گفتار اول ـ اهلیت
گفتار دوم: مفهوم و ارزیابی درک بیمار
گفتار سوم: مفهوم ظرفیت، مصادیق فقدان ظرفیت و ارزیابی ظرفیت بیمار
گفتار چهارم: تصمیم گیری فرد جایگزین.
اهلیت، در واقع، صلاحیت نوعی است؛ از این رو ابتدا به بحث اهلیت و در ادامه به مسأله ی صلاحیت یا ظرفیت تصمیم گیری بیمار خواهیم پرداخت.
گفتار اول ـ اهلیت
الف ـ مفهوم اهلیت
۱- اهلیت در معنای عام
اهلیت در معنای عام عبارت است از صلاحیت شخص برای هم دارا شدن و هم اجرای حق، هردو. برخی از حقوق دانان برای اهلیت عام، بر حسب اینکه شخص در چه دوره ای از زندگی خویش به سر میبرد مراحلی را ذکر کردهاند که عبارتند از : اهلیت جنین، اهلیت دوران طفولیت، اهلیت دوران تمیز، اهلیت بلوغ و اهلیت رشد.[۲۵۳]
۲- اهلیت در معنای خاص
اهلیت در معنی خاص عبارت است از صلاحیت در یکی از این دو مورد: یا دارا بودن حق یا اجرای حق و هنگامی که اهلیت به طور مطلق و بدون قید به کار رود، منصرف به اهلیت اجرای حق است.[۲۵۴]
۱-۲- اهلیت دارا شدن حق[۲۵۵]
اهلیت دارا شدن حق که حقوق دانان عرب زبان از آن به اهلیت وجوب[۲۵۶] یاد میکنند، عبارت است از شایستگی فرد برای دارا شدن حق و تکلیف؛ یکی از نویسندگان در این زمینه چنین میگوید: “هیچ یک از اصطلاحات فارسی برای بیان این مقصود کافی به نظر نمی رسد. پیشنهاد میکنیم به جای واژه ی مذکور، اهلیت دارا شدن حق و تکلیف استعمال شود.”[۲۵۷]
۲-۲- اهلیت اجرای حق[۲۵۸]
فردی که دارای حقی یا عهده دار تکلیفی است، زمانی میتواند حق یا تکلیف خود را اجراء نماید که توانایی و شایستگی آن را دارا باشد؛ در حقوق ایران به این نوع اهلیت، اهلیت استیفاء یا اهلیت تصرف نیز گفته اند.[۲۵۹]
ب) نکاتی در مورد اهلیت
- در قوانین، سن خاصی برای صلاحیت تصمیم گیری، ملاک قرار نگرفته است؛ این امر در رویه ی قضایی نظام های حقوقی مختلف، متفاوت است؛ سن قانونی در کشورهای مختلف ۱۵، ۱۸و یا ۲۱ میباشد. در ایران رویه ی پزشکی، بیمار بالای ۱۸ سال را برای تصمیم گیری دارای صلاحیت میداند.
به طور کلی برای آنکه رضایت معتبر باشد، بیمار باید از نظر قانون محلی که درمان در آنجا انجام می شود، اهلیت داشته باشد؛ در استرالیا افراد زیر ۱۶ سال، از نظر پزشک، صغیر محسوب میشوند و فردی که بیش از ۱۶ سال داشته باشد میتواند نسبت به معالجات پزشکی خود رضایت دهد، مشروط بر این که دارای ظرفیت تصمیم گیری هم باشد؛ در این مورد اصل بر دارا بودن صلاحیت است، مگر خلاف آن احراز شود.[۲۶۰] در آمریکا نیز فرد باید طبق قانون ایالتی که در آن جا درمان صورت میگیرد، بالغ (بزرگسال) شناخته شود؛ این قوانین از ایالتی به ایالت دیگر متفاوت است.[۲۶۱]
-
- از دیدگاه اخلاقی کودک به فرا خور درک و فهم خود باید در تصمیم گیری های پزشکی مشارکت یابد و پزشک باید به ظرفیت های اختصاصی کودک حساس باشد.[۲۶۲]
-
- “اگر پزشک، دیوانه یا کودک را بدون اذن ولی وی معالجه کند، ضامن است و بر این مسأله اجماع وجود دارد.”[۲۶۳] همچنین نویسنده ی دیگری در این زمینه چنین میگوید: “پزشک ضامن است اگر کودک و یا دیوانه ای را بدون اذن ولی معالجه کند.”[۲۶۴]
- به نظر یکی از نویسندگان: “مبنای حقوقی اهلیت اجرای حق، داشتن قوه ی تمیز و ادراک است؛ زیرا اراده ی انشایی که برای انجام دادن اعمال حقوقی لازم و ضروری است، فقط در اشخاص دارای تمیز موجود است.”[۲۶۵]
یکی از حقوق دانان میگوید: “اگر درک شخص، کامل و کافی باشد، اهلیت او نیز کامل است؛ ولی اگر قوه ی درک و تمیز شخص کامل نشده باشد، بلکه فقط برخی امور و مسائل را از یکدیگر تشخیص دهد، نسبت به آن مسائل اهلیت پیدا میکند و دارای اهلیت نسبی می شود.”[۲۶۶]
از این رو در ادامه به مفهوم درک بیمار و ارزیابی آن خواهیم پرداخت.
گفتاردوم ـ درک بیمار
الف ـ مفهوم ادراک بیمار
“ادراک بیمار به معنی قدرت درک گزینه های پیش رو، نتایج انتخاب هر یک از گزینه ها و سود و زیان شخصی مربوط به نتایج، بر اساس اولویّت ها و ارزش های خود بیمار است.”[۲۶۷]
از آنجا که پزشک مسئول درک بیمار نسبت به مسائلی است که درک آن ها لازمه ی تصمیم گیری صحیح است؛ وی باید اطمینان حاصل کند که بیمار اطلاعاتی را که مبنای تصمیم گیری است به درستی درک کردهاست. به همین جهت گفته می شود که پزشک باید با زبان ساده و قابل فهم همه ی اطلاعات لازم را در اختیار بیمار بگذارد و مهمترین مسأله ی ارائه ی اطلاعات، درک شخص بیمار است. “مهمترین مسأله، درک بیمار است و بر این اساس باید روش ارائه ی اطلاعات مشخص گردد.”[۲۶۸] (به روش های ارائه ی اطلاعات در فصل جداگانه خواهیم پرداخت). از سوی دیگر گفته شده است که در خصوص کسب رضایت معتبر، وظیفه ی بیمار است که اطمینان حاصل کند که اطلاعات دریافتی را درک نموده است؛ “بیمار باید آنچه را که فهمیده و آنچه را که درک نکرده است، با پزشک در میان بگذارد؛ زیرا تا زمانی که بیمار نظری ندهد، پزشک نخواهد دانست که وی چه اطلاعاتی را درک نکرده است.”[۲۶۹]
از آنجا که درک بیمار از اطلاعات و آگاهی های دریافتی، اساس اعلام رضایت است، عنصر درک بیمار میتواند ملاک معتبر بودن رضایت اخذ شده قرار گیرد؛ این عامل، از این منظر، در تمام نظام های حقوقی مورد توجه قرار گرفته است؛ برای مثال طبق نظر دادگاه عالی فرانسه برای اخذ رضایت معتبر، اطلاعات باید مطابق با ظرفیت فهم و درک بیمار، ساده، قریب به یقین و صادقانه باشد و در سوئیس روش خاصی برای آگاه نمودن بیمار پیشبینی نشده است؛ علت آن است که اطلاعات باید به شیوه ای ارائه شود که مطابق با قدرت درک بیمار باشد[۲۷۰](معیار شخصی). شاید در عمل یکی از معضلات کسب رضایت معتبر، به کار بردن شیوه های خارج از درک و استفاده از واژه های تخصصی خارج از فهم بیمار باشد؛ در نظام حقوقی کامن لا برای تسهیل درک بیمار، اخیراًً، شیوه ی نوینی از کسب رضایت با عنوان “تصمیم گیری مشترک” به کار گرفته می شود؛ هرچند هنوز تعداد کمی از پزشکان از این روش تبعیت میکنند. (از این شیوه در فصل فرایند آگاهی سخن خواهیم گفت.)
ب ـ ارزیابی میزان درک[۲۷۱]
برای یک تصمیم گیری آگاهانه، باید میزان درک بیمار نسبت به مطالب ارائه شده و نقش خود در تصمیمگیری ارزیابی شود. مسیر اصلی در جهت تصمیم گیری درک اطلاعات ارائه شده به بیمار است و بدون آن بیمار از این اطلاعات طرح شده سودی نمی برد؛ پزشک میتواند با بهره گرفتن از عباراتی نظیر فهمیدید مطلب چیست یا متوجه عرایض من شده اید، میزان درک بیمار را ارزیابی کند.[۲۷۲]
تأکید بر درک بیمار به شکل بنیادین ماهیت تصمیمگیری را تحت تأثیر قرار میدهد؛ بدین معنا که اگر هدف صرفاً مطلع ساختن بیمار به اندازه ی کافی باشد، آنگاه یک مکالمه یک طرفه که در آن پزشک به شرح خطرات، منافع و گزینههای موجود میپردازد نیز ممکن است کفایت کند؛ اما اگر درک بیمار، مقصود نظر باشد، ملاک، مکالمهای خواهد بود که در آن پزشک میزان درک بیمار را سنجیده است و ضمن پرسش از او، به تشریح و شفّاف سازی آنچه گفته شده است میپردازد.[۲۷۳]