قرآن کریم بارها بر رفتارهای سازنده و اصلاحگرانه تأکید کرده ـ که به طور قطع، یکی از رفتارهای اصلاحگرانه در زمین حفظ و حراست از طبیعت و محیط زیست است ـ و در مقابل، از رفتارهای فسادانگیز نهی کردهاست. در قرآن کریم در بسیاری موارد، واژه «صلاح» در مقابل «فساد» آمده است. خداوند در قرآن کریم میفرمایند:
«وَ لا تُفْسِدُوا فِی الارْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها…»[۱۲۵]
یعنی: و در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید.
بدون شک، تخریب، نابودی و آلودهسازی محیط زیست یکی از مصادیق مهم رفتارهای فسادانگیز در زمین است. همان گونه که در آیه بالا هم آمده است، در بسیاری از آیات قرآن، واژه «فساد» همراه با «فی الارض» آمده است که این فساد در زمین، شامل فساد در طبیعت و محیط زیست نیز خواهد بود. به همین جهت، قرآن کریم با بیان عناصر محیط زیست و طبیعت، تخریب و نابودی آن ها را مصداق بارز فساد میداند و خطاب به پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرمایند:
«وَ إِذا تَوَلّی سَعی فِی الارْضِ لِیفْسِدَ فِیها وَ یهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللّهُ لا یحِبُّ الْفَسادَ»[۱۲۶]
یعنی: هنگامی که روی بر میگردانند (و از نزد تو خارج می شوند) در راه فساد در زمین، کوشش می کنند و زراعتها و چهارپایان را نابود میسازند، (با اینکه می دانند) خدا فساد را دوست نمیدارد.
از آیات یاد شده استفاده میشود که فساد دارای مفهومیبسیار گسترده است و شامل هر گونه نابسامانی، ویرانگری، انحراف و ظلم میگردد. به عبارت دیگر، فساد به هر گونه تخریب و ویرانگری گفته میشود که نظام آفرینش را دچار مخاطره کند. یکی از نظمهای موجود در آفرینش، نظم حاکم بر طبیعت و محیط زیست است که هر گونه تخریب و نابودی آن، مشمول نهی در این آیات خواهد شد. از این رو، هر گونه رفتاری که به بروز فساد و تخریب در عرصه محیط زیست ختم گردد، در تضاد با تعالیم عالیه اسلام بوده و ممنوع است. بر همین اساس، انسان باید در عین استفاده و بهرهبرداری از محیط زیست، از هر گونه رفتار غیراصولی و فسادانگیز در این باره بپرهیزد.
بنابرین، انسانها در عین اینکه حق استفاده از محیط زیست را دارا هستند، باید این حق را برای دیگران نیز قائل باشند؛ به این معنی که، با سوء استفاده از حق خود، حق دیگران را در بهرهمندی از محیط زیست سالم، پایمال نکنند.
به طور قطع، یکی از اموری که زمینهساز سعادت و کمال انسان در دنیا و آخرت است، داشتن محیطی سالم و امن است؛ که انسان بتواند در پناه آن، به تربیت جسم و جان خویش بپردازد و اصولاً یکی از وظایف مهم بشر که حفظ جان است، جز با زیستن در محیطی امن و سالم امکانپذیر نیست. بدین سبب، شرط اولیه داشتن روحی سالم، جسم سالم است و جسم سالم نیز فقط زمانی حاصل میشود که انسان از محیط زیست سالم بهرهمند باشد.
از آنجا که انسان به عنوان جزئی از جهان عظیم خلقت، با مجموعه بزرگی از مخلوقات دیگر، از جمله طبیعت و محیط زیست در ارتباط است، بدیهی است که زندگی شایسته او، در گرو تنظیم مناسب روابط با آن ها خواهد بود. اسلام در این باره راهکارهای اساسی ارائه داده است؛[۱۲۷]به طوری که میتوان گفت در اسلام، جامعترین دیدگاه و صحیحترین شیوه تعامل با طبیعت و محیط زیست بیان شده است.
با نگاهی به متون دینی ـ و از جمله قرآن کریم ـ میتوان دریافت که محیط زیست و تلاش برای به حفظ و حمایت از آن، برای بهرهمندی بشر از محیط زیستی امن و سالم جهت نیل به کمال، مورد اهتمام اسلام است.
آیات متعددی در قرآن بر این مسأله دلالت دارند. این آیات چند دسته هستند که به آن ها اشاره می کنیم.
فصل سوم:
آثار حق انسان بر محیط زیست
مبحث اول:
اباحه انتفاع انسان از محیط زیست
گفتار اول: انتفاع از محیط زیست
مالکیت حقیقی همه موجودات آفرینش از جمله انسان و طبیعت از آن خداوند متعال است. «و لله مُلکُ السّماوات و الأرض و الله علی کلّ شیءٍ قدیر»[۱۲۸] و «له ما فی السماواتِ و الارضِ کُلٌّ له قانتون[۱۲۹]» مالکیت حقیقی خداوند قابل واگذاری به انسان نیست. «وَ لَمْ یکُنْ لَهُ شَریکٌ فی الملک… [۱۳۰]» لذا انسان نمیتواند نسبت به پدیدههای طبیعی احساس مالکیتی حقیقی نماید و هر گونه تصرف از جمله تصرف زیانبار را در آن داشته باشد. آنچه که در اختیار انسان با مالکیت اعتباری قرار گرفته است در حقیقت امانت الهی است و انسان امانتدار مملوک خداوند است «آمنوا بالله و رسوله و انفقوا ممّا جعلکم مستخلفین فیه…»[۱۳۱] خداوند پس از آنکه انسان را بر جمیع مخلوقات خود برتری داد و کرامت بخشید او را خلیفه خود در زمین قرار داد به همین اعتبار او را نسبت به تصرف کردن در اشیاء و موجودات مخلوق خود مأذون ساخت لذا انسان به عنوان مالک غیر حقیقی مأذون در حدود اذن خالق در محدوده احکام و مقررات وضع شده از ناحیه خالق شارع حق تصرف دارد. بدینجهت او نمیتواند تصرف ناروا در آن داشته باشد. تصرف ناروا چون آلوده ساختن محیط زیست ظلم است.
انسان برای برقراری ارتباط با خود، دیگران و دیگر موجودات و اشیا باید مملوکیت خود و دیگر موجودات عالم را نسبت به خدای سبحان در نظر داشته باشد و برای تحصیل اذن مالک مطلق عالم هستی تلاش کند. اخذ اذن پروردگار، در گرو تبعیت از اوامر و نواهیای است که توسط انبیاء و رسولان الهی در قالب «دین» ارائه و تبیین شده است[۱۳۲] لذا تصرف در طبیعت و محیط زیست در چارچوب آموزههای اخلاقی و حقوقی دین مشروع و جایز میباشد تصرفات زیانباری که به آفریده و نظام آفرینش آن ها آسیب میرساند ظلم و در نتیجه حرام است و مرتکب آن مستوجب عقاب الهی است زیرا خداوند ظلم نسبت به هیچ موجودی را بر نمیتابد «و ما اللهُ یرِیدُ ظُلماً للعالمین»[۱۳۳].
گفتار دوم: انفال و مالکیت آن برای انسان
بر اساس آموزههای قرآن کریم طبیعت در تسخیر انسان است. راغب اصفهانی در مفردات، تسخیر را به معنای حرکت دادن و راندن قهری به سوی هدف معین دانسته است[۱۳۴]. طبرسی نیز در مجمع البیان آن را به رام کردن معنی کردهاست. در قرآن کریم آیات فراوانی از تسخیر موجودات طبیعی برای انسان حکایت دارد، یعنی موجودات طبیعی برای هدف بهرهوری انسان رام شدهاند؛ چنان که میفرماید: «خداوند نهرها را مسخر شما ساخت[۱۳۵]» و «کشتی را مسخر شما ساخت[۱۳۶]» و «شب و روز را برای شما تسخیر کرد[۱۳۷]» «خورشید و ماه را مسخر شما ساخت»[۱۳۸] «دریا را به تسخیر شما درآورد تا از گوشت تازه آن استفاده کنید»[۱۳۹]. قرآن کریم در آیاتی بر تسخیر همه موجودات در زمین تأکید دارد: «آیا نمیبینی خداوند همه آنچه را روی زمین است مسخر شما گردانید[۱۴۰]» و در نهایت خداوند از تسخیر هر آنچه که در زمین و آسمان است برای انسان خبر میدهد: «خداوند آنچه در زمین و آسمان است مسخر شما ساخت»[۱۴۱]؛ «وَ سَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّماوَتِ وَ مَا فِی الأرضِ جَمِیعاً مِّنهُ….»