۳) کنوانسیون ژنو،برای بهبود وضع مجروحان وبیماران نیروهای مسلح درجنگ زمینی
۴) کنوانسیون ژنو،برای بهبود وضع مجروحان ،بیماران وغریقان نیروی مسلح درجنگ دریایی”[۲۹]
یکی دیگر از اقدامات درجهت حمایت ازحقوق اقلیتها بعد ازتاسیس سازمان ملل تشکیل شورای اقتصادی واجتماعی ونهادهای وابسته ،وابسته به سازمان ملل است که کمسیون فرعی حمایت از اقلیتها ، زیرمجموعه این شورا میباشد”این کمیسیون فرعی به وسیله کمیسیون حقوق بشروبا قطعنامه ((۱۱)۹)۱۹۴۶ شورای اقتصادی واجتماعی بوجودآمد تادرپرتو اعلامیه حقوق بشر،در زمینه رفع تبعیض نسبت به اقلیت ها وحمایت ازحقوق آن ها مطالعه وبررسی نموده و پیشنهادات لازم را به کمیسیون بدهد.کمیسیون مذبور،ابتدا مرکب از ۱۲ عضوبود و بارها افزایش یافت وهم اکنون بر اساس قطعنامه ۱۹۶۸/۱۳۳۴ شورای اقتصادی واجتماعی دارای ۲۶عضواست که با پیشنهاد و معرفی دولتها و بوسیله کمیسیون حقوق بشربرای یک دوره سه ساله انتخاب می شوندو هردو سال یک بار انتخاب نیمی از اعضا تجدید میشوند.کمیسیون فرعی سالانه یک اجلاس دارد که معمولاٌ درماه اوت در ژنو برگزار می شود”[۳۰]
۱-۳)اعلامیه جهانی حقوق بشر:
همان طور که گفته شد اعلامیه جهانی حقوق بشر که توسط مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسیده است ،یکی از اسناد مهم بینالمللی میباشد که به برخی از مواد آن اشاره می شود:
“ماده ۱)تمام افراد بشرآزاد به دنیا میآیند وازلحاظ حیثیت وحقوق با هم برابرند وهمه دارای عقل و وجدان میباشند وباید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند.به تعبیردیگر”همه افراد بشرآزاد وبا حیثیت وحقوق یکسان زاییده میشوند ودارای موهبت خرد و وجدان میباشند وباید با یکدیگر با روحیه برادری رفتار کنند”[۳۱] .
“ماده ۲)هرکس میتواند بدون هیچ گونه تمایز،به ویژه ازحیث نژاد،رنگ،جنس،زبان،مذهب،عقیده سیاسی یا هرعقیده دیگر ،ملیت،وضع اجتماعی ، ثروت ،ولادت یاهرموقعیت دیگر ،از تمام حقوق وکلیه آزادی هایی که دراعلامیه حاضرذکرشده بهره مند گردد. ماده ۳)هرکس حق زندگی ،آزادی وامنیت شخصی دارد.”[۳۲]
اعلامیه جهانی حقوق بشر بخصوص مواد یک ودو بر زدودن تبعیض نژادی میان انسانها تأکید داشته که تمام انسانها بدون هیچ تبعیضی درحقوق وآزادی با یکدیگر برابرند .هرچند که به نظر میرسد دردوران معاصر این مسئله رعایت نشده چرا که “اروپائیان تبعیض نژادی را عزم کرده ،آن را بی پرده درواقعیت زندگی خویش اجرا کردهاند.سفیدپوستان آمریکا کاملاً ازسیاه پوستان این کشورجدا بودند،همان گونه که کلیساها،گورستان ها،هتل ها،قطارها،مدرسه ها ومحل زندگی شان نیز از یکدیگر جدا بود”[۳۳] البته باید به این نکته اشاره کرد که آیا اعلامیه جهانی حقوق بشر واقعاٌ جنبه جهانی داشته ، یعنی حقوق همه انسانهای کره زمین را درنظر میگیرد،شواهد و و قرائن تاریخی نشان میدهد که تبعیض های بسیار زیاد درعرصه بین الملل وتقسیم بندی افراد به طبقات مختلف ،بیانگر این موضوع است که اعلامیه جهانی حقوق بشر توفیق چندانی نداشته است .حال به این پرسش پاسخ میدهیم که چرا این اعلامه شکست خورده است:
۱) دوری از خدا:به نظرمی رسد دلیل اصلی این ناکامی را درمنابع ومبانی حقوق بشرغربی جستجو کنیم واینکه”اساسی ترین عامل ناکامی آن ،گسستن ازآفریدگارهستی وفاصله گرفتن ازفطرت الهی انسانها در تدوین و اجراست”[۳۴]
ممکن است برخی تصورکنند که می توان بدون عنایت به جهان بینی و پیوند انسان با جهان ،به تدوین حقوق بشرپرداخت .درحقیقت حامیان همین اندیشه بودند که به صرف قرارداد میان خود،به تنظیم توافق نامه درباره حقوق بشرپرداختند وآن را اعلامیه جهانی حقوق بشرنامیدند وباید گفت که آن ها ازاین حقیقت غافل شدند که چنین توافقی هرگز به صلاح همه یا اکثرجهان نیست وباید دریک جمع بندی کلی گفت که”تنها حق محض میتواند حق راتعیین وعطا کند .درحقیقت ،جزء حق محض،حق های دیگر بالعرض ونسبی اند.قرآن شریف هم براین نکته تأکید میکند که خداوند حق محض است و هم می فرماید حق های دیگر از همین حق سرچشمه می گیرند”[۳۵]
۲)از ادعا تاعمل: درمطالعه حقوق می توان به سه نکته توجه نمود:سخن پردازی،قانون نویسی واجرا،هرچند که بحث سخن پردازی وقانون نویسی ساده و راحت میباشد ومی تواند با ادبیاتی زیبا ودلپذیر ازویژگیهای حق سخن گفت واین مسئله دراعلامیه جهانی حقوق بشر به چشم میخورد که “به گونه ای دلپذیر ازحق آزادی قلم وآزادی بیان،حق استفاده ازمسکن مناسب،حق استفاده ازمنابع طبیعی وازاین قبیل حقوق انسانی سخن به میان رفته است”[۳۶] ولی باید گفت این قانونگذاران بینالمللی در مرحله اجرا ، آنچه که دردومرحله قبلی به صورت زیبا مطرح کردهاند هرگز اجرایی نخواهند کرد و تفسیرهای گوناگونی خواهند داشت.
باید به این مسئله تأکید کرد که”ادعای بعضی ازغربیان که حقوق بین الملل را پدیده غربی می دانند، ادعای بی دلیل وغیر واقع بینانه است،زیراحقوق بین الملل به صورت فعلی آن نتیجه رشد تمدن ، پیشرفت علوم،وضرورت های بینالمللی عصرحاضراست،اما این هرگز به معنای نبودن روابط بینالمللی درزمان ها و مکان های دیگرنیست،بلکه مطالعه تاریخ نشان می دهدکه انسانها ازقدیم به این رشته ازحقوق اعتراف داشته اند،حتی قدرت های حاکم نیز پیمان هایی را به این منظور منعقدکرده اند”[۳۷]
فصل دوم:اقلیت غیرمسلمان وحقوق بین الملل اسلام
بخش اول:
تعریف حقوق بین الملل اسلام:
برای شناخت بیشترحقوق بین الملل اسلام قبل ازهرچیزباید به تعریف جامعی ازآن پرداخته و موضوعات واهداف ومنابع مورد بررسی وکنکاش قرارگیرد.
تعریف حقوق بین الملل اسلام:”حقوق بین الملل اسلام عبارت است ازمجموعه اصول قواعد ومقررات اسلامی که روابط بین دولت هاوطرزتشکیل ووظایف سازمان های بینالمللی وروابط بین آن ها با دولت ها راتنظیم و در بعضی موارد حقوق و تکالیف افرادراتعیین می کندوبا اجرای عدالت اجتماعی زمینه رشد و شکوفایی ملل دنیارا جهت تشکیل حکومت واحدجهانی بر اساس نظام امامت فراهم میسازد.”[۳۸] ویا درتعریف دیگر چنین می توان عنوان کرد که “حقوق بین الملل اسلام عبارت است ازمجموعه مقرراتی که شارع مقدس اسلام با هدف برقراری صلح وامنیت وعدالت بینالمللی ،برای اجرا درروابط بینالمللی وضع نموده است.”[۳۹] ویا حقوق بین الملل اسلام عبارت است از”کلیه اصول وقواعد حقوقی که حا کم بر زمینه های مختلف روابط بین الملل است”[۴۰]
آنچه امروز حقوق بین الملل نامیده می شود در متون قدیم اسلامی توسط عالمان مسلمان به علم سیّر معروف بوده است. سیّربه رفتار و کردار وخلق وخو اطلاق می شود. ولی “ازنظرفقیهان اسلامی به دو مفهوم عام وخاص تقسیم بندی شده است ،مفهوم خاص: به شرح حال دوره زندگی پیامبر(ص) اطلاق می شود ومفهوم عام به کلیه امورمرتبط با زمان جنگ های داخلی وخارجی اسلام ونیزترتیب برقراری صلح وآرامش و سلوک درزمان صلح با همسایگان ومجاورین است.[۴۱]
به یک بیان کلی سیره ازنظرلغوی به معنای سلوک وطرزرفتاربود،امابعدهابه رفتارپیامبر(ص) وسپس به رفتارحکام مسلمان دراموربین الملل اطلاق شده است.
منابع حقوق بین الملل اسلام: