برای به انجام رساندن کاری دشوار به گونه ای پردوام، سخت پیگیر و بی امان تلاش کردن.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در راستای هدفی دوردست و بزرگ همه مساعی خویش را به کار گرفتن و با همه وجود خود را وقف آن هدف کردن.
در برنده شدن مصمم بودن؛
برای به انجام رساندن هرکاری به بهترین شیوه تلاش کردن؛
از رقابت جدی لذت بردن؛
به واسطه حضور دیگران بر پیشگام بودن، برانگیخته شدن.
نیروی اراده خویش را به کار بستن و برملالت و خستگی چیره شدن.
موری(۱۹۹۸) نیازهای انسانی را شناسایی کرد و آن ها را به دو گروه کلی تحت عنوان نیازهای اولیه و ثانویه طبقه بندی نمود. نیازهای اولیه مبنای بیولوژیکی دارند و به تقاضاهای جسمانی شخص مربوط می باشند. آنها نیاز به تنفس، آب، غذا، مسایل جنسی و از این قبیل را در بر می گیرند.
به راحتی می توانیم برای شناسایی نیازهای جسمانی یا نیازهای اولیه به وضعیت های جسمانی و حالات زیستی شخص تأکید کنیم. در تقسیم بندی موری نیز نسبت به نیازهای اولیه اتفاق نظر وجود دارد ولی توافق اندکی برای نیازهای ثانویه وجود دارد. زیرا که موری نیازهای ثانویه را اکتسابی دانسته و تأثیرات اجتماع را در شکل گیری این نیازها حایز اهمیت می داند.
از مهم ترین نیازهای ثانویه موری می توان به نیاز به پیشرفت اشاره کرد. این نیاز را موری به عنوان یکی از معیارهای شناسایی وضعیت روانی فرد مطرح می کند و اعتقاد دارد که از طریق شناسایی نیاز به پیشرفت، حصول به وضعیت روانی سهل تر می شود و به راحتی می توان دیگر نیازهای روانی را مورد شناسایی قرار داد(به نقل از سیف،۱۳۸۸).
ب- نظریه مک کللند
به دنبال موری، مک کله لند(۱۹۹۹) به بیان این انگیزه پرداخت. اهمیت کارهای مک کله لند عمدتا به خاطر مطالعات نظری و روش شناسی او در باب این انگیزه است. مک کله لند از همان ابتدا متوجه این گونه پرسش های گسترده بود که چگونه می توان انگیزه پیشرفت را در فرد و جامعه نشان داد؟
چگونه انگیزه افراد جامعه در ارزش های اجتماعی چیره آن جامعه منعکس شده و چگونه این ارزش ها به سازه هایی مانند رشد اقتصادی و ساختار سیاسی و الگوهای فرهنگی مربوط شده اند. به پیشنهاد او تفاوت در سطح انگیزه برای پیشرفت تا حدود زیادی مسئول الگوهای رشد و سقوط اقتصادی بوده است و در مجموع مطالعه منحصر به فردی برای اثبات پیشنهاد خود تلاش کرد.
از آنجا که مک کللند در بیان مفاهیم خودش پیرو الگوی یادگیری ( بیشتر رفتارگرایانه ) است، مفاهیم وی بسیار قرین و نزدیک به رفتارگرایان است. هال که یکی از نظریه پردازان رفتاری است، یادگیری را به معنای کاهش نیاز می دانست, مک کللند هم موجود زنده را یک موجود در جهت کاهش نیاز معرفی می کند(به نقل از سیف،۱۳۸۸).
انگیزه پیشرفت را براین اساس می توان انگیزه ای گرایشی دانست و با توجه به مفاهیم بالا این گونه توضیح داد که لذت بخشی یا تقویت مثبت از موقعیت پیش آمده باعث می شود گرایش افراد در انجام سایر امور مشابه گسترش یابد، یا به عبارتی فرد از موقعیت پیش آمده لذت ( تقویت مثبت ) ببرد. سپس در جستجوی تکرار این تقویت ها گرایش به موقعیت های دیگری پیدا خواهدکرد که او را به آن هدف برساند. مک کله لند مطالعات گسترده ای را در زمینه نیاز به پیشرفت انجام داد, او معتقد بود نیاز به پیشرفت، سائقی است که می تواند رفتار را تقریبا در همه موقعیت ها نیرومند ساخته و هدایت کند و با پژوهش های خود ویژگی های افراد دارای نیاز به پیشرفت زیاد و کم را توصیف کرد.
طبق نظریه مک کللند(۱۹۹۹)انگیزه پیشرفت از آرزوهای فزاینده کودک ناشی می شود. وقتی کودکی با یک موقعیت جدید پیشرفت مثل یک معمای علمی برخورد می کند، هیچ انتظاری از توانایی خود برای حل آن ندارد. اگر این معما آن قدر مشکل نباشد و او بتواند به طور صحیح آن را حل کند او به زودی آرزوهای خاصی پیدا می کند و از این آرزوها لذت می برد. موفقیت در موقعیت پیشرفت و در پیش بینی نتیجه این موقعیت برای انگیزه حاصل از پیشرفت ایجاد تقویت مثبت می کند. سرانجام، کودک در حل معما به میزان صد در صد انتظار پیشرفت پیدا می کند. در این مرحله معما تازگی خود را از دست می دهد و حل آن به عنوان پیشرفت تلقی نمی شود. در این موقع مربی آگاه به پیشرفت باید موقعیت تازه و کمی پیچیده تری را ایجاد کند. در این صورت، کودک علاقه تازه ای به پیشرفت می یابد. کودک باید از موقعیت (تقویت مثبت) لذت ببرد. برای ایجاد لذت کودک را بایستی با موضوعها و موفقیتهایی که به تدریج پیچیده تر می شوند، اما با موفقیت توأم هستند، مواجه ساخت. انگیزه مثبت پیشرفت، نیاز به پیشرفت نامیده می شود. اگر موقعیتها بیش از اندازه پیچیده باشد در کودک اثر منفی بر جای می گذارد و به جای انگیزه پیشرفت انگیزه گریز از شکست در او پرورش می یابد. آن چه که در ظهور نیاز به پیشرفت ضروری است تسلط بر موقعیتهایی است که به تدریج پیچیده تر می شود و به موفقیت می انجامد و این موفقیت و لذت ناشی از آن نیاز به پیشرفت را تقویت می کند و باعث افزایش این رفتار در موقعیتهای بعدی می شود(سیف،۱۳۸۸).
جان اتکینسون (۱۹۵۷،۱۹۶۴) معتقد بود که نیاز پیشرفت فقط تا اندازه ای رفتار پیشرفت را پیشبینی می کند. رفتار پیشرفت نه تنها به نیاز پیشرفت فرد بستگی دارد بلکه به احتمال موفقیت او در تکلیف و ارزش تشویق که او برای موفق شدن در آن تکلیف قائل است نیز وابسته است. از نظر اتکینسون احتمال موفقیت و ارزش تشویقی برای موفق شدن به صورت موقعیتی تعیین می شود؛ یعنی، برخی تکلیفها احتمال موفقیت زیاد دارند، در حالی که احتمال موفقیت تکالیف دیگر کم است. ضمناً برخی تکلیفها نسبت به تکالیف دیگر برای موفقیت مشوق بیشتری عرضه می کنند. برای مثال، کلاسهایی را در نظر بگیرید که هم اکنون در آنها شرکت می کنید. هر درسی احتمال موفقیت خودش را دارد. مثلاً، ریاضیات پیشرفته از آموزش فیزیک مقدماتی سختتر است و برای موفقیت هم ارزش تشویقی خودش را دارد، بدین معنی که گرفتن نمره خوب در درسی که به رشته شما مربوط است معمولاً با ارزشتر از درسی است که به رشته شما مربوط نیست مک کللند (۱۹۶۵، به نقل از نوحی و همکاران،۱۳۹۱).
د) نظریه سلسله مراتب نیازهای مازلو[۶۱]:
نیاز به یک حالت ناشی از کمبود یا محدودیت در موجود زنده گفته می شود . نیازهای انسانی در طبقه بندی مازلو به دو دسته کلی تقسیم شده است:
نیازهای کمبود یا کاستی و نیازهای رشد یا بالندگی. مازلو نیازهای کمبود را نیازهای اساسی و نیازهای دسته دوم را فرانیازها نام گذاری کرده است(به نقل از، سیف،۱۳۸۶).
نیازهای اساسی یا نیازهای کمبود که در زمان کمبود ارگانیزم برانگیخته می شود و شامل چهار دسته نیاز می باشد:
نیازهای جسمانی شامل: آب، غذا، خواب، حرارت و….
نیاز به ایمنی، داشتن محیطی امن و به دور از تهدید.
نیاز به عشق و تعلق، ایجاد روابط متقابل با دیگران و محبت کردن و مورد محبت واقع شدن.
نیاز به عزت نفس یا احترام به خود، شامل احساس کسب توفیق و تایید و شایستگی در خود.
برخلاف نیاز های کاستی که از محرومیت انسان سرچشمه می گیرند فرانیازها نیرویشان را از میل آدمی به رشد و بالندگی کسب می کنند که به خودشکوفایی یا تحقق خویشتن نیز معروف هستند.
نیازهای هر سطح باید حداقل کمی ارضا شوند تا اینکه نیازهای سطح بعدی بصورت انگیزه نقشآفرین رفتار درآید. اگر غذا و امنیت به سختی و با دشواری بدست آید تلاش برای ارضای این نیازها بر رفتار فرد تسلط یافته و انگیزه های والاتر نقش و اهمیت نخواهند داشت. از نظر مزلو در جوامعی که مردم برای بدست آوردن نیازهای اولیه مانند غذا و مسکن باید سخت در تلاش باشند فعالیت های هنری و علمی رشد نخواهد کرد. مزلو بالاترین نیاز را خودشکوفایی می نامد و موضوعاتی از قبیل یکپارچگی، کامل بودن، سرزنده بودن، یگانه و بی نظیر بودن، آسان بودن، خودکفایی و ارزشهای زیبایی و خوبی و حقیقت را در رفتار و پاسخ های افراد خود شکوفا برجسته می داند (به نقل از، سیف،۱۳۸۶).
از نظر مازلو نیاز به پیشرفت عبارتست از: میل به انجام دادن خوب کارها در مقایسه با معیار برتری. این نیاز افراد را برای جستجو کردن «موفقیت در رقابت با معیار برتری» با انگیزه می کند. اما معیار برتری، اصطلاح گسترده ای است، به طوری که رقابت با تکلیف مثل حل کردن معما، نوشتن رساله ای متقاعد کننده، رقابت با خود مثل دویدن در مسابقه در بهترین زمان ممکن، بالا بردن معدل نمره ها، یا رقابت کردن با دیگران مثل بردن مسابقه و شاگرد اول کلاس شدن را شامل می شود. آن چه در تمام موقعیت های پیشرفت مشترک است این است که شخص می داند عملکرد آتی او ارزشیابی معناداری از شایستگی فردی اوست. معیارهای برتری به این علت نیاز پیشرفت را برمی انگیزند که عرصه بسیار معناداری برای ارزیابی میزان شایستگی فرد تأمین می کنند.(به نقل از، سیف،۱۳۸۶).
انگیزه پیشرفت و ویژگی های افراد با انگیزه پیشرفت بالا
به دنبال پژوهش های اولیه مک کللند مطالعات زیادی در ارتباط با ماهیت و اثرات انگیزه پیشرفت انجام گرفت. در برخی از این مطالعات ویژگی های شخصیتی افراد پیشرفت گرا مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد که این دسته از افراد از راه های ویژه ای عمل می نمایند. در زیر برخی از جنبه های شخصیتی افراد پیشرفت گرا ارائه شده است.
۱) احساس مسئولیت در مقابل عملکرد
مطالعات بیانگر آن است که افراد با انگیزه پیشرفت بالا معمولاً در مقابل نتایج عملکردشان خود را مسئول می دانند، زیرا در این صورت است که آنها از عملکردشان احساس رضایت می کنند و این افراد در پرداختن به کارهایی که نتیجه آنها به شانس بستگی دارد کمتر علاقه نشان می دهند(جعفری،۱۳۸۸).
۲) تمایل به دریافت بازخوردهای واقعی
به طور کلی افراد با انگیزه پیشرفت بالا علاقه دارند در موقعیت هایی کار کنند که نحوه عملکردشان از طریق بازخوردهای عینی، دقیق و غیر مبهم مشخص شود. به عبارت دیگر، آنها میخواهند بدانند آیا از دیگران کار را بهتر انجام داده اند یا خیر. این افراد بازخوردهای واقعی را بر تشویق ترجیح می دهند. بازخورد برای این افراد نشانه چگونگی عملکردشان است نه این که مشوقی برای آنها باشد. به عنوان مثال، برای دانش آموز با انگیزه پیشرفت بالا و شاغلین با انگیزه پیشرفت بالا نمره و پول ارزش چندانی ندارد مگر این که نمره یا پول نشانه چگونگی عملکردشان باشد(جعفری،۱۳۸۵).
۳) سطح آرزو
افراد با انگیزه پیشرفت بالا مسائل با دشواری متوسط را ترجیح می دهند. آنها ریسک حساب شدهای دارند. زیرا اگر کاری بسیار آسان باشد فرد پیشرفت گرا نمی تواند با انجام آن احساس رضایت کند چرا که هر فرد دیگری هم می تواند آن را انجام دهد، و اگر کاری بسیار دشوار باشد نیز ارزش انجام دادن ندارد. زیرا هر فردی در آن شکست می خورد.
۴) رفتار ریسک کردن
لیتیگ[۶۲] (۱۹۶۳، به نقل از بهرامی و رضوان،۱۳۸۵) در بررسی رفتار افراد با نیاز به پیشرفت بالا و پائین در یک بازی شرط بندی پوکر ، دریافت که افراد با نیاز به پیشرفت بالا ریسک پائین تری را نسبت به افراد با نیاز به پیشرفت پائین ترجیح می دهند. ظاهراً افراد با نیاز به پیشرفت بالا تکالیف با دشواری متوسط را به این دلیل انتخاب می کنند که با انجام دادن آنها بتوانند حداکثر برآورد واقع بینانه را از توانایی خویش به دست آورند اما افراد با انگیزش پیشرفت پائین غالباً تکالیف با دشواری خیلی بالا یا خیلی پائین را انتخاب می کنند.
۵) تنش تکالیف
شواهدی وجود دارد که انگیزه پیشرفت بالا با یادآوری و ادامه تکالیف ناقص در ارتباط است. اتکینسون دریافت که آزمودنی ها دارای نیاز به پیشرفت بالا نسبت به افراد دارای نیاز به پیشرفت پائین تکالیف ناقص را بیشتر به یاد می آورند. در حالی که آزمودنی ها روی تکالیف مختلف کار می کردند، وی فعالیت آنها را قطع می کرد. او به این ترتیب دریافت که بعد از تجربه شکست از سوی آزمودنی ها افراد با نیاز به پیشرفت بالا تمایل داشتند که تکالیف ناتمام را ادامه دهند، در حالی که افراد با نیاز به پیشرفت پائین به دنبال تجربه موفقیت تمایل مجدد به ادامه کار نشان می دادند. بنابراین کوشش برای شروع مجدد یک فعالیت نیمه تمام ویژگی دانش آموزان با انگیزه پیشرفت بالا است(جعفری،۱۳۸۸).
۶) پافشاری در کار
زمانی که افراد پیشرفت گرا، انجام کاری را آغاز می کنند نسبت به اتمام آن وسواس نشان می دهند. یکی از خصوصیات افراد پیشرفت گرا درگیری و اشتغال ذهنی به کار است، این افراد به سختی می توانند در مورد کاری که بر عهده گرفته اند فکر نکنند. این اشتغال ذهنی حتی قبل از شروع کار شکل می گیرد و تا وقتی که کار پایان نیافته ادامه دارد.
۷) آینده نگری
شواهدی وجود دارد که افراد با نیاز به پیشرفت بالا بیشتر از افراد با نیاز به پیشرفت پائین آیندهنگر هستند. همچنین آنها بیشتر به اهداف میان مدت توجه دارند تا اهداف دراز مدت.
۸) عزت نفس بالا