از دیدگاه علوم اجتماعی و انسانی بحران هویت ، بیگانه شدن با خویشتن و جهان خارج از خویشتن ، آشفتگی ، افت زدگی و آسیب بخشی ارزشها و اصالتهای جامعه ، عدم توانایی فرد در قبول نقشی که جامعه از او انتظار دارد ، سر در گمی در جامعه ، تعارض در تشخیص و انتخاب ، تعریف شده است . یا « موقعیتی است که در اثر آن گروه قومی مورد نظر به سبب شرایط خاص تاریخی یا شرایط نوظهور ، از شناخت دقیق حقیقت وجودی و حقوق خویش و نیز شناساندن آن ها به یکدیکر بازمانده اند به شکلی که نه تنها این گروه در رهگذر بین وهم و واقعیت معلق است بلکه دیگران نیز از شناخت درست آن عاجز میباشند.»[۵۵]
یکی از مهم ترین علل بحران هویت وجود شکاف و تضاد بین نسلی[۵۶] است. تضاد نسلی به معنای اختلاف عمیق میان دو نسل مختلف است و بیشتر خود را در فرایند جامعهپذیری نمایان میسازد. در واقع هر آنچه در این فرایند و انتقال میراث فرهنگی، ارزشها و هنجارهای جامعه از نسلی به نسل دیگر مؤثر باشد میتواند در بروز شکاف نسلی مؤثر افتد. بر اساس تحقیقات انجام شده مهمترین نهادی که در جامعهپذیری و انتقال ارزشها به فرد نقش دارد نهاد خانواده است. اگر به هر دلیلی این نهاد نتواند فرایند جامعهپذیری فرد را به طور صحیح و متعادلی بر قرار کند، فرد را دچار نابسامانی کرده و در نهایت هویتیابی او را مختل میکند. اگر در این عرصه نهاد خانواده بتواند با سازگاری و هماهنگی با مقتضیات زمان، به طور خلاقانهای جامعهپذیری افراد را تسریع بخشد، تزاحم نسلی کمتر مجال عرض اندام مییابد، ولی اگر نتواند این وظیفه را به نحو احسن انجام دهد – با توجه به این که در دنیای امروز فرزندان از طریق وسایل ارتباط جمعی و ماهوارهها به بسط ارتباطات درون اجتماعی و برون اجتماعی مبادرت میورزند و همواره به طور فزاینده و شتاب آلودی در فرایند دگرگونی قرار گرفته اند – محکوم میشود و در ارزشها و هنجارهای جامعه که اصلیترین کانون انتقال آن خانواده است جای خود را به عقاید و باورهای تازه میدهند، در نتیجه تعادل سیستم برهم میخورد و تضاد نسلی، درگیری و کشمکشها روزبه روز بیشتر میشود و جامعهپذیری فرد سختتر میگردد و در نتیجه هویتیابی فرد با بحران مواجه میشود.
تقویت خانواده ی شبه گسترده و کارکردهای پیشین آن تا حد زیادی مانع پدیده ی شکاف نسلی و بحران هویت خواهد شد.[۵۷] این مسئله از آن جهت حائز اهمیت بسیار است که بدترین وضعیتی که برای یک نظام سیاست جنایی ممکن است رخ دهد بحران هویت مجریان و مخاطبان آن است. توضیح آن که در فصل پیشین چنان چه بیان شد طراحی سیاست با دخالت در نحوه ی اندیشیدن و گزینش شهروندان ملازمه داشت. بحران هویت مانع از پیشبینی رفتار شهروندان است.
فهم کارکردهای خانواده با مقایسه آن با دیگر گروه های اجتماعی ممکن می شود. خانواده هم یک گروه اجتماعی خاص است: خانواده گروه اجتماعی با روابط طولانی و زماندار است. در حالی که دیگر گروه های اجتماعی پیوستگی پیوستگی روابطشان در زمان تعریف شده است.[۵۸]همین امر موجب می شود که ما خانواده را مهم ترین نهاد غیر دولتی اعمال سیاست جنایی بدانیم. مسیر تضمین کارایی برنامه های پیشگیری از جرم و سایر اهداف یک نظام سیاست جنایی بدون شک از خانواده می گذرد. بحران هویت موجب می شود که یک نظام سیاست جنایی مهم ترین نهاد و ابزار خود را از دست بدهد.
حال که تفاوت های خانواده ی هسته ای و گسترده تا اندازه ای روشن شد به موضوع خانواده هسته ای پرداخته می شود.
در جهان و ایران یک صورت واحد از خانواده هستهای وجود ندارد؛ زیرا این نوع خانواده به شرایط مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی صورتهای متعددی یافته است. به طور خاص با شکلهای متفاوت خانواده هستهای در ایران روبرو هستیم که در آینده نزدیک نیز همچنان وجود خواهند داشت از قبیل:
– خانواده هستهای زن و شوهری
– خانواده هستهای سنتی وابسته
– خانواده هستهای پیوست دار
– خانواده هستهای مهاجر
– خانواده گسترده سنتی
– خانواده گسترده بازسازی شده در پی فشارهای اقتصادی ( مهاجرت، بیکاری و مسکن)[۵۹]
آن چه در این خصوص مهم است، حرکت خانواده ایرانی از صورت واحد گسترده آن به صورتهای متعدد در دوره جدید است. حتی در مناطق روستایی و قبیلهای و ایلی نمی توان از نمونه خالص خانواده گسترده شاهدی پیدا کرد. همانطور که در جامعه شهری تهران، نیز تنها یک الگوی خانواده هستهای، وجود ندارند. با توجه به ساختار جامعه جدید شهری و حضور همزمان مردم از روستاها و شهرهای متفاوت در یک مکان واحد صورت هایی از خانواده هستهای در درون شبکه روابط خویشاوندی و فامیلی و هم ولایتی سامان یافته است.[۶۰]
خانواده ایرانی طی سده اخیر در مقایسه با سده های گذشته تغییرات عمدهای یافته است. در فرایند نوسازی کشور و مسائل متاثر از آن عواملی چون شهرنشینی، افزایش سطح تحصیلات، فردگرایی، جدایی محل کار از منزل، اشتغال زنان و …. خانواده را دچار تغییر نموده و صورت جدیدی از خانواده هستهای در ایران شکل گرفته است. این نوع خانواده در شهرها بیشتر است تا در روستاها. هم چنان که صورت جدیدی از خانواده گسترده،که ما آن را شبه گسترده نامیده ایم، در مناطق روستایی و میان قومیت هایی چون ترک و لر وجود دارد.« خانواده هستهای» یا « زن و شوهری» در ایران، شکلی کاملا متفاوت از خانواده زن و شوهری در کشورهای غربی دارد. این خانواده هستهای در ایران دارای پیوند و بستگی تامی با « شبکه خویشاوندی» است. فرد در خانواده «زن و شوهری» در ایران در شبکه ای از رابط «روابط خویشاوندی» قرار میگیرد، که هر گونه کمبود و نقصانی را به ویژه اگر جنبه مالی و عاطفی داشته باشد، جبران می نماید. این بار حمایتی و عاطفی در خانوادههای ایرانی حجم بیشتری نسبت به خانوادههای غربی دارد. در جامعه ایرانی با وجود توسعه خانواده هستهای، همچنان روابط بین افراد خانواده ها متاثر از شبکه خویشاوندی است.
جهت تغییر خانواده مانند آنچه در خانواده غربی صورت گرفت، از ساختار گسترده به هستهای نیست. این اشتباهی است که بسیاری از منتقدان و صاحبنظران ایرانی و خارجی در مورد خانواده ایرانی مرتکب شدهاند.