۴-۱– مفهوم موالات
در این مبحث، برای روشن شدن مفهوم موالات، ابتدا به تعریف لغوی موالات خواهیم پرداخت و سپس به معنای اصطلاحی آن اشاره می نماییم و در آخر، عواملی که موجب از بین رفتن این توالی، میان ایجاب و قبول میشوند خواهیم پرداخت .
۴-۱-۱- تعریف لغوی موالات
« مُوالات » در لغت به معنای با کسی دوستی و پیوستگی داشتن و پی در پی کردن کاری آمده است . ( معین ، ۱۳۸۸ ، ۱۴۰۱ ) در فقه این واژه ، مخفف واژه « عقد موالات » میباشد، و آن عقدی بود بین پناهنده و پناه دهنده در رژیم عشایری . مثلاً کسی را از قبیله اش اخراج میکردند ، پس او پناه به قویدستی از قبیله دیگر میبرد و با او عقد موالات می بست، برای کسب امنیت بر جان و مال خود . از آنجا که سوگند از تشریفات این عقد بود، آن را « حِلف جاهلیت » نامیده اند و از آنجا که این عقد، موجب وراثت عاقدین از یکدیگر می گردید، آن را « عقد وراثت » هم خوانده اند . عاقدین را به اسامی حلیف، عقید ، عدیل ، موالی ( به ضم میم ) گفته اند . و آنکه به دستاویز این عقد ارث میبرد را « مولی الموالات » می نامیدند که سدس ترکه را به او میدادند . که در زمان حاضر، این عقد منسوخ شده است . ( جعفری لنگرودی ، ۱۳۸۱ ، ج ۴ ، ۲۶۰۰ و ۲۶۰۱ )
۴-۱-۲– تعریف اصطلاحی موالات
اما در اصطلاح حقوق مدنی ، مُوالات به دو معنا ذکر شده است ؛ اول – به این معنی که بین دو شخص اختلافی باشد و بعد شخص ثالثی به قصد صلح و سازش وارد گردد و جانب یکی از طرفین رابگیرد از روی محابات . دوم – به معنای فاصله طولانی نبودن میان ایجاب و قبول، و فاصله نشدن بین ایجاب و قبول توسط سخنی دیگر میباشد .( جعفری لنگرودی ، ۱۳۸۱ ، ج ۵ ، ۳۵۵۱ و ۳۵۵۲ و انصاری ، ۱۳۹۲ ، ج ۴ : ۲۷۱ ) آنچه که موضوع بحث ماست و قانونگذار ما هم در قانون مدنی از آن سخن گفته است، همان معنای دوم، یعنی پی در پی آوردن الفاظ ایجاب و قبول میباشد، زیرا همان طور که گفته شده است، مدت بقای هر ایجابی قبل از انضمام قبول به آن، محدود است و پس از پایان آن مدت دیگر ایجابی باقی نمی ماند تا با انضمام قبول به آن، عقدی تشکیل شود . ( شهیدی ، ۱۳۸۹ : ۵۶ )
۴-۱-۳– عوامل ایجاد فاصله میان ایجاب و قبول
همان طور که در مطالب فوق نیز اشاره شد، معنای موالات آن است که، میان ایجاب و قبول فاصله ای وجود نداشته باشد و زمانی که ایجاب مطرح می شود، به دنبال آن قبولی نیز آورده شود . با این وجود، یکسری از عوامل وجود دارند که موجب فاصله میان ایجاب و قبول میشوند و این توالی را از بین میبرند، که در ذیل به بررسی این عوامل می پردازیم .
۴-۱-۳-۱- رد یا ابطال
مانند اینکه ، وقتی گفته می شود « با تو ازدواج کردم » یا « به تو فروختم » ، طرف مقابل در قرارداد بگوید : « قصد این کار را ندارم » یا « راضی نیستم » و بعد از بیان این عبارت ها بگوید « قبول کردم » ، در این فرض ، همان طور که بعضی از حقوق دانان هم متذکر آن شده اند، در صورتی که قبولی مسبوق به رد باشد، دیگر مؤثر نخواهد بود، زیرا در این حالت با رد اولیه، ایجاب باقی نمی ماند و از بین می رود، در نتیجه زمانی که قبولی دوم صورت میگیرد، ایجابی وجود ندارد که قبولی بتواند به آن ملحق شود، در نتیجه قبولی مسبوق به رد نمی تواند مؤثر واقع شود . ( شهیدی ، ۱۳۸۹ ، ۱۶۰ ) تنها راه حلی که در اینجا برای طرفین عقد باقی می ماند این است که اقدام به انعقاد عقد جدیدی بنمایند، زیرا بطلان ، یک حکم وضعی است که اساس یک چیز را به هم می ریزد و عقد را نابود میکند و امری که نابود شده است را نمی توان موجود فرض نمود . نکته دیگری که در اینجا لازم به ذکر آن میباشد این است که ؛ این عدم اعتبار قبول بعد از رد هم، اختصاص به عقد خاصی ندارد و تمام عقود جایز و لازم را در بر میگیرد، زیرا ملاک بی اعتباری، در تمام این عقود یکسان است، بنابرین در هر عقدی ، اعم از لازم و جایز، اگر بین ایجاب و قبول، ردی ، فاصله ایجاد نماید، عقد باطل خواهد بود . ( حسینی مراغی ، ۱۳۹۳ ، ج ۱ ، ۳۳۵ )
۴-۱-۳-۲- کلام غیر مرتبط با عقد
دومین مورد که میتواند میان ایجاب و قبول فاصله ایجاد نماید، کلام غیر مرتبط با موضوع بحث و نیز کلامی که در حکم کلام غیر مرتبط است میباشد، مانند اینکه : در فروش یک دستگاه آپارتمان به قیمت دویست میلیون تومان ، فروشنده بعد از اینکه گفت « به تو فروختم » ، بگوید « پسرم از سفر حج بازگشت » یا « دوست قدیمی من در گذشت » ، در این خصوص هیچ فرقی نمی کند که کلام غیر مرتبط را موجب بگوید یا قابل . فلسفه این امر، در این است که، ممکن است قصد شخص از این کار اعراض از ایجاب باشد، که در صورت احراز این قصد ، احکام رد بر آن جاری خواهد گشت ، و هیچ تفاوتی نمی کند که رد به فعل باشد یا به کلام و یا هر چیزی که دلالت بر رد دارد . زیرا آنچه که معیار بطلان عقد میباشد ، زوال رضایت است .
ولی اگر کلام غیر مرتبط به صورتی باشد که عرفاً خدشه ای به صدق عنوان عقد برآن وارد نکند، دو احتمال در این خصوص مطرح شده است ؛ احتمال اول آن است که عقد صحیح نیست ، زیرا شک داریم که کلام غیر مرتبط ، مانع صحت عقد است و اصل هم بر فساد عقد میباشد . احتمال دوم در این خصوص آن است که عقد صحیح است ، زیرا ادله عمومی که بر صحت عقد دلالت میکند ، شامل این موارد می شود و نظریه قوی تر هم در این باره ، صحت چنین عقدی است . ( حسینی مراغی ، ۱۳۹۳ ، ج ۱ ، ۳۴۱ )
۴-۱-۳-۳- سکوت
سومین مورد از موارد ایجاد فاصله میان ایجاب و قبول ، « سکوت » میباشد ، که احکام آن میان عقود لازم و جایز متفاوت است . در عقود جایز، سکوت خدشه ای به صحت عقد ( ایجاب و قبول ) وارد نمی کند ، علت این امر را فقها قیاس اولویت می دانند ، زیرا وقتی کلام غیر مرتبط ، عقد جایز را باطل نمی کند، پس سکوت ، به طریق اولی ، آن را باطل نخواهد کرد . اما در عقود لازم ، نظر فقها بر بطلان میباشد ، و برای آن سه دلیل ارائه نموده اند : دلیل اول اینکه – از ظاهر اجماع فقها، این چنین برداشت می شود که قائل به فوریت عرفیه قبول بعد از ایجاب هستند، به این معنا که ، سکوت طولانی ، فوریت قبول را از بین میبرد . دلیل دوم اینکه : اصل بر فساد عقد است . دلیل سوم اینکه : ادله عقود که به انواع و اجناس عقود دلالت میکند ، شامل چنین عقدی که میان ایجاب و قبول آن سکوت واقع شده است نمی شود ، زیرا در این صورت ، بین ایجاب و قبول ، اتصال و ارتباطی وجود ندارد و هر یک از ایجاب و قبول ، کلام مستقل به شمار میآیند . ( حسینی مراغی ، ۱۳۹۳ ، ج ۱ : ۳۴۳ ) با این وجود باید دانست که مطابق قانون مدنی، سکوت فی نفسه دلالت بر امری نمی کند مگر قراین دیگری که همراه با آن است، دلالت را تقویت نماید . به طور مثال، « سکوت در مقام بیان » میتواند بر قصد سکوت کننده بر عدم شر طیت یا عدم لزوم امری دلالت کند ( ره پیک ، ۱۳۹۰ : ۶۹ )، یا همچنان که در برخی از نقل ها نیز آمده است، حضرت فاطمه (س) در مقابل سوال پیامبر (ص) در مورد تمایل ازدواج با امام علی (ع) سکوت فرمودند و پیامبر اکرم (ص) نیز، این سکوت را نوعی قبول و اقرار تلقی فرمودند . ( حر عاملی ، ۱۴۰۹ ه.ق ، ج ۱۴ : ۲۰۶ )