خشونت درجرم شناسی نیز، انواع آگاهانه آن است و نمی توان رفتار حیوانات یا انسانهای فاقد قوه ی تمیز موقت یا دایم را ملاک بررسی قرار داد با وجود تلاشهای مستمر برای پی برد به نقش و میزان تأثیر عوامل زیستی در رفتار خشونت آمیز، اغلب پژوهشگران بر نقش عوامل محیطی ،اجتماعی و اقتصادی تأکید دارند. برخی محققان معتقدند که عوامل زیستی فقط میتوانند روندیادگیری و ارتکاب بزهکاری را تسهیل نمایند؛ اما آنچه بیشترین تأثیر را دارد، عوامل اجتماعی است .
۳-مشروبات الکلی
افعال تهاجمی بخصوص در کشورهای غربی، یکی از پیامدهای فوری مصرف مواد الکلی است مصرف مشروبات را عامل ۸درصد نزاعها و ۷درصد تجاوز به عنفهائ دانسته اند.
ارتباط الکل و خشونت از حیث روانی، روانپزشکی و اجتماعی در نهایت پیچیدگی قرار داردقدر مسلم این است که مصرف مشروبات الکلی، تعادل دماغی را بر هم ریخته، استعداد ارتکاب خشونت را فراهم می آوردخشونت ناشی از الکل دارای دو ویژگی عمده است شخص کنترل خاصی بر رفتار خود ندارد و همین امر امکان دارد جراحات شدیدی رابه بزه دیده وارد سازداز سوی دیگر، اگر مستی با قصد خشونت باشد، باید تکراررا در مورد بزه دیده در دسترس همسر یا نامزد شخص یا تعدد بز هدیدگان انتظارداشت.
بررسی روانشناختی مستی از آن جهت اهمیت دارد که به ویژه در مورد افرادی که با قصد خشونت، الکل مصرف میکنند؛ طرز تلقی و انتظار شخص از اثر شهوت آور یا سرمستی ناشی از الکل است که زمینه خشونت را فراهم می سازپیچیدگی مطالعات مستی نیز ناشی از تفاوت حالت و آثار مستی در افراد مختلف، نوع مواد الکلی مصرفی و لزوم دقت و تکرار پژوهشها در این مورد می باشدچه بسیار خشونت های جنسی ، جسمی که بدون الکل روی میدهند و چه بسیارند افراد مستی که مرتکب فعل خشونتبار نمی شوند.مسّلم اینکه خشونت متأثر از مصرف مواد الکلی در میان مردان بیش از زنان و خشونت جنسی حاصل از مستی، بیش ازصدمات جسمانی در اثر ضرب و جرح است؛ هرچند موقعیت و شرایط را در حالتها مختلف باید به صورت جداگانه سنجید.[۲۴۳]
۴-شخصیت مجرم
- عده ای معتقدند که در خشونت جنسی، مجرم به لحاظ شخصیتی دارای اوصاف خاصی حالت میانه ای است برخی دیگر این ادعا را بی ربط دانسته اند دو ادعا را می توان صحیح دانست بی سوادی، فقر، عقد ههای حقارت و بز هدیدگی جنسی دوران کودکی و ضعف فرهنگی، تمام ذهنیت فرد را تشکیل میدهند و همین عوامل در شکل گیری شخصیت مجرمانه او مؤثر خواهند بود در شکل دهی شخصیت بزهکار، آنچه در حقیقت دارای اهمیت میباشد، عوامل بیرونی است و ارتباط مستقیم میان خشونت جنسی و وراثت به اثبات نرسیده است کما اینکه ناکامی در عشق، سرکوبی به جای محبت و تنفر از زن یا نامزد سابق، میتوانند شخصی را که به لحاظ روانی سالم بوده به جنون آنی دچار سازد۰
۵- شخصیت بزهدیده
از آنجا که رابطه جنسی در وهله اول در دسته طبقه بندی جرایم، ازاینرو، در اکثر موارد تمایل جنسی قربانی جرم، حداقل قبل از بروزخشونت، انگیزه کافی در مجرم ایجاد می کند به طور خاص، در خشونتهای جنسی خانوادگی، طرف مؤنث رابطه، اغلب به دنبال ارضای جنسی است؛ اما به دلایلی همچون کینه قبلی، فحاشی یا توهین و… امکان دارد تحت آزار جنسی قرار گرفته یا خود مرتکب خشونت جنسی گردد در مواردی که رابطه، به لحاظ وجدانی از مشروعیت خاصی برخوردار نیست، بز هدیده به شدت آزرده خاطر شده یا از عواقب بعدی رابطه می هراسد نتیجه این امر، تن دادن به استمرار رابطه یا تلاش برای ترمیم آثار خشونت جنسی است که خود در کنشها و واکنشهای بعدی وی به شدت مؤثر خواهد بود .
خودنمایی و تحریک طرف مقابل که به طور مستقیم با شخصیت بز هدیده و فرهنگ جامعه یا گروههای کجرو ارتباط مییابد، خود عامل دیگری در بروز یا تشدی خشونت است در اکثر موارد، قصد مرد متجاوز، بیش از اینکه متوجه پاسخ به میل جنسی خویش باشد، آزار جنسی طرف مقابل و احساس لذت یا شهوت ناشی از آثارخشونت است.
به لحاظ شخصیتی، بزه دیدگانی که خود زمینه خشونت جنسی را فراهم میسازند،اغلب دختران مجرد یا زنان بیوه یا همسرانی هستند که کمتر در زندگی خویش تعهد اخلاقی یا اجتماعی داشته اند
صرف نظرازانفعالی بزه دیده، شخصیت بزه پذیر افرادی که در معرض جرایم جنسی قرارم یگیرند.اغلب تحت تأثیر تبلیغات رسانه های غیرمجاز و هرزه نگار، مانکنها، رقاصان و روسپیانی
است که به ظاهر از روابط نامشروع و بی حد و مرز خویش لذت م یبرند.
بزه دیده برای خشون تپذیری، ممکن است از استیصال و درماندگی اقتصادی باشد. در این حالت بز هدیده، تدریجًا به خود تلقین م ینماید که برای گذران زندگی چار های جزروسپیگری ندارد .با تکوین شخصیت بزه پذیر و درگیر شدن روزافزون وی در روابط جنسی نامشروع و نامحدود، چاره ای جز روبه رو شدن با افرادی که هرکدام با روش خاص به دنبال ارضای جنسی خویش هستند، نمی ماند و همین امر، تقریبًا در تمام موارد، خشونت جنسی بز هپذیران را به دنبال دارد.
۶- آموزه های خانوادگی و اجتماعی
خانواده، کوچکترین اجتماع انسانی و مبدأ رفتار جمعی انسان است. هرچه این هسته بزرگتر می شود، تأثر اجتماعی کمرنگتر میگردد بنابرین تأثیر اجتماعاتی همچون مدرسه، گروههای دوستی و در محدوده ای بزرگتر، شهر یا روستا در خشونت جنسی یا یادگیری ناهنجاریهای مبتنی بر هوی و هوس، زمانی پدیدار می شود که شخص،خانواده هماهنگ و متعادلی نداشته یا رفتار او کمتر تحت نظارت خانواده باشد نقش خانه از حیث انعکاس آگاهانه یا ناآگاهانه آموخت ههای اجتماعی توسط فرزندان و تبیین نقاط ضعف و قوت آن از جانب والدین و در نتیجه تشویق خوبی و تقبیح کردارناصحیح، واقعیتی است که هیچ نهاد اجتماعی، نمی تواند عهده دار آن شودبا فروپاشی خانواده به عنوان اجتماع یا تبدیل آن به محلی برای جر و بحث والدین یا خشونت ایشان علیه یکدیگر، امیدواری به نهادینه ساختن هنجارها از طریق آن بهکمسویی می گرایدبدتر از همه، خانواده ممکن است محل امن و بی هزینه ای برای یادگیری کجروی جنسی از طریق رسانه هایی همچون اینترنت، ماهواره و ویدئو باشد.
از سوی دیگر، سرپوش نهادن به میل جنسی و بی توجهی به این نیاز از سوی والدین، میتواند تمایل به خشونت جنسی پس از ازدواج را بخصوص در مردان تقویت نمایداین مشکل در مواردی جدی است که اطلاعات جنسی شخص بسیارزیاد، اما امکان دسترسی وی به ارضای میل جنسی بسیار محدود باشدغلبه نگاه جنسی به تقریبًا همه چیز در رفتار جنسی نابهنجار است. پسرهای جوان و نوجوان در مقایسه با دختران از این عازضه رنج میبرند.نقش والدیندر مورد اخیر تنها به دقت در انتخاب گروه دوستی از سوی فرزند، محدود می شود و بیش از آن،آموزه هایی از این قبیل را باید تنها با فرهنگ پیشرفته ظاهری که اکنون خود به خرده فرهنگ غالبی در میان اکثر نوجوانان و جوانان تبدیل شده، مرتبط دانست.