با توجه به رویکرد مبتنی بر فرایند- درونداد نسبت به اثربخشی، معلمی دارای اثربخشی آموزشی است که دارای انگیزش و علاقه مندی، تعهد، احساس مسئولیت و حس وفاداری نسبت به کار خود و آموزش و پرورش باشد و بتواند دانش، تواناییها و مهارتها، نگرش، بینش و منابع لازم برای تدریس مؤثر را ازقبل کسب کند، مراحل فرایند آموزشی را به طور صحیح اجرا کند به طوری که تغییرات رفتاری لازم به طور مستمر و در راستای اهداف آموزش و پرورش دردانش آموزان ایجاد شده و این تغییرات پاسخ هایی به نیازهای آن ها و جامعه باشد. در این الگو انسجام و یکپارچگی و تناسب فعالیتهای آموزشی معلمان با محتوای تدریس و نیازهای دانش آموزان و جامعه و اجرای فعالیتها به نحو صحیح و رضایت بخش مد نظر میباشد.
با عنایت به بیانات فوق برای سنجش اثربخشی آموزشی معلمان باید به محیط فعالیتهای آموزشی یعنی کلاس درس توجه کرد چرا که اندازه گیری های ساده ی نتایج مثل نمرات دانش آموزان در بعضی از آزمونها و رضایت شغلی معلمان، شاخصهای ناکافی برای سنجش و ارزشیابی اثربخشی آموزشی میباشد؛ چون نتایج فقط بخشی از سیستم(مدرسه یا کلاس یا فعالیتهای معلمان) بوده و شاید مهمترین جزء آن هم نباشد. از طرفی به علت پویایی های محیطی و تغییر و تحولات و موضوعات مختلف درسی و نیز طبیعت متناقض اهداف چندگانه،اهداف آموزشی و درسی نیز تغییر میکند. پس دستیابی به اهداف نمی تواند شاخص کاملی برای سنجش اثربخشی آموزشی باشد. دروندادها همراه با فرایند آموزشی هم در اثربخشی آموزشی مؤثر است. با توجه به نگرش سیستمی به نظام آموزش و پرورش، کیفیت نتایج وبرونداد آموزش و پرورش از طریق توجه به کیفیت دروندادها و فرایند آموزش و پرورش حاصل می شود.
معلمان به عنوان درونداد در نظام آموزش و پرورش نقش خاصی دارند و برای دستیابی به اهداف آموزشی باید از شایستگی ها و مهارتهای ضروری برخوردار باشند. گرچه زمان، اهداف و اولویت های متفاوت ارزشیابان و حتی معلمان و دانش آموزان، محدود کننده های اثربخشی آموزشی معلمان هستند، لذا با درنظر گرفتن کلاس درس به صورت یک سیستم و اینکه اثربخشی آموزشی واقعی معلمان باید در حوزه فعالیتهای او یعنی کلاس درس مورد بررسی قرار گیرد، می توان الگوی تلفیقی هدف – سیستم- منبع را برای ارزشیابی اثربخشی آموزشی معلمان در کلاس درس به کار برد. در این الگو علاوه بر شاخصهای اثربخشی کوتاه مدت مثل موفقیت دانش آموزان در آزمونها و پایه ی تحصیلی، به رشد مستمر معلمان، پیشرفت حرفه ای معلمان، بهسازی برنامه درسی، بهسازی آموزشی، سلامت نظام آموزش و پرورش، سازواری نظام آموزش و پرورش و در نهایت پویایی و پیشرفت و انتظام جامعه به عنوان شاخصهای اثربخشی آموزشی معلمان در بلند مدت نیز توجه می شود. مدل مفهومی این الگو به صورت زیر میباشد.
شکل شماره(۲-۲): مدل مفهومی اثربخشی آموزشی معلمان
اقتباس از الگوی تلفیقی اثربخشی سازمانی عباس زاده(۱۳۸۷،ص ۳۸۶)
نکته مهم و اساسی در مورد اثربخشی آموزشی این است که قبل از آنکه درصدد بررسی نحوه اندازه گیری اهداف باشیم، باید در پی انجام صحیح فرایند آموزش و اطمینان از تحقق اهداف در هر مرحله از فرایند آموزشی باشیم(زارعی ، ۱۳۸۴). وقتی که فعالیتهای آموزشی معلمان در راستای تحقق نیازهای حرفه ای آنان و نیز نیازهای فردی دانش آموزان، سازمان آموزش و پرورش و جامعه باشد می توان گفت که آن ها دارای اثربخشی آموزشی هستند. به عقیده گلاور و برونینگ(۱۹۹۰)[۱۱۵] معلمان کارآمد قادرند قدرت تفکر دانش آموزان راپرورش داده، رشد او را تسهیل سازند و به خوبی از عهده اداره کلاس برآیند(آتش پور و جوهر، ۱۳۷۸).
در سازمان آموزش و پرورش اثربخش بودن معلمان یکی از مهمترین عوامل مؤثر در اثربخشی مدارس میباشد. در مورد فعالیتهای آموزشی معلمان، دستیابی آنان به اهداف آموزشی و موفقیت آنان در اثربخشی آموزشی آن ها مهم میباشد(الگوی هدف). طبق این الگو، معلمی دارای اثربخشی آموزشی است که فعالیتهای آموزشی آن، اهداف آموزشی را برآورده سازد. در این الگو اهداف آموزشی جهت را تعیین میکند و بی اعتمادی را نسبت به اعضا کاهش میدهد و استانداردهایی را برای اثربخشی ارائه میکند (عباس زاده ،۱۳۸۷ ص۳). هرچه کیفیت آموزش های معلمان بیشتر باشد، تغییرات رفتاری ایجاد شده در دانش آموزان بیشتراست. اگر این تغییرات در راستای اهداف آموزشی سازمان آموزش و پرورش باشد، می توان گفت که معلمان دارای اثربخشی آموزشی بیشتری هستند. البته اهداف آموزشی باید از نظر کیفیت و کمیت در حد مطلوب، قابل درک توسط معلمان و دانش آموزان و معیاری برای ارزیابی اثربخشی باشد و روی آن ها توافق و اجماع عمومی صورت گرفته باشد.
۲-۲-۳-۴- خلاصه ویژگی های مرتبط با معلمان اثر بخش تر(اقتباس از هی مک بر، ۲۰۰۰)
به هر حال باید گفت یک تعریف یک بعدی از اثربخشی کافی نمی باشد و بدون یک راهنمای نظری نیز نمی توان شاخص ثابتی برای سنجش اثربخشی سازمانها طراحی وتدوین کرد. اعرابی و پارساییان(۱۳۷۴) بیان می دارند که هنگام تعیین اثربخشی سازمان، حدود یا میزانی که هدفهای چندگانه تأمین شده اند سنجیده و اندازه گیری میشوند و مورد قضاوت قرار می گیرند. دفت(۱۳۷۷) در مورد مفهوم اثربخشی بیان میدارد: اثربخشی عبارت است از درجه ی یا میزانی که سازمانها به اهداف مورد نظر خود دست مییابند(به نقل از ابطحی، ۱۳۸۳،ص ۱۶۶). وجه مشترک بیانات و تعاریف ذکر شده دستیابی به اهداف است؛ لذا باید استانداردها و ملاک هایی از قبل وجود داشته باشد، اهداف قابل فهم و قابل دستیابی توسط افراد باشد. باید این نکته را یادآورشد که به علت طبیعت پویا، پیچیده و متحول محیطی اهداف هم تغییر میکنند؛ پس باید پیوسته اثربخش بود.
۲-۲-۳-۵- مدل ارزیابی اثربخشی درونی، بیرونی و نهادی آموزشی