بین حمایت اجتماعی و شکوفایی اجتماعی زنان سرپرست خانوار رابطه وجود دارد.
بین حمایت اجتماعی وانسجام اجتماعی زنان سرپرست خانوار رابطه وجود دارد.
بین حمایت اجتماعی و برابری اجتماعی زنان سرپرست خانواررابطه وجود دارد.
بین حمایت اجتماعی وامنیت اجتماعی زنان سرپرست خانوار رابطه وجوددارد.
۱-۶-تعاریف متغیرها
۱-۶-۱-تعریف مفهومی سلامت اجتماعی
سلامت در فارسی به معنای تندرستی و گاه بهداشت ترجمه می شود و موضوع مطرح در فرهنگ های جامعه می باشد و مهمترین جنبه از مسائل حیات می باشد.در واقع سلامت اجتماعی عبارت است از ارزیابی و شناخت فرد از چگونگی عملکردش در اجتماع و کیفیت روابطش با افراد دیگر، نزدیکان و گروه های اجتماعی که وی عضوی[۱] از آنهاست. طبق این تعریف شاخصهای سلامت اجتماعی عبارت است از انسجام، پذیرش، شکوفایی، مشارکت اجتماعی[۲]. منظور از انسجام اجتماعی یعنی ارزیابی کیفیت روابط فرد در جامعه و گروه اجتماعی که به آن تعلق دارد. پذیرش اجتماعی یعنی دیدگاه مطلوب نسبت به دیگران و شکوفایی اجتماعی به ارزیابی توانمندیهای بالقوه اجتماع بصورت کلی بر میگردد. مشارکت اجتماعی باوری است که طبق آن فرد خود را عضو حیاتی اجتماع میداند (کییز، ۱۹۹۸: ۱۲۳). درواقع سلامت جامعه با سلامت افراد آن رابطه دارد و یک جامعه تنهادرصورتی ازسلامتی واقعی برخوردار است که تمام افرادآن ازسلامت فردی وروانی واجتماعی برخوردارباشند.
۱-۶-۲-تعریف نظری امنیت اجتماعی
فرهنگ لغت «دهخدا» امنیت را چنین تعریف میکند: «ایمن بودن، مصونیت، امن، امان، سلامت، حفاظت، حمایت، کامرانی، سعادت». فرهنگنامه «لاروس» امنیت را «اعتماد[۳]، آرامش روحی و روانی، تفکری که بر اساس آن خطر، ترس، وحشت و خسران، بیمعنا بودن و نیز فقدان مخاطرات» دانسته . (نظری، ۱۳۹۰: ۱۳).
ازنظرمولار امنیت اجتماعی مسئول تامین امنیت برای گروه های اجتماعی جامعه است، گروههایی که به جهت ایجاد اشتراکات تعلقات میان اعضایشان، هویت جمعی آنان رابه وجود میآورد، بنابراین، هدف مرجع امنیت اجتماعی گروه های اجتماعی خردوکلانی چون خانواده، دوستان، هممحیط، هموطن، هم مذهب وغیره هستند. (نظرلو،۱۳۸۸: ۳۷).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱-۶-۳-تعریف نظری حمایت اجتماعی
از حمایت اجتماعی تعاریف متعددی به عمل آمده است. از جمله اینکه «سارا فینو» معتقد است که حمایت اجتماعی به مراقبت، محبت، تسلی و کمکی که سایر افراد یا گروه های اجتماعی به فرد ارزانی میدارند گفته میشود. این حمایت را ممکن است منابع گوناگونی مانند همسر، نامزد، خانواده، اقوام، دوستان، همکاران و یا سازمانهای اجتماعی و حمایتی به عمل آورند (سارافینو، ۱۹۸۴، به نقل از بهمنی، ۱۳۸۷: ۷۸، به نقل از شیری، ۱۳۹۰).
۱-۶-۴-تعاریف عملیاتی
حمایت اجتماعی:نمره ای است که نمونه تحقیق از پرسشنامه حمایت اجتماعی به دست می آورند.
سلامت اجتماعی: نمره ای است که نمونه تحقیق از پرسشنامه سلامت اجتماعی به دست می آورند.
پذیرش اجتماعی: نمره ای است که نمونه تحقیق از پرسشنامه سلامت اجتماعی(از گویه ۱تا۷) به دست می آورند.
مشارکت اجتماعی: نمره ای است که نمونه تحقیق از پرسشنامه سلامت اجتماعی(از گویه ۸تا۱۱) به دست می آورند.
شکوفایی اجتماعی: نمره ای است که نمونه تحقیق از پرسشنامه سلامت اجتماعی(از گویه ۱۲تا۱۴) به دست می آورند.
انسجام اجتماعی: نمره ای است که نمونه تحقیق از پرسشنامه سلامت اجتماعی(از گویه ۱۵تا۲۰) به دست می آورند.
برابری اجتماعی: نمره ای است که نمونه تحقیق از پرسشنامه سلامت اجتماعی(از گویه ۲۱تا۲۳) به دست می آورند.
امنیت اجتماعی: نمره ای است که نمونه تحقیق از پرسشنامه سلامت اجتماعی(از گویه ۲۴تا۲۵) به دست می آورند.
فصل دوم
ادبیات تحقیق
۲-۱-مبانی نظری تحقیق
۲-۱-۱- سازمانهای(نهادهای اجتماعی) حمایتکننده از زنان سرپرست خانوار
نهادهای اجتماعی و سازمانهای حمایتکننده دولتی[۴] از زنان سرپرست خانوار دارای ساختارها و ویژگیهای متفاوتی هستند. در ایران دو نوع تأمین اجتماعی وجود دارد:
الف: سازمانهای مشارکتی مانند سازمان بازنشستگی کشوری که معمولاً درصدی از حقوق کارکنان خود را میگیرند و درصد بیشتری هم خود به آن ها میافزایند و سپس کارگر یا کارمند را بیمه میکنند. متأسفانه این سیستم کمکی به زنان سرپرست خانوار نمیکند زیرا زنانی از مزایای این سیستم برخوردار میگردند که در اثر فوت شوهر مستمری میگیرند و یا چون خود کار میکنند در صورت فوت شوهرانشان درآمدی دارند (کیهاننیا، ۱۳۷۸: ۳۴؛ به نقل از تقیپور، ۱۳۸۹).
ب: سازمانهای غیرمشارکتی مانند سازمان بهزیستی، نهاد اجتماعی کمیته امداد امام خمینی، بنیاد مستضعفان، بنیاد شهید، بنیاد پانزده خرداد و هلال احمر (همان منبع).
۲-۱-۲-زنان سرپرست خانوار در ایران
الف ـ زنان شوهر متوفی یا همسرشهید: بیوههایی که در اثر فوت همسر، نانآور[۵] خود را از دست دادهاند، اعم از آنان که کار میکنند یا مستمری بگیرند.
ب – زنان مطلقه : بالارفتن سطح توقعات در زوجین ، افزایش سطح تحصیلات زنان، افزایش هزینه های معیشتی و فشارهای اقتصادی و بیکاری و اعتیاد مردان باعث شده میزان طلاق در ایران روز به روز در حال افزایش باشد.
ج ـ زنان بدسرپرست (دارای شوهران معتاد[۶]): اعتیاد ، بیکاری ، مشکلات اقتصادی[۷]، شهرنشینی[۸]، و سایر عوامل عاطفی موجب شده که آمار اینگونه مردان بیش از حد معمول باشد.
د ـ زنان دارای شوهران مهاجر: فشار اقتصادی و کمبود کار موجب مهاجرت مردان به کشورهای متفاوت جهان شده است که در این مورد اغلب آن ها از نظر مالی در تنگنا نیستند ولی از نظر عاطفی و اداره فرزندانشان دچار مشکلند.
هـ – زنان دارای شوهران زندانی.
و ـ زنان دارای شوهران بیکار[۹].
ز ـ زنان دارای شوهران ازکارافتاده و مریض: زنان دارای شوهران علیل، از کار افتاده و مریضی که چارهای جز خانهنشینی و سرباری ندارند.
ح ـ زنان ازدواج نکرده[۱۰]: نداشتن شرایط ازدواج، داشتن نقص عضو و نیاز به استقلال موجب میشود که عدهای از زنان ازدواج نکنند.
ط ـ زنان دارای شوهران مجهولالمکان: شامل زنان بلاتکلیفی که شوهرانشان مفقودالاثر هستند (تقیپور، ۱۳۸۹).
در ایران طبق اصل ۲۱ قانون اساسی، زنان و کودکان بیسرپرست که تحت پوشش قوانین حمایتی دیگری نیستند از حمایتهای مقرر در قانون تأمین زنان و کودکان بیسرپرست بهرهمند خواهند شد.
مشمولان این قانون عبارتند از:
زنان پیر و سالخورده: زنان بیسرپرست و کسانی هستند که نمیتوانند معاش خود را تأمین نمایند.
زنان بیوه[۱۱]: به زنانی اطلاق میشود که به عقد دایم یا منقطع درآمده باشند و سپس به دلیل خاصی مثل طلاق، فوت شوهر، فسخ عقد، صدور حکم موت فرضی، بذل مدت و انقضای مدت در نکاح منقطع، شوهر خود را از دست داده باشند.
سایر زنان و دختران بیسرپرست: به زنان و دخترانی اطلاق میشود که به عللی از قبیل مفقودالاثر شدن یا کارافتادگی سرپرست، به طور دایم یا موقت بدون سرپرست (نانآور) میمانند (به نقل از تقیپور، ۱۳۸۹).
۲-۱-۳-عوامل مؤثر بر سلامت زنان
بطور کلی حمایت از زنان و ایجاد انگیزه درزندگی شخصی زنان وبالابردن امید به زندگی در ایشان را می توان ازعوامل مهم درسلامتی زنان بویژه زنان سرپرست خانوار دانست چراکه ایشان (زنان سرپرست خانوار) در زندگیشان نسبت به سایر زنان ویانسبت به مردان سرپرست خانوار با مشکلات بیشتری روبرو هستند، همچنین زنان بیشتر از مردان احتمال دارد فقیر و یا جزء فقیرترین فقیرها باشند. علاوه بر این، احتمال دارد که خانوادههای تحت سرپرستی زنان در مقایسه با خانوادههای تحت سرپرستی مردان فقیرتر باشند. فقر حق انتخاب را در زمینههایی که اساس سلامتاند، به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. از این رو، تأثیر فقر بر سلامت افراد را نمیتوان انکار کرد.
کمترین پیامد این کارها، کاهش تدریجی و اجتنابناپذیر شور و نشاط، و پیری زودرس است. شیوع بیشتر بیماری در میان زنان نسبت به مردان، ناشی از تفاوتهای این دو جنس در گزارش بیماری است. زنان غالباً بیشتر از مردان در مورد احساس خود با پزشک مشورت میکنند و اشکالاتی را که در سلامتیشان رخ میدهد از جمله ناراحتیهای روانی ـ زمانی که هنوز در مراحل ابتدایی هستند سریعاً پیگیری مینمایند، حال آنکه مردان غالباً فقط به دلیل مشکلات فیزیکیشان به پزشک مراجعه مینمایند. از این رو، نشاندهنده این نیست که زنان بیمارتر و یا حتی افسردهتر از مردان هستند (وایت[۱۲]، ۲۰۰۲: ۱۰۴؛ به نقل از سام آرام ـ یخدانی، ۱۳۸۸).
به جهت سادگی زندگی ووجود روابط چهره به چهره بین اعضای جامعه و محدودیت این روابط ، فر از طریق گروه های اجتماعی به سهولت مورد پذیرش قرار می گرفت و زمینه های رضایتمندی واحساس آرامش و امنیت در او پدیدار می شد (زاهدی ،۲:۱۳۷۱).
۲-۱-۴- تاریخچه حمایت از زنان سرپرست خانوار در جهان