همچنین بر طبق نظر مراجع عالیقدر[۲۷] وصیت به صرف کردن مالی در معصیت جایز نیست پس وصیتی که مشتمل بر کمک ظالم در ظلمش و فاسق در فسقش است باطل میباشد. به شرط این که مقصود او منحصراًً این مصرف خاص بوده باشد و گرنه اصل وصیت صحیح است. ولی در راه های خیر مصرف میگردد و همچنین اگر مورد وصیت مشترک بین حلال و حرام باشد. حمل بر حلال می شود مگر آن که بدانیم در وصیت قصد حرام نموده که در این صورت صحیح نیست و اگر وصیت به چیزی کرد که استفاده از آن غالبا در حرام است ولی بدانیم که مقصود او منفعت حلال بوده است و اطمینان به مصرف در حلال باشد و عرفا کمک به انجام معصیت نباشد وصیت صحیح است.
فصل دوم
چگونگی وصیت و اختیارات موصی
مقدمه : (تراضی: قصد و رضا)
مهم ترین رکن اساسی هر قرارداد تراضی دو طرف و توافق اراده ی آنان است، سایر شرایط مندرج در ماده ۱۹۰ قانون مدنی از این حیث در درجه ی دوم اهمیت قرار دارد و در حقیقت ضروری است که قانون گذار برای نفوذ رضای متعاقدان و صحت تعهدهایشان مقرر داشته است.[۲۸]
تراضی در عقود تبرعی از جمله وصیت اهمیت خاص دارد در این عقود برخلاف عقود معوض، یکی از دو طرف قرارداد بدون قصد جلب منافع مادی تعهدی به نفع طرف مقابل میکند، در وصیت که به طور معمول در حال ناتوانی یا کهولت، انشاءمی شود قانون گذار باید توجه بیشتری به درستی و سلامت رضای او کند.
قبول در وصیت زمانی اعتبار دارد که موصی زنده نیست و باید اراده ی او اجرا شود. به طور معمول موصی به از زمان مرگ به موصی له انتقال یابد و به وارثان نرسد ولی این مطلب را قانون گذار پس از قبول موصی له نافذ میداند. احتمال دارد قبول، مدت ها پس از مرگ اعلام شود پس این پرسش مطرح می شود که مفاد تراضی چیست؟ آیا در گذشته مؤثر واقع می شود و کاشف از انتقالی است یا در آینده اثر میکند و تابع قواعد عمومی است؟[۲۹]
وصیت تملیکی بدون قبول موصی له واقع نمی شود مطابق ماده ۸۲۷ قانون مدنی و او میتواند آنچه را پیشنهاد شده است قبول یا رد کند اجرای این اختیار در مرحله ی نص به شخص موصی له ارتباط دارد. ولی اگر اهلیت نداشته باشد قبول وصیت با ولی یا قیم او است همچنین، هرگاه موصی له به دلیل ورشکستگی ممنوع از مداخله در امور مالی خود باشد. مدیر تصفیه قائم مقام قانونی ورشکسته بوده و حق دارد به جای او از اختیار مذبور استفاده کند.[۳۰] سپس، در اعتبار قبول موصی له بعد از فوت موصی تردید نمی توان کرد[۳۱] هرچند که با قواعد عمومی تراضی در سایر قراردادها مخالف به نظر آید.[۳۲].
۲-۱- موانع نفوذ اراده
در وصیت موصی در انشاء وصیت تملیکی باید قصد تملیک مالی را داشته باشد و نمی تواند وارثان خود را از ارث محروم سازد. (ماده ۸۳۷ قانون مدنی).
به موجب ماده ۱۹۹ قانون مدنی (رضای حاصل در نتیجه ی اشتباه یا اکراه موجب نفوذ معامله نیست) و قواعد مربوط به تاثیر اکراه و اشتباه را در کلیات قراردادها می خوانیم.
۲-۱-۱-اشتباه:
مواردی که اشتباه، موجب بطلان وصیت است:
مواردی که اشتباه موجب بطلان (یا عدم نفوذ) معامله است، در مواد ۲۰۰، ۲۰۱ قانون مدنی به اجمال بیان شده است اشتباهی در تراضی مؤثر است که مربوط به نوع عقد خود موضوع معامله یا شخصیت طرف معامله باشد.
۱٫ اشتباه در مورد نوع عقد و موضوع معامله در وصیت بسیار کم است و اغلب درباره شخصیت طرف معامله و بشیتر از همه در جهت و علت پیش آمده است.
۲٫ اشتباه دیگر، اشتباهی ست که در بیان اراده موصی است موصی میخواهد مالی معین را به شخصی تملیک کند و در وصیتنامه نام موصی له یا موضوع وصیت را اشتباه قید میکنند.
۳٫ اشتباه در شخص موصی له موجب بطلان وصیت است زیرا وصیت و همچنین در سایر عقود رایگان، شخصیت طرف، علت عمده عقد است. (ماده ۲۰۱ قانون مدنی)
۴٫ اشتباه در علت: راجع به تاثیر اشتباه در علت قراردادها قانون مدنی حکم صریحی ندارد ولی از ماده ۲۰۱ که اشتباه در شخص طرف را در صورتی مخل به صحت معامله میداند که شخصیت او علت عمده عقد باشد اشتباه در محرک و علت قطعی هر معامله موجب بطلان آن است. بنابرین اگر موصی نسبت به علتی که او را به انشاءوصیت برانگیخته، تصور غلطی داشته باشد به گونه ای که اگر حقیقت را میدانست به وصیت تصمیم نمی گرفت وصیت باطل است، خواه اشتباه قانونی باشد یا موضوعی[۳۳].
۲-۱-۲- اکراه:
موصی در انشاء وصیت و موصی له در قبول آن باید مختار و آزاد باشد. ماده ۲۰۳ قانون مدنی مقرر میدارد که: (اکراه، موجب عدم نفوذ معامله است)
اکراه، اعم از اینکه جسمانی یا معنوی باشد، موجب بطلان وصیت نیست زیرا کسی که در معرض تهدید یا شکنجه است در قبول آن یا انشاءعقد اختیار دارد پس نمی توان ادعا کرد که اکراه موجب فقدان قصد و رضا است به همین دلیل ماده ۲۰۹ میگوید: (امضا معامله بعد از رفع اکراه موجب نفور معامله است).
اگر تهدید و آزار، چنان شدید باشد که به کلی اراده مکره را برای تصمیم گرفتن از بین ببرد، وصیت باطل است ولی در سایر موارد، مکره حق دارد پس از رفع اکراه وصیت را تنفیذ کند[۳۴]
طبق نظر مراجع عالیقدر نیز کسی که وصیت میکند باید عاقل باشد و بر وصیت اکراه نشده باشد[۳۵].
۲-۲- اهلیت طرفین
اهلیت عبارت است از توانایی شخص برای دارا شدن حق یا اعمال و اجرای آن از این تعریف چنین استنباط می شود که اهلیت بر دو قسم است: اهلیت تمتع یا توانایی دارا شدن حق و اهلیت استیفاءیا تصرف، یعنی قدرت اعمال و اجرای حقوق[۳۶] .
نمایندگان قانونی موصی نمی توانند به نمایندگانی از طرف او انشاء وصیت کنند اعم از این که این نماینده ی قانونی ولی، وصی یا قیم باشد. این حکم در قوانین ما، تصریح نشده است ولی صرف نظر از آن که تملیک رایگان اموال محجور از اعمال اداری لازم برای حفظ دارایی او نیست تا انجام دادن آن در صلاحیت ولی یا قیم باشد. طبع این گونه تصرفات ایجاب میکند که حجر مصوی به طور کلی عدم اهلیت تمتع باشد. به همین ترتیب اگر کسی، دیگری را به طور مطلق وکیل خود کند، وکین نمی تواند به نمایندگی از طرف موکل خود وصیت کند. (ماده ۵۶۱ قانون مدنی).
شاید با توجه به چهره ی شخصی وصیت است که قانون گذار برخلاف قاعده کلی وصیت فضولی را باطل دانسته است.[۳۷]
۲-۳-عدم اهلیت تملیک (موصی)- عام
موصی باید کبیر باشد:
مطابق ماده ۸۳۵ قانون مدنی (موصی باید نسبت به مورد وصیت جایزالتصرف باشد) واضح است که شخصی میتواند جایزالتصرف محسوب شود که علاوه بر اهلیت تمتع، به استقلال نیز بتواند در اموال خود تصرف کند، یعنی کبیر و عاقل و رشید باشد.