درد شدید، مراقبتهای دردناک، استشمام بوی های نامطبوع و طعم بد غذا در بیمارستان، مشاهده زخمهای وحشتناک، معلق شدن در فضایی غم انگیز
تهدید و آشفتگی ذهنی
اختلال در روند زندگی
علائم و نشانهها
ایجاد وابستگی، تغییر در راحتی، تغییر در توانمندی و نقشها، تغییر در روابط شخصی، تغییر چهره
تعارض معنوی
علائم و نشانهها
تردید نسبت به خدا، ناامیدی، قهر با خدا، ناتوانی در درک چرایی حادثه
مشغله روحی ـ روانی
علائم و نشانهها
هجوم احساسات و افکار ناخوشایند، کلنجار رفتن با خود، تفکرات و احساسات منفی، لذت نبردن از زندگی
رنج و ناراحتی
علائم و نشانهها
بروز ترس، افسردگی،اضطراب، نا امیدی، احساس بی عدالتی، تنفر، اختلال در خواب و راحتی، نگرانی
تهدید و آشفتگیاجتماعی
تنهایی و جدایی
علائم و نشانهها
محیط ایزوله، ناکامی در تعاملات، واکنش های ناخوشایند از طرف دیگران
رفتار تهاجمی
علائم و نشانهها
خشم، پرخاشگری، تهدید خود ودیگران، فرار، رفتار آسیبرسان
تصویر نامطلوب از خود
علائم و نشانهها
بدشکلی اسکارها، واکنشهای سوال بر انگیز اجتماعی، ناموفق بودن جراحیهای ترمیمی، عدم دریافت واکنش خوشایند از طرف دیگران، ناموفق بود ارتباط با جنس مخالف، فرار کودکان از فرد، شرمندگی از ظاهر، تنش در تعاملات
تهدید و آشفتگی در تعالی
تغییر در باورهای خود از خویشتن
علائم و نشانهها
از دست دادن حمایت معنوی، بی اعتقادی، احساس افسردگی و عقدهای شدن، کوچکشماری خود، اجبار به یک زندگی از سر جبر، تمرکز بر بدشکلی ها و نادیده گرفتن نقاط قوت، احساس شکست و عقب ماندگی، عدم امکان بازگشت به قبل، احساس ناکارآمدی، زندگی با فقدانها، فاصله گرفتن از آرزو ها، ازدست دادن عشق، نرسیدن به آرزو، نداشتن یک زندگی پویا.
برنامه ریزی
این مرحله خود دو بخش تدوین اهداف و تدوین برنامه های حمایتی را دربر میگیرد. مشارکت مددجو در این مرحله جهت شناسایی اولویتها الزامی است. در این مرحله مددجو و پرستار با مشارکت یکدیگر تهدید و آشفتگی شناسایی شده را بررسی نموده و به شناخت اولویتها جهت رفع آنها اقدام مینمایند. نکتهای که در برنامه ریزی جهت کمک به مددجو برای دست یابی به تعادل اهمیت دارد این است که پرستاران مددجویان را در تدوین اهداف و برنامه های حمایتی مشارکت دهند و اهداف و برنامه ها به گونه ای تنظیم شوند که به مددجو جهت تغییر آنچه که قابل تغییر میباشد و پذیرش آنچه که غیرقابل تغییر است کمک نمایند. توجه به این اصل، منجر به سهولت دستیابی به هدف کلی که همان تعادل است می گردد. توجه به ماتریکسخود یا عوامل موثر بر مکان یابی و تعادل که در مرحله قبل شناسایی شدند نه تنها میتوانند به تدوین تشخیص تهدید و آشفتگی کمک کنند، بلکه در تدوین اهداف و برنامه ها نیز اهمیت به سزایی دارند. برنامه ریزی جهت دستکاری عوامل موثر بر تعادل و راهبردهای محافظت از خود به صورت تغییر، حذف، افزایش، کاهش و یا تداوم آنها صورت میگیرد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
تدوین هدف
پس از تعیین اولویتها برای هر تشخیص پرستاری(تهدید و آشفتگی) مطرح شده در گام قبل، هدف تعیین می شود. هدف نه تنها هدایت کننده مسیر اجرای برنامه ها است، بلکه معیار روشنی برای ارزشیابی اثربخشی آنها است. اهداف تشخیصهای پرستاری مطرح شده در مرحله پیشین میتوانند به صورت زیر مطرح گردند:
هدف کلی
پس از اجرای برنامه، بیمار، مددجو یا قربانی قادر باشد، تعادل لازم برای بازگشت را کسب نماید.
اهداف جزئی
بیمار بتواند به ثبات فیزیولوژیک دست یابد.
زخمهای پوست با حداقل اسکار ترمیم یابد.
عملکرد اندامها به حداکثر تواناییهای قبل برسند.
درد و عذاب بیمار به حداقل ممکن برسد.
رنج و ناراحتی مددجو به حداقل ممکن برسد.
مددجو رفتار تهاجمی از خود نشان ندهد.
مددجو توانایی مراقبت از خود را پیدا کند.
مددجو بیان کند که به شرایط عادت کرده است.
قربانی بیان کند در حد قابل قبول به زندگی عادی(نقشها و مسئولیت ها، فعالیتها، تعاملات و…) باز گشته است.
فرداحساس رضایت درونی ، تجربه رشد و تعالی را بیان کند.
تدوین برنامه های حمایتی
در این بخش با توجه به تشخیصهای صورت گرفته و اهداف تعیین شده، برنامه های حمایتی برای مددجویان جهت تغییر آنچه که قابل تغییر است و پذیرش آنچه که غیرقابل تغییر است صورت میگیرد. با توجه به گستردگی ابعاد تشخیصها، برنامه های متعددی جهت رفع هر مشکل تدوین می شود.