پیرامون خسارت معنوی تعاریف مختلفی از حقوق دانان در حقوق مدنی و کیفری بیان شدهاست. به نظر یکی از اساتید حقوق خسارت معنوی عبارت است از: «ضرر و زیان وارد شده به شهرت، حیثیت، آبرو، آزادی، اعتقادات مذهبی، حیات، زیبایی، احساسات و عواطف و علایق خانوادگی».[۱۶]
یکی دیگر از اساتید برجسته حقوق خسارت معنوی را چنین تعریف نموده اند: «ضرر معنوی یعنی خسارت وارد بر متعلقات غیر مالی انسان نظیر روان، آبرو. خسارات معنوی که می توان وارد کننده آن را محکوم به جبران نمود عبارت است از خسارات وارد بر حیثیت یا اعتبار و شخصیت، خسارات وارد، روح، آزادی و به تعبیر ماده ۱ ق.م.م. هر حق دیگر».[۱۷]
یکی دیگر از اساتید با وضوح بیشتری، خسارت معنوی را چنین تعریف کردهاست: «خسارت معنوی عبارت است از حیثیت یا اعتبار اشخاص یا صدمات روحی» و به تعبیر دیگر، خسارت معنوی زیانی است که به حیثیت و آبرو یا عواطف و احساسات شخصی وارد شده باشد تجاوز به حقوق غیر مادی (معنوی) انسانی، حتی لطمه زدن به احساسات دوستی، خانوادگی و مذهبی و نیز درد و رنجی که در نتیجه حادثه ای بر شخصی عارض میشود و امروزه میتواند مجوز مطالبه خسارت معنوی باشد.[۱۸]
برخی نیز ضررهای معنوی را به شرافت یا شهرت اشخاص یا تالمات جسمی و دردهای بدنی همچنین لطمههای روحی که به واسطه از دست رفتن خویشاوندان به شخص وارد میشود معطوف میدانند.[۱۹]
با مقایسه هر یک از تعاریف فوق می توان چنین نتیجه گرفت که خسارت معنوی عبارت است از هر گونه ضر ر و زیانی که به یک حق معنوی وارد میشود. به نظر میرسد وارد شدن ضرر غیر مادی به متعلقات غیر مالی و مالی شخصی، تعریف جامعی برای خسارت معنوی است. خسارت معنوی ضرری است که متوجه حیثیت و شرافت و آبروی شخص یا بستگان او (بالنتیجه متوجه او) گردد.[۲۰] که جبران خسارت معنوی علاوه بر اعاده حیثیت با تقویم و پرداخت مالی صورت می پذیرد.
با توجه به ماده ۱۴ قانون جدید آ.د.ک. که در مورد جبران خسارت مادی و معنوی میباشد و تبصره ۱ – آن که زیان معنوی را تعریف نموده، لازم میباشد در این فصل به بحث خسارت معنوی و جبران آن که با اعاده حیثیت صورت میگیرد، پرداخته شود زیرا جبران خسارت معنوی مهمتر از جبران خسارت مادی است به همین دلیل است که زیان وارده به حیثیت و آبروی خانوادگی بازداشت شده بی گناه بسیار بیشتر از زیان مادی میباشد.
گفتار اول: جبران ریالی خسارت های معنوی
گفتار دوم: جبرانی خسارتهای معنوی با تقویم و پرداخت مالی
گفتار دوم: اعاده حیثیت
مبحث اول: اعاده حیثیت به لحاظ نظام شمول
زمانی که اعاده حیثیت برای محکوم امکان پذیر و قابل اجرا میباشد به طریق اولی برای متهم بازداشت شده بی گناه نیز قابل اجرا است
با در نظر گرفتن تاریخ اندیشههای کیفری به خوبی پیدا است که تفکرهای اولیه در مورد جرم و مجازات بر اعمال و اجرای مجازات بیشتر تأکید داشته اند تا بدین وسیله از تکرار جرم و بزهکاری جلوگیری کنند و کمتر به اصلاح و باز اجتماعی کردن مجرمان پرداختهاند.
بعد از دوره کلاسیک همین که وارد دوره علمی شدن میشویم و مکتب تحققی ظهور پیدا میکند، این مکتب با دیدگاه خاصی که دارد به شدت میخواهد مجرمان را اصلاح کند چرا که دیگر به بررسی جرم نمی پردازد بلکه گرایش به سمت مجرم پیدا کرده و او را مورد مطالعه قرار میدهد و در واقع از این زمان است که آینده مجرم مورد توجه واقع میشود به طوری که در مکتب دفاع اجتماعی که بزهکاری را از منظر حقوق بشر نگاه میکند به اعاده حیثیت مجرم و بازگشت دوباره او به جامعه توجه شدهاست.
در این مکتب[۲۱] است که هم به بزهکاری توجه میشود و هم به بزه دیده، در واقع این مکتب میخواهد هم بزهکاری و هم بزه دیده و هم ناکرده گان بزه رفتار و زندگی درستی در جامعه پیش گیرند. در مکتب دفاع اجتماعی به بزه دیده به اندازه بزه کار توجه نکرده است.
تا قبل از جنگ جهانی دوم بزهکار تقریباً فدای مصلحت و نفع عمومی می شده با آغاز و در طول این جنگ تحقیر انسان به اوج خود رسید، به محض پایان عملیات جنگی و به عنوان واکنش علیه این جنگ احساسات بشر دوستانه از همه سو خودنمایی کرد.
توجه جریان دفاع اجتماعی نیز طبیعتاً به این موضوع جلب گردید. اندیشه اساسی، دفاع جامعه از طریق انطباق پذیری مجدد و بازسازی اجتماعی مجرم است، بنابرین هدف،دیگر مبارزه با فرد مجرم نیست بلکه در بخش دفاع اجتماعی در جستجوی تامین حفاظت و دفاع گروه از طریق حمایت از اعضای آن است.[۲۲]
از میان مکاتب جدید که ضمن اعتقاد به اجرای کیفر به باز اجتماعی شدن نیز اعتقاد دارد، مکتب نئوکلاسیک میباشد، مکتبی که به آثار ارعاب انگیز و ضمانت اجرای کیفری توجه دارد اما در عین حال نفع بازسازی اجتماعی و درمان کیفری بزهکاران را کم اهمیت تلقی نمی کند.
به نظر میرسد از لحاظ سابقه تاریخی اعاده حیثیت در حقوق قدیم از روم باستان شروع شدهاست.[۲۳]و میتوان گفت اعاده حیثیت به شکل قانونی و حقوقی آن اززمان مکتب کلاسیک شروع شده و از زمان ما با رشد مکاتب حقوقی و تعالی آن ها این تأسيس حقوقی به نهایت رشد و کمال خود رسیده است.
یکی دیگر از حقوق دانان در این زمینه بیان می دارند: «از نظر سابقه قضایی، نهاد اعاده حیثیت از قرن نوزدهم در حقوق جزایی موضوعه کشورهای اروپایی پذیرفته شد و آثار محکومیت جزایی را زایل می گرداند.»[۲۴] با توجه به مطالب فوق الذکر اگر بتوان از نهاد اعاده حیثیت در مورد محکومان استفاده نمود به طریق اولی می توان در مورد متهمان بی گناه که اساساً بیگناه بوده اند از این نهاد استفاد نمود و محدود نمودن آن در خصوص محکومان وجهی ندارد.
اعاده حیثیت از این نظر که فقط موجب رفع آثار محکومیت جزایی و مجازات های تبعی از سجل کیفری فرد می شود و یا اینکه منظور از آن بازگرداندن حیثیت از دست رفته فرد باشد به دو نوع اعاده حیثیت خاص و عام تقسیم می شود. به وطری که در اعاده حیثیت عام باید از هر طریق ممکن برای احترام به کرامت انسانی فرد و در صورت امکان حتی با محکوم نمودن افراد مقصر در این رابطه تلاش نمود.
بند الف) اعاده حیثیت عام
حیثیت آدمی یعنی درجه و نوع مهمی از شرافت او، تعدی به کرامت و مقام والای انسانی نمیتواند بدون پاسخ باقی بماند، به طوری که در مقدمه ی اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است: از آنجا که شناسایی حیثیت ذاتی کلیه اعضای خانواده بشری و حقوق یکسان و انتقال ناپذیر آنان، اساس؛ آزادی، عدالت و صلح را در جهان تشکیل میدهد، اساساً حقوق انسانی را باید با اجرای قانون حمایت کرد تا بشر به عنوان آخرین علاج به قیام بر ضد ظلم و فشار مجبور نگردد.