با توجه به عدم دسترسی مستقیم مناطق اشغالی کمیته تصمیم گرفت طی بازدید از کشورهای همسایه این مناطق مصاحبه با افرادی که به صورت مستقیم درگیر مسایل حقوق بشری در این منطقه بودند را مبنای گزارش خود قرار دهد.[۲۳۵]
گزارشهای کمیته وضعیت حقوق بشر در مناطق اشغالی شامل انتفاضه اول (۱۹۹۳-۱۹۸۷) امور قضایی، الحاق بیت المقدس به اسرائیل نحوه رفتار با زندانیان نحوه رفتار با غیر نظامیان فلسطینی، بررسی آزادیهای اساسی مردم فلسطین و نحوه رفتار یهودیان شهرک نشین در این منطقه با فلسطینیها و نقض حقوق بین الملل میبود.
کمیته در گزارشات خود تصدیق کرد که اسرائیل به صورت دو فاکتو مناطق اشغالی را ضمیمه کشور خود کرده است. این عمل از طریق ایجاد شهرکهای یهودی نشین جدید یا گسترش شهرکهای قبلی، مصادره اموال، انتقال شهروندان اسرائیل به مناطق اشغالی، اخراج فلسطینیها از مناطق اشغالی، تشویق و یا اجبار فلسطینیها به خروج ازسرزمین خود بوده است.
ب: تشکیل کمیته حقوق فلسطین در مجمع عمومی سازمان ملل متحد
در سال ۱۹۷۵ به دنبال قطعنامه ۳۳۷۶ مجمع عمومی سازمان ملل متحد، کمیته حقوق فلسطین در مجمع عمومی سازمان ملل متحد تشکیل شد و از کمیته خواسته شد تا در مورد چگونگی احقاق حق فلسطینیها، به مجمع برنامهای ارائه دهد.[۲۳۶]
کمیته در سال ۱۹۷۶ دو سری توصیه منتشر کرد. اول مسئله حق بازگشت فلسطینیها به خانه خود و باز پس گیری اموالشان و مورد دیگر حق خود مختاری، استقلال و حاکمیت ملی، فلسطین بود. شورای امنیت این توصیهها را مورد بحث قرار داد ولی به علت وتوی امریکا نتوانست در این مورد تصمیم گیری کند. شورا در فرصتهای بعدی مجددا این موضوع را مورد رسیدگی قرار داد ولی هر بار تصمیمگیری را به جلسات بعدی موکول کرد. این توصیهها توسط مجمع عمومی در سال ۱۹۷۶ و سالهای بعدی تصدیق و تائید شد. مجمع عمومی همچنین از کمیته درخواست کرد تا شرایط را به طور دائم بررسی و به مجمع و شورای امنیت گزارش کند.
کمیته همچنین پذیرفت که اطلاعات و توصیههای خود را با هر وسیلهای با بهره گرفتن از سازمانهای غیر دولتی و سایر امکانات ممکن، نشر و گسترش دهد. در بین سالهای ۱۹۸۰ الی ۱۹۹۰ کمیسیون وضعیت فلسطین را با توجه به حقوق فلسطینیها پیگیری کرده و یافته های خود را به مجمع عمومی و شورای امنیت گزارش داد. از طریق تشکیل سمینار، سمپوزیم و سایر فعالیتهای مشابه، در سطوح بین المللی با تمرکز به صلح براساس حقوق انکار نکردنی مردم فلسطین، اطلاعات عمومی را در مورد فلسطین گسترش داد.[۲۳۷]
ج: طرح سازمان ملل متحد برای بیت المقدس[۲۳۸] (۱۹۴۷)
قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل متحد مورخ ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ در مورد تقسیم بیت المقدس به عنوان یک شهر غیر نظامی که تمامی شهر کلا تحت کنترل شورای قیومیت سازمان ملل اداره شود و شورا پیش نویس قانون اساسی برای بیت المقدس را تهیه و یک فرماندار برای این شهر انتخاب کند.
مجلس قانونگذار از طریق انتخابات عمومی فراگیر تشکیل شود. این قانون اساسی برای ده سال بدون تغییر باقی میماند. پس از آن برای جلوگیری از عملیات خصمانه میان طرفین، جهت اجرای قطعنامه، اسرائیل قسمت غربی بیت المقدس و اردن قسمت شرقی شامل دیوار شهر قدیمی را اشغال کردند. مجمع عمومی با صدور قطعنامه ۱۹۴ در تاریخ ۱۱ دسامبر ۱۹۴۷ اصول بین المللی کردن و حقوق موجود را به دو طرف مجددا اعلام و تصریح کرد.[۲۳۹]
بند دوم: جنگ اسرائیل با کشورهای همسایه عربی
الف: جنگ شش روزه ۱۹۶۷
جنگ ۱۹۶۷ که به جنگ شش روزه معروف است، در ۵ ژوئن این سال با حمله اسرائیل به همسایگان عربش آغاز شد. این حمله در شرایطی صورت پذیرفت که اعراب خود را برای حمله به دشمن آماده کرده بود. با حمله غافلگیر اسرائیل از زمین و هوا روبرو شدند. در طی این جنگ اسرائیل بلندی های جولان از سوریه، نوار غزه و صحرای سینا از مصر و کرانه باختری از اردن را اشغال کرد .
در بدو امر، درگیریهای نظامی در۱۹۵۶ هنگامی آغاز شد که اسرائیل در۲۹ اکتبر به عملیات نظامی علیه مصر مبادرت کرد و سپس این درگیریها با همکاری فرانسه و انگلستان ادامه یافت. در یک فضای پر تشنج سیاسی مصر در ژوئیه ۱۹۵۶ کانال سوئز را ملی کرد. بحرین با درخواست آتش بس از سوی مجمع عمومی در یک نشست ویژه اضطراری و عقب نشینی تدریجی نیروهای اشغالگر و استقرار نیروهای اضطراری سازمان ملل (یونف ۱) به عنوان نخست نیروی اضطراری حافظ صلح سازمان ملل پایان پذیرفت.[۲۴۰]
یونف ۱ در ماه مه ۱۹۶۷ در پی درخواست مصر که به دبیر کل اعلام کرد دیگر موافق ادامه حضور نیروهای اضطراری سازمان ملل در سرزمینهای مصر و غزه نیست این مناطق را تخلیه کرد. در تاریخ ۵ ژوئن ۱۹۶۷ اسرائیل با یک سری عملیات غافلگیر کننده به پایگاه های هوائی مصر جنگ معروف به جنگ شش روزه را آغاز کرده و دامنه این حمله به کشورهای سوریه و اردن هم کشیده شد متعاقب این حملات نوار غزه شبه جزیره سینا، بخش شرقی بیت المقدس کرانه باختری رود اردن و بلندیهای جولان به تصرف اسرائیل درآمد. شورای امنیت در طی این شش روز چهار فرمان آتش بس صادر کرد لیکن اسرائیل تنها بعد از آن که به هدف توسعه ارضی خود نائل آمد آتش بس را پذیرفت. این جنگ از لحاظ حقوق بین الملل قابل بحث میباشد اسرائیل مدعی است که براساس ماده ۵۱ شورای امنیت این جنگ تحت عنوان دفاع پیش گیرانه موجه میباشد. حال آن که مفهوم دفاع پیشگیرانه تا آن زمان در حقوق بین الملل سابقه نداشته و به نظر این جانب این عمل اسرائیل تجاوز و به قصد توسعه ارضی قلمرو خود صورت گرفته است.[۲۴۱]
اسرائیل طبق مقررات حقوق بین الملل بشر دوستانه و قطعنامههای شورای امنیت از زمان اشغال کرانه باختری، نواز غزه، صحرای سینا و بلندیهای جولان رسما به عنوان قوای اشغالگر شناخته شد. شورای امنیت سازمان ملل متحد طی قطعنامه ۲۴۲ مصوب ۲۲ نوامبر ۱۹۶۷ تحت عنوان عقب نشینی نیروهای نظامی اسرائیل از مناطق اشغالی را صادر کرد. در این قطعنامه شورای امنیت خاتمه کلیه ادعاها و حالت مخاصمه و احترام و شناسائی حاکمیت تمامیت ارضی و استقلال سیاسی کلیه کشورهای منطقه از جمله حق زندگی کردن در صلح با مرزهای شناخته شده و امن و خارج از هرگونه تهدید و یا عملیات خشونت آمیز را برای مردم منطقه به رسمیت شناخت.[۲۴۲] این قطعنامه با قاعده زمین برای صلح اساس کلیه مذاکرات صلح میان اسرائیل فلسطین و کشورهای عربی منطقه میباشد.
اسرائیل از گردن نهادن به قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد امتناع ورزید و بخش غربی بیت المقدس که تحت حاکمیت اردن بود و بیت الحم و ۲۷ روستای غربی دیگر را طبق مصوبه خود فرموده ضمیمه خاک خود کرد. با وجودی که اردن تقاضای کمک از عراق نکرده بود، عراق نیروهای خود را به منظور حمایت از اعراب در جنگ با اسرائیل به اردن گسیل داشت. سازمان آزادیبخش فلسطین مرکز عملیات خود را از کرانه باختری به اردن تغییر داد.[۲۴۳]
پس از استقرار آتش بس در نوامبر همان سال شورای امنیت قطعنامه (۱۹۶۷) ۲۳۷ را به تصویب رسانید که در آن از اسرائیل خواسته شده بود امنیت سلامت و آسایش ساکنان مناطق عملیاتی را تضمین و بازگشت آوارگان را تسهیل سازد. از دولتهای درگیر درخواست شده بود که با دقت و صداقت اصول انسانی ناظر بر محافظت از افراد غیر نظامی در زمان جنگ موضوع کنوانسیون چهارم ژنو مصوب ۱۹۴۹ را مراعات کنند. مجمع عمومی در پنجمین نشست ویژه اضطراری خود که به دنبال شروع جنگ تشکیل شد؛ از دولتها و سازمانها بین المللی درخواست کرد که کمکهای بشر دوستانه فوری خود به آسیب دیدگان ناشی از جنگ را گسترش دهند. مجمع عمومی از اسرائیل خواستار لغو قواعد اعمال شده و خودداری از اقداماتی شد که به تغییر وضعیت بیت المقدس بینجامد.[۲۴۴]
ب: جنگ رمضان ۶ اکتبر ۱۹۷۳
این جنگ که در ماه رمضان و مصادف با عید یوم کیپور (روزه یهودیان) بود، ارتش مصر به طور ناگهانی و با شعار الله اکبر از کانال سوئز گذشت و با شکستن خط دفاعی بارلو که در آن زمان به عنوان خط دفاعی تسخیر ناپذیر معروف بود و با حمایت نیروی هوائی به صحرای سینا حمله کرد و به طور هم زمان از طرف شرق نیروی هوائی سوریه تهاجم به اسرائیل را آغاز کرد. این جنگ سه هفته به طول کشید. جنگ در جبهههای سوری در ۲۲ اکتبر و در جبهههای مصری در ۲۶ اکتبر خاتمه یافت.[۲۴۵]
در ابتدا مصر و سوریه موفقیتهایی به دست آوردند، ولی پس از حمله متقابل اسرائیل و حمایت نظامی آمریکا و غرب وضع جنگ تغییر کرد. در حالی که سایر کشورهای عربی از کمک به مصر و سوریه خودداری کردند. مصر و سوریه وادار به عقب نشینی شدند. ارتش اسرائیل توانست در غرب کانال سوئز منطقه محدودی را به تصرف خویش درآورد. سرانجام در کیلومتر ۶ قاهره، گفت و گو برای پایان دادن جنگ آغاز شد. با وجودی که مصر و سوریه موفق به باز پس گیری صحرای سینا و بلندیهای جولان نشدند، با توجه به این واقعیت که اسرائیل با کمک تسلیحاتی آمریکا موفق به عقب نشاندن مصر و سوریه شده بود، این جنگ یک پیروزی سیاسی برای مصر وسوریه محسوب میشود.
در اکتبر ۱۹۷۳ مجدداً بین مصر و اسرائیل در مناطق کانال سوئز و صحرای سینا و سوریه در منطقه جولان جنگ درگرفت. با اوج یافتن جنگ، آمریکا و شوروی توأم خواهان نشست فوری شورای امنیت شدند. در ۲۲ اکتبر ۱۹۷۳ شورای امنیت قطعنامه ۳۳۸ را به تصویب رسانید که ضمن تأیید مفاد قطعنامه ۲۴۲خواستار از سرگیری مذاکرات با هدف دستیابی به صلحی پایدار و عادلانه در منطقه خاورمیانه شد. در خواست آتش بس بعداً در قطعنامه ۳۳۹ مورخ ۲۳ اکتبر ۱۹۷۳ مورد تاکید قرار گرفت و از دبیر کل خواسته شد تا ناظران سازمان ملل را فوراً به منطقه اعزام نماید.
هرچند با تداوم جنگ در منطقه انور سادات، رئیس جمهور مصر مستقیما به شوروی و ایالات متحده متوسل شد تا برای استقرار آتش بس مداخله نظامی کنند. در حالی که شوروی با این درخواست موافق بود، ایالات متحده با آن مخالف ورزید و این مخالفت، دو ابر قدرت را در برابر هم قرار داد. بنا به درخواست مصر، شورای امنیت در ۲۴ اکتبر مجدداً تشکیل جلسه داد که به تصویب قطعنامهای انجامید که در آن تشکیل نیروی حافظ صلح جدیدی درخواست شده بود و همچنین به تشکیل دومین نیروی اضطراری سازمان ملل (یونف ۲) منجر گردید. به دنبال توافق اسرائیل و مصر برای پایان بخشیدن به درگیریها، یونف ۲ بر استقرار مجدد نیروهای خود نظارت کرد.[۲۴۶] براساس توافق جداگانهای که در ماه مه ۱۹۷۴ به دست آمد، اسرائیل و سوریه نیز موافقت نامه عدم درگیری را امضا کردند و این به تشکیل نیروهای ناظر بر قطع درگیری سازمان ملل آندوف[۲۴۷] انجامید که ماموریت آن نظارت بر توافقهای حاصله بین اسرائیل و سوریه بود. شورای امنیت نیز مأموریت یونف را تا ژوئیه ۱۹۷۹ که به دنبال حصول معاهده صلح میان مصر و اسرائیل منحل گردید، به صورت دورهای تمدید کرد. آندوف همچنان به مأموریت خود در منطقه جولان ادامه میدهد.[۲۴۸] شورای امنیت سازمان ملل متحد طی قطعنامه ۳۳۸ خواستار آتش بس فوری و آغاز مذاکرات در جهت اجرای قطعنامه ۲۴۲ شورا، با هدف ایجاد صلح عادلانه و پایدار در خاورمیانه شد.[۲۴۹]
در سال ۱۹۷۴ اتحادیه عرب سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) را به عنوان تنها سخنگوی فلسطینیها اعلام کرد.[۲۵۰]یاسر عرفات در مجمع عمومی سازمان ملل متحد شرکت کرد و در سخنرانی خود به نمایندگان مجمع عمومی گفت: من با شاخه زیتون و سلاح یک جنگجوی آزادی آمدهام، نگذارید شاخه زیتون از دستم بیافتد.[۲۵۱]
ج: حمله اسرائیل به لبنان ژوئن ۱۹۸۲
اسرائیل به لبنان حمله کرد و یک منطقه امنیتی در جنوب لبنان برای ممانعت از پیشروی حزبالله لبنان در حمله به قسمت شمالی اسرائیل از مرزهای لبنان ایجاد کرد. ارتش اسرائیل به بیروت دست یافت و موفق به بیرون راندن یاسر عرفات از لبنان شد. عرفات مرکز سازمان را به تونس منتقل کرد.[۲۵۲]
۱: حمله به اردوگاههای صبرا و شتیلا
در ۱۶ سپتامبر ۱۹۸۲ شبه نظامیان فالانژیست لبنانی؛ در منطقه تحت کنترل اسرائیلی اجازه ورود به دو اردوگاه پناهندگان فلسطینی به نام صبرا و شتیلا یافتند و صدها غیر نظامی را به شهادت رساندند. آریل شارون وزیر دفاع وقت اسرائیل مسئولیت مستقیم نیروهای نظامی این منطقه را به عهده داشت. نیروهای لبنانی تحت رهبری ایلی عنیقه بودند که آموزش نظامی را در اسرائیل دیده بود.[۲۵۳]متحد نظامی مسیحی اسرائیل در لبنان وارد اردوگاه پناهندگان فلسطینی صبرا و شتیلا شد و دو هزار فلسطینی غیر نظامی را به شهادن رساندند. پس از آن که سازمان آزادیبخش فلسطین لبنان را ترک کرد، ارتش اسرائیل اروگاهها را اشغال کرد. در پی تحقیق رسمی دولت اسرائیل آریل شارون وزیر دفاع وقت؛ به طور غیر مستقیم مسئول کشتار دو هزار پناهنده غیر نظامی در اردوگاههای صبرا و شتیلا میباشد. او عملی در جهت جلوگیری از وقوع این جنایت انجام نداد.
۲: خروج اسرائیل از لبنان
اسرائیل به صورت مرحلهای از لبنان به جز قسمت امنیتی در جنوب، خارج شد. در سال ۱۹۸۵ هواپیماهای اسرائیلی مقر ساف را در تونس بمباران کردند. اما عرفات توانست از این معرکه جان سالم به در برد. در همین سال عرفات برای نخستین بار پس از سپتامبر سیاه، با ملک حسین برای دستیابی به یک استراتژی مشترک علیه اسرائیلیها دیدار کرده و کنفدراسیون اردن- فلسطین مطرح شد. هدف از این طرح الحاق مناطق کرانه باختری و نوار غزه به اردن بود. اردن به سازمان ملل متحد فشار آورد که اسرائیل این کنفدراسیون را بپذیرد این تلاشها در سال ۱۹۸۶ با شکست مواجه شد.[۲۵۴]
بند سوم: انتفاضه اول ۹ دسامبر ۱۹۸۷
انتفاضه فلسطین در کرانه باختری و غزه آغاز شد اسرائیل تلاش کرد تا شورش و آشوب انتفاضه را با به کارگیری نیروهای پلیس و ارتش، حکومت نظامی، بستن دانشگاهها، دستگیری تبعید و محدود کردن فعالیتهای اقتصادی مقابله کند. اما یک فلسطین متحد برای مدت ۶ سال به اعتراضات خود ادامه داد.[۲۵۵] انتقاضه اعتراض نسبت به تداوم اشغال کرانه باختری و نوار غزه بوده و به صورت تظاهرات، اعتصاب و شورش صورت پذیرفت. مهمترین عملی که به عنوان اعتراض نمادین به تداوم اشغال صورت میگرفت، پرتاب سنگ به نیروهای امنیتی اسرائیل و اسرائیلیان ساکن این مناطق بود. این عمل اغلب توسط کودکان و پسران نوجوان فلسطینی با حمایت وسیع همگانی از جمله زنها انجام میشد. با عملیات انتفاضه برای اولین بار فلسطینیهای ساکنین مناطق اشغالی به طرز قابل توجهی درگیر جنبش علیه اسرائیل شدند. تا آن زمان اکثر مخالفتها خارج از مناطق اشغالی و توسط ساف صورت میپذیرفت. عدهای بر این عقیده هستند که در نتیجه تاثیر این اعتراضات بود که اکثریت مردم اسرائیل خواستار مذاکرات صلح[۲۵۶] شدند.[۲۵۷]
در کنفرانس اعضای عالی رتبه کنوانسیون چهارم ژنو مرکز کنوانسیون بین المللی ژنو ۵ دسامبر ۲۰۰۱ شرایط بشر دوستانه در کرانه باختری و نوار غزه[۲۵۸]در مورد تلفات فلسطینیها در طی عملیات انتفاضه چنین گزارش شده است:
از اکتبر ۲۰۰۰ وقتی انتفاضه آغاز شد و تا پایان نوامبر این سال ۸۳۲ فلسطینی جان خود را از دست دادند و بیش از ۱۶۵۰۰ نفر مجروح شدند بسیاری از این مجروحان و کشته شدگان غیر نظامی بودند. بیش از نیمی از کشته شدگان توسط آژانس به عنوان پناهنده ثبت شده بودند ۱۵ درصد کشته شدگان کودکان زیر ۱۶ سال و ۱۵ درصد آنها افراد بین ۱۶ تا ۱۸ سال بودند از زمانی که دولت فعلی در اسرائیل به قدرت رسیده میزان کشته شدگان گروه سنی ۵-۰ بیشتر شده است که موجب نگرانی است.
حقوق حاکم بر مناطق اشغالی فلسطین حقوق بشر دوستانه و کنوانسیونهای ژنو میباشد. در راستای پاسخ به سوال اصلی پایان نامه گفتار بعدی به موارد نقض کنوانسیون چهارم ژنو در مناطق اشغالی فلسطین اختصاص دارد.
گفتار دوم: نقض کنوانسیون چهارم ژنو در مناطق اشغالی فلسطین[۲۵۹]
بند اول: اشغال نظامی و اثرات حقوقی آن
در ابتدا اسرائیل به اشغال آرام میاندیشید، برای اولین بار این مفهوم توسط موشه دایان، وزیر دفاع وقت اسرائیل در سال ۱۹۶۷ بیان شد.[۲۶۰]
در ماه جون ۱۹۶۷، اسرائیل با تهاجم به کشورهای همسایه خود، بلندیهای جولان، کرانه باختری، نوار غزه و صحرای سینا را اشغال کرد. لذا از آن تاریخ به بعد اسرائیل به عنوان قوای اشغالگر متعهد به رعایت حقوق بشر دوستانه در این مناطق شده است. حقوق بشر دوستانه شامل قوانین عرفی برخاسته از معاهده ۱۰۹۷ لاهه و کنوانسیون چهارم ژنو، کنوانسیون مسائل بشر دوستانه در زمان اشغال نظامی است، طبق ماده ۴۲ مقررات لاهه که از قوانین عرفی است، یک قلمرو اشغال شده یعنی سرزمینی که به طور عملی ارتش دولت نظامی اشغالگر جایگزین دولت سابق شود و از آنجا که این مناطق دیگر تحت حاکمیت دولتهای قبلی خود نیستند و به جای آن تحت فرمان یک قدرت نظامی بیگانه هستند. در نتیجه در چنین شرایطی نهاد حقوق بینالملل مقررات فوق را حکم میکند. بخشی از گزارش کمیته ویژه در مورد اعمال اسرائیل در نوامبر ۲۰۰۸، تاثیرگذار در حقوق بشر فلسطینیها و سایر عربهای ساکن مناطق اشغالی،[۲۶۱] در این باره به شرح زیر میباشد:
رژیم اسرائیل هیچ گاه صراحتا قابلیت اعمال حقوق کنوانسیون چهارم ژنو را در سرزمینهای اشغالی شناسایی نکرده است و حتی به طور رسمی چنین قابلیت اجرایی را انکار کرده است.[۲۶۲] دادگاههای اسرائیل نظر دادهاند که خط مشی و عملیات اسرائیل در کرانه باختری نقض نظام حقوق اشغال از جمله مسئولیتها و تعهدات رژیم اسرائیل در تامین رفاه ساکنین فلسطینی ساکن مناطق اشغال میباشد. دیوان عالی اسرائیل چندین بار رای داده است که حقوق لاهه به عنوان حقوق عرفی بشر دوستانه در کرانه باختری و نوار غزه قابل اعمال میباشد از طرف دیگر رژیم اسرائیل مکرراً مقررات حقوقی کنوانسیون چهارم ژنو در مناطق اشغالی را نقض کرده است. از طرف دیگر رژیم اسرائیل با وجودی که به صورت دو فاکتو اعلام کرده است که به اعمال کنوانسیون چهارم ژنو در مناطق اشغالی احترام میگذارد، این مقررهها را آشکارا نقض کرده است. به هر حال نه رژیم اسرائیل و نه دادگاههای اسرائیل یک بیانیه قاطع و صریح در مورد اعمال مقررات حقوق بین الملل بشر دوستانه در این مناطق صادر نکردهاند.
در حالی که حقوق بین الملل بشر دوستانه تعهداتی را به دولت اشغالگر در مورد جمعیت مقیم مناطق اشغالی تحمیل میکند، در ضمن به دولت اشغالگر اجازه میدهد که برای حمایت از نیروهای خود و تضمین امنیت خود تدابیری بیاندیشد. ماده ۴۳ کنوانسیون لاهه ۱۹۰۷ در مورد وظایف دولت اشغالگر اشعار میدارد:
در واقع قدرت دولت قانونی به دولت اشغالگر انتقال پیدا میکند. دولت اشغالگر باید با اتخاذ تدابیر لازم، قدرتش را به کار گیرد که تا ممکن شرایط را به وضعیت سابق بازگرداند و به قوانین کشور اشغال شده احترام گذاشته و آن را اجرا کند مگر این که به طور جدی ممانعتی برای اجرای آن قوانین وجود داشته باشد.
با وجودی که قوای اشغالگر دارای حق ارزیابی شرایط، انتخاب و اجرای اقدامات امنیتی یا صدور دستورات نظامی، در زمانی که شرایط طبق تشخیص قوای اشغالگر ایجاب کند، میباشد، هرگونه عملی توسط قوای اشغالگر که موجب براندازی حقوق و حمایتی که به موجب حقوق بین الملل بشر دوستانه و حقوق بشر به ساکنین اشغالی اعطا شده است، مردود میباشد. همچنین نمیتواند با وضع قانون و ایجاد ممنوعیت هایی، حقوق مردم را مستثنی کرده و خلاف جهت رابطه میان آن حقوق و حمایتها عمل کند.
هر چند اسرائیل به صورت دو فاکتو پذیرفته است که به این مقررات احترام بگذارد. از طرف دیگر سازمان ملل، دولتهای عضو و بسیاری از حقوقدانان برجسته جهان معتقدند که اسرائیل باید کنوانسیون چهارم ژنو را به همراه سایر مقررات مربوط به اشغال نظامی به طور جدی اعمال کند.[۲۶۳]
بند دوم: دستورات نظامی اسرائیل در مناطق اشغالی فلسطین
در فاصله سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۹۴ زمامداران اسرائیل در نوار غزه و کرانه باختری بیش از دو هزار دستور صادر کردهاند. نظامیان اسرائیلی این دستورات را قانون و لازم الاجرا تلقی میکنند، در حدی که در دادرسیهای محاکم اسرائیلی به این دستورات استناد شده است. در عمل این دستورات جایگزین قوانین قبلی شدهاند.[۲۶۴] در حالی که حقوق بشر دوستانه محدودیتهای جدی برای وضع قانون از طرف قدرت اشغالگر مقرر کرده است. طبق ماده ۴۳ مقررات لاهه، قدرت اشغالگر باید به قوانین کشور تحت اشغال احترام گذارد و اعمال کند مگر آن که اعمال آن غیر ممکن باشد. ماده ۶۴ کنوانسیون چهارم ژنو در مورد اختیار قانونگذاری قوای اشغالگر چنین مقرر داشته است:
“قوانین جزائی اراضی اشغال شده به قوت خود باقی خواهد ماند مگر در حدودی که قوانین مزبور به علت این که ایجاد خطر برای امنیت دولت اشغال کننده میکند و یا مانع اجرای این قرار داد است؛ توسط دولت مذکور لغو یا موقوف الاجرا شود، …
معهذا دولت اشغال کننده میتواند اهالی اشغال شده را تابع مقرراتی کند که برای انجام تعهدات دولت مزبور ناشی از این قرار داد و برای تامین اداره منظم اراضی مزبور و برای امنیت دولت اشغال کننده … و همچنین برای امنیت موسسات و خطوط ارتباطی دولت مزبور ضرورت دارد.”[۲۶۵]
قسمت اعظم دستورات نظامی اسرائیل از چهارچوب این مقررهها فراتر رفته و عملا جایگزین قوانین قبلی در مناطق اشغالی شدهاند. بسیاری از این قوانین با مقررات کنوانسیونهای ژنو و مقررات لاهه منافات دارد.[۲۶۶]
ابتدا اسرائیل به کارگران فلسطینی ساکن مناطق اشغالی اجازه داد تا برای کار به اسرائیل بروند و البته با حقوق کمتر از کارگران اسرائیلی به کار مشغول شدند، امید اسرائیل آن بود که اشتغال و رفاه نسبی مانع غلیان احساسات میهن پرستانه مردم این مناطق شود. به هر حال تا قبل از انتفاضه اول این مناطق تقریبا آرام بود ولی در نهایت حرکت خود جوش انتفاضه همه گیر شده و فصل جدیدی در تاریخ مبارزات مردم این مناطق ایجاد شد. قوای اشغالگر در برخورد با انتفاضه به شدیدترین و خشن ترین روشها متوسل شد. براساس آمارهای آنراوا تا ۳۰ ژوئن ۱۹۹۴ بیش از ۱۴۰۰ فلسطینی کشته و بالغ بر ۸۰٫۰۰۰ نفر زخمی شده بودند.[۲۶۷]
مطالب پایان نامه ها درباره : بررسی اجرای کنوانسیون های چهار گانه ژنو و نقض … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین