گفتار دوم : علل و فلسفه تشکیل مراجع اختصاصی اداری
دولت های اولیه و ناظم[۵۲] بیشتر تأمین کننده ی دفاع ملی، امنیت و عدالت بوده و تکالیف اقتصادی و اجتماعی به مفهوم امروزی بر عهده نداشتند و در نتیجه حوزه فعالیت مداخلات آنان نیز در حیات اقتصادی و اجتماعی به گستردگی امروز نبود. بشر در تکاپوی تأمین نیاز های اقتصادی و اجتماعی به پیشرفت هایی در عرصه علم و صنعت نائل گردید که تداوم زندگی جمعی، تأمین همگانی نتایج این پیشرفت ها را الزامی می نمود. این امر باعث گردید که دولت ها مسئولیت تأمین این نیاز ها و رفاه اجتماعی را عهده دار گردند و به تدریج، با افزایش قابل توجه این تکالیف، فعالیت های دولت نیز به نحو چشم گیری افزایش یافته و این دولت ها به دولت های رفاه[۵۳] ملقب گردیدند. این وضعیت بعد از جنگ های جهانی و رواج افکار سوسیالیستی و ملی شدن صنایع، تشدید و حوزه مداخله و فعالیت گسترده تری به دولت محول گردید که همگی با توسل به «منافع عمومی» توجیه و در نتیجه استفاده از قدرت عمومی را در آن جهت ممکن می نمود. کشور ما نیز از تحولات فوق به دور نمانده و به تدریج از قرن چهارده شمسی، دولت ها به اقدامات اساسی در زمینه جاده سازی، راه های ارتباطی، بهداشت عمومی، آموزش و پرورش، بیمه اجتماعی و غیره، با عنوان تأمین منافع عمومی و خدمات عمومی پرداختند.[۵۴] این روند، بعد از تأسیس حکومت جمهوری اسلامی ایران نیز تداوم یافته و با بار نمودن تکالیف فراوان بر دوش دولت در قانون اساسی، حوزه مداخلات و فعالیت ها و حجم اندامی دولت نیز افزایش یافت که خود مستلزم ایجاد سازمان ها و نهاد های متعدد و به خدمت گرفتن مستخدمینی برای انجام آن فعالیت ها و تأمین منافع عمومی بود. این نهاد ها که شامل نهاد های عمومی دولتی و عمومی غیر دولتی و حتی سازمان های حرفه ای نیز میشوند، در انجام فعالیت خاص خود و اجرای قوانین مربوطه، دست به فعالیت ها و اقداماتی زده و تصمیماتی اتخاذ می نمایند که ممکن است با حقوق و منافع اشخاص خصوصی در تزاحم قرار گیرند.[۵۵] در انجام وظایف و تکالیف آن ها که در جهت تأمین خدمات و منافع عمومی میباشند، ایجاد اختلال نماید، همچنین اشخاص خصوصی، ممکن است با توسل به رفتار ها و اقداماتی مخالف قانون، نهاد های مجری قانون خاصی را در نیل به اجرا و اهداف آن قانون در جهت تأمین منافع عمومی ناکام گذارده و مشکلاتی ایجاد نمایند. همه این موارد منجر به ایجاد اختلاف و دعاوی مابین اداره و اشخاص خصوصی میگردند که مستلزم حل و فصل میباشد. حل و فصل این نوع از دعاوی که در گذشته به همراه سایر دعاوی در صلاحیت دادگاه های دادگستری بوده، در گذر زمان، با افزایش تعداد آن ها در سایه ی تحولات فوق الذکر، صرف نظر از ریشههای تاریخی[۵۶] بنا به علل ذیل با رسیدگی های قضایی سازگار نبوده و در نتیجه نیاز به تأسیس مراجعی خارج از نظام قضایی و محاکم دادگستری برای رسیدگی مطلوب به آن ها احساس و نسبت به انجام آن اقدام گردیده است.
بند اول : اصل تخصص مراجع اداری
اختلافات، شکایات و دعاوی مابین افراد و دستگاه های اجرایی[۵۷] و سازمان های حرفه ای از تنوع بسیار زیادی برخوردار بوده و در عین حال هر کدام دارای ابعاد فنی، اداری، کارشناسی و تخصصی خاص خود میباشند که بدون توجه به آن ابعاد، رسیدگی مطلوب و اتخاذ تصمیمی شایسته، امر مشکلی خواهد بود. با وجود رواج تخصصی شدن رسیدگی ها در دادگاه های عمومی دادگستری، قضات این دادگاه ها، به علت عدم تخصص در امور مسائل فنی و اداری (با توجه به نوع تربیت و آموزش هایی که صرفاً متکی به معلومات حقوقی است) فاقد توانایی لازم و کافی برای قضاوت در مورد دعاوی پیچیده اداری میباشند. همچنین قضات دادگستری با پیشرفت سریع و تحولات مستمر علوم و فنون جدید و مقررات جزئی حاکم بر آن ها مثل اصول و قواعد شهرسازی یا مسائل پزشکی و یا امور اقتصادی و مالی همگام نبوده و لذا دعاویی از این قبیل در حیطه تبحر و تسلط آنان قرار ندارند.[۵۸] بنابرین توجه به اصل تخصص در رسیدگی به این دعاوی ایجاب می کند که از ارجاع آن ها به دادگاه های عمومی دادگستری اجتناب و این مهم با توجه به جنبههای تخصصی، به مراجعی خارج از این چارچوب که دارای تخصص های لازم در زمینه خاص باشند، سپرده شود که همان مراجع اختصاصی اداری میباشند.
بند دوم : لزوم توجه به مقتضیات اداری و اجرایی و منافع عمومی مراجع اداری
دستگاه های اجرایی و حتی سازمان های حرفه ای در انجام فعالیت های خود در جهت تأمین منافع عمومی و خدمات عام المنفعه از قدرت عمومی برخوردار بوده و تصمیمات و اقدامات خود را بر مبنای مقتضیات اداری و اجرایی اتخاذ می نمایند. لذا وجه تمایز دعاوی ناشی از این اعمال و امور با سایر دعاوی، علاوه بر تمایز طرفین، لزوم توجه به ملاحظات، مقتضیات اداری و منافع عمومی و شناخت آن ها میباشد که بدون توجه به آن، رسیدگی به این نوع از دعاوی در تناقص با اصل اقتدار و اصل تقدم منافع عمومی خواهد بود. قضات عمومی دادگاه های عمومی دادگستری بر اساس منطوق و مفهوم قانونی و به استناد دلایل ارائه شده از سوی طرفین دعوا به اختلاف مطروحه رسیدگی و اتخاذ تصمیم می نمایند و ملاحظات حقوقی مؤثرترین عامل در سرنوشت پرونده های قضایی میباشد.[۵۹]