روایات بسیاری در بصائر نقل شده که حکایت از علم و آگاهی اهل بیت به تمامی شرایع آسمانی و ادیان الهی دارد. این روایات در جاهای مختلف از کتاب و ذیل عناوین گوناگون نقل شده است. برخی از روایات بر وجود کتابهای انبیاء پیشین از جمله تورات، انجیل، زبور و صحف ابراهیم در دست اهل بیت دلالت دارند،[۴۲۶] گروهی از روایات به این موضوع اشاره دارد که دانایی اهل بیت به شرایع آسمانی و کتابهای آنان به حدی است که میتوانند میان هر گروهی براساس کتاب آسمانی آنها داوری کنند و آگاهی آنان به تورات و انجیل از خود یهودیان و مسیحیان بیشتر است[۴۲۷]، در دسته دیگری از روایات قضایایی نقل شده که نشان دهنده احاطه اهل بیت به شرایع آسمانی و کتابهای آنان دارد، همچون خواندن کتب انبیاء پیشین با لغت و زبان همان کتابها[۴۲۸]، و یا نقل کلمات و جملاتی از کتابهای انبیاء پیشین و احتجاجات اهل بیت به کتب ادیان پیشین به هنگام مناظره با عالمان آن ادیان و… که در بصائر و بسیاری دیگر از منابع نقل شده، همگی بر علم کامل و احاطه اهل بیت بر ادیان الهی و کتابهای انبیاء پیشین دلالت دارد.
اعتقاد به علم اهل بیت به تمامی شرایع آسمانی، اعتقادی غلوآمیز نیست؛ چرا که با هیچ یک از ملاکهایی که برای غلو بیان شد، مطابقت و همخوانی ندارد، بررسی این موضوع در میان منابع معتبر نشان میدهد، که آگاهی اهل بیت از ادیان پیشین و کتابهای آنها حقیقتی است که باید بدان معترف بود، با ملاحظه اسناد و روایاتی که صفار در بصائر نقل کرده، معلوم میشود، روایاتی که با اسناد صحیح نقل شده، کم نیستند، از طرف دیگر در اکثر منابع حدیثی شیعه میتوان روایاتی را مشاهده کرد، که صریحاً یا تلویحاً بر آگاهی اهل بیت از شرایع آسمانی دلالت دارند، مرحوم کلینی علاوه بر نقل روایاتی در جاهای مختلف کتاب، در چندین باب اختصاصاً به این موضوع پرداخته است[۴۲۹]. علامه مجلسی در جلد ۲۶ بحارالانوار روایات زیادی را از منابعی چون کافی، معانی الاخبار، توحید صدوق، امالی صدوق، کمال الدین، محاسن برقی، تفسیر قمی، تفسیر عیاشی، اختصاص مفید، احتجاج طبرسی و بصائر الدرجات، نقل کرده است[۴۳۰]. بنابراین اعتقاد و اعتراف به آگاهی اهل بیت از شرایع آسمانی و کتابهای آنان، امری صحیح و مبتنی بر دلائل محکم و غیرقابل انکار است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳ / ۳
اسرار الهی
جناب صفار در بصائر و ذیل بابی با عنوان «باب فی الائمه، انّ عندهم اسرار الله یؤدی بعضهم الی بعض و هم امناؤه»[۴۳۱] روایاتی را نقل کرده که بر وجود اسرار الهی نزد اهل بیت و آگاهی آنان از این اسرار دلالت دارد، در این که مصادیق این اسرار چیست؟ توضیحی در این روایت نیامده است؛ اما از برخی روایات برمیآید، که بخشی از علوم اهل بیت آگاهیهایی است که جزو اسرار الهی شمرده میشود[۴۳۲]. از نظر ثبوتی، آگاهی اهل بیت از اسرار الهی و اعتقاد به این مسأله مستلزم هیچگونه غلوّی نیست، چرا که در تمامی این روایات به این مطلب اشاره شده که این اسرار از سوی خداوند به پیامبر اکرم و از سوی ایشان به امیرالمؤمنین و به بقیه ائمه رسیده است.[۴۳۳]
از مجموع شش روایتی که صفار نقل کرده، دو روایت با سند صحیح (روایت ۳ و ۶) و دو روایت با سند موثق (روایت ۴ و ۵) و دو روایت با سند ضعیف (روایت ۱ و ۲) نقل شده است. روایت چهارم عیناً در «اختصاص»[۴۳۴] و روایت ششم در «الکافی»[۴۳۵]، «الغیبه»[۴۳۶] و «تحف العقول»[۴۳۷] نقل شده است. چهار روایت دیگر در منبعی غیر از بصائر الدرجات یافت نشد.
در این که برخی اسرار الهی نزد اهل بیت بوده است شکی نیست و این مسأله اختصاص به کتاب بصائر ندارد، روایات متعددی را میتوان در منابع حدیثی مشاهده کرد که بر این موضوع تأکید دارند، در برخی از این روایات از اهل بیت با عناوینی چون «موضع سرّ الله، حفظه سرّ الله، المؤتمن علی سرّ الله»[۴۳۸] یاد شده است که به روشنی از آگاهی اهل بیت از اسرار الهی خبر میدهد. و در روایت دیگری که مرحوم کلینی در کافی نقل کرده، امام صادق به صراحت از وجود برخی اسرار الهی نزد اهل بیت سخن گفته است:
«ان عندنا والله سرّاً من سرّ الله وعلماً من علم الله…».[۴۳۹]
۳ / ۴
اسرار درونی و نهفته انسانها
از دیگر مصادیق آگاهیهای ویژه اهل بیت، که میتواند برای برخی سؤال برانگیز باشد، آگاهی آنان از اسرار نهفته و افکار نگفته انسانها است؛ گر چه جناب صفار در جاهای مختلفی از کتاب، روایاتی نقل کرده که بر این مطلب دلالت دارند، در چندین باب نیز، اختصاصاً به این موضوع پرداخته است: «باب فی الائمه انهم یعرفون الاضمار وحدیث النفس، قبل ان یخبروا به»[۴۴۰]، «باب فی الائمه انهم یخبرون شیعتهم بافعالهم وسرهم وافعال غیبهم وهم غیب عنهم»[۴۴۱]، «باب فی الائمه یخبرون شیعتهم باضمارهم وحدیث انفسهم»[۴۴۲]، «باب فی الائمه انهم یعرفون من یدخل علیهم فی الایمان والنفاق»[۴۴۳]، «باب فی الائمه انهم یعرفون من یدخل علیهم بالخیر والشر والحب والبغض»[۴۴۴].
در گروهی از روایات، ائمه تصریح دارند که با نگاه به چهره فرد و یا اطلاع از اسم شخص، ایمان یا نفاق و محبت یا بغض افراد برایشان آشکار میگردد، مانند روایت صحیحی که عبد الله بن جندب نقل کرده است:
«عن عبد الله بن جندب، انه کتب الیه ابوالحسن:
انّا لنعرف الرجل اذا رأیناه بحقیقه الایمان و بحقیقه النفاق».[۴۴۵]
این روایت عیناً در بسیاری از منابع معتبر با اسناد متفاوت نقل شده است.[۴۴۶]
در دسته دیگری از روایات ائمه از اموری که راوی یا فرد دیگر آن را پنهان کرده، خبر میدهند، همانند بازگویی از زندگی فرد و یا بیان حوادثی که برای فرد اتفاق افتاده و کسی از آن خبر ندارد و یا اشاره به افکاری که به ذهن برخی خطور کرده و…
در مورد این روایات دو دیدگاه و دو برداشت میتواند مطرح باشد:
۱ـ اهل بیت به همه اسرار درونی و رازهای نگفته و نهفته و امور پنهانی انسانها آگاهند و یا میتوانند آگاهی پیدا کنند، به استثناء مواردی که خداوند اراده نماید که بر هیچ کس آشکار نشود.
۲ـ آگاهی اهل بیت از این امور موردی و به اصطلاح «قضیه فی الواقعه» بوده و نمیتوان به نحو عام و کلی مطرح کرد.
دیدگاه اول میتواند به دلایل و شواهد زیر تمسک جوید:
۱ـ روایات بسیاری که در منابع معتبر حدیثی آمده و تنها در کتاب بصائر بیش از ۶۰ حدیث در این مورد نقل شده، از باب نمونه بوده و شاهدی است بر آگاهی عام و کلی اهل بیت از این امور. گذشته از آن که لسان برخی از روایات عام و مطلق است، مثل روایتی که از عبد الله بن جندب در صفحات پیشین نقل شد.
۲ـ روایت صحیح منقول از بکار بن کردم[۴۴۷]، در این روایت امام علی به جویریه بن عمر العبدی میفرماید: والله لانا اعلم بک منک بنفسک، أتنسی صنیعک بالجاهلیّه الجهلاء… .
۳ـ روایات «الامام اذا شاء ان یعلم علم»، طبق این روایات ائمه اگر ارداده کنند، میتوانند از تمامی اسرار افراد آگاه شوند.
۴ـ جنبه های دیگر علوم اهل بیت مانند، علم به اسرار الهی، علم به ما کان وما یکون و… مؤیدی است بر آگاهی آنان از امور پنهانی افراد.
دیدگاه دوم نیز میتواند دلایل زیر را اقامه کند:
۱ـ سیره عملی اهل بیت نشان دهنده عدم آگاهی از تمامی اسرار انسانهاست.
۲ـ موارد ذکر شده، اندک بوده و در مقابل موارد بسیاری که ائمه چنین اموری را اظهار نکردهاند، قابل اعتنا نیست.
۳ـ طبق برخی روایات، خداوند متعال، برخی از اسرار و گناهان بندگان خود را حتی از ملائکه مقرب و انبیاء مرسل مخفی نگه میدارد.[۴۴۸]
دلایل دیدگاه دوم قابل مناقشه میباشد، اولا: مواردی که در روایات آمده، قابل اعتناء است و آنچه ذکر شده، نمونههایی از آگاهیهای اهل بیت بوده و نتیجهگیری از این موارد بر آگاهی اهل بیت از امور پنهانی افراد، منطقی و معقول است.
ثانیاً: قبول داریم که ائمه در اکثر موارد براساس علم عادی رفتار میکردند، اما این مسأله دلیلی بر عدم آگاهی آنان نیست و موارد ذکر شده، گواه روشنی بر آگاهی اهل بیت از این امور است.
ثالثاً: میپذیریم که امکان دارد امور و اسراری باشد، که خداوند متعال آنها را بر هیچ کس آشکار نسازد، اما این موارد استثنایی، دلیلی نمیشود که کل آگاهی اهل بیت از اسرار پنهانی افراد نفی شود، آری، مشیت اهل بیت وابسته به مشیت الهی است و آنان مصداق بارز و اتم «وما تشاؤون الا أن یشاء الله» هستند و اموری که خداوند بخواهد، بر همه مخفی بماند، مورد مشیت و اراده اهل بیت واقع نمیشود.
در هر حال پذیرش آگاهی اهل بیت از اسرار درونی و نهفته انسانها، امری موجه و قابل قبول است و مستلزم هیچ گونه غلوی در حق اهل بیت نیست، چرا که این مسأله هیچ گونه وجه تطابقی با معیارهای غلو ندارد و در واقع موهبتی الهی و علمی ویژه است که به اذن و ارادۀ الهی به آنان داده شده است، از طرف دیگر خبر دادن از امور پنهانی افراد حداقل از سوی انبیاء الهی امری متواتر بوده و در همه ادیان پذیرفته شده است، گذشته از آن که حتی افراد عادی نیز طبق آنچه مشهور است، در اثر سیر و سلوک و تهذیب نفس میتوانند از امور پنهانی افراد تا حدودی آگاه شوند[۴۴۹].
بررسی اسناد روایات نقل شده در کتاب بصائر در این موضوع، نشان میدهد که تعداد قابل توجهی از آنها با اسناد صحیح، موثق و حسن نقل شده است و البته تعدادی از روایات نیز با ضعف در سند مواجه هستند. این روایات عیناً یا بالمضمون در بسیاری از منابع حدیثی شیعه نقل شده است.[۴۵۰]
۳ / ۵
علم به شئونات سایر موجودات
جناب صفار در بابی با عنوان «باب فی الائمه وانّ الجن یأتیهم فیسئلونهم عن معالم دینهم ویرسلونهم فی حوائجهم ویعرفونهم»[۴۵۱]، روایاتی نقل کرده که حکایت از مراجعه افرادی از «جنّ» خدمت ائمه و اخذ معالم دینشان از محضر ائمه دارد.
ذی شعور، مختار و مکلف بودن جنیان همانند انسانها امری مسلم بوده و همه محققین بر این مطلب اتفاق نظر دارند و از آیات زیادی در قرآن میتوان به روشنی به این نتیجه دست یافت[۴۵۲]. در برخی از آیات جنیان در کنار انسانها مخاطب کلام الهی قرار گرفتهاند.[۴۵۳] علاوه بر ذی شعور، مکلف و مختار بودن جنیان، برخی آیات بر شمول رسالت پیامبر اکرم و هدایت قرآن نسبت به جنیان دلالت دارد[۴۵۴]، در آیاتی از سوره احقاف آمده است که گروهی از جنیان پس از گوش فرا دادن به قرآن، ایمان آورده و به سوی قومشان برای تبلیغ و هدایت بازگشتند[۴۵۵]. در برخی از منابع به نقل از مفسّرین حتی تعداد و اسامی جنیانی که نزد پیامبر اکرم آمده بودند نیز ذکر شده است.[۴۵۶] در روایتی از امام علی نقل شده که گروهی از جنیان با رسول خدا بر به جای آوردن، نماز، روزه، زکات، حج، جهاد و خیرخواهی برای مسلمانان بیعت کردند[۴۵۷]، علامه طباطبایی پس از نقل این روایت مینویسد: این که عبادات جنیان، مخصوصاً زکات و جهادشان به چه نحو است برای ما مجهول است.[۴۵۸]
از آنچه گفته شد، معلوم میشود که جنیان برای دریافت هدایت و اخذ معارف الهی به پیامبر اکرم مراجعه میکردند و اصولاً پیامبر اسلام چون هم پیامبر انس است و هم پیامبر جن، آنان مکلف و موظف بودند که به ایشان ایمان آورده و از تعالیم پیامبر و قرآن پیروی کنند. از طرفی همچنان که مسلمانان پس از پیامبر گرامی اسلام موظف بوده و هستند که تحت سرپرستی و امامت اهل بیت ایشان درآیند، جنیان نیز همانند انسانها مکلف و موظف هستند، پس از پیامبر اسلام به اوصیاء او ایمان آورده و تحت هدایت و سرپرستی آنان قرار بگیرند، بنابراین آنچه در روایات بصائر الدرجات و منابع دیگر از مراجعه جنیان به اهل بیت برای اخذ معارف الهی آمده، اموری صحیح، قابل قبول و منطبق بر تعالیم قرآن کریم میباشد و هیچگونه ارتباطی با غلو پیدا نمیکنند. از مجموع ۱۵ روایتی که صفار نقل کرده، هفت روایت با سند صحیح. (۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۸، ۱۲) و یک روایت با سند موثق (۱۰) و هفت روایت با سند ضعیف (۱، ۷، ۹، ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۱۵) نقل شده است. روایات مربوط به این موضوع در دیگر منابع معتبر نیز نقل شده است.[۴۵۹]
۳ / ۶
زبان همه انسانها
آگاهی اهل بیت از جمیع لغات و تکلم به تمامی زبانها، مسألهای است که در اکثر منابع حدیثی شیعه، روایات متعددی دربارۀ آن نقل شده است.[۴۶۰] حتی در برخی از روایات، از جمله خصوصیات و نشانه های شناخت امام، آگاهی او از تمام لغات و تکلم به تمامی زبانها دانسته شده است.[۴۶۱]
در این که آیا عقلاً واجب است که امام به تمامی لغات آگاه باشد؟ اختلاف است، شیخ مفید، ضمن نفی وجوب عقلی آن مینویسد:
«القول فی معرفه الائمه بجمیع الصنائع وسائر اللغات، واقول: انه لیس بممتنع ذلک منهم ولا واجب من جهه العقل والقیاس، وقد جاءت أخبار عمّن یجب تصدیقه بانّ آل محمّد قد کانوا یعلمون ذلک، فان ثبت وجب القطع به من جهتها علی الثبات ولی فی القطع به منها نظر والله الموفق للصواب وعلی قولی هذا جماعه من الامامیّه، وقد خالف فیه بنو نوبخت رحمهم الله وأوجبوا ذلک عقلا وقیاسا».[۴۶۲]
از سخن شیخ مفید برمیآید که از روایات برای ایشان قطع حاصل نشده است، در مقابل علامه مجلسی مینویسد:
«أمّا کونهم عالمین باللغات، فالاخبار فیه قریبه من حدّ التواتر وبانضمام الاخبار العامّه لا یبقی فیه مجال شکّ… واما حکم العقل بلزوم الامرین ففیه توقف وان کان القول به غیر مستبعد»[۴۶۳].
در هر حال این نکته واضح است که آگاهی اهل بیت از جمیع لغات و زبانها مستلزم هیچگونه غلوی نیست و با توجه به کثرت روایات، این نوع آگاهی اهل بیت غیر قابل انکار است[۴۶۴]، تنها در کتاب بصائر الدرجات در ضمن چهار باب و بیش از ۳۰ روایت به این مسأله اشاره شده است[۴۶۵]، تعداد زیادی از این روایات با سند صحیح، موثق و یا حسن روایت شده است.
۳ / ۷
زبان حیوانات
از جمله آگاهیهای ویژه اهل بیت که در روایات بصائر الدرجات و دیگر منابع حدیثی بدان پرداخته شده است، آگاهی از زبان پرندگان و دیگر حیوانات میباشد. جناب صفار در دو باب این روایات را جمع کرده است: «باب فی الائمه انهم یعرفون منطق الطیر»[۴۶۶]، «باب فی الائمه، انهم یعرفون منطق البهائم ویعرفونهم ویجیبونهم اذا دعوهم»[۴۶۷] در تعدادی از روایات، اهل بیت با اشاره تلویحی به آیه شریفه قرآن، ] ðX¤WèWè ñÝHTWÙ`~VÕSTª W$ ISè
W WÓWTÎWè WäQSTÿKVH;TTWTÿ ñ§PVÞÖ@
WÞpTÙYPÕSTÆ WÌY¹ÞWTÚ X¤<kJð¹Ö@
WÞ~YTèRK
Wè ÝYÚ PXÔSÒ ]$òpøW® QWÜMX
W¡HTWå WéSäVÖ SÔTTpµWÉ<Ö@
SÜkYSÙ<Ö@
[ [۴۶۸] با حضرت سلیمان که به فرموده قرآن، زبان پرندگان را میدانست، همنوا شده و میفرمایند: «ما زبان پرندگان را تعلیم یافتهایم و از هر چیزی به ما داده شده است»، در روایتی امام علی خطاب به ابن عباس میفرماید:
«خداوند به ما زبان پرندگان را تعلیم داده است، همانگونه که به سلیمان بن داود تعلیم داد و همچنین زبان هر جانوری در دریا و خشکی».[۴۶۹]