۲-۲-۱-جرم
واژه لغوی جرم در فرهنگ فارسی عمید به معنای گناه، بزه، به کار رفته است(عمید، ۱۳۷۵، ۳۵۹).
و در ترمینولوژی حقوق جرم اینگونه تعریف شده است. عملی است که قانون آن را از طریق تعیین منع کرده باشد(جعفری لنگرودی، ۱۳۹۰، ۸۹).
در فقه بیآنکه لفظ جرم به کار رفته باشد، به تعریف اعمالی پرداخته شده که مستوجب تعزیر و مجازات است. مثلاً در برخی عبارات آمده که ارتکاب گناهان کبیره و اصرار بر صغیره موجب تعزیر است(خمینی(ره): ۱۳۶۸، ۴۷۷).
در عبارتی دیگر چنین آمده است:« ارتکاب فعل حرام و ترک واجب که در شرع برای آن حد تعیین نشده، مستلزم تعزیر است»(فیض: ۱۳۶۹، ۳۳۷).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بر این اساس جرائم در فقه یا مربوط به تمامیت جسمانی است که غالباً تحت عنوان «جنایات» مطرح شده و مستلزم قصاص یا دیه است و یا جرائمی است که مجازات آنها در شرع مشخص شده است که تحت عنوان «حدود» مطرح میشوند و در غیر این موارد، عنوان «تعزیر» خواهند داشت(ابوزهره: بی تا، ۵۴۱).
ابویعلى آورده است: «الجرائم محظورات بالشرع، زجرالله تعالى عنها بحدّ او تعزیر: جرائم آن چیزی است که در شرع نهی شده و خداوند به وسیلۀ حد و یا تعزیر از آن باز میدارد». در فقه معاصر، جملۀ قدما را به این شرح تعبیر کردهاند؛ ارتکاب هر عملِ ممنوع جرم است، خواه منع آن از ناحیۀ شارع باشد و خواه از سوی حاکم اسلامی( ابویعلی: ۱۳۶۸ه، ۱۶۷).
عبدالقادر عوده مینویسد: «فقها غالباً از جرم به «جنایت» تعبیر میکنند. لفظ جنایت در میان فقها، اصطلاحی خاص و عبارت است از جرائم بر ضد تمامیت جسمانی افراد. اما برخی دیگر از فقها از جرائم حدی و مستلزم قصاص به «جنایت» تعبیر می کنند. بر این اساس، در اصطلاح فقهی، لفظ جنایت مترادف جرم است و اختصاص به جرائم خاص ندارد و جرم نیز عمل ممنوعی است که ضمانت اجرای کیفری داشته باشد»(عوده: ۱۳۸۲، ج۱، ۶۷).
از نظر جامعه شناسان و جرم شناسان، جرم عبارت از هر فعل یا ترک فعلی است که مخالف افکار و وجدان عمومی باشد، اعم از اینکه مورد حمایت قانون گذار قرار گرفته باشد یا نه. در واقع، جرم در این مفهوم به معنای مطلق انحراف است. لواسور در تعریف جرم می گوید: جرم عبارت است از هر جمله ای که بوسیله فرد عضو یک دسته اجتماعی بر ضد یک ارزش مشترک این دسته به عمل می آید(فیض: ۱۳۶۹، ۶۱).
دورکیم جامعه شناس مشهور فرانسوی می گوید: ما می توانیم وجود یک سلسله از عملیاتی را اثبات کنیم که اجتماع بر ضد آنها واکنشی به صورت مجازات نشان می دهد. از این سلسله عملیات، گروهی می توان درست کرد و به آن عنوان مشترکی به نام «جرم» داد(فیض: ۱۳۶۹، ۶۶).
کانت جرم را در مفهومی گسترده به کار برده میگوید:«هر عملی که مخالف اخلاق و عدالت باشد، جرم است(محسنی: ۱۳۹۱، ۱۱۳).
با توجه به تعاریف یاد شده، مفهوم اجتماعی جرم بسیار گستردهتر از مفهوم حقوقی آن است و به هرگونه انحراف از ارزش ها و هنجارهای اجتماعی اطلاق میگردد.
طبق ماده ۲ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ هر رفتاری اعم از فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد، جرم محسوب می شود. بنابر ظاهر ماده فوق اگر شخصی فعلی انجام دهد که از نظر قانون جرم شناخته شود، مجرم محسوب شده و مستحق مجازات خواهد بود. این تعریف به خوبی مبین ماهیت جرم نیست چه قصد مرتکب در آن نقشی ایفاء نمی کند بنابراین اگر کسی عملی انجام دهد که طبق قانون جرم بوده مجرم تلقی می گردد حتی اگر سهواً چنین فعلی از او سر زده باشد. فرضاً تخریب اموال دیگران قانوناً جرم است، پس اگر کسی حتی بطور اتفاقی اموال دیگری را تخریب کند مجرم محسوب میگردد. این طرز تلقی از جرم موجب میشود که تعداد بی شماری از مردم مجرم باشند و با توجه به تصوری که مردم از این عناوین دارند پیامدهای ناخوشایندی در جامعه خواهد داشت(گلدوزیان: ۱۳۹۳، ۲۸).
۲-۲-۲-پیشگیری
پیشگیری به معنای به کاربردن روشهای احتیاطی برای جلوگیری از بیماریهای جسمی و روانی یا به عبارت دیگر، انجام اقدامات احتیاطی برای جلوگیری از اتفاقات ناخواسته میباشد(اشراقی: ۱۳۸۳، ۸).
لغت پیشگیری در منابع فارسی به معنای رفع، جلوگیری، مانعشدن و از پیش مانع چیزی شدن، تعریف شده است. این واژه همچنین در فرهنگ لغوی لاتین نیز به معنای مانع شدن از اینکه چیزی رخ دهد، تعریف شده است(رجبیپور: ۱۳۸۲، ۱۵).
واژه پیشگیری در منابع دیگر نیز چنین معنا شده است:
ـ «جلوگیری، دفع، صیانت، مانع شدن، جلوبستن»(معین:۱۳۷۷، ج۲، ۵۸۹).
ـ «اقدامات احتیاطی برای جلوگیری از اتفاقات ناگوار و ناخواسته».
ـ پیشگیری یا جلوگیری کردن هم به معنای پیشدستی کردن، پیشی گرفتن و به جلو چیزی رفتن و هم به معنی آگاهکردن، خبر چیزی دادن و هشدار کردن است(بیات و همکاران: ۱۳۸۷، ۹).
۲-۲-۴- پیشگیری از جرم
به لحاظ اینکه انسان دارای ابعاد گوناگون زیستی، روانی واجتماعی است و احتمال ابتلا او به اختلال و ناهنجاری در هر یک از زمینههای مذکور وجود دارد، لذا بکاربردن روشهای احتیاطی و کنترلی و انجام اقدامات پیشگیرانه درجلوگیری از ابتلا انسان به اختلال و ناهنجاریها در هر یک از ابعاد فوق در حکم نوعی پیشگیری میباشد»(فلاح بابایی: ۱۳۸۲، ۱).
از طرفی تعریف مفهومی پیشگیری از جرم «به مجموعه اقداماتی اطلاق میگردد که برای جلوگیری از فعل و انفعال زیانآور محتمل برای فرد یا گروه و یا هر دو به عمل میآید. مثل پیشگیری از حوادث کار، جرایم جوانان و حوادث در جادهها و …»(رجبیپور: ۱۳۸۲، ۱۵).
به عقیده برخی صاحبنظران در امر پیشگیری از جرم: پیشگیری از جرم نوعی اقدام یا سیاست است که عوارض حاصل از جرم را کاهش میدهد و یا از بین میبرد. این پیشگیری در برگیرنده اقدامات دولتی و غیردولتی است تا پیامدهای منفی جرایم را، کاهش دهد. مرکز بینالمللی پیشگیری از جرایم نیز، پیشگیری را چنین تعریف میکند: «هر عملی که باعث کاهش بزهکاری، خشونت، ناامنی از طریق مشخص کردن و حل کردن عوامل ایجادکننده این مشکلات به روش علمی شود، پیشگیری از جرایم است». در این تعریف، مشخص کردن (شناسایی و کشف کردن) و همچنین حل کردن یعنی مسئلهیابی، آن هم با تأکید به روش علمی بسیار حائز اهمیت است(رجبی پور: ۱۳۸۲، ۱۵).
برخی پیشگیری از بزهکاری را شامل ابزاری میدانند که دولت به منظور مهار بزهکاری به جهت محدود کردن یا حذف عوامل جرمزا به کار میگیرد. برخی دیگر نیز معتقدند که پیشگیری در برگیرنده اقداماتی است که نرخ بزهکاری را کاهش دهد. بدین صورت که از یک سو علل اثرگذار بر بروز جرم را شناسایی کرده و از سویی دیگر ابتکارات مناسبی را برای مبارزه با این علل اعمال نماید. گروهی دیگر نیز بر این باورند که پیشگیری مجموعهای از اقدامات قهرآمیزی است که برای تحقق هدفی ویژه(مهار بزهکاری)، کاهش احتمال وقوع جرم وکاهش شدت بزه در مورد علل جرایم، اتخاذ میگردد. با کمک گرفتن از نظرجان بولوم به نقل از مرکز پیشگیری از جرم استافورد انگلستان، پیشگیری از جرم را می توانیم این گونه تعریف کنیم:« پیشبینی، شناخت و برآورد خطرات جرایم و اقدام به فعالیتهایی برای حذف یا کاهش این خطرات(رجبی پور: ۱۳۸۲، ۱۷).
۲-۲-۵-کودک
در زبان عربى به کودک، صبى، صـغیر و طفل گفته شده و در لغت فارسى،کودک به معناى کوچک و همچنین فرزندى که به حد بلوغ نرسیده اعم از اینکه پسر باشد یا دختر استعمال شد است(معین:۱۳۷۷، ج۳، ۳۱۱۷).
در اصطلاح حقوقى،کودک یا صغیر به کسى گفته مىشود که از نظر سن به نمو جسمى و روحى لازم براى زندگى اجتماعى نرسیده باشد(گیتی:۱۳۷۷، ۷).
در تمامى نظامهاى مختلف حقوقى جهان، کودک به جهت اینکه از نظر بدنى و فکرى ناکامل بوده و قوه درک و تشخیص را فاقد است و قادر به انجام امور خود نبوده، از تصرف در اموال خود ممنوع مىباشد و دیگران امور او را تصدى و اداره مىنمایند تا اینکه در جریان رشد خود به مرحلهاى از تکامل مىرسد که تغییراتى در وضع او از نظر جسمى و روانى حادث مىگردد که در عرف به آن مرحله بلوغ مىگویند که همان بلوغ طبیعى است. رسیدن کودک به این مرحله از حیات خود، در نقاط مختلف جهان یکسان نیست، عواملى مانند چگونگى زیست، وراثت، تغذیه و عوامل محیطى اثر مستقیم در زندگى کودک داشته و موجب بلوغ زودرس طفل و یا دیر هنگام آن مىگردند و چون کودکان یکسان به مرحله بلوغ نمىرسند، حقوقدانان را در دستیابى به سن معینى به عنوان سن بلوغ کودکان با مشکل مواجه مىسازند، پس در جهت رفع این مشکل در اغلب کشورها الزاما سن معینى براى کودکان به عنوان زمان بلوغ فرض مىنمایند(کاتوزیان:۱۳۹۱، ج۲، ۱۴).
۲-۳-جرم کودک آزاری
سلامت کودکان یک موضوع استراتژیک در کودکان میباشد و حضور کودک در خانواده رابطه آموزش و سلامتی و رشد تحصیلی را با تشکیلات اجتماعی نشان می دهد. اساس خانواده مانند سایر تشکیلات اجتماعی بر قدرت استوار است گاهی قدرت به طور نامساوی بین والدین و کودکان تقسیم می شود و فرد غالب صاحب اختیار فرزندانش می باشد و به خود حق می دهد تا برای تربیت کودک خود به هر شیوه ای که صلاح میداند عمل نماید. بر اثر ارتباط و تعامل زیاد اعضای خانواده با یکدیگر، احتمال بروز ناسازگاری ها، تحریکات و هیجانات، پرخاشگری و خشونت بالا می رود. بنابراین میزان تنشی و رنجی که افراد درون خانواده تجربه می کنند بیش از تنشی است که در موارد مشابه خارج از خانواده تجربه می شود و تامل بر این اثرگذاری یکی از وظایف آموزش و پرورش است. خلوت و خصوصی بودن خانواده نیز احتمال خشونت را افزایش می دهد اصل خصوصی بودن خانواده سه عارضه منفی دارد. اول اینکه به دلیل محدود و محصور بودن خانواده، اجتماع برای حفاظت کودکان در مقابل آزار توان کافی ندارد دوم اینکه افراد در درون خانواده خود را فارغ از کنترل جامعه میدانند و این اثر، افزایش بر آزار کودکان دارد سوم اینکه اصل خصوصی بودن خانواده مانع کمک خواهی قربانیان آزار از خارج از خانواده می شود. در حال حاضر مشکل جدی تفکر حاکم بر جامعه این است که کمتر به مسایل عاطفی و روانی آزار بر کودکان توجه می شود و شناخت تاثیر بد رفتاری نسبت به دانش آموزان یک ضرورت است و عدم توجه به این امر مهم منشا بروز بسیاری از انحرافات کودکان نظیر اعتیاد-بزهکاری و تبهکاری در سنین بالا میباشد. برنامهریزی برای حمایت و پشتیبانی این کودکان از مواردی است که اهمیت زیادی دارد که تاکنون توجه کافی به آنها به عمل نیامده است(ذوالفقاری: ۱۳۸۱، ۳۷).
کودک آزاری و غفلت از کودکان از جمله شایع ترین و پیچیده ترین مسایل روانی اجتماعی جامعه است. گزارشهای تکان دهنده ای که اخیرا در باره موارد کودک آزاری و غفلت از کودکان در رسانه های گروهی ایران منعکس شده است سازمانهای متولی بهداشت روان و آموزش و پرورش را به تحرک جدی واداشته است آنچه که مسلم است کودک آزاری نتیجه عوامل متعدد روانشناختی و جامعه شناختی است و از اینرو پیشگیری از آن مستلزم تلاشهای همه جانبه و جامعه نگر است و گروه تحقیق به عنوان عضوی از جامعه تربیتی کشور خود را به عنوان جزیی از مجموعه مداخله گر دانسته و حمایت از این گروه دانش آموزان را یک ارزش الهی و انسانی می داند و با توجه به فعالیت خود در هسته های مشاوره از این جایگاه ممتاز برای اقدام گروهی برای مقابله با کودک آزاری استفاده مینماید. اعضاء گروه تحقیق با توجه به اینکه در حرفه مشاوره، مربی امور تربیتی و مسئول هسته مشاوره مسئول فعالیت هستند وظیفه خود میداند در قبال مراقبت از دانش آموزان احساس مسئولیت شدید نموده و نگران سلامت امنیت و خوشبختی دانش آموزان باشند. چرا که اینها تنها منبع حمایت و توجه قابل دسترس برای بسیاری از کودکان معصوم می باشند و بنیانهای اخلاقی بر خاسته از حرفه گروه محققان دلایل محکمی را برای اجرای این تحقیق به وجود می آورد، تا در پیشگیری اصلاح کودک آزاری درگیر شوند. توجه به اهداف انجمن اولیا و مربیان نشان می دهد که پیشگیری از این نوع مسایل بخش مهمی از خط مشی اختصاصی مدارس و موسسات تربیتی کشور میباشد. هدف اصلی معلمان در مدارس بهبود یادگیری دانش آموزان و رفع موانع و مشکلات یادگیری در آنان است هر سال نزدیک ۱۵ درصد از بودجه کشور صرف این هدف مهم می شود و این عامل از تعهد ما نسبت به رفع موانع یادگیری همه دانش آموزان خبر می دهد و با وجود این اثرات پایدار کودک آزاری و غفلت از کودکان به اندازه سایر انواع مشکلات ادراکی در یادگیری کودکان مانع ایجاد می کند. تعهدات برخاسته از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و توجه به اهداف پرورشی نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران و توجه به اهداف پرورشی نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی نقش بی همتای مدارس را در برخورد با کودک آزاری نشان می دهد(کلبی: ۱۳۷۹، ۴۵).
جمهوری اسلامی ایران یکی از امضا کنندگان پیمان نامه حقوق کودک است و ماده های ۴۲-۳۹-۳۸-۳۴-۲۸-۱۹-۲ پیمان نامه مذکور تمام کشورها را ملزم نموده است اقدامات مقتضی را برای تضمین حمایت از کودکان در مقابل شکلهای مختلف تبعیض و بهره کشی و آزار جسمی و عاطفی به عمل آورند. ماده ۲ نوزدهمین پیمان نامه کودک تاکید می کند که برنامه های اجتماعی از جمله آموزش و پرورش با روش های پیشگیری، شناسایی و گزارش دهی و ارجاع به موقع با موارد سوء رفتار با کودکان برخورد جدی بنمایند(کلبی: ۱۳۷۹، ۴۷).
در خصوص تعریفی از کودک آزاری میتوان این طور عنوان نمود که، کودکی که مورد بد رفتاری واقع شده و فراموش گردیده است و رفاه و سلامتی روانی و جسمی او در اثر رفتار یا بی توجهی والدین یا سایر افرادی که مسئول مراقبت از او هستند آسیب دیده یا در معرض تهدید قرار گرفته است.
۲-۴-تاریخچه کودک آزاری
۲-۴-۱-کودک آزاری در جهان
کودک آزاری واقعیت تازه ظهوری نیست با مرور در صفحات تاریخ هرچه به عقب بر میگردیم این پدیده را پر رنگ تر می یابیم و تلخی وقایع دردآور و حزن انگیز آزارکودکان بیشتر حس میشود. در گذشته عقیده غالب بعضی از اقوام و جوامع این بوده است که کودکانی که بیشتر گریه می کنند یا نوزادانی که شکل سرشان غیر عادی است نباید زنده بمانند. در یونان باستان به علت عدم تحمل کودکان ناقص الخلقه و همچنین برای کنترل جمعیت اقدام به کشتن کودک مینمودند تا از ادامه تولدهای ناقص الخلقه پیش گیری کنند و این عقیده تا حدی در آن دوران عمومیت یافته بود که اندیشمندانی چون افلاطون و ارسطو نیز آنرا عاقلانه تلقی میکردند. قانون مشهور دوازده فرمان کشتن کودکان بدست والدین را تائید می کرد و در شهر اسپارتا اطفال ناقص الخلقه را با صلاحدید مدیران شهر از کوه تا گوس پائین می انداختند(پورناجی: ۱۳۸۰، ۲۶).
شی پنداری انسانهای ضعیف قسمتی از تفکرات زیانبار تاریخی را به خود اختصاص می دهد. طبق این تفکر افراد دیگر و کودکان به عنوان قسمتی از دارایی والدین به حساب میآمدند و فرد قوی فرد ضعیف را در خانواده تحت تملک و تسلط خود میگرفت. بر اساس این تفکر بود که اعراب جاهلی قبل از ظهور دین مقدس اسلام دختران خود را زنده به گور میکردند. بر اساس نتایج تحقیقات پزشکی بر مانده فسیل اسکلت های کودکان در شهرهای ایتالیا مشخص شد که کودکان روم باستان تحت فشار کارهای فیزیکی بوده اند، همچنین در دوره هایی از تاریخ کودکان به مانند یک کالا معامله گردیده اند. مطالعات مربوط به تاریخ چین نشان میدهد والدین چینی دختران خود را می فروختند تا از این راه در آمدی کسب نمایند و حتی مطالعه تاریخ نه چندان دور ایران نیز نشان میدهد کودکان به انحاء گوناگون مورد بهره کشی قرار گرفته اند. برای نمونه در گذشته پدر حق داشت فرزند خردسالش را به ازای دریافت اندکی پول به کلفتی یا نوکری بسپارد. کودک آزاری در تاریخ در بعضی موارد با انگیزه دین و گاهی انگیزه ضد دین مشاهده شده است. در بسیاری جوامع پیشکش کردن کودکان برای جلب رضایت خدایان امری رایج بوده است و عکس همین انگیزه دستور فرعون بود که برای پیشگیری از ظهور دین توحیدی حضرت موسی(ع) همه نوزادان پسر بنی اسرائیل را که از مادر متولد می شدند بکشند. کودک آزاری در مواردی انگیزه جنسی داشته از آنجا که از آغاز تاریخ تاکنون در مواردی کودکان صرفاً بدین منظور خرید و فروش شده اند. بچه بازی و لواط و زنای با محارم خردسال در بعضی فرهنگها امری رایج بوده است به نحوی که تا اواخر قرن ۱۸ و۱۹ روسپی گری کودکان در خیابانهای شهرهای اروپایی امری رایج تلقی میگردید. کودک آزاری گاهی نیز با انگیزه های سیاسی انجام گردیده است پادشاهان و بانیان سلطنت در از بین بردن نوزادانی که ممکن بود مخالف تاج و تخت شوند پیش قدم بودند. ظهور انقلاب صنعتی مسیرهای جدیدی را برای آزار کودکان فراهم ساخت و نیاز به کارگر ارزان زمینه را برای کار این دسته در محیطهای خفقان آور سرد و کثیف و کار بیش از ۸ ساعت فراهم ساخت که بروز انواع بیماری شغلی سوءتغذیه از عوارض آن بود که در مواردی نیز منجر به قتل میشد(پور ناجی: ۱۳۸۰ ، ۲۷).
در بعضی موارد کودک آزاری در مورد کودکانی دیده شده است که حاصل باروری ناخواسته والدین میباشد و در نتیجه عده کثیری از این کودکان در خیابانها رها شده و سر از موسسات امدادی در میآورند و در بعضی مواقع مدتی نگهداری میشدند و سپس به دست مراقبانی سپرده میشدند تا آنها را بکشند یا آنقدر گرسنگی بدهند که به اصطلاح وجین شوند و این آمار از سال ۱۹۹۰ به بعد رو به افزایش است و به استناد مجله پزشکی نیوانگلند نیمی از این قتلها در ۴ ماه نخست زندگی کودک رخ می دهد.
۲-۳-۱-۲-کودک آزاری در ایران
کودک آزاری در طول تاریخ در ایران نیز وجود داشته است و تنها شرایط اجتماعی و فرهنگی حاکم بر کشور بوده است که اشکال و شدت و ضعف آنرا تغییر می داده است. خشونت علیه کودکان به صورت بهره کشی کاری و تنبیه بدنی و مراقبت نکردن – رسیدگی نکردن به وضعیت تحصیلی و وادار کردن کودکان به شیشه شوری، تکدی و گلفروشی بود و در حال حاضر نیز ادامه دارد. در ایران در بعضی موارد روش های خشنی در تادیب کودکان و گاهی از سوی والدین و معلمان با وجود منع تنبیه کودکان در آیین نامه آموزشی اعمال می شود و هر دو موجبات آزار روحی و جسمانی کودکان ایرانی را فراهم می آورد در تائید مطلب فوق نتایج مطالعهای که خانم اخضری انجام داده است نشان می دهد ۷۰ درصد موارد اعمال خشونت و آزار گری در محیط خانه رخ داده است و بیشتر گروه سنی که مورد آزار قرار گرفته اند کودکان ۹-۵ ساله بوده اند و همین آمار نشان میدهد که دختران نسبت به پسران بیشتر مورد آزار واقع شده اند و بیشترین آزار از سوی مردان بوده است و بالاترین انگیزه در محیط خانواده اختلافات خانوادگی و طلاق بوده است به این صورت که فرزندان حاصل از طلاق و اختلافات خانوادگی در معرض آزار و اذیت بیشتری نسبت به سایر فرزندانی که در این شرایط بسر نمیبرند قرار دارند و زمانی که والدین دچار فشار روحی هستند کودکان بیشتر در معرض خطر قرار میگیرند. بدرفتاری در ایران بیشتر جنبه فرهنگی داشته و خوشبختانه تمهیداتی برای مقابله با آن فراهم شده است. شایع ترین نوع آزار در ایران آزار جسمانی بوده است و والدین کودکان مورد آزار قرار گرفته تحصیلات پائینی داشته اند و از سلامت عمومی و اعتماد به نفس کمتری برخوردارند و خصوصیات بارز این والدین گوشه گیری-انزوا و پایگاه پایین اجتماعی بوده است و به حمایتهای اجتماعی گسترده و دسترسی ندارد(کاهانی: ۱۳۷۵، ۵۱).
۲-۵-علل کودک آزاری
۲-۵-۱-وضعیت فیزیکی
در مورد این علت خاص باید گفت که کودکان از دو عامل مناسب برای جلب توجه بزهکاران بالقوه برخوردارند. اول اینکه به دلیل شرایط سنین از ضعف فیزیکی برخوردارند که این پیامد مستقیم طفولیت است از این رو آنان کمترین مقاومت را در برابر بزهکاران منطقی که به دنبال سود خودند ایجاد میکنند. دلیل دومی که کودکان را به آماج مناسبی جهت بزهکاران تبدیل میکند، بالا بودن رقم سیاه جرایم علیه کودکان است. مطابق برخی آمارهای سالهای نه چندان دور کودکان بزهدیده در کشور فرانسه /۵۰ هزار نفر و تعداد مرگ و میر آنان ۶۰۰ تا ۷۰۰ نفر میباشد که از بین آنها ۳۰ هزار مورد به مراکز امداد کودکان گزارش شده است. بالا بودن رقم سیاه بزهکاری علیه کودکان، خود باعث افزایش جرائم علیه ایشان و در واقع مشوق بزهکاران در ارتکاب جرائم علیه ایشان میگردد؛ چرا که عدم کشف جرم، در واقع به معنای کاهش احتمالی محکومیت و عدم محکومیت نیز چندی است که مطلوب طبع تمامی بزهکاران میباشد(قنبرنیا: ۱۳۸۹، ۳۳).
۲-۵-۲-وضعیت روحی ـ روانی
۲-۵-۲-۱-ضعف قوای ذهنی ـ روحی
ضعف قوای ذهنی و عقلی کودکان را در آنها را در ارزیابی میزان خطرات، اعم از بالقوه و بالفعل، تا حدودی ضعیف و شکننده میسازد، میتوان به عنوان یک عامل آسیبپذیری ایشان ذکر نمود. در واقع کودک را از این منظر نیز میتوان یک آماج متناسب برای بزهکاران دانست، آماجی که بدون توجه به خطرات و بیان بهتر بودن شناخت و درک آن، حاضر به پذیرش آن به طور ناخواستهاند(قنبرنیا: ۱۳۸۹، ۳۳).
۲-۵-۲-۲-ترس
کودکی که مورد بزه قرار گرفته، از ترس اینکه در صورت گزارش بزه دیدگی خود، کمی حرفهای او را جدی نخواهد گرفت و یا از ترس اینکه با این کار نزدیکترین کسانش را از دست بدهد، ارتکاب بزه علیه خود را تحمل میکند و از اعلام بزه دیدگی خود امتناع خواهد کرد(قنبرنیا: ۱۳۸۹، ۵۴).
۲-۵-۳-علل اقتصادی
تأثیر فقر در سلامتی جسمانی، کیفیت فرهنگی، زندگی خانوادگی، فرصتهای تحصیلی غیرقابل تردید است. بالاتر از همه فقر از میزان شرکت اجتماعی مخصوصاً در زمینههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی میکاهد. فقر و کودک آزاری همبستگی نسبتاً زیادی با هم دارند. کودکانی که در خانوادههای فقیر زندگی میکنند، به دلیل شرایط و محدودیتهای موجود از ایمنی کمتری نسبت به دیگر کودکان برخوردارند نیازهای بهداشتی، تغذیهای، آموزش و روانی این کودکان به خوبی برآورده نمیشود و تحت تأثیر فضای زندگی نادیده گرفته میشوند. از سوی دیگر، فقر، سلامت جسمی و روانی خانواده و والدین را نیز به خطر میاندازند در شرایط نامناسب اقتصادی احتمال به دنیا آمدن کودک نارس و عقب مانده ذهنی افزایش مییابد. این امر خود به خود کودک را در معرض خطر خشونت از جانب والدین قرار میدهد. از سوی دیگر، فقر به صورت مستقیم بر میزان تحصیلات اثر میگذارد. تحصیلات کم و یا فقدان تحصیلات یکی از عوامل مؤثر بر اعمال خشونت از سوی افراد است( کلانتری: ۱۳۹۲، ۶۳).