عنوان صفحه
شکل ۱-۱: مدل ساختاری مفروض رابطه ی بین نگرش مذهبی، شادی، لذت و سلامت روان ۹
شکل ۴-۱: مقایسه ی میانگین نمرات شادی دو گروه آزمایش و کنترل در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و
پیگیری ۷۴
شکل ۴-۲: مقایسه ی میانگین نمرات لذت دو گروه آزمایش و کنترل در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و
پیگیری ۷۵
شکل ۴-۳: مقایسه ی میانگین نمرات سلامت روان دو گروه آزمایش و کنترل در مراحل پیش آزمون،
پس آزمون و پیگیری ۷۷
شکل ۴-۴: مدل ساختاری مفروض رابطه ی بین نگرش مذهبی، شادی، لذت و سلامت روان ۸۷
شکل ۴-۵: مدل ساختاری اصلاح شده ی رابطه ی بین نگرش مذهبی، شادی، لذت و سلامت روان ۸۸
فهرست جدولها
عنوان صفحه
جدول ۲-۱: مؤلفه های۱۳گانه ی سلامت روان، بر اساس طبقه بندی ارائه شده توسط کیس (۲۰۰۷) ۳۱
جدول ۳-۱: سیمای کلی طرح پژوهش ۶۳
جدول ۳-۲: خلاصه ی موضوعات و تکنیک های به کاررفته در هریک از جلسات روان نمایشگری ۷۰
جدول ۴-۱: میانگین و انحراف استاندارد نمرات نمونه ی اولیه ی پژوهش، به تفکیک جنسیت و وضعیت
تأهل ۷۲
جدول ۴-۲: میانگین و انحراف استاندارد نمرات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری شادی، در دو گروه
آزمایش و کنترل ۷۳
جدول ۴-۳: میانگین و انحراف استاندارد نمرات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری لذت، در دو گروه
آزمایش و کنترل ۷۴
جدول ۴-۴: میانگین و انحراف استاندارد نمرات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سلامت روان، در دو
گروه آزمایش و کنترل ۷۶
جدول ۴-۵: نتایج ضریب همبستگی دو رشته ای نقطه ای، بین متغیرهای جمعیت شناختی با نگرش
مذهبی، شادی، لذت و سلامت روان ۷۸
جدول ۴-۶: نتایج آزمون شاپیرو- ویلک در مورد پیش فرض نرمال بودن توزیع نمرات شادی، لذت و
سلامت روان، در دو گروه آزمایش و کنترل ۷۹
جدول ۴-۷: نتایج آزمون باکس در مورد پیش فرض تساوی کواریانس ها در مراحل پس آزمون و
پیگیری ۷۹
جدول۴-۸: نتایج آزمون لوین در مورد پیش فرض تساوی واریانس ها در مراحل پس آزمون و پیگیری ۸۰
جدول۴-۹: نتایج آزمون لامبدای ویلکس نمرات پس آزمون شادی، لذت و سلامت روان با کنترل نمرات
پیش آزمون شادی، لذت و سلامت روان ۸۱
جدول ۴-۱۰: نتایج آزمون لامبدای ویلکس نمرات پیگیری شادی، لذت و سلامت روان با کنترل نمرات
پیش آزمون شادی، لذت و سلامت روان ۸۲
جدول ۴-۱۱: نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیره به تفکیک هریک از متغیرهای شادی، لذت و سلامت
روان، در مرحله ی پس آزمون ۸۲
عنوان صفحه
جدول ۴-۱۲: نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیره به تفکیک هریک از متغیرهای شادی، لذت و سلامت
روان، در مرحله ی پیگیری ۸۳
جدول ۴-۱۳: اوزان رگرسیونی استاندارد مسیرهای مفروض بین متغیرهای نگرش مذهبی،شادی، لذت و
سلامت روان ۸۵
جدول ۴-۱۴: نتایج تحلیل مسیر برای بررسی برازش مدل مفروض پژوهش در شاخص های برازش ۸۶
جدول ۴-۱۵: نتایج تحلیل مسیر برای بررسی برازش مدل اصلاح شده ی پژوهش در شاخص های
برازش ۸۸
جدول ۴-۱۶: نتایج مقایسه ی مدل ساختاری مفروض و مدل ساختاری اصلاح شده ی پژوهش ۸۹
جدول ۴-۱۷: نتایج تحلیل میانجی برای بررسی نقش میانجی گرانه ی لذت در رابطه ی بین نگرش مذهبی و شادی ۹۰
جدول ۴-۱۸: نتایج تحلیل میانجی برای بررسی نقش میانجی گرانه ی لذت در رابطه ی بین نگرش مذهبی و سلامت روان ۹۰
فصل اول
کلیات پژوهش
۱-۱ مقدمه
از ابتدای شکل گیری علم روانشناسی در قرن نوزدهم تا آخرین دهه های قرن بیستم، اکثر قریب به اتفاق رویکردهای روانشناسی مطرح شده، مفهوم سلامت روان[۱] را به عنوان یک مفهوم مستقل، مورد بررسی قرار ندادند. در خلال این دوران، این موضوع تقریباً مورد اتفاق نظر بود که سلامت روان، مفهومی جدای از بیماری روانی نیست. به عبارت دیگر، هرفردی که فاقد نشانگان اختلالات روانشناختی بود، دارای سلامت روان، تلقی می شد. از اینرو تمرکز عمده ی نظریه پردازی ها و پژوهش های روانشناختی، بر اختلالات روانی و افراد دارای اختلال روانی، متمرکز شد (کیس[۲]، ۲۰۰۷). پژوهش های حیطه ی هیجانات نیز از این جهت گیری، مستثنا نبودند و اکثر مطالعات در زمینه ی هیجانات، بر هیجانات منفی متمرکز بودند (امونز[۳]، ۲۰۰۵). این وضعیت تا اواخر قرن بیستم بر مطالعات و پژوهش های روانشناسی، حاکم بود تا اینکه در اواخر قرن نوزدهم، نظریه پردازان و پژوهشگران جنبش نوظهوری که امروزه روانشناسی مثبت[۴] نامیده می شود، تمرکز اصلی خود را بر توجه به هیجانات مثبت و عوامل مؤثر بر این هیجانات گذاشتند (سلیگمن[۵]، ۲۰۰۲). این رویکرد، روانشناسی قرن بیستم را به دلیل تمرکز بیش از حد بر مقوله ی آسیب شناسی روانی و غفلت از مبانی سلامت روان، به چالش کشید (سلیگمن؛ ترجمه ی کلانتری، طبائیان، آقایی و سجادیان، ۱۳۹۰) و تأکید کرد که روانشناسی علاوه بر توجه به مقوله ی درمان مسائل روانشناختی همچون هیجانات منفی ناکارآمد، باید به ارتقاء مؤلفه های مختلف سلامت روان، از جمله هیجانات مثبت نیز توجه داشته باشد (کار[۶]، ۲۰۰۵). این تغییر نگرش در جریان علم روانشناسی، منجر به این شد که هیجانات مثبتی همچون شادی[۷] و لذت[۸]، که در طول قرن بیستم تاحد زیادی مورد غفلت پژوهش های علمی قرار گرفته بودند، مرکز توجه نظریه پردازان و پژوهشگران مختلف، قرار بگیرند (سلیگمن، ۲۰۰۲).