دو مفهوم توجه به نفع شخصی و عدالت به نظر مفاهیمی برابر میرسد اما واقعیت این است که اگر قرار باشد صرفا هرکسی به نفع شخصی و پیامدهای دریافتی توجه کند ، به زودی از لحاظ ساختار پدیدار شناسی درون ذهنی بسادگی عدالت و انصاف رنگ می بازد چراکه هرکسی به دنبال نفع شخصی خویش خواهد بود و در این بین به نفع دیگران توجهی نشان نخواهد داد. دوم اینکه الگوهای مادی و ارتباطی عدالت را ممکن است به این بحث که افراد بر اساس این الگو از طریق منافعی که به آن ها اختصاص مییابد توجهشان به عدالت جلب می شود مرتبط با چرایی عدالت بدانیم . در این شرایط نیز به نظر نمی رسد که این دو الگو واقعا در نهایت به توضیحی بر اینکه چرا افراد به خودی خود و بدون توچه به فواید و دستاوردهای مادی و اجتماعی عدالت را مهم و جدی می دانند، منجر شود در سطحی اولیه شاید این دو الگو صرفا بتوانند تبیین انگیزه مرتبه اول در باب عدالت یا انگیزه کنترل را ارائه کنند. بنابرین به نظر میرسد که در سلسله مراتب انگیزش ، انگیزه وظیفه شناسی یا وظیفه مداری نیز وجود داشته باشد که در واقع این الگو نیز تبیینی بر اینکه چرا توجه افراد در اجتماع و سازمانها به عدالت جلب می شود ارائه می کند . (گلپرور ،۱۳۸۵،۲۲)
۲-۲-۷) اثرات و پیامدهای عدالت برای سازمان
به طور کلی تحقیقات بر روی عدالت و پیامدهای آن برای سازمان بر دو جنبه استوار است جنبه مثبت و پیامدهای ناشی از رعایت عدالت در سازمان( همچون رضایت شغلی ، تعهد سازمانی ، رفتار شهروندی سازمانی ) وجنبه منفی پیامدهای ناشی از عدم رعایت عدالت (همچون رفتار های مخرب ، پرخاشگری و دزدی یا تقلب در کار ).اگرچه ادراک عدالت و بی عدالتی در سازمان امری نسبی است، و به طور مطلق نمی توان گفت که در یک سازمان یا در موردی خاص عدالت کامل و یا بی عدالتی مطلق وجود دارد. با این وجود می توان گفت که هرچه ادراک عدالت در سازمان ارتقا یابد ، به تبع آن نگرشها و رفتار های مثبت و کمک دهنده در سازمان ارتقا مییابند و هرچه کارکنان احساس بی عدالتی در سازمان نمایند ، نگرشها و رفتار های مخرب و منفی آنان نسبت به مدیران و کارکنان افزایش مییابد.
۲-۳) فساد اداری- مالی
۲-۳-۱) تعریف فساد
در تعریف باید اذعان داشت فساد اصطلاحی است که معانی آن از یک گوینده به دیگری تغییر میکند فساد میتواند به عنوان یک برنامه خشن که در تلویزیون توسط جوانی دیده میشود تا یک تصمیمگیری سیاسی که منافع محدودی را برای اشخاص درگیر در آن فراهم میکند، تعریف شود.گویندگان از این واژه در طیفهای وسیع و در شرایط متفاوت استفاده میکنند، به طوری که این واژه برای اکثر آن ها ناخوشایند و نامطلوب است، چرا که برای آنان موضوعاتی نظیر حکومتهای فاسد و فقیر را در برمیگیرد. (روس-اکرمن[۴۵]، ۲۰۰۲، ۱)
از فساد تعاریف مختلفی ارائه شده است، که در اینجا امکان بازگویی همه آنهاوجود ندارد. ما تنها به چند مورد به صورت گذرا اشاره کرده و در انتها تعریف منتخب خود را خواهیم آورد.
در گستردهترین تعریف، فساد عبارت است از «سوءاستفاده از امکانات و منابع عمومی در راستای منافع شخصی. (ربیعی،۱۳۸۳،۲۹ ) بدین ترتیب فساد در حقیقت رفتار منحرفشده از ضوابط و وظایف رسمی یک نقش عمومی، بنا به ملاحظات خصوصی یا ملاحظات قومی و منطقهای است.(هیود، ۱۳۸۱ ،۴۷۵) در این تعریف از فساد تعمد، غیرقانونیبودن و جایگزینی منافع خصوصی به جای منافع عمومی وجود دارد.
از جمله دیگر تعاریف فساد میتوان به موارد زیر اشاره داشت: فساد تلاش برای کسب ثروت و قدرت از طریق غیرقانونی همچون انتخابات غیرقانونی، سود خصوصی به بهای سود عمومی یا استفاده از قدرت دولتی برای منافع شخصی بوده و یک رفتار ضداجتماعی محسوب میشود که مزایایی را خارج از قاعده و بیجا و برخلاف هنجارهای اخلاقی و قانونی اعطا کرده و قدرت بهبود شرایط زندگی مردم را تضعیف میکند. (ربیعی،۱۳۸۳،۲۹)
در فرهنگ لغت معین فساد به معنی تباهی، خرابی، آشوب، بدهکاری و ظلم و… آمده است. در علم حقوق، فساد در مقابل صحت قرار گرفته و آن صفتی است که به اعتبار آن صفت، آن عمل نمیتواند دارای آثار قانونی باشد. در فرهنگ وبستر در تعریف فساد آمده است، فساد عبارت از پاداش نامشروع است که جهت وادار کردن فرد به تخلف از وظیفه تخصیص داده می شود.(محمدنبی،۱۳۸۰،۳۲)
جی. ای. ناس بر این عقیده است که فساد رفتاری است که به دلیل جاهطلبیهای شخصی، معرف انحراف شخص از شیوه عادی انجام وظیفه میباشد و به صورت تخلف از قوانین و مقررات و انجام اعمالی نظیر ارتشاء، پارتیبازی و اختلاس بروز میکند.
گونار میردال فساد را در معنای وسیعتری مورد مداقه قرار داده و معتقد است، فساد به تمام اشکال گوناگون انحراف با اعمال قدرت شخصی و استفاده نامشروع از مقام شغلی قابل اطلاق است.(الوانی،۱۳۷۹، ۴۴)
باید اشاره کرد در حال حاضر برای فساد یک تعریف جهان شمول نمیتوان ارائه داد. چرا که فساد امری نسبی بوده و ممکن است در یک جامعه عملی مصداق فساد و لاجرم مذموم بوده ولی همان عمل در جامعهای دیگر پسندیده باشد.
هنگامی که فرد به رغم مسئولیت و مأموریت اجتماعی که بر عهده دارد، برای منافع شخصی دست به عملی غیر قانونی میزند که ردیابی آن برای جامعه دشوار است، در واقع در قبال تعهد اجتماعی خود مرتکب خیانت شده و فساد اداری شکل گرفته است. به عبارت دیگر از موقعیت و امکانات اداری و سازمانی برای منافع شخص(به طور غیرقانونی) استفاده کردهاست.
بر اساس تعریف کارگاه آموزشی یکپارچگی حکومت در آسیا فساد عبارت است از عمل یا تصمیمی که موجب شود تا تعداد افراد متاثر از نتایج منفی عمل یا تصمیم از تعداد افراد برخوردار از نتایج مثبت آن بیشتر شوند.(فرج پور،۱۳۸۳،۱۰)
در تعریف دیگری از فساد آمده است، فساد مجموعه رفتارهایی است که از وظایف رسمی یا نقش عمومی (انتخابی یا انتصابی) به خاطر کسب منافع وسود شخصی (فامیلی، باندهای خصوصی) یا کسب موقعیت خاص، دچار تخطی و انحراف شدهاست. ( شوکت حسن[۴۶] ، ۲۰۰۴، ۲۵)