۲-۲-۲- تحقیقات مربوط به برنامه فرزندپروری مثبت و اختلال نقص توجه – بیش فعالی
برنامه فرزندپروری مثبت که یکی از انواع آموزش مدیریت والدین است اغلب به عنوان یک روش درمانی برای کودکان دارای اختلال نقص توجه – بیش فعالی پیشنهاد می گردد. تاکنون در این زمینه مطالعات بسیاری در خارج و داخل کشور انجام شده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
مطالعات صورت گرفته بر روی تأثیر برنامه فرزندپروری مثبت بر کاهش اختلالات رفتاری کودکان از تنوع بسیاری برخوردار است. اکثر آموزش های اعمال شده به صورت گروهی صورت گرفته است.
ساندرز و مکفارلند (۲۰۰۰) نشان دادهاند که برنامه فرزندپروری مثبت، عوامل استرسزای والدین را تحت تاثیر قرار داده و عواملی مثل افسردگی، عصبانیت، اضطراب و سطوح بالای استرس را از طریق بهبود مهارتهای والدگری تقلیل میدهد.
نتایج مطالعه زوربریک[۲۴۹] (۲۰۰۱) بر روی ۷۱۸ والد پیش دبستانی نشان داد که پس از آموزش برنامه فرزندپروری مثبت، کاهش چشمگیری در اختلالات رفتاری کودکان و سبک والدگری استبدادی والدین ایجاد شد. در ضمن افسردگی، اضطراب، استرس و تعارضات والدین در مورد مسائل تربیتی کودک نیز کاهش و در نتیجه سازگاری زناشویی افزایش یافت، این نتایج تا ۲ سال پیگیری هم باقی مانده بود (ترنر و همکاران، ۲۰۰۲).
در مطالعه راجرز و همکاران (۲۰۰۳) نیز حاکی از کاهش مشکلات رفتاری کودکان بود. در این مطالعه همچنین بهبود قابل ملاحظهای هم در رابطه با رفتارهای نامناسب فرزندپروری، تعارضات والدینی، احساس رضایت و صلاحیت والدین، افسردگی، اضطراب و استرس بوجود آمده بود. به علاوه این والدین سطح بالایی از رضایت از برنامه را ابراز نمودند.
ترنر و ساندرز (۲۰۰۶) بعد از آموزش برنامه فرزندپروری مثبت گزارش کردهاند که والدین سطوح کمتری از مشکلات رفتاری کودکان و نیز سطوح کمتری از فرزندپروری ناکارآمد را نشان داده است.
دنفورث[۲۵۰] و همکاران (۲۰۰۶ ) نیز والدین کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه – بیش فعالی همراه با اختلال نافرمانی مقابلهای (ODD) را تحت این برنامه آموزشی قرار دادند. نتایج این مطالعه حاکی از کاهش رفتارهای بیش فعالی، مخالفت جویی و پرخاشگری در کودکان و بهبود رفتارهای فرزندپروری و کاهش استرس والدین بود (به نقل از جعفری و همکاران، ۱۳۸۹).
درتزک[۲۵۱] و همکاران (۲۰۰۹) نشان دادهاند که برنامههای فرزندپروری مثبت تأثیر مثبتی بر روی مشکلات رفتاری کودکان و وضعیت سلامت روان والدین دارد.
مککینون[۲۵۲] (۲۰۰۱) به ارزیابی یک برنامه آموزشی گروهی برای والدین کودکان ADHD پرداخت. وی والدین ۳۰ کودک ADHD که در لیست انتظار برای استفاده از خدمات بهداشت روان بودند انتخاب کرد و به صورت تصادفی در دو گروه ۱) آموزش والدین به تنهایی ۲) آموزش والدین و معلم قرار داد. اهداف این تحقیق عبارت بود از:
-
- بررسی نتایج این برنامه در ۵ حوضهی خاص (گزارش والدین و معلمان درباره رفتار کودک، خودسنجیهایی مورد استرس، به دست آوردن دانش دربارهی اصول رفتاری ADHD و خودسنجیهایی درباره شایستگی و صلاحیت).
-
- افزودن مؤلفه آموزش معلم به برنامه آموزش گروهی به منظور افزایش تعمیم اثرات درمان به محیط خانه و مدرسه. والدین و معلمان پرسشنامههایی را جهت بازتاب هر کدام از ۵ حوزه مورد علاقه قبل از درمان و بعد از آن تکمیل کردند. نتایج کمی و کیفی نشان داد که والدین پیشرفتهای معناداری را در شرایط خانه گزارش کردند که عبارتند از: بهبود رفتار کودک، استرس، دانش درباره اصول رفتاری و شایستگی صلاحیت والدین معلمان نیز پیشرفتهای معناداری را در بهبود رفتار کودک و شایستگی گزارش کردند. کاهش بیشتر رفتار ADHD کودکان زمانی بیشتر مشاهده شد که هم والدین و هم معلمان در این برنامه شرکت داشتند.
لهنر- دوآ (۲۰۰۱) در تحقیقی به بررسی اثربخشی برنامه آموزش والدین کودکان ADHD بارکلی بر ادراک والدین از شدت اختلال، استرس و احساس شایستگی آنها پرداخت. وی ۴۸ نفر از والدین خانوادههایی که فرزندان ADHD بین سنین ۶ تا ۱۱ سال داشتند را به صورت تصادفی در یکی از دو گروه برنامه آموزش والدین بارکلی در مقایسه با گروه حمایتی به لحاظ آماری کاهش معناداری بر ادراک والدین از شدت نشانههای ADHD فرزندشان ایجاد کرد، در ثانی سطح استرس گزارش شده والدین در گروه برنامه آموزش والدین بارکلی در مقایسه با گروه حمایتی به لحاظ آماری پایینتر بود، همچنین برنامه آموزش والدین بارکلی در مقایسه با گروه حمایتی بطور معناداری احساس شایستگی والدین را افزایش نداد. طوری که به لحاظ آماری پیشرفتهای معناداری در هر دو گروه مشاهده شد.
در تحقیق پشت مشهدی، محمدخانی، پورشهبازو خوشابی (۱۳۸۹) تحت عنوان اثربخشی مداخله ترکیبی درمان دلبستگی و آموزش فرزندپروری در مادران دلبسته ناایمن بر نشانههای کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه – بیش فعالی، آزمودنیها پس از مداخله تغییراتی را در علائم فزونکنشی گزارش دادند. در تمام آزمودنیها کاهش نمرات شدت نشانههای فزونکنشی کودکان گزارش شد. دامنه کاهش نشانههای فزون کنشی کودکان نسبت به خط پایه در مداخله دلبستگی ۳٫۸۶% تا ۱۳٫۸% و در آموزش فرزندپروری ۴٫۲۶% تا ۲۶٫۶۸% بود.
فرمند (۱۳۸۵) در تحقیق خود تحت عنوان سودمندی درمان ترکیبی: برنامه گروهی فرزندپروری و دارو درمانی بر علائم و شیوههای تربیتی کودکان ۱۲-۳ ساله مبتلا به اختلال نقص توجه – بیش فعالی در مقایسه با هر یک از این درمانها به تنهایی، نشان داد که از بین درمان ترکیبی، درمان دارویی به تنهایی و فرزندپروری مثبت، درمان دارویی کاهش بیشتر نشانهها را به همراه دارد و در این مطالعه روش درمان ترکیبی بیش از همه موجب افزایش مهارتهای فرزندپروری و کاهش واکنش بیش از حد در والدین شود.
مطالعهای که توسط هوشور و همکاران (۱۳۸۸) انجام گرفت، نشان داد که برنامه آموزش گروهی والدین در کاهش خرده مقیاس سلوک، اضطراب و نمره کل مشکلات رفتاری تأثیر گذاشت. اما بر خرده مقیاس مشکلات یادگیری و تکانشی و روانتنی تغییر معناداری ایجاد نکرد.
در مطالعهای که توسط عاقبتی (۱۳۹۰)، تحت عنوان اثربخشی و رضایت از برنامه فرزندپروری مثبت در مادران کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه – بیش فعالی و مقایسه آن با مادران کودکان مبتلا به اضطراب جدایی صورت گرفت، نشان داد برنامه فرزندپروری مثبت منجر به بهبود سبک فرزندپروری مادران، کاهش شدت افسردگی، اضطراب و استرس آنها، بهبود رابطه کودکان و کاهش مشکلات رفتاری کودکان در مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شد. به علاوه تحلیل کواریانس چند متغیری، تفاوت معنیداری را بین مادران کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه – بیش فعالی و اضطراب جدایی از نظر سبک فرزندپروری، شدت افسردگی، اضطراب و استرس مادران و مشکلات رفتاری کودکان نشان نداد. مادران کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه – بیش فعالی در مقایسه با مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی پس از پایان برنامه فرزندپروری رابطه بهتری را با کودکانشان (مراقبت بیشتر و حمایت افراطی کمتر) گزارش کردند و رضایت بالاتری را از شرکت در برنامه اعلام نمودند.
غنی زاده (۱۳۸۴) نشان داد پس از ۸ جلسه آموزش، والدین نمره کل فر مقیاس درجهبندی کانرز و نمره خرده مقیاسهای مشکلات رفتاری و یادگیری و همچنین شاخص بیشفعالی را در مقایسه با قبل از آموزش به میزان چشمگیری پایینتر گزارش نمودند (به نقل از فرمند، ۱۳۸۵).
روشنبین (۱۳۸۵)، برنامه گروهی فرزندپروری مثبت را به ۸ نفر از مادران کودک دارای اختلال نقص توجه – بیش فعالی آموزش داد و از طریق این آموزش توانست استرس مادران را کاهش دهد (به نقل از جعفری و همکاران، ۱۳۸۹).
روشنبین (۱۳۸۵)، به بررسی اثر کوتاه مدت آموزش برنامه برنامه فرزندپروری مثبت بر تغییر شیوه فرزندپروری مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهای پرداخت. و پس از ۸ جلسه آموزش در طی ۲ ماه و مقایسه میانگین تفاضل نمرات پیشآزمون – پسآزمون شیوههای فرزندپروری در دو گروه آزمایش و گواه نشان داد که شیوه فرزندپروری مستبدانه و سهلگیرانه مادران گروه آزمایشی پس از پایان جلسات آموزش برنامه فرزندپروری مثبت، با توجه به تغییرات پسآزمون نسبت به پیشآزمون، کاهش یافته، در مقابل شیوه فرزندپروری مقتدرانه در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه افزایش یافته است. این نتایج نشان داد که آموزش برنامه فرزندپروری مثبت، شیوه فرزندپروری ناکارآمد مادران کودکان مبتلا به نافرمانی مقابلهای را تغییر میدهد.
در تحقیق دیگری جعفری و همکاران (۱۳۸۹)، که در آن اثربخشی برنامه فرزندپروری مثبت بر سلامت روان مادران کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه – بیش فعالی را میسنجید، نشان دادند که شرکت در برنامه آموزش فرزندپروری مثبت، مشکلات سلامت روان عمومی (جسمانیسازی، افسردگی، اضطراب و ناکارآمدی اجتماعی) مادران دارای کودکان ADHD را کاهش میدهد.
جعفری، فتحی آشتیانی و طهماسیان (۱۳۹۰)، به بررسی اثر بخشی آموزش گروهی برنامه فرزندپروری مثبت به مادران بر کاهش نشانههای مرضی کودکان ۴ تا ۱۲ مبتلا به اختلال نقص توجه – بیش فعالی پرداختند، یافتهها نشان داد که در گروه آزمایش پس از مداخله، میانگین نمرات آزمودنی ها در هر دو خرده مقیاس پرسشنامه فهرست نشانگان کودک (کم توجهی – بیش فعالی/ تکانشگری) کاهش یافته است. اما پس از اتمام مداخله و در مرحله پیگیری افزایش میانگین این دو خرده مقیاس قابل مشاهده است؛ لیکن با این افزایش، باز هم نمرات میانگین این دو خرده مقیاس در مرحله پیگیری، نسبت به پیشآزمون کمتر و این تفاوت معنادار بوده است و این یافته بدین معناست که به استناد گزارشی که والدین کردهاند، میزان مشکلات توجه و بیش فعالی کودکان، پس از تجربه مداخله کاهش یافته است. و این در حالی است که گروه کنترل، میانگین هر دو مقیاس در مراحل پسآزمون و پیگیری بالاتر از مرحله پیشآزمون مداخله است یعنی اینکه مادران گروه کنترل همزمان با انجام یافتن پژوهش، رفته رفته افزایش تدریجی مشکلات توجه و بیش فعالی را نشان می دهند.
صادقی (۱۳۸۷) به بررسی اثربخشی آموزش مدیریت والدین بر کارکرد خانواده، کیفیت زندگی و علائم اختلال نقص توجه – بیش فعالی پرداخت. نتایج نشان داد که آموزش والدین روی مشکلات سلوک، شاخص فزون کنشی، نشانههای فزونکنشی و تکانشگری کودک و رابطه والد کودک اثر مثبت دارد.
در تحقیق دیگری تحت عنوان تأثیر برنامه آموزش مدیریت والدین در کاهش مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه – بیش فعالی که توسط فتحی (۱۳۷۹) انجام شد، نشاند داده شد که آموزش فرزندپروری نشانهها اختلال نقص توجه – بیش فعالی را کاهش میدهد. موفقیت در والدی کم سنتر و کم سوادتر بیشتر از سایرین بود.
تحقیق نمازی، محمدخانی و خوشابی (۲۰۱۰)، تحت تأثیر عنوان آموزش مدیریت والد بر تعامل مادر – کودک در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه – بیش فعالی بیانگر تفاوت معنادار بین نمرات پیشآزمون و سنجش پیگیری بود. این پژوهش که شامل ۸ جلسه آموزش و ۲ جلسه پیگیری بود، کاهش پایداری در هر سه متغیر تعامل سوء استفادهگر مادر- کودک، پرخاشگری روانشناختی و تنبیه بدنی را نشان میدهد.
بهمنی و علیزاده (۱۳۹۰) در مطالعه خود که به بررسی اثر آموزش مدیریت به مادران بر بهبود شیوههای فرزندپروری و کاهش نشانههای اختلال نقص توجه – بیش فعالی فرزندان پرداختند، نشان دادند که آموزش مدیریت به مادران سبب بهبود شیوه فرزندپروری شده و نمرات مادران در شیوه مقتدرانه پس از آموزش افزایش و در دو شیوه خودکامه و سهلگیر کاهش پیدا کرد. همچنین آموزش مدیریت بر این مادران در کاهش نشانههای اختلال نقص توجه – بیش فعالی تآثیر دارد. و باعث کاهش نشانههای بیتوجهی و تکانشگری و نوع مرکب این اختلال شده است.
ناظمی اردکانی (۱۳۸۶) در مطالعهای که در آن اثربخشی برنامه مدیریت والدین در اصلاح روابط آزارنده مادر و فرزندی و کاهش استرس مادران کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه – بیش فعالی را میسنجید، اجرای برنامه را در کاهش روابط آزارنده مادر و فرزندی، اعمال پرخاشگرانه و ضرب و شتم بدنی از جانب مادران در تعامل با فرزندانشان مؤثر دید ولی در میزان استرس والدینی کاهش مشاهده نشد.
حاجبی، شوشتری و خواجه الدین (۱۳۸۳)، در پژوهشی به بررسی تأثیر آموزش مدیریت رفتاری والدین کودکان پیشدبستانی مبتلا به ADHD پرداختند و دریافتند که آموزش مدیریت رفتاری والدین میتواند در بهبود علائم کودکان پیش دبستانی مبتلا به ADHD مؤثر باشد.
۲-۳- فرضیههای پژوهش
۲-۳-۱- فرضیههای اصلی
-
- آموزش گروهی فرزندپروری مثبت بر نشانههای بیش فعالی تأثیر از دید مادر معناداری دارد.
-
- آموزش گروهی فرزندپروری مثبت بر شیوه فرزندپروری مادر از دید مادر تأثیر معناداری دارد.
۲-۳-۲- خرده فرضیهها
– آموزش گروهی فرزندپروری مثبت بر زیر مقیاسهای شیوه فرزندپروری مادر تأثیر معناداری دارد.
۲-۴- سؤالات پژوهش
– آیا آموزش گروهی فرزندپروری مثبت بر رابطه مادر- کودک از دید کودک تأثیر معناداری دارد؟
– آیا آموزش گروهی فرزندپروری مثبت بر زیر مقیاسهای رابطه مادر-کودک از دید کودک تأثیر معناداری دارد؟
۲-۵- خلاصه فصل دوم
در این فصل ابتدا همهگیرشناسی و سببشناسی اختلال نقص توجه – بیش فعالی و نظریات مرتبط به این اختلال و شیوههای فرزندپروری و روابط مادر- کودک بررسی شد. همچنین به پیشینه نظری و پژوهشی متغیرهای حاضر در پژوهش اشاره گشت. در پایان فرضیات و سؤالات پژوهش عنوان گردید.
از نظریات مهم اختلال نقص توجه – بیش فعالی نظریه ترکیبی کارکرد اجرایی بارکلی است که نشان داد، افراد مبتلا به ADHD در بازداری رفتاری و کنترل شخصی اختلال دارند. این اختلال در چهار زمینه عملکرد نمایان میشود: ۱) حافظه فعال غیر کلامی ۲) درونی کردن گفتگو با خود ۳) خودگردانی خلق، انگسزش و سطح انگیختگی ۴) بازسازی. معروفترین مدل شیوه فرزندپروری، مربوط به شیوه فرزندپروری بامریند است که ۳ نوع شیوه فرزندپروری را بیان می کند: مستبدانه، مقتدرانه و سهلگیرانه. همچنین نظریههای مربوط به روابط مادر- کودک، نظریههای روانکاوی، یادگیری اجتماعی و کردارشناسی است که هر یک به نوعی این رابطه را تبیین کردهاند.
در ادامه بحث درباره پیشینههای پژوهشی پرداخته شد. پژوهشها به طور همخوانی بر اهمیت تأثیر آموزش برنامه فرزندپروری مثبت بر نشانههای بیشفعالی و رابطه مادر- کودک دارد. در پایان نیز فرضیات و سؤالات پژوهش مطرح گردید.
فصل سوم
روش تحقیق
۳-۱- مقدمه
در این فصل به توضیح روش پژوهش، جامعه آماری، نحوه نمونه گیری ، ابزارهای تحقیق و روش اجرا پرداخته ایم.
۳-۲- روش تحقیق، بیان متغیرها و نحوه کنترل آنها