با تکیه بر خصوصیات مذکور ممکن است مدلهای متفاوتی ارائه شود که از جمله آن ها مدل زیر میباشد:
شناسایی دانش
استراتژی و چشم انداز سازمانی
فرهنگ
ساختار
استراتژی مدیریت دانش
توسعه یا پشتیبانی از امور
استفاده از فناوری مناسب
ارزیابی نتایج
اختصاص پاداش ها
ارزیابی نتایج
شکل۲-۵ : نمونه یک مدل مدیریت دانش ( اقتباس از Flynn,2004 )
۲-۲- ۱۱-۹- طرح کاری برای پیاده سازی و اجرای یک برنامه مؤثر مدیریت دانش
برای پیاده سازی یک برنامـه مـدیریت دانش موفـق، تلفیـق ماهرانـه ای از منابـع و امکانـات شامـل منـابع انسانی، فرایندهای تجـاری مناسب و فناوری اطلاعـات و ارتباطات الزامیاست. بـرای پیکر بنـدی یک طرح اجرایی مدیریت دانش پایه، شش محور زیر مورد توجه قرار میگیرد (کوریا و سازمنتو[۸۸]،۲۰۰۳) :
۱- منابع دانش
۲- سیستمهای مدیریت دانش (مشتمل بر فرایند ها و ابزار ها)
۳- دانش سازمانی
۴- محیط و بستر سازمانی و فرهنگ
۵- سرمایه فکری
۶- مدیریت نظام نوآوری
در پیاده سازی و استقرار صحیح مدیریت دانش در یک سازمان باید چگونگی ایجاد، دستیابی و بهرهبرداری از منابع دانش به طورکامل تعریف شده و سیستمهای مدیریتی ناظر به فناوریهای مورد نیاز برای فرایند مؤثر مدیریت دانش، با ویژگیهای زیر پیشبینی شود:
الف) تهیه امکانات زیر ساختی (مانند خطوط شبکه محلی و جهانی) برای ارتباط، ذخیره، تبادل جستجو و اصلاح اطلاعات و اسناد.
ب ) فراهم بودن زمینههای لازم برای فعالیتهای گروهی[۸۹] در مکانهای جغرافیایی مختلف.
ج ) امکان به کارگیری کارشناسان خبره دریک نظام مدیریت دانش دو طرفه.
از جمله محورهای مــورد اشاره در بــالا دانش سازمانـی است که مشتمـل بر قابلیت ذخـیره، اصـلاح و جمع آوری مجدد میباشد. امروزه بر مبنای دانش سازمانی نگرشهای رقابتی و تجاری از حالت دانـش فردی خارج شده و دارای ساختار اجتماعی شده است. در چنین ساختاری بــر هم کنش افـراد با محـیـط پیرامونی از جمله مؤلفههای اساسی محسوب شده و باید به طریقی مدیریت شـود تا هـر فـرد به صـورت مؤثر بر انگیخته شده و به سمت تولید دانش سوق داده شوند.
حفظ فضایی که در آن تولید دانش به عنوان یک ارزش نگریسته شود، نیاز به قوانین و دستورالعمل هایی دارد که در آن سرمایه فکری[۹۰] بـه عنوان منابــع غیر محسوس[۹۱] بجای منابع محسوس[۹۲] به رسمیت شناخته شـود. بنابرایـن در نظــام مبتنی بر مدیـریت صحیح دانش، سرمایه فکری که مشتمل بر مجموعه انسان، ساختار و روابـط بین آن ها است، باید بـه عنـوان مبنــای ارتقـای مؤسسات و سازمانها در محاسبات دخالـت داده شود (ایرانشاهـی،۱۳۸۲). در چنیـن سازمانهـایــی مدیریت دانش باید قادر به حمایت از خدمـات و تولیدات نوآورانه بـوده و در ایـن راستـا دارای راهـبرد مؤثر در پشتیبانی از نوآوریهای علمیو فنی باشد.
اتخاذ یک روش مدیریت دانش متناسب با شرایط و خصوصیات بومی، مستلزم پاسخگویی به سئوالاتی است که مهمترین آن ها عبارتند از[۹۳] :
۱- چه هدف ( اهدافی ) از اجرای یک مدیریت دانش دنبال میشود؟
۲- چه انتظاراتی باید دنبال شود؟
۳- بیشتر روی چه مواردی تأکید دارید؟ مهارتهای بومی، ایجاد یک استاندارد خارجی، تشویق نوآوری و خلاقیت یا یادگیری دانش از داده؟
۴- به چه فناوریهای نیاز دارید؟ در چه فناوریهایی مهارت دارید؟
۵- مردم به چه نوع علمیبرای حل مشکلات شان اعتماد دارند؟ مستقیم و بدون واسطه یا غیر مستقیم و ضمنی.
۶- برنامه تجزیه و تحلیل شما بر چه محوری استوار است، دانش موجود یا ایجاد دانش جدید؟
۷- مهمترین فعالیتهای مورد نظر شما حول کدام مورد ( موارد ) متمرکز است: طبقه بندی، تشخیص، ارزیابی، ارائه کردن، بهینه سازی، طراحی، برنامه ریزی و کنترل.
همه موارد ذکر شده فوق، موارد و نکاتی هستند که برای استقرار بهینه مدیریت دانش در یک سازمان باید مد نظر قرار گرفته شود.
۲-۲-۱۱-۱۰- مروری بر مبانی نظری تحقیق
در سبز فایل ” عنصر مغز افزار و رقابت فناورانه ” به عنوان شاخص برتری در رقابت ملت ها محسوب میشود. از اینرو تلاش مستمر جهت ساماندهی نوآوریهای فناورانه مورد تأکید بوده و اساس سرمایهگذاریهای نوین مـعرفی میشود. در ایـن راستـا سیاست پیاده سازی نظام مدیریت دانش در سازمان جهـت تعیین مسیر حرکت سرمایه های علمیو فنـاوری جامعـه و دستیابی به اهداف توسعه ای دانش محور باید در سیاستگذاری و برنامه ریزی مورد توجه قرار گیرد. برای ارتقای شاخصهای علم و فناوری و دستیابی بـه جایگاه مطلـوب در عرصـه بینالمللی و به دست آوردن امکان رقابـت بـا کشورهای پیشرفته لازم است موانع مربـوط به گسستگی دانش و جامعه بر داشته شـده و بین سیاستهـا و راهبردهـای علم و فناوری با راهبردهای توسعه اقتصادی، اجتماعی و اقتصادی کشور هماهنگی ایجاد گردد.
مدیریت دانش راهبردی است که طی آن دستیابی به توسعـه درون زا، پایـدار، و پویـا را در قالـب یـک ساخـتار مبتنی بر علم و دانایی میسر میکند. در جامعه مبتنی بر این ساختار تولید دانش و ذخایر آن سیر فزاینـده داشتـه و به عنوان سرمایه اساسی، قابل اندازه گیری و به عنوان رکن بنیادین در رقابت بین ملتها ایفای نقش خواهند نمود.
پیاده سازی مدیریت دانش رکن مهمیدر مدیریت دانش بوده که توسط محققان مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. در مقایسه ای که میان الگوهای مختلـف انجام شده، جنبههای هفتگانه ای شناسایی شده است که هر الگو به برخی از این جنبه ها اشاره کرده و برخی دیگر را مورد توجه قرار نداده است. این جنبهها عبارتند از: تعیـین هدفهای دانش، شناسایی دانش، کسب دانش، توسعه دانش، نگهداری دانش، تـسهیم و استفاده از دانش و ارزیابی دانش. اگر چه الگوهای پیشنهادی برای پیاده سازی مـدیریت دانشبرخی از جنبه ها را پوشش دادهاند، با این وجود تاکنون مدل پیاده سازی مـدیریت دانشی که همه این جنبه ها را در برداشته باشد، پیشنهاد نشده است.
گراور و داونپـورت الگوی خود را با عنوان الگوی هفت سین برای پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان هـا پیشنهاد دادهاند. این الگو بر مبنای هفت واژه که حرف اول آن ها است، بنا شده و از ایـن رو الگوی هفت سین لقب گرفته که عبارتند از: ۱٫ بسط- تسهیم[۹۴] ۲ . تسخیر و تصرف[۹۵] ۳٫ خلق[۹۶] ۴٫همکاری[۹۷] ۵٫ مصرف کردن[۹۸] ۶٫ ارتباط[۹۹] ۷٫ فرهنگ[۱۰۰] (گراور و داونپورت ۲۰۰۱، ۵-۲۱).
الگوی هفت سین با وجود در بر گرفتن جنبههای مختلف در پیـاده سـازی مـدیریت دانش، توجهی به سه موضوع تعیین هدفهای دانش، نگهداری دانـش و ارزیـابی دانـش ندارد و این سه مورد خلأهای الگوی هفت سین به شمار میروند. آقای مـارک و مـک الروی با همکاری دیگر اعضای کنسرسیوم بینالمللی مدیریت دانش در سال ۲۰۰۲، برای این نوع از مدیریت، چارچوب فکری به نام “دوره عمر دانش” تعریف کرده که در آن علاوه بر نظریه ی نوناکا وتاکوچی(۲۶-۳۸ :۱۹۹۵)، بر نکته ای مهم دیگـری نیـز تأکیـد شده است: “دانش تنها پس از اینکه تولید شد، وجود دارد و بعد میتـوان آن را مهـار، کدگذاری یا تسهیم کرد.” الگوی مـارک و مـک الـروی نیـز جنبـههای مختلفـی از پیاده سازی مدیریت دانش را مورد بررسی قرار نداده است (فینگـر و سـیلویا ۶۸-۳۳ :۱۹۹۹، برگـرون ۸۵-۹۶ :۱۳۸۶).