۲-۲-۱۷- ۶- مطلوبیت محل استقرارمکانی بانکها و مؤسسات مالی
با توجه به افزایش وشدت رقابت، ارائه خدمات در مکان ومحلهای مورد نظر مشتریان عاملی تعیینکننده در جذب ونگهداری مشتریان است. به همین دلیل امروزه بانکها ودیگرسازمانهای خدماتی به ایجاد شعب درمناطق مختلف پرداختهاند تا ضمن ارائه خدماتی بهتر، حوزه وسیع تری را تحت پوشش قراردهند(سعید روستا، ۱۳۹۰ ص۴۰ ).مکان استقرارشعب بانکها ومؤسسات مالی، محرکی مهم در جذب مشتریان است و بازاریابان بانکی باید آن را به دقت مورد بررسی و ارزیابی قراردهند. بنابرین بانکها برای احداث شعب نیازبه ارزیابی علمی و امکانسنجی دقیق دارند و برای اماکن فعلی نیز باید بازاریابی بانکی به عمل آید. واقع شدن شعب یک بانک درفاصله مکانی و زمانی مناسب، استقرارشعب یک بانک دراماکن مهمی مانند شهرکهای صنعتی ومسکونی و اماکن تجاری و استقرارشعب درنزدیکی پارکینگهای عمومی ازجمله پارامترهایی هستند که برسپردهگذاری مشتریان در بانکها تأثیر میگذارد. ( محمد سعیدی پور ۱۳۸۹، ۱۶ ).
۲-۲-۱۸- مفهوم نقدینگی
بانکها برای پوشش نوسانات و تغییرات مورد انتظار یا دور از انتظار اقلام ترازنامه و همچنین جذب منابع جدید به منظور تخصیص و در نتیجه کسب درآمد، نیاز به نقدینگی دارند. مدیریت نقدینگی بانک شامل تحلیل وضعیت نقدینگی بانک در گذشته، پیشبینی نیازهای آینده، بررسی روش های جذب منابع و طراحی ساختار داراییهای بانک میباشد. کاهش مداوم حجم سپرده ها، وجود تسهیلات بلندمدت در پرتفوی بانک و تمرکز بر حجم بالای بدهی (سپرده ) در مقابل سرمایه از مهمترین عوامل افزایش نقدینگی مورد نیاز بانک است. کسب درآمد، شرط لازم برای بقای بانک است و این امر در صورتی امکان پذیر است که بانک داراییهای بدون درآمد خود، یعنی داراییهای نقد خود را به داراییهای درآمدزا تبدیل کند، که از وجهی دیگر، باعث افزایش ریسک بانک خواهد شد.
بنابرین وظیفه اصلی مدیریت بانک عبارت است از کسب درآمد با حفظ سطح ایمنی بانک و برای رسیدن به این هدف و ایجاد تعادل بین ریسک و بازده، ترکیب منطقی پرتفوی داراییهای بانک امری ضروری است. علاوه بر آن، بانکها از این نقدینگی داخل بانک برای تأمین وجوه مورد نیاز برای سرمایه گذاری یا ارائه به سپرده گذاران در زمان مناسب و با هزینه مناسب استفاده میکنند. بانکها به دلیل بدهیهای مالی و سپرده هایی که دریافت میکنند با مسائل نقدینگی مواجه میشوند. به عبارت بهتر نقدینگی، توانایی بانک را در اصلاح و کاهش بدهی ها و توانایی اش را در افزایش دارایی نشان میدهد. یک بانک زمانی نقدینگی کافی دارد که بتواند وجوه کافی را از طریق افزایش بدهیها و از طریق تبدیل داراییهای نقد به وجوه نقد، به سرعت و با یک هزینه قابل قبول به دست آورد. اگر بانکها نتوانند از این طریق پاسخگوی نیازهای نقدینگی مشتریان خود باشند، از طریق بازار بین بانکی یا بانک مرکزی این نیازها را بر طرف خواهند نمود. در صورتی که این نیازهای مشتریان توسط بانک پرداخت نشود، بانک ها دچار بحران و هجوم بانکی خواهند شد و ریسک سیستماتیک را به کل نظام بانکی تکمیل می نمایند.( خواجه حق وردی و همکاران ۱۳۹۱، ۲۳)
۲-۲-۱۸-۱- اهمیت مدیریت نقدینگی
ترازنامۀ بانک ها دارای دو قسمت است: ۱) دارایی ها، ۲) بدهی ها. بدهی ها نشان می دهند که بانک منابع خود را از چه راهی تأمین کردهاست. این منابع ممکن است سپرده هایی باشد که سرمایه گذاران در بانک به امانت گذاشته اند؛ نیز ممکن است از طریق دیگر بانک هاو غیره به دست آمده باشد که نشان دهنده تعهدات بانک به صاحبان آن ها است و باید در موعد مقرّر بازگردانده شود. دارایی های بانک نیز تسهیلاتی میباشد که به متقاضیان واگذارشده است و باید در موعد مقرّر دریافت شود.
نکته اینجا است که سررسید دارایی ها و بدهی ها یکسان نمی باشد و این امر میتواند بانک را با ریسک نقدینگی مواجه نماید که باید مدیریت شود. مدیریت نقدینگی شامل پیشبینی نیازهای نقدینگی بانک و مسئلۀ تأمین این نیازها با حداقل هزینۀ ممکن است.
بانک ها، به دو دلیل عمده، به نقدینگی نیاز دارند: ۱) پاسخ به نوسانات پیشبینی نشده ترازنامۀ بانک؛ ۲) جذب منابع جدید به منظور تخصیص و در نتیجه کسب درآمد. بر این اساس، برنامه ریزی نقدینگی بانک ها در دو سطح انجام می شود. سطح اول به مدیریت ذخایر، شامل الزامات حسابداری، رویه های محاسبۀ ذخایر قانونی و… مربوط می شود. مبادلات روزانۀ مشتریان منجر به تغییر مانده روزانه و در نتیجه تغییر پرتفوی سرمایه گذاری و بدهی ها می شود. مهم ترین وظیفه در مدیریت نقدینگی بررسی وضعیت نقدینگی است تا ذخایر قانونی تأمین شد و وجوه نقد کافی برای تامین نیازهای مشتریان وجود داشته باشد. از یک سو، بانک ها به علّت کمبود ذخایر جریمه میشوند.
از سوی دیگر، مازاد ذخایر نیز هیچ نوع درآمدی برای آن ها ندارد؛ از این رو، در محاسبۀ ذخایر دقت میکنند. اگر به نوعی افزایش یا کاهشی در ذخایر پیشبینی کنند، می کوشند آن را از طریق اوراق بازار پول مدیریت کنند؛ یعنی اقدام به خرید گواهی در صورت مازاد ذخایر و استقراض از بانک مرکزی در صورت کمبود ذخایر میکنند.اما سطح دوم مدیریت نقدینگی شامل پیشبینی خالص وجوه مورد نیاز با توجه به عوامل روندی، فصلی، چرخه ای و رشد کلان بانک میباشد. این دوره برنامه ریزی بلندمدت تر، و شامل تناوب های ماهانه می شود. .( مجید اشرفی ۱۳۹۰، ۱۶)
۲-۲-۱۸-۲- روش های مؤثر در مدیریت نقدینگی بانک ها
ایجاد و گسترش وابستگی های بینالمللی در بسیاری از جنبههای سیاسی و اجتماعی، به ویژه در شرایط جهانی شدن اقتصاد، باعث شده است انگیزه های لازم به منظور یکپارچگی سیستمهای بانکی و مالی از جایگاه ویژه ای برخوردار شود. به تبع آن، اهمیت مسائل حسابداری و مدیریت بانکی در مفهوم جهانی و درک آن بسیار ضروری شده است. در همین راستا، کنترل و بررسی مستمر اقلام کلیدی ترازنامه و ارزیابی مسائل مهم در ترازنامه از جمله نقدینگی، توان واریز بدهیها و انعطاف پذیری مالی و همچنین تراکم، تنوع، زمانبندی و کیفیت داراییها و بدهیها بسیار ضرورت دارد. بانکها به واسطه سرمایه گذاران و وام گیرندگان متعدد با انواع بازارهای پولی و مالی رابطه دارند؛ به همین دلیل، دائماً با ریسکهای مختلفی روبرو میشوند، به طوری که ممکن است ورود به یک بازار و یا خروج از آن، کاهش یا افزایش در یک یا چند نوع ریسک را در پی داشته باشد.
کمیته نظارت بانکی در بانک تسویه بینالمللی معروف به کمیته بال بر این باور است که نقدینگی در بانکها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و کمبود نقدینگی پیامدهای گسترده ای به همراه دارد. به همین منظور تحقیقات و مطالعات گسترده ای در زمینه دستیابی به یکسری رویه ها و اصول اساسی برای مدیریت نقدینگی انجام داده است.
پس از انتشار گزارشی باعنوان «چارچوبی برای اندازه گیری و مدیریت نقدینگی»، با انجام اصلاحات و تغییرات لازم و با در نظر گرفتن اصول کلی و اساسی در مدیریت نقدینگی بانکها در فوریه ۲۰۰۰، نشریه ای با عنوان «روش های مؤثر در مدیریت نقدینگی بانکها» از سوی کمیته یاد شده منتشر شد. پایه و اساس این نشریه مشتمل بر ۱۴ اصل کلیدی در نحوه مدیریت نقدینگی بانکهاست که در ۹۴ بند تشریح شده است. اصول چهارده گانه ارزیابی مدیریت نقدینگی بانکها در ۸ قسمت به شرح زیر است.