردازش جستجو کنترل همزمان کنترل بازیابی
قانون ۳: عملیات پیوسته: هیچگاه نباید نیاز به خاموش کردن (از قبل پیش بینی شده) کل سیستم برای اعمال تغییرات داشته باشیم. اضافه کردن سایت جدید X به سیستم توزیع شده D، نباید باعث توقف کل سیستم شود. اضافه کردن سایت جدید X به سیستم توزیع شده D، نباید نیازمند تغییری در برنامههای کاربر یا فعالیتهای ترمینال باشد[۴۵]. حذف سایت X از سیستم توزیع شده، نباید وقفههای غیر ضروری در سرویس ایجاد کند. ایجاد و حذف و تکثیر قطعات به صورت پویا باید در یک سیستم توزیع شده امکان پذیر باشد. باید بتوان بدون نیاز به خاموش کردن کل سیستم، DBMS یک سایت را به روز کرد.
قانون ۴: استقلال مکان[۶۲] : نه تنها کاربران نباید از محلی فیزیکی ذخیره دادهها مطلع باشند، بلکه از لحاظ منطقی باید تصور کنند که دادهها در سایتهای محلی خودشان قرار دارد. ساده کردن برنامههای کاربر و فعالیتهای ترمینال، اجازه تغییر سکو، فراهم کردن استقلال مکان برای عملیات ساده ، بازیابی سادهتر از عملیات به روز رسانی میباشد. داشتن طرحی برای نام گذاری داده توزیع شده[۶۳] و ایجاد پشتیبانی مناسب از طریق زیر سیستم دیکشنری[۴۵] مواردی که باید در مورد کاربران پیاده سازی شود: کاربر U باید شناسه معتبری برای ورود در سایتهای مختلف داشته باشد. پروفایل هر کاربر برای هر شناسه مجاز باید در دیکشنری باشد. دسترسیهای هر کاربر در هر سایت به وی اختصاص داده شود.
شکل۲‑۵ – مثالی از یک Distributed Data Naming Scheme [48]
قانون ۵: استقلال قطعات[۶۴] :سیستمهای توزیع شده از قطعه قطعه شدن دادهها پشتیبانی میکنند، منوط به اینکه یک رابطه خاص قابلیت تقسیم به قسمتهای مختلف برای ذخیره در محلهای فیزیکی گوناگون را داشته باشد. سیستمیکه این قابلیت را داشته باشد، از استقلال قطعات نیز پشتیبانی میکند. کاربران باید از لحاظ منطقی به گونه ای تصور کنند که گویا اصلا دادهها در قسمتهای مختلف ذخیره نشدهاند. از دلایل قطعه قطعه شدن دادهها، میتوان به افزایش کارآیی اشاره کرد. قطعه قطعه شدن افقی[۶۵] و قطعه قطعه شدن عمودی[۶۶] باید در متن یک پایگاه داده توزیع شده تعریف شود. استقلال قطعات همانند استقلال مکان باعث سادهتر شدن برنامههای کاربر و فعالیتهای ترمینال میشود. دادههایی که به کاربران نمایش داده میشود، از ترکیب منطقی قطعات مختلف (به واسطه الحاقها[۶۷] و اجتماعات[۶۸] مناسب) به دست میآید.
قانون ۶: استقلال Replication : کاربران باید از لحاظ منطقی به گونهای تصور کنند که گویا اصلا دادهها تکرار[۶۹] نشدهاند. سیستم توزیع شده از کپی برداری دادها پشتیبانی میکند، به شرط آن که یک رابطه( یا بطور کلیتر یک قطعه از رابطه) بتواند از لحاظ فیزیکی در کپیهای مجزا و در سایتهای مجزا ذخیره شود. کپی برداری دادهها باید همانند قطعه قطعه شدن برای کاربران شفاف (غیر قابل تشخیص) [۴۵] باشد. دلایل عمده کپیبرداری دادهها کارآیی، در دسترس بودن (دسترسی)، مشکل انتشار، به روز رسانی است. استقلال Replication همانند استقلال قطعات و استقلال مکان باعث سادهتر شدن برنامههای کاربر و فعالیتهای ترمینال میشود.
شکل۲‑۶- دو نوع متفاوت از replication در سیستمهای توزیع شده
قانون ۷: پردازش توزیع شده پرسوجوها[۷۰]: یکی از مهمترین و حیاتی ترین نکات در مورد سیستمهای توزیع شده، انتخاب استراتژی مناسب برای پردازش توزیع شده پرسوجو میباشد. پردازش پرسوجوها در سیستمهای توزیع شده شامل موارد زیر میباشد: عملیات محلی ورودی و خروجی[۷۱] و CPU در سایتهای مجزا، تبادل اطلاعات میان سایتهای فوق الذکر[۴۵]
قانون ۸ مدیریت توزیع شده تراکنش[۷۲] : دو نکته مهم برای مدیریت تراکنش، کنترل بازیابی[۷۳] و کنترل سازگاری[۷۴] میباشد که نیاز به اعمال دقت بیشتری در محیطهای توزیع شده دارند. در یک سیستم توزیعشده، یک تراکنش میتواند باعث اجرای کد در چندین سایت شده که همین امر خود میتواند باعث عملیات به روز رسانی در سایتهای مختلف شود. هر تراکنش را میتوان شامل چندین عامل[۷۵] در نظر گرفت که هر عامل، فرآیندی است که از طرف تراکنش در سایت به خصوصی اجرا میشود.
قانون ۹ استقلال سخت افزاری: صرف نظر از اینکه چه Platform سخت افزاری استفاده میشود، کاربران باید تصویر واحدی از سیستم داشته باشند. بهتر است بتوان یک DBMS را بر روی سیستمهای سخت افزاری مختلف اجرا کرد. بهتر است سیستمهای مختلف سخت افزاری سهم یکسانی در یک سیستم توزیع شده داشته باشند اما نمیتوان به راحتی فرض کرد که همواره میتوان از سیستمهای همگن استفاده کرد. به همین دلیل یک DBMS باید بر روی سیستمهای مختلف سختافزاری قابل اجرا باشد.
قانون ۱۰ استقلال سیستم عامل: بهتر است که علاوه بر استقلال سخت افزاری، قادر به راهاندازی DBMS بر روی سیستم عاملهای مختلف (حتی سیستم عاملهای مختلف بر روی یک سخت افزار) باشیم. حداقل سیستم عاملهای مهمیکه باید DBMS پشتیبانی کند (با توجه به معیارهای تجاری)، عبارتند از: MVS/XA؛ MVS/ESA، VM/CMS، VAX/VMS، UNIX(محصولات مختلف)، OS/2، MS/DOS و WINDOWS
قانون ۱۱: استقلال شبکه: مطلوب آن است که بتوانیم شبکههای نامتجانس مختلف را پشتیبانی نماییم. از دید یک سیستم توزیع شده، شبکه یک سرویس مطمئن انتقال پیغام میباشد. مفهموم مطمئن در عبارت فوق را میتوان بدین صورت توصیف نمود که به طور مثال اگر شبکه پیغامیرا از سایت X برای تحویل به سایت Y دریافت کرد، سرانجام آن پیغام را به سایت Y تحویل دهد. نباید در محتوای پیغامها خللی ایجاد شده و پیغامها باید به ترتیب فرستاده شدن ارسال شده و بیش از یکبار نیز تحویل مقصد نشوند. شبکه مسئول احراز هویت سایت[۷۶] نیز میباشد. یک سیستم ایده آل باید هم از شبکههای محلی[۷۷] و هم از شبکههای گسترده[۷۸] پشتیبانی نماید. سیستمهای توزیع شده باید معماریهای مختلف شبکه را پشتیبانی نمایند.
قانون ۱۲:استقلال DBMS: سیستم توزیع شده ایده آل باید استقلال DVBMS را مهیا سازد[۴۵]
یادگیری ماشین[۷۹]
به عنوان یکی از شاخههای وسیع و پرکاربرد هوش مصنوعی، یادگیری ماشینی به تنظیم و اکتشاف شیوهها و الگوریتمهایی میپردازد که بر اساس آنها رایانهها و سامانهها توانایی تعلٌم و یادگیری پیدا میکنند.
اهداف و انگیزهها
هدف یادگیری ماشینی این است که کامپیوتر (در کلیترین مفهوم آن) بتواند به تدریج و با افزایش دادهها بازدهی بالاتری در وظیفهی مورد نظر پیدا کند. گسترهی این وظیفه میتواند از تشخیص خودکار چهره با دیدن چند نمونه از چهرهی مورد نظر تا فراگیری شیوهی گامبرداری برای روباتهای دوپا با دریافت سیگنال پاداش و تنبیه باشد.
شکل۲‑۷ – روال کلی یک الگوریتم یادگیری ماشین (یادگیری با نظارت) [۴۳]
طیف پژوهشهایی که در یادگیری ماشینی میشود گستردهاست. در سوی نظری آن پژوهشگران بر آناند که روشهای یادگیری تازهای به وجود بیاورند و امکانپذیری و کیفیت یادگیری را برای روشهایشان مطالعه کنند و در سوی دیگر عدهای از پژوهشگران سعی میکنند روشهای یادگیری ماشینی را بر مسایل تازهای اعمال کنند. البته این طیف گسسته نیست و پژوهشهای انجامشده دارای مولفههایی از هر دو رویکرد هستند.
تقسیمبندی مسایل
یکی از تقسیمبندیهای متداول در یادگیری ماشینی، تقسیمبندی بر اساس نوع دادههای در اختیار عامل هوشمند است. به سناریوی زیر توجه کنید: فرض کنید به تازگی رباتای سگنما خریدهاید که میتواند توسط دوربینی دنیای خارج را مشاهده کند، به کمک میکروفنهایش صداها را بشنود، با بلندگوهایی با شما سخن بگوید و چهارپایش را حرکت دهد. همچنین در جعبهی این ربات دستگاه کنترل از راه دوری وجود دارد که میتوانید انواع مختلف دستورها را به ربات بدهید. در پاراگرافهای آینده با بعضی از نمونههای این دستورات آشنا خواهید شد.
اولین کاری که میخواهید بکنید این است که اگر ربات شما را دید صدای A تولید کند اما اگر غریبهای را مشاهده کرد با صدای بلند صدای B را پخش کند. فعلاً فرض میکنیم که ربات توانایی تولید آن صداها را دارد اما هنوز چهرهی شما را یاد نگرفتهاست. پس کاری که میکنید این است که جلوی چشمهایش قرار میگیرید و به کمک کنترل از راه دورتان به او دستور میدهید که چهرهای که جلویش میبیند را با صدای A مربوط کند. اینکار را برای چند زاویهی مختلف از صورتتان انجام میدهید تا مطمئن باشید که ربات در صورتی که شما را از مثلاً نیمرخ ببیند صدای B را پخش نکند. همچنین شما چند چهرهی غریبه نیز به او نشان میدهید و چهرهی غریبه را با دستور صدای B مشخص میکنید. در این حالت شما به کامپیوتر ربات گفتهاید که چه ورودیای را به چه خروجیای مربوط کند. دقت کنید که هم ورودی و هم خروجی مشخص است و در اصطلاح خروجی برچسبدار [۳۱] است. به این شیوهی یادگیری، یادگیری بانظارت[۸۰] [۳۲] میگویند.
اینک حالت دیگری را فرض کنید. برخلاف دفعهی پیشین که به رباتتان میگفتید چه محرکای را به چه خروجیای ربط دهد، اینبار میخواهید ربات خودش چنین چیزی را یاد بگیرد. به این صورت که اگر شما را دید و صدای A به نحوی به او پاداش دهید (مثلاً به کمک همان کنترل از راه دورتان) و اگر به اشتباه صدای B را پخش کرد، او را تنبیه کنید (باز هم با همان کنترل از راه دورتان). در این حالت به ربات نمیگویید به ازای هر شرایطی چه کاری مناسب است، بلکه اجازه میدهید ربات خود کاوش کند و تنها شما نتیجهی نهایی را تشویق یا تنبیه میکنید. به این شیوهی یادگیری، یادگیری تقویتی[۸۱] [۳۳] میگویند.
در دو حالت پیش قرار بود ربات یک ورودی را به یک خروجی مرتبط کند. اما گاهی وقتها تنها میخواهیم ربات بتواند تشخیص دهد که آنچه میبیند (یا میشنود و…) را به نوعی به آنچه پیشتر دیدهاست ربط دهد بدون اینکه به طور مشخص بداند آن چیزی که دیده شدهاست چه چیزی است یا اینکه چه کاری در موقع دیدنش باید انجام دهد. ربات هوشمند شما باید بتواند بین صندلی و انسان تفاوت قایل شود بیآنکه به او بگوییم این نمونهها صندلیاند و آن نمونههای دیگر انسان. در اینجا برخلاف یادگیری بانظارت هدف ارتباط ورودی و خروجی نیست، بلکه تنها دستهبندی آنها است. این نوع یادگیری که به آن یادگیری بینظارت[۸۲] [۳۴] میگویند بسیار مهم است چون دنیای ربات پر از ورودیهایی است که کسی برچسبی به آنها اختصاص نداده اما به وضوح جزیی از یک دسته هستند.یادگیری بینظارت را میتوان به صورت عمل کاهش بعد [۳۵] در نظر گرفت.
از آنجا که شما سرتان شلوغ است، در نتیجه در روز فقط میتوانید مدت محدودی با رباتتان بازی کنید و به او چیزها را نشان دهید و نامشان را بگویید (برچسبگذاری کنید). اما ربات در طول روز روشن است و دادههای بسیاری را دریافت میکند. در اینجا ربات میتواند هم به خودی خود و بینظارت یاد بگیرد و هم اینکه هنگامیکه شما او را راهنمایی میکنید، سعی کند از آن تجارب شخصیاش استفاده کند و از آموزش شما بهرهی بیشتری ببرد. ترکیبی که عامل هوشمند هم از دادههای بدون برچسب و هم از دادههای با برچسب استفاده میکند به یادگیری نیمه-نظارتی[۸۳] [۳۶] میگویند.
یادگیری بانظارت[۸۴]
یادگیری تحت نظارت، یک روش عمومیدر یادگیری ماشین است که در آن به یک سیستم، مجموعه ای از جفتهای ورودی – خروجی ارائه شده و سیستم تلاش میکند تا تابعی از ورودی به خروجی را فرا گیرد. یادگیری تحت نظارت نیازمند تعدادی داده ورودی به منظور آموزش سیستم است. با این حال ردهای از مسائل وجود دارند که خروجی مناسب که یک سیستم یادگیری تحت نظارت نیازمند آن است، برای آنها موجود نیست. این نوع از مسائل چندان قابل جوابگویی با بهره گرفتن از یادگیری تحت نظارت نیستند. یادگیری تقویتی مدلی برای مسائلی از این قبیل فراهم میآورد. در یادگیری تقویتی[۳۷]، سیستم تلاش میکند تا تقابلات خود با یک محیط پویا را از طریق آزمون و خطا بهینه نماید. یادگیری تقویتی مسئلهای است که یک عامل که میبایست رفتار خود را از طریق تعاملات آزمون و خطا با یک محیط پویا فرا گیرد، با آن مواجه است. در یادگیری تقویتی هیچ نوع زوج ورودی-خروجی ارائه نمیشود. به جای آن، پس از اتخاذ یک عمل، حالت بعدی و پاداش بلافصل به عامل ارائه میشود. هدف اولیه برنامهریزی عاملها با بهره گرفتن از تنبیه و تشویق است بدون آنکه ذکری از چگونگی انجام وظیفه آنها شود.
Q-Learning
Q-learning یک تکنیک یادگیری تقویتی است که با یادگیری یک تابع اقدام/مقدار[۸۵]، سیاست مشخصی را برای انجام حرکات مختلف در وضعیتهای مختلف دنبال می کند. یکی ازنقاط قوت این روش، توانایی یادگیری تابع مذکور بدون داشتن مدل معینی از محیط می باشد. اخیرا در این روش اصلاحی با نام Q-learning تاخیری انجام شده که بهبود قابل توجهی ایجاد نموده است. در روش اخیر یادگیری PAC با فرایندهای تصمیم مارکوف ترکیب شده اند.[۳۸]
شکل ۲‑۸ – فلوچارت Q learning [44]
در یک مسئله یادگیری تقویتی با عاملی روبرو هستیم که از طریق سعی و خطا با محیط تعامل کرده و یاد میگیرد تا عملی بهینه را برای رسیدن به هدف انتخاب نماید. یادگیری تقویتی از اینرو مورد توجه است که راهی برای آموزش عاملها برای انجام یک عمل از طریق دادن پاداش و تنبیه است بدون اینکه لازم باشد نحوه انجام عمل را برای عامل مشخص نمائیم.
مقایسه Q-learning با یادگیری با ناظر
یادگیری تقویتی از دو جنبه با یادگیری با ناظر تفاوت دارد:
-
- مثالهای یادگیری بصورت زوج (ورودی/ خروجی) مطرح نمیشوند. بلکه بعد از اینکه عامل عملی را انجام داد پاداشی را دریافت میکند و به مرحله بعدی میرود. عامل هیچ گونه اطلاعی در مورد اینکه در هر حالت بهترین عمل چیست را ندارد. بلکه این وظیفه عامل است که در طول زمان تجربه کافی در مورد حالتها، عملهای ممکن، انتقال و پاداش جمع آوری نموده و عملکرد بهینه را یاد بگیرد.
-
- تفاوت دیگر در اینجاست که سیستم باید کارائی آنلاین بالائی داشته باشد. زیرا اغلب ارزیابی سیستم با عمل یادگیری بطور همزمان صورت میپذیرد.
شکل ۰۲‑۹ – تفاوت یادگیری با نظارت و Q-learning
یادگیری Q-learning نوعی از یادگیری تقویتی بدون مدل است که بر پایه برنامه ریزی پویای[۸۶] اتفاقی عمل میکند. در یادگیری Q –Learning بجای انجام یک نگاشت از States به مقادیر حالتها، نگاشتی از زوج (حالت ، عمل) ه مقادیری که Q-value نامیده میشوند، انجام میگردد.