۲-۲-۳-تاریخچه و سیر تحول مدیریت زنجیره تأمین
نیاز به تأمین کالا و خدمات تقریباً هم زمان با پیدایش شرکت ها و سازمان ها شکل گرفت. در ابتدا، شرکت ها و سازمان ها با بهره گرفتن از رویه های موردی و بدون برنامه قبلی، کالاها و خدمات موردنیاز خود را تأمین می نمودند. در دهه ۳۰ میلادی، تئوری های تقسیم کار آدام اسمیت منجر به ایجاد گونه جدیدی از سازمان ها شد که وظیفه ای عمل میکردند تا کارایی کارمندان را بالا ببرند. تجمیع وظایف کاری در قالب یک واحد سازمانی، مزیت تمرکز در مهارت و تخصص را به وجود آورد و در نتیجه منجر به پیدایش ساختارهای سازمانی وظیفه ای کنونی گردید.
از همان ابتدا، بخش تدارک و خرید که مسئول تهیه و تدارک کالاها و خدمات موردنیاز جهت ایجاد محصول یک شرکت یا سازمان بود، طرح ریزی شد. وجود چنین کارکرد متمرکزی در قالب یک بخش، منجر به ایجاد نظم بیشتر در فرایند تولید در سازمانها گردید.
بخش تدارک، امور مربوط به خرید را در قالب فعالیتهای زیر انجام میداد:
-
- تهیه سفارش خرید
-
- برنامه ریزی و تحول مواد
-
- انتخاب تأمین کنندگان
-
- زمانبندی استفاده از مواد و خدمات
-
- تنظیم اصطلاحات مذاکره و گفتگو
-
- تنظیم صورت حساب های پرداخت
-
- تهیه قراردادها
- نظارت و کنترل موجودی
از دهه ۳۰ تا دهه ۷۰ میلادی، چنین فعالیت ها و وظایف متمرکزی به خوبی انجام می شد و نتایج خوبی را به دنبال داشت. سازمان ها و شرکت ها، با بهره گرفتن از شیوه های استاندارد در زمینه فرایند تعاملی خرید، دریافت و پرداخت، اهرم ها و قدرت هایی کسب نمودند. گرچه، در دهه ۷۰ میلادی، مفاهیم جدید سازمانی مانند «پیدایش جایگاه افراد» و «قدرت تیم ها و گروه ها» در سازمان ها ظهور پیدا کرد، که این دو مفهوم نیز به نوبه خود منجر به ایجاد چالش هایی در حوزه های متمرکز مانند حسابداری، پرسنلی، خدمات اطلاعاتی و امثالهم در سازمان های وظیفه ای گردیدند.
در اواخر دهد ۸۰ میلادی، هزینه های بسیار بالای خرید و تهیه مواد اولیه ساخت یک کالا، تأثیر زیادی روی سرمایه های شرکت ها می گذاشتند و به همین جهت این هزینه ها مورد توجه و بررسی قرار گرفتند که این امر منجر به ظهور تغییراتی در این زمینه گردید. همچنین ظهور سیستم های الکترونیکی خرید و نیز افزایش توجه مدیران ارشد به اهمیت نقش خرید و مدیریت تأمین، منجر به تسریع ایجاد تغییرات گردید. در این سازمان ها بود که مدیران خرید و تدارکات، نیاز به دو نوع منبع را در سازمان هایشان ضروری دانستند:
-
- تیمی از افراد که فعالیت های تاکتیکی و عملیاتی مدیریت مواد و خرید را بر عهده داشته باشند.
-
- مدیران تأمین کننده که ایجاد زمینههای وسیع تر برای سیاستگذاری روی فعالیت ها را بر عهده بگیرند.
طبق این تحولات می توان گفت که سیر پیشروی از خرید به مدیریت زنجیره تأمین، دو انتقال اصلی را در بر داشته است که عبارتند از:
-
- انتقال از تمرکز روی فرآیندهای داخلی به سوددهی و فعالیت های دارای ارزش افزوده
- انتقال از تمرکز تاکتیکی به تمرکز استراتژیکی
امروزه، بسیاری از سازمان های رده جهانی، فعالیت های مدیریت زنجیره تأمین و خرید خود را روی پنج خروجی دارای ارزش افزوده زیر که نتیجه تدارک فعال و مدیریت تأمین میباشد، متمرکز میکنند:
-
- کیفیت: کیفیت مواد و خدمات خریداری شده باید عاری از عیب و نقص باشد.
-
- هزینه: فعالیت های مدیریت تأمین و خرید باید متمرکز بر مدیریت استراتژیک هزینه باشد. یعنی فرایند کاهش هزینه کل خرید، حمل و نقل، نگهداری، تبدیل و پشتیبانی محصولات شامل مواد و محصولات خریداری شده در طول زنجیره تأمین در نظر گرفته شود.
-
- زمان: در فعالیت های مدیریت زنجیره تأمین و خرید و نیز تأمین کنندگان باید نقش فعالی در کاهش زمان لازم برای ارائه محصول جدید به بازار، ایفا نمایند.
-
- فناوری: فعالیت های مدیریت زنجیره تأمین و خرید دو مسئولیت اساسی ذیل را در زمینه فناوری بر عهده گیرند:
-
- بخش تأمین شرکت، فناوری مناسب را در زمان مناسب فراهم می آورد و به کار می بندد.
-
- فناوری که رقبای اصلی شرکت را تحت تأثیر قرار میدهد، در هنگام معامله و داد و ستد با تأمین کنندگان کنترل شده است.
- استمرار تأمین: فعالیت های مدیریت زنجیره تأمین و خرید باید روندهای تأمین را نظارت و کنترل نمایند، یکپارچگی مناسب بین تأمین کنندگان برقرار سازند و نیز مسائل دیگری را در جهت کاهش ریسک تأمین در برگیرند.(غضنفری و همکاران، ۱۳۸۹)
۲-۲-۴-دلایل اهمیت مدیریت زنجیره تأمین
مدیریت زنجیره تأمین به دلایل زیر در مسیر رشد روز افزون قرار گرفته است:
-
- افزایش سرعت تغییر تکنولوژی: به واسطه رشد فزاینده تغییرات در تکنولوژی، کارخانهها به منظور حفظ متخصصان فنی در زمینه فعالیت هایی که آن ها تدارک می بینند، در حال تقویت شرکایشان در زنجیره تأمین هستند.
-
- جهانی شدن تجارت: در یک اقتصاد جهانی، نواحی مختلف جهان مراحل یک زنجیره تأمین خواهند بود. این امر میتواند نتیجه ترکیب نامحدودی از منابع تأمین (همکاری بی پایان منابع) شامل مجاورت با منابع طبیعی، پشتیبانی زیربنایی، مشخصات نیروی کار و فضای سیاسی باشد.
- تمایل به منبع یابی بیرونی: در دهه های گذشته، کارخانهها به کارهای مختلفی دست زدند. در حال حاضر، آن ها به طور فزاینده ای توجه خود را به اموری معطوف ساخته اند که بتوانند در یک یا چند زمینه با سایر رقبای جهانی رقابت کنند. برای نیل به این هدف، ضروری است این کارخانهها به منظور تهیه بخشی از محصولاتشان که نیاز مشتری نهایی را برآورده میسازد، به منبع یابی بیرونی یا برون سپاری فعالیت ها و تقویت کارخانهها دیگر بپردازند.(غضنفری و همکاران، ۱۳۸۹)