جمع بندی ادبیات پژوهشی نمایانگر آن است که والدین کودکان کم توان ذهنی در مقایسه با والدین کودکان عادی از سلامت روانی پایین تری برخوردار هستند. مطالعات تجربی در ۱۵ سال گذشته نشانگر این نکته است که عزت نفس یک عامل روانشناختی مهم اثرگذار بر سلامت و کیفیت زندگی به شمار می رود. با افزایش عزت نفس، احساس توانمندی و ارزشمندی در فرد به وجود میآید و تغییرات مثبتی همچون پیشرفت تحصیلی، افزایش تلاش برای کسب موفقیت، داشتن اعتماد به نفس بالا، بلند همت بودن و تمایل به داشتن سلامت بهتر در فرد پدیدار می شود(مشکی و همکاران،۱۳۸۷).
حیدر نیا، و همکاران(۱۳۸۲) پژوهشی با عنوان سلامت روان و عزت نفس دانش آموزان پسر دوره ی راهنمایی در خانواده های عادی، تحت حضانت پدر و تحت حضانت مادر در سال ۸۳-۱۳۸۲ انجام دادند. نتایج نشان داده است که عزت نفس و سلامت روان پسران خانواده های عادی بالاتر از پسران خانواده های طلاق است. بین عزت نفس پسران تحت حضانت پدر و پسران تحت حضانت مادر تفاوت معناداری مشاهده نشد ولی پسران تحت حضانت مادر سلامت روان کلی آن ها بالاتر از پسران تحت حضانت پدر بود.
معتمدی(۱۳۸۲) پژوهشی با عنوان تأثیر کنکور بر سلامت عمومی، عزت نفس و نشانه های اختلالات روانی راه نیافتگان به دانشگاه پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرات کنکور بر شرایط روانی راه نیافتگان به دانشگاه اجرا کردند. نتایج نشان داده است که پایین ترین سطح سلامت عمومی مربوط به افراد پشت کنکوری و بالاترین سطح سلامت مربوط به دانش آموزان بوده است. تنها میانگین نمرات سلامت عمومی پشت کنکوری ها نسبت به دانش آموزان تفاوت معنی داری دارد و تفاوت موجود بین میانگین نمرات دانشجویان و دانش آموزان از نظر آماری معنی دار نیست. این نتیجه حاکی از آن است که اطلاعات جمع آوری شده تنها بخشی از فرضیه تحقیق را تأیید میکند و بخش دیگر تأیید نمی شود؛ یعنی همان طور که در فرضیه یاد شده آمده بود، سلامت عمومی راه نیافتگان به دانشگاه به طور معنی داری پایین تر از سلامت عمومی دانش آموزانی است که هنوز در کنکور شرکت نکرده اند. اما بین سلامت عمومی پذیرفته شدگان در کنکور و راه نیافتگان به دانشگاه تفاوت معنی داری وجود ندارد. در فرضیه دوم تحقیق گفته شده است که عزت نفس راه نیافتگان به دانشگاه نسبت به دانش آموزانی که هنوز در کنکور شرکت نکرده اند و پذیرفته شدگان در کنکور کمتر است. نتایج آزمون تعقیبی نشان میدهد که میانگین نمرات عزت نفس دانشجویان به طور معنی داری LSDاجرای آزمون بالاتر از میانگین نمرات عزت نفس دانش آموزان و پشت کنکوری هاست. اما بین میانگین نمرات عزت نفس پشت کنکوری ها و دانش آموزان تفاوت معنی داری وجود ندارد. بنابرین، اطلاعات جمع آوری شده نیز بخشی از فرضیه تحقیق را تأیید کرد؛ یعنی نشان داده شد که عزت نفس راه نیافتگان به دانشگاه نسبت به پذیرفته شدگان در کنکور به طور معنی داری کمتر است .اما عزت نفس راه نیافتگان به دانشگاه با عزت نفس دانش آموزان تفاو ت معنی داری ندارد. همچنین نتایج نشان داده است که بجز اضطراب، در بقیه اختلالات اندازه گیری شده تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات مربوط به راه نیافتگان به دانشگاه با دانش آموزان و دانشجویان وجود ندارد. همچنین نتایج نشان میدهد که راه نیافتگان به دانشگاه نسبت به دانش آموزان و دانشجویان با اختلالات اضطرابی بیشتری مواجه بوده اند و این یافته مطابق با فرضیه سوم تحقیق است. اما در مجموع باید گفت که اطلاعات جمع آوری شده نتوانست نشان دهد که نشان ههای اختلالات روانی(در همه انواع اختلالات مطالعه شده) در راه نیافتگان به دانشگاه بیش از دانش آموزان و دانشجویان است.
حق شناس، و همکاران(۱۳۸۲) پژوهشی با عنوان مقایسه ویژگی های شخصیتی و سلامت روان دانش آموزان دبیرستان های تیزهوشان و دبیرستان های عادی انجام دادهاند.
نتایج نشان داده است که جنسیت دارای تاثیری مرزی بر نمرات شاخص های بهداشت روان دارد دوگروه نیز دارای نمرات متفاوتی در شاخص های بهداشت روان بودند تعامل جنسیت و نوع مدارس در نمرات شاخص سلامت روان معنی دار بود آزمون های تعقیبی را برای مقایسه بین گروهی نشان میدهد. همان طور که ملاحظه می شود تفاوت عمده در سه خرده مقیاس اضطراب و نیز علایم جسمانی معنی دار میباشد دختران تیزهوشان نسبت به دختران عادی میانگین نمرات پایین تری در سه خرده مقیاس اضطراب و افسردگی و علایم جسمانی به دست آورده اند به عبارت دیگر آن ها از سلامت روانی بهتری نسبت به گروه عادی برخوردار میباشند. در تعامل جنسیت و گروه ها نیز تفاوت در شاخص های شکایات جسمی اضطراب و افسردگی مشاهده گردید نتایج نشان داده است که دانش آموزان مدارس تیزهوشان دارای نمرات کمتری در شاخص های اضطراب و افسردگی هستند. پسران مدارس عادی شکایات جسمی کمتر از پسران مدارس تیزهوشان دارند در حالی که دختران مدارس عادی شکایات جسمی بیشتر از دختران مدارس تیزهوشان نشان میدهند .پسران مدارس تیزهوشان به طور نسبی اضطراب و افسردگی بیشتری را از دختران این مدارس تجربه میکنند در حالی که دختران مدارس عادی اضطراب و افسردگی بیشتری نسبت به پسران این نوع مدارس دارند. البته بایستی همین جا متذکر شد که این حد از نمرات آزمون پرسشنامه سلامت عمومی نشان دهنده اختلال افسردگی یا اضطراب بیمارگونه در هر دو گروه نیست و فقط تفاوت آماری دو گروه مورد نظر میباشد.
حقیقی و همکاران(۱۳۸۴) با عنوان بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روانی و عزت نفس دانش آموزان دختر سال اول مقطع متوسطه انجام دادند. نتایج این تحقیق نشان داده است که آموزش مهارتهای زندگی با توجه به میانگین تفاضل نمره های دانش آموزان گروه آزمایشی نسبت به میانگین تفاضل نمره های دانش آموزان گروه گواه موجب افزایش عزت نفس گروه آزمایشی شده است.