افرادی که شایستگی عاطفی بالایی دارند بهتر میتوانند هفت قابلیت عاطفیای که در بالا توضیح آن ها آورده شد را با هم ترکیب کنند.
۲-۱-۱-۶- رویکردهای شایستگی
۲-۱-۱-۶-۱- رویکرد رفتاری
در این رویکرد، شایستگی بر اساس اصطلاحات رفتاری معرفی میشود و به طور عمده به معرفی نوعی از رفتارها که با عمکرد عالی ارتباط دارند، گفته میشود.
آغاز این رویکرد، به انتشار مقاله مک کللند باعنوان، آزمون شایستگی به جای آزمون هوش، در سال ۱۹۷۳ استناد میشود. الگوهای مختلف این رویکرد، بر مطالعه رفتار افراد دارای عملکرد ممتاز و برتر استوار است.
در این رویکرد، شایستگیها بر حسب ویژگیهای اصلی شخصی، نظیر عادات، ویژگیهای شخصیتی، دانش، مهارت و انگیزه های فرد در کسب و شغل که به طور معمول با عملکرد عالی در ارتباط هستند، به راههای مختلفی تعریف میشوند (مرکز آموزش ایران خودرو، ۱۳۸۶).
۲-۱-۱-۶-۲- رویکرد استانداردها
این رویکرد بر اساس تجزیه و تحلیل کارکردی شغلی یا پست سازمانی، به معرفی حداقل استانداردهای عملکرد در پستهای مدیریتی برای تضمین کیفیتی معین در نتیجه شغل، میپردازد. این رویکرد، اصولاً با تعریف سطح حداقلی از عملکرد قابل پذیرش در یک شغل و یا موقعیت شغلی، ارتباط دارد؛ به نظر میرسد که این رویکرد بر برونداد واقعی شغل تأکید دارد؛ یعنی تمرکز و توجه این رویکرد به خود شغل است نه شاغلی که آن را انجام میدهد. شایستگیهای ضروری هر شغل یا موقعیت، طبق فرایند مبتنی بر تحلیلهای وظیفهای شغل شناسایی میشوند.
به طور کلی این فرایند عبارت است از: شناسایی نقشها و عناصر کلیدی شغل، توصیف دقیق استانداردهای پذیرفته شده و معیارهای عملکرد کاری و سرانجام شناسایی نوع شایستگیهای مورد نیاز برای انجام آن به گونهای که استانداردها تحقق یابند. این رویکرد بر آنچه هست تأکید دارد و نه آنچه باید باشد. بنابرین سطح حداقلی عملکرد قابل قبول را در یک شغل یا موقعیت تعیین میکند و نه سطح عالی و برتر عملکرد را.
مهمترین انتقادهایی که به رویکرد استانداردها شده است، عبارتند از:
-
- شکستن نقش مدیریتی به نقشها و اجزای کوچکتر: در فرایند خردشدن، ممکن است مجموع بخشهای مجزا نتوانند درنهایت تصویر کلی نقش مدیریتی را ترسیم کنند.
-
- نادیده گرفتن اهمیت و نقش محتوای شغلی: مدیریت نمیتواند از محیطی که در آن اجرای نقش میکند، جدا باشد.
-
- اوزان یکسان شایستگیهای شغلی یا برابری: بر اساس استانداردها، فرض میشود که هر واحد از شایستگیها در موفقیت مدیر، از درجه اهمیت یکسانی برخوردار است، حال آنکه همه استانداردها، وزنی یکسان در شغل مدیر ندارند و برخی از درجه اهمیت بیشتری برخوردارند.
-
- محافظهکارانه هستند: استانداردها بسیار ایستا هستند و فرض میشود که هر کاری که مدیر پیشتر انجام داده، در آینده نیز باید آن را ادامه دهد. این مطلب با توجه به نرخ پیشرونده تغییرات، قابل انطباق نیست.
-
- نادیده گرفتن شایستگیهای فردی (شخصی): استانداردها به گونهای طراحی شدهاند که به نادیده گرفتن اهمیت دانش و شایستگی شخصی تمایل دارند.
-
- ارتباط و پیوند با استراتژی تجاری: تعریف استانداردها، در حد استانداردهای ملی، به طور عملی روند تغییر آن را کند و یا حتی غیر قابل تغییر میکند. از سوی دیگر، این استانداردها باید شایستگی انطباق به نیازها، استراتژیها و حقوق کارفرما را داشته باشند که این موضوع نیز در این استانداردها لحاظ نشده است.
-
- مراحل توسعهای: استانداردهای ملی، اغلب شامل شایستگیهای مقدماتی بوده، در حل آن ها به شایستگیهای مورد نیاز برای عملکرد عالی مدیران، توجه و تأکیدی نمیشود.
- نادیده گرفتن شایستگیهای فرایندی: توجه و تأکید بیش از اندازه این الگو بر شایستگیهای دستیابی به ستانده است و از شایستگیهای فرایندی موجود که موجب تحقق ستانده میشوند، غفلت شده است.
الگوی شایستگیهای شغلی، برای وظایف روزمره و نقشهای کاری تکراری و روتین، پایه گذاری شده و هنگام بحث درباره سطوح پیچیده عملکرد عالی، لازم است تغییراتی در آن ایجاد شود. با وجود انتقادهای شدید از رویکرد استانداردهای شغلی، این مدل به درک شایستگیهای معین با تأکید بر این نکته که ستاندههای کاری باید نشانگر شایستگیهای کلیدی باشند، پرداخته است.
در هر حال، این الگو گرچه حداقلهای عملکردی را در شغل نشان میدهد، اما در مورد پیشبینی شایستگیهای آینده و بالقوه، توفیق زیادی نداشته، از انعطاف کمتری نسبت به رویکرد رفتاری برخوردار است. الگوی استانداردها در مقایسه با رویکرد رفتاری، در محدوده کمتری مورد استفاده قرارگرفته است.
۲-۱-۱-۶-۳- رویکرد اقتضایی
این رویکرد میتواند زیر مجموعه رویکرد رفتاری نیز قرارگیرد، اما بیشتر بر این نکته تمرکز دارد که آیا عوامل موقعیتی (اقتضایی) میتوانند بر شایستگیهای فردی مورد نیاز عملکرد عالی، اثرگذار باشند؟
وجه مشترک پژوهشها و پروژه ها در رویکرد اقتضایی (موقعیتی) این است که بر اهمیت عوامل موقعیتی تأکید میکنند و هدفشان، معرفی ارتباط بین عوامل موقعیتی معین و شایستگیهای مورد نیاز عملکرد عالی مدیریتی است.
در این رویکرد، بعضی از پژوهشگران از تعاریف شایستگی بر اساس رفتار استفاده کردهاند که میتواند شامل رویکرد رفتاری شود. ولی تفاوت اینجا است که هدف تحقیق آن ها بیشتر کشف این موضوع است که عوامل موقعیتی بر شایستگیهای مورد نیاز عملکرد عالی تأثیر میگذارند یا خیر؟ در هر حال، نویسندگان این رویکرد، تأکید بیشتری بر فرهنگها، ارزشها و چگونگی نفوذ اثر گذاری آن ها بر کارکرد سازمانی دارند (مـرکز آموزش ایران خودرو، ۱۳۸۵ و دهقانیان، ۱۳۸۶).
۲-۱-۱-۷- ضرورت و کاربرد شایستگیها در حوزه مدیریت منابع انسانی