کوان و همکارانش (۱۹۹۶) راستای زانو در صفحات ساجیتال و کرونال، زاویهQ و اختلاف طول پا را در ۲۴۶ سرباز ارتش اندازهگیری کردند و دریافتند والگوس زانو و زاویه Q بزرگتر از ۱۵ درجه با آسیبهای ناشی از پرکاری در اندام تحتانی ارتباط دارند [ ۴۳].
هان و فولداسپاگ[۶۸] (۱۹۹۷) تحقیقی با عنوان زاویهQ و فعالیت بدنی روی ۳۲۹ ورزشکار انجام دادند. پس از ارزیابی زاویه Qاین آزمودنیها مشخص شد اختلاف معنیداری در میزان زاویه Qپای راست و چپ وجود دارد و زاویه Q پای زنان بیش از مردان بود. زاویه Q ارتباط معنیداری باسابقه ورزشی فوتبالیستها و شناگران داشت [۵۳ ].
کریویکاس[۶۹] (۱۹۹۷) در یک مطالعه مروری عوامل آناتومیکی مرتبط با آسیبهای ناشی از پر کاری را مورد بررسی قرارداد. وی آسیبهای پرکاری را ناشی از فشارهای مکرری میداند که به عضله و استخوان واردشده و باعث تخریب آنها میگردد. او عوامل موثر بر آسیبهای پر کاری را به دو دسته عوامل داخلی و خارجی تقسیم میکند. او همچنین بیان کرد بر هم خوردن راستای اندام تحتانی مثل افزایش آنترورژن ران، افزایش زاویهQ، پیچش خارجی درشت نی، زانو ضربدری و پرانتزی از جمله عوامل آناتومیکی هستند که با آسیبهای پر کاری در ارتباطاند [۷۲ ].
ون[۷۰] و همکاران (۱۹۹۷) تحقیقی با عنوان راستای طبیعی اندام تحتانی و عوامل خطرزای آسیبهای ناشی از استفاده بیش از حد در دوندگان انجام دادند و به بررسی راستای اندام تحتانی ۳۰۴ دونده ماراتون پرداختند. طی ۱۲ ماه تحقیق این پژوهشگران به بررسی ناهنجاریهای پاشنه، زاویهQ، زانوی پرانتزی، زانوی ضربدری، اختلاف طول پاها و همچنین قوسهای استخوانی پرداختند. نتایج پژوهش حاکی از ارتباط معنیدار میان این ناهنجاریها با آسیبهای ناشی از استفاده بیش از حد بود. پژوهشگران اعلام کردند ارتباط معنیداری میان قوسهای استخوانی پای راست با آسیب شین اسپلینت، قوسهای استخوانی پای چپ با آسیبهای عضلات همسترینگ، والگوس پاشنه با آسیبهای کمر، زاویهQ پای چپ با آسیبهای مچ پا، زانوی پرانتزی با آسیبهای مفصل ران و اختلاف طول پاها با آسیبهای کمر، مچ و کف پا وجود دارد [۱۱۵ ].
ون و همکاران (۱۹۹۸) بار دیگر به تحقیق در مورد راستای طبیعی اندام تحتانی و ارتباط آن با آسیبهای ناشی از استعمال بیش از حد در دوندگان پرداختند. آزمودنیها شامل ۲۵۵ دونده ماراتون بود که سابقه آسیب آنان توسط پرسشنامه بررسی شد. این بار نیز این پژوهشگران به بررسی ناهنجاریهای اندام تحتانی از جمله قوسهای استخوانی، والگوس پاشنه، زاویهQ، زانوی پرانتزی و اختلاف طول پاها پرداختند. نتایج نشان داد ۹۰ نفر از آزمودنیها دچار آسیب ناشی از استفاده مفرط بودند. ارتباط معنیداری میان افزایش قوس استخوانی با آسیبهای زانو، افزایش والگوس پاشنه با آسیبهای زانو و پا، افزایش زاویهQ با شین اسپلینت، زانوی پرانتزی با شین اسپلینت و اختلاف طول پاها با کلیه آسیبها مشاهده شد [۱۱۶ ].
تیلر[۷۱] و همکاران (۱۹۹۷) در یک مطالعه آیندهنگر که بر روی دانشجویان تربیت بدنی انجام دادند به بررسی عوامل خطرآفرین در آسیبهای اندام تحتانی پرداختند. آنها تفاوتی بین انحراف لگن، نابرابر بودن طول پا، راستای زانو و راستای پشت پا در افراد سالم و آسیبدیده پیدا نکردند [ ۱۱۱].
ایلاهی و کوهل [۷۲](۱۹۹۸) به بررسی راستای اندام تحتانی و ارتباط آن با آسیبهای ناشی از استفاده مفرط پرداختند. این محققین زاویهQ و اختلاف طول پاها را از عوامل اصلی مرتبط با ایجاد آسیبهای ناشی از استفاده مفرط در اندام تحتانی میدانند. پژوهشگران مقالات علمی انگلیسیزبان را از سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۹۷ را مورد بازبینی قراردادند و عنوان کردند راستای غیرطبیعی اندام تحتانی عامل اصلی ایجاد اینگونه آسیبها است [۶۱ ].
نیلی [۷۳](۱۹۹۸) به بررسی عوامل خطرساز مرتبط با آسیبهای اندام تحتانی پرداخت. وی ابراز میکند بیومکانیک غلط اندام تحتانی عامل اصلی در ایجاد آسیبهای اندام تحتانی است. محقق محدودیت دامنه حرکتی مچ پا و مفصل ران، سستی مفصل، اختلاف طول پاها، کاهش یا افزایش قوس کف پا، افزایش زاویهQ، زانوی پرانتزی و ضربدری و ضعف عضلانی را سبب بروز صدمات در اندام تحتانی میداند [۹۰ ].
مورفی[۷۴](۲۰۰۰) به نقل از گیلادی[۷۵] و همکاران گزارش کرد افرادی که قوس پای بلند تری داشتند در مقایسه با افرادی که ارتفاع قوس پای کمتری داشتند بیشتر دچار استرس فرکچر در استخوان درشت نی، ران و پا شدند. همچنین به نقل از ویلیامز[۷۶] و همکاران(۲۰۰۱) نیز گزارش کرد افرادی که ارتفاع قوس پای بیشتری داشتند به آسیبهای مچ و پا بیشتر دچار شدند، در مقایسه افراد با قوس پای کمتر بیشتر به آسیبهای بافت نرم و آسیبهای زانو دچار شدند [۸۹ ].
هدرشیت[۷۷] و همکاران (۲۰۰۰)، اثر زاویهQ را روی سینماتیک حرکت اندام تحتانی دوندگان مورد بررسی قراردادند. هدف پژوهشگران مشخص نمودن این موضوع بود که آیا افزایش زاویهQ بیش از ۱۵ درجه میتواند موجب افزایش اورژن مچ و چرخش داخلی درشت نی حین دویدن شود یا خیر. برای این امر تعداد ۳۲ نفر آزمودنی بدون سابقه آسیب شامل ۱۶ زن با دامنه سنی ۲۳ و ۱۶ مرد با دامنه سنی ۲۲ به طور تصادفی انتخاب شدند. آزمودنیهایی که زاویهQ پای راست آنها ۱۵ درجه و یا کمتر بود با آزمودنیهایی که زاویهQ پای راست آنها بیش از ۱۵ درجه بود در دو گروه جداگانه مقایسه شدند. حداکثر تغییرات زوایای هر مفصل ثبت گردید. نتایج نشان داد مقدار زاویهQ حداکثر میزان زاویه مفصل را حین دویدن افزایش نمیدهد. گروهی که زاویهQ بالایی داشتند حداکثر چرخش داخلی درشت نی را بعد از مرحله سکون پا نشان میدادند. محققین اعلام کردند عواملی به جز افزایش زاویهQ وجود دارد که موجب آسیب زانو میگردد [۵۷ ].
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بینون[۷۸] و همکاران(۲۰۰۱) نیز در مطالعه آیندهنگر که روی ۱۱۸ بازیکن فوتبال، هاکی و لاکروس انجام دادند رابطهای بین عوامل آناتومیکی پا و آسیب مچ پا پیدا نکردند که با مطالعه بارت و همکاران(۱۹۹۳) همخوانی داشت [۳۴ ].
سودرمن[۷۹] و همکاران (۲۰۰۱) در مطالعه آیندهنگر که روی زنان فوتبالیست انجام دادند. زاویهQ را به عنوان عامل خطرآفرین برای آسیب پا[۸۰] گزارش نکردند [۱۰۵ ].
ویلیامز[۸۱] و همکاران (۲۰۰۱) در تحقیقی تحت عنوان الگوی آسیب و ساختار قوس در دوندگان به بررسی ارتباط ساختار قوس کف پایی و الگوهای بروز آسیب در دوندگان پرداختند. آزمودنیهای این تحقیق را دو گروه ۲۰ نفره با ساختار قوس زیاد و کم تشکیل میدادند. این محققین الگوهای بروز آسیب را به داخلی/خارجی، استخوانی/بافت نرم و زانو/ مچ در هر دو گروه تقسیم کردند.نتایج تحقیق نشان داد که افراد دارای قوس زیاد، بیشتر دارای الگوی آسیب استخوانی، مچ و خارجی میباشند و افراد دارای قوس کم بیشتر دارای الگوی آسیب بافت نرم، زانو و داخلی میباشند. این محققین همچنین عنوان کردند بر اساس یافتههای این پژوهش ساختار قوس زیاد و کم با الگوهای متفاوت آسیب در دوندگان همراه است [ ۱۱۷].
چاد هری[۸۲] و همکاران (۲۰۰۳) و مک کلاپ و همکاران(۱۹۹۴) طی انجام مطالعات خود پی بردند که زاویه واروس/والگوس زانو بر بیومکانیک مفاصل اندام تحتانی و آسیب تأثیر بالینی میگذارد. راستای طبیعی واروس/والگوس قادر خواهد بود بر فشارهای برخوردی در مفاصل اندام تحتانی و گشتاور نیروی تحمیلشده بر زانو هنگام برخورد پا به زمین اثر کند [۳۹ ].
بورن[۸۳] و همکاران (۲۰۰۳) به بررسی آیندهنگر عوامل خطرآفرین درد بخش داخلی درشت نی در یک دوره ۱۲ ماهه پرداختند. آزمودنیهای تحقیق آنها ۱۲۲ مرد و ۳۶ زن بودند که دامنه حرکتی ران، اختلاف طول پا، دورسی فلکشن مچ، نوع کفش، راستای پشت پا[۸۴] و راستای درشت نی آنها اندازهگیری شد. ۱۲ مرد و ۱۱زن در طول دوره به درد بخش داخلی درشت نی مبتلا شدند. نتایج نشان داد هم چرخش داخلی و هم چرخش خارجی ران در افراد مبتلا به درد مذکور بیشتر است [۳۶ ].
مایکلسون[۸۵] و همکاران (۲۰۰۳) در تحقیقی با عنوان ارتباط صافی کف پا و خطر وقوع آسیب در ورزشکاران نشان دادند که در ورزشکاران دانشگاهی وجود کف پای صاف باعث در معرض آسیب قرار گرفتن تدریجی اندام تحتانی نمیشود. همچنین استفاده از اورتز در ورزشکاران با کف پای صاف، برای جلوگیری از آسیب با توجه به اطلاعات حاصل از این تحقیق را نمیتوان تأیید کرد [۸۷ ].
مک کلی و ایرلند[۸۶](۲۰۰۳) اعلام کردند اگرچه ارتباط میان راستای غیرطبیعی و صدمات ورزشی مورد توجه و بررسی قرار گرفته است، ولی هنوز چگونگی تأثیر راستای آناتومیک غیرطبیعی بر عملکرد پویای اندام تحتانی و در معرض آسیب قرار دادن فرد مشخص نمیباشد [۸۳ ].
آکینبو[۸۷] و همکاران (۲۰۰۴) تحقیقی در مورد ارتباط میان استوارتریت زانو و زاویهQ انجام دادند. آزمودنیهای این تحقیق را ۴۰ نفر شامل ۱۰ مرد و ۳۰ زن تشکیل وی دادند که به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول شامل ۲۰ آزمودنی دچار استوارتریت بودند و گروه دوم نیز شامل ۲۰ نفر آزمودنی بود که سابقه درد و آرتروز در مفصل زانو نداشتند. نتایج نشان داد اختلاف معنیداری در زاویهQ گروه اول و دوم وجود دارد. همچنین رابطه مثبتی میان زاویهQ و شدت درد مشاهده شد [ ۳۰].
لان[۸۸] و همکارانش (۲۰۰۴) ارتباط میان آسیب دوندگان و راستای اندام تحتانی را مورد بررسی قراردادند. ۸۷ دونده برای دوره زمانی ۶ ماهه در تحقیق آنها شرکت کردند. آنها گزارش کردند ۷۹ درصد دوندگان حداقل در یک پا آسیب را تجربه کردند. آنها همچنین بیان کردند اختلاف معنیداری میان دورسی فلکشن پای راست، پرانتزی بودن پای راست و واروس پشت پای راست با سندروم درد کشککی-رانی بین گروه آسیبدیده و سالم وجود دارد [۸۰ ].
تحقیقات لی[۸۹] (۲۰۰۵) نشان داد که آسیبهایی که در اثر استفاده بیش از حد از اندام تحتانی به وجود میاید اغلب مربوط به تکرار اضافهبار و به ویژه توانایی جذب شوک در پاها میباشد، به نظر میرسد این توانایی جذب شوک در پا مربوط به ساختار پا و به خصوص ارتفاع قوس طولی داخلی باشد [۷۳ ].
برنز[۹۰] و همکاران(۲۰۰۵) در تحقیقی با عنوان نوع پا و آسیبهای بیش تمرینی در ورزشکاران سه گانه نشان دادند که ورزشکارانی که دارای پای سوپینیشن و قوس زیاد هستند، احتمال وقوع آسیب بیش تمرینی در آن ها بیشتر است [۳۷ ].
در تحقیقی که کندی[۹۱] و همکارانش(۲۰۰۵) با عنوان صدمات پا و مچ پا در دوندههای نوجوان انجام دادند به این نتیجه رسیدند که دفورمیتی های آناتومیکی اندام تحتانی از عوامل تأثیرگذار بر بروز صدمات پا و مچ پا میباشند و به عارضه کف پای صاف به عنوان یکی از این فاکتورها تاکید شده است. [۶۸ ].
باتلر[۹۲] (۲۰۰۶) نشان داد: دوندگانی که دارای قوس زیاد یا کم هستند، نسبت به دوندگان با قوس طبیعی مستعد به آسیب بیش تمرینی در اندام تحتانی خود هستند. این عوامل احتمالاً به دلیل افزایش باری است که دوندگان با قوس زیاد و در مرحله تماس با زمین حرکت انتهایی کف پا بیشتر است، نسبت به افراد با قوس زیاد که فشار بیشتری به پا وارد میشود [۳۸ ].
یانیو[۹۳] (۲۰۰۶) به مقایسه ناهنجاریهای اندام تحتانی در فوتبالیستها و بازیکنان تنیس پرداخت. در این مطالعه ناهنجاریهایی از قبیل زانوی ضربدری، زانوی پرانتزی، زاویه Q و افت ناوی را در دو گروه مقایسه کرد، آزمودنیهای این تحقیق شامل ۱۰۶ بازیکن فوتبال و ۶۸ بازیکن تنیس ۲۱-۱۰ ساله بود، نتایج پژوهش نشان داد زانوی پرانتزی در بازیکنان فوتبال به صورت معنیداری بیشتر از تنیسبازان بود، همچنین ارتفاع استخوان ناوی در بازیکنان فوتبال بیشتر از تنیسبازان بود، و در زانوی ضربدری بین دو گروه تفاوت معنیداری مشاهده نشد [۱۱۸].
پوکری[۹۴] و همکارانش(۲۰۰۷) به بررسی زاویهQ و شیوع آسیبهای زانو ۱۰۰ دونده پرداختند. آنها گزارش کردند ۵۱ درصد دوندگان دارای سابقه آسیب زانو بودند. همچنین مشاهده کردند ۶۷ درصد دوندگانی که زاویهQ غیرطبیعی دارند از آسیب زانو رنج میبرند [ ۹۹].
همیل[۹۵] و همکاران (۲۰۰۸) در یک تحقیق آیندهنگر به مطالعه کشیدگی ایلیوتیبیال باند در دوندگان پرداختند. که هدف از این تحقیق بررسی کشیدگی ایلیوتیبیال باند و اثر سندروم ایلیوتیبیال باند بر آن به عنوان یک عامل اثرگذار بود. نتایج نشان داد که میزان کشیدگی در افراد دارای سندروم ایلیوتیبیال باند نسبت به گروه کنترل به طور معنیداری بیشتر بود [ ۵۴].
لطافت کار و همکاران (۲۰۱۳) در تحقیقی به مطالعه ارتباط بین ناهنجاری کف پای صاف با زاویهQ و درد زانو پرداختند. آزمودنیهای این تحقیق شامل ۲۰ کشتیگیر تیم ملی ایران با میانگین سن ۱۹ سال، وزن ۷۰ کیلوگرم و قد ۱۷۳ سانتیمتر بودند. نتایج نشان داد که ارتباط معنیداری بین ناهنجاری کف پای صاف و درد زانو، افزایش زاویهQ و درد زانو در پای برتر و افزایش زاویهQ با ناهنجاری کف پای صاف در پای برتر وجود دارد [ ۷۵].
دانشمندی و همکاران (۱۳۸۵) در تحقیقی تحت عنوان بررسی مقایسهای راستای طبیعی زانوها و ارتباط آن با صدمات ورزشی در ورزشکاران تفاوت میان ساختار زانوها در رشتههای مختلف ورزشی و ارتباط آن با صدمات ورزشی را مورد بررسی قرارداد. آزمودنیها به تفکیک شامل ۲۰ فوتبالیست، ۲۰ والیبالیست، ۲۰ شناگر قورباغه، ۲۰ تکواندوکار و ۲۰ غیر ورزشکار بودند.محقق در این پژوهش زانوی ضربدری و زانوی پرانتزی را به وسیله کولیس و زاویه Q را با بهره گرفتن از گونیامتر اندازهگیری کرد، مهمترین نتایج این تحقیق از این قرار بود : فوتبالیستها و تکواندوکاران هر کدام با نرخ شیوع ۷۵ % زانوی پرانتزی و شناگران قورباغه با نرخ شیوع ۴۰ % زانوی ضربدری بیشترین میزان ناهنجاری از لحاظ ابتلا به زانوی پرانتزی و زانوی ضربدری در گروههای مختلف را به خود اختصاص دادند و همچنین مشخص شد زاویه Q تکواندوکاران (۸۵/۹ درجه) از تمام گروهها کمتر و زاویه Q پای شناگران (۳/۱۴ درجه) از همه بیشتر بوده است [۹۱،۸].
رحیمپور (۱۳۸۵) به بررسی زاویه Q و شیوع ناهنجاریهای اندام تحتانی در ورزشکاران زن نخبه چند رشته ورزشی پرداخت، که آزمودنیهای این پژوهش شامل ۲۵ نفر دو و میدانی کار، ۲۵ نفر بدمینتون باز، ۳۰ نفر هندبالیست و ۳۰ والیبالیست بود ، دامنه سنی آزمودنیها ۱۵ تا ۳۰ سال بود، در این پژوهش زاویه Q با گونیامتر و زانوی ضربدری و پرانتزی با کولیس اندازهگیری شد، و مشخص شد که بیشترین زانوی پرانتزی در دو و میدانی کاران و کمترین مقدار آن در والیبالیستها بود، همچنین بیشترین مقدار زانوی ضربدری در والیبالیستها و کمترین آن در دو و میدانی کاران بود. بیشترین زاویه Q در ورزشکاران هندبال و کمترین مقدار در بدمینتون بازان بود [۱۱].
امامی و همکاران (۱۳۸۶) در تحقیق در زمینه ارتباط زاویهQ با درد قدامی زانو بر روی ۱۰۰ نفر (۴۴مرد،۵۶زن) بیمار دارای اختلالات پاتلوفمورال و ۱۰۰ نفر (۵۰مرد،۵۰زن) به عنوان گروه کنترل با زاویه متوسط Q انجام شد. در این تحقیق آنها بیان کردند که میان زاویه Q دو گروه اختلاف معنیداری وجود دارد. نتایج تحقیق نشان داد که بیماران با درد قدامی زانو زاویه Q بزرگتری به نسبت افراد سالم دارند [۴۹ ].
امینی (۱۳۸۶) در تحقیقی با عنوان راستای غیرطبیعی اندام تحتانی و سابقه آسیبدیدگی زانو به بررسی زانوی پرانتزی، زانوی ضربدری، زاویه Q،طول پا و استخوان ناوی ۲۰ مرد ورزشکار باسابقه آسیبدیدگی و ۲۰ ورزشکار سالم پرداخت. نتایج وی نشان داد میان مقادیر مربوط به اختلالات طول دو پا و افت استخوان ناوی ورزشکاران آسیبدیده و سالم تفاوت معنیداری وجود دارد، و بین مقادیر زانوی ضربدری، زانوی پرانتزی و زاویه Q در دو گروه اختلاف معنیداری وجود ندارد [۲ ].
ساکی (۱۳۸۸) در تحقیقی که بر روی راستای اندام تحتانی و ارتباط آن با آسیب لیگامنت قدامی پرداخت ، در این تحقیق که بر روی ۲۰ زن ورزشکار و ۲۰ زن آسیبدیده انجام شد، نشان داد که بین افت استخوان ناوی، هایپراکستنشن زانو، سستی مفصلی و پیچش درشت نی اختلاف معنیداری در دو گروه وجود دارد. همچنین او بیان نمود بین افت استخوان ناوی، هایپراکستنشن زانو، سستی مفصلی و پیچش استخوان درشت نی و آسیب لیگامنت قدامی ارتباط معنیداری وجود دارد. در نهایت او بیان کرد که ورزشکاران آسیبدیده بین سستی عمومی بدن و افت استخوان ناوی ارتباط پیش بین معنیداری را با آسیب مذکور داشتهاند [۱۴ ].
همچنین قیطاسی و همکاران (۱۳۸۸) به بررسی راستای غیرطبیعی اندام تحتانی و ارتباط آن با آسیب لیگامانی و مینیسک ۷۵ کشتیگیر آزادکار پرداخت. نتایج نشان داد میان بر هم خوردن راستای طبیعی اندام تحتانی با آسیب لیگامانی مفصل زانو ارتباط وجود دارد [۲۲ ].
مطالعات انجامشده در زمینه ارتباط ویژگیهای آنتروپومتریکی با آسیبهای ورزشی
پیتر و زمپر[۹۶] (۱۹۹۷) در تحقیقی بر روی کودکان و نوجوانان تکواندوکار گزارش کردند، که ورزشکاران با وزن سنگینتر بیشتر دچار آسیبدیدگی میشوند [۹۷]. پیتر و برکادس[۹۷] (۱۹۹۷) در یک مطالعه آیندهنگر گزارش کردند که با افزایش وزن آسیبدیدگی در تکواندوکاران جوان افزایش مییابد [۹۶]. باکوس[۹۸] و همکاران (۱۹۹۸) طی تحقیقی آیندهنگر گزارش دادند که جوانان پسر فوتبالیستی که قد آنها از ۱۶۵ سانتیمتر بلندتر است، بیشتر در معرض آسیب میباشند [۳۲ ]. ورال[۹۹] و همکاران (۲۰۰۱) در تحقیقی بر روی فوتبالیستهای لیگ استرالیا، به این نتیجه رسیدند که میانگین سن و وزن افراد آسیبدیده بیشتر از میانگین سن و وزن افراد بدون آسیب و میانگین قد افراد آسیبدیده کمتر از میانگین قد افراد آسیب ندیده است [۱۱۳ ]. ارچارد[۱۰۰] (۲۰۰۱)، در مطالعهای گزارش داد که فوتبالیستهایی که قد آنها از ۱۸۲ سانتیمتر کمتر است، شیوع آسیبهای عضلات چهار سر آنها بیشتر است [۹۵ ]. مالیاراس[۱۰۱] و همکاران (۲۰۰۶)، تأثیر ویژگیهای پیکری را بر روی آسیبهای تاندون کشکک ۱۱۳ والیبالیست مرد و زن بررسی کردند. آنها ارتباط معنیداری را میان آسیبهای کشککی و وزن سنگین تر، شاخص توده بدنی بیشتر، دور کمر و لگن بزرگتر و نسبت کمر به لگن بیشتر در میان والیبالیستهای مرد گزارش دادند اما ارتباط معنیداری را میان ویژگیهای پیکری زنان والیبالیست و آسیب کشککی آنها نیافتند [۸۲ ]. مکلاتچی[۱۰۲] و همکاران (۲۰۰۶) تحقیقی با عنوان بررسی عوامل خطر آسیب روی ۱۶۹ نفر فوتبالیست دبیرستانی انجام دادند. در این تحقیق قد، وزن و سابقه آسیب قبلی ورزشکاران ثبت گردید. ورزشکاران دارای وزن اضافی بیشتر دچار آسیب شده بودند. غمگین (۱۳۸۲) در پژوهش خود با عنوان بررسی ارتباط ناهنجاریهای وضعیتی با برخی از ویژگیهای آنتروپومتریکی در دانشآموزان به این نتیجه رسید که عوامل آنتروپومتریکی مانند طول قد نشسته و طول کف پا نمیتوانند در ایجاد ناهنجاریهای بدنی نقشی داشته باشند. ولی عواملی چون وزن بدن، طول قد ایستاده و طول ارتفاع پایینتنه در ایجاد برخی ناهنجاریهای بدنی دخالت دارند [۱۹]. خوابنما (۱۳۸۸) در تحقیق خود به بررسی رابطه بین ویژگیهای انتروپومتریک و بروز انواع آسیبهای ورزشی در ۳۴ جودوکار مرد نخبه ایران پرداخت. نتایج نشان داد، بین اندازه قطر آرنج و بروز آسیب مفصلی-لیگامانی در مردان جودوکار نخبه رابطه معنیداری وجود دارد. همچنین بین شاخص توده بدن و بروز آسیب پوستی و مفصلی-لیگامانی و نیز بین توده بافت چربی و آسیب مفصلی ارتباط معنیداری وجود دارد [۷]. رفیعی شهرکی (۱۳۸۸) در تحقیقی بر روی کاراتهکاران لیگ برتر به این نتیجه رسید که بین عوامل دموگرافیکی آزمودنیهای مورد مطالعه در تحقیق خود مانند سن، وزن و سطح مهارت و میزان بروز آسیب رابطه معنیداری وجود ندارد [۱۳].
مطالعات انجامشده در زمینه ارتباط ویژگیهای آنتروپومتریکی با ناهنجاری
ون بروم و همکاران (۱۹۹۸) در تحقیق خود گزارش کردند که عامل اصلی که باعث ایجاد کف پای صاف اکتسابی میشود اضافهوزن و اختلال در رباطهای حمایتکننده کف پا میباشد. جروش و همکاران (۱۹۹۸) در تحقیقی تحت عنوان ناهنجاریهای دانشآموزان که بر روی ۳۴۵ دانشآموز آلمانی انجام دادند رابطه معنیداری بین صافی کف پا با قد و وزن به دست نیاوردند.
بوردین و همکاران (۲۰۰۱) در پژوهشی تحت عنوان پای چنگالی و شاخصهای چاقی و اضافهوزن در دانشآموزان ابتدایی با دامنه سنی ۹ تا ۱۰ سال به این نتیجه رسیدند که دانشآموزان دارای اضافهوزن و چاق بیشتر دچار عارضه کف پای صاف میشوند. [۳۵ ]. اوستوکا و همکاران (۲۰۰۳) اظهار داشتند که ارتفاع قوس کف پایی با اضافهوزن ارتباط مستقیم دارد. کایانو (۲۰۰۳) نیز در تحقیقی تحت عنوان بررسی عملکرد دینامیک قوس داخلی پا، با بررسیهای همهجانبه روی عوامل تأثیرگذار بر افزایش و کاهش این قوس، در نهایت به این نتیجه رسید که تغییرات دینامیک قوس داخلی کف پا تحت شرایط پیچیده و با تعامل زیاد بین وزن بدن، ساختار استخوانها، لیگامنت ها و نیروهای عضلات قرار دارد.
کیشالی[۱۰۳] و همکاران (۲۰۰۴) به بررسی میزان زاویهQ میان فوتبالیستها و تکواندوکاران نخبه پرداختند. هدف این پژوهش مشخص کردن زاویهQ پای راست و چپ زنان و مردان فوتبالیست و تکواندوکار در دو حالت ایستاده و خوابیده بود.آزمودنیهای این تحقیق شامل ۶۴ زن ورزشکار و ۱۶ مرد ورزشکار با دامنه سنی ۱۸ سال بود. پژوهشگران دریافتند مقادیر زاویهQ پای راست و چپ در مردان و زنان رابطه معنیداری با قطر کندیل های ران، قطر تکمه بزرگ، وزن بدن، قد و محیط عضلات دارد. علاوه بر این مشخص شد زاویهQ رابطه معنیداری با طول ران و طول درشت نی دارد. از دیگر یافتههای تحقیق این بود که علاوه بر ارتباط میان زاویهQ با طول درشت نی،وزن، قد و طول ران با اختلاف طول پاها نیز ارتباط معنیداری وجود دارد [۷۰ ].
آتاتورک[۱۰۴] (۲۰۰۴) تحقیقی تحت عنوان بررسی ارتباط برخی ابعاد آنتروپومتریک با کف پای صاف و گود که بر روی ۵۱۶ نفر (۲۲۳ مرد و ۲۶۳ زن ) با دامنه سنی ۱۸ تا ۸۳ سال که در آنکارا زندگی میکردند انجام داد. نتایج نشان داد ارتباط معنیداری بین کف پای صاف و گود با وزن، قد، طول کف پا و عرض متاتارسال وجود ندارد و تنها بین عرض پاشنه با کف پای صاف ارتباط معنیداری مشاهده شد [۳۱]. دشت نورد (۱۳۶۹) در پژوهشی تحت عنوان بررسی آناتومیکال و بیومکانیکال قوسهای کف پا با تحقیق بر روی ۲۱۷ نفر (۱۴۸ زن و ۶۹ مرد) به این نتیجه رسید که وضعیت کف پا با وزن رابطه مستقیم دارد و هر چه وزن بیشتر باشد شیوع ناهنجاری کف پای صاف بیشتر است. هنری (۱۳۷۲) در پژوهشی با عنوان بررسی ناهنجاریهای وضعیتی دانشآموزان ورزشکار پسر سراسر کشور به این نتیجه رسید که بین قد با لوردوز گردنی و کف پای صاف ارتباط معنیداری وجود دارد. وی همچنین بیان کرد بین وزن و کف پای صاف هم ارتباط معنیداری وجود دارد [۲۸]. نجف زاده (۱۳۷۶) در پژوهشی با عنوان ناهنجاریهای استخوانبندی دانشآموزان پسر به این نتیجه رسید که بین قد و زانوی پرانتزی ارتباط معنیداری وجود دارد. او همچنین بین تیپ بدنی و زانوی پرانتزی، زانوی ضربدری و کف پای صاف هم ارتباط معنیداری مشاهده کرد. [۲۷]. ایران دوست (۱۳۷۷) در پژوهشی تحت عنوان بررسی وضعیت قامت دانشآموزان دختر و پسر استان قزوین به این نتیجه رسید که بین وزن با ناهنجاری زانوی ضربدری در هر دو گروه ارتباط معنیداری وجود دارد.بین قد با ناهنجاری زانوی پرانتزی در پسران ارتباط معنیداری وجود دارد. وی همچنین بین قد و زانوی ضربدری در دختران ارتباط معنیداری مشاهده کرد [۳]. غمگین (۱۳۸۲) در پژوهش خود با عنوان بررسی ارتباط ناهنجاریهای وضعیتی با برخی از ویژگیهای آنتروپومتریکی در دانشآموزان به این نتیجه رسید که بین وزن بدن با ناهنجاری زانوی ضربدری و کف پای صاف ارتباط معنیداری وجود دارد. همچنین بین طول قد و طول اندام تحتانی با زانوی پرانتزی ارتباط معنی وجود دارد. [۱۹].
جمعبندی
با نگاهی به تحقیقات گذشته و نتایج حاصل از آنها پی میبریم که بیشتر تحقیقات در زمینه ارتباط ناهنجاری با آسیب در رشتههای ورزشی مختلف صورت گرفته است و کمتر به ارتباط ابعاد آنتروپومتریک با آسیب و یا ارتباط ناهنجاری با ابعاد آنتروپومتریک پرداخته شده است. و تحقیقات صورت گرفته به ویژه در داخل کمتر به رشته دو و میدانی توجه کردهاند و تحقیقات صورت گرفته در خارج از کشور هم اکثراً به ارتباط ناهنجاریهای اندام تحتانی با آسیب اشارهکردهاند و کمتر موردی پیدا میشود که نوع آسیب را گزارش کرده باشد و صرفاً به ارتباط ناهنجاری با آسیب به طور کلی اشارهکردهاند که هدف پژوهش حاضر اشاره دقیقتر ارتباط ناهنجاری با تکتک آسیبهای شایع دوندگان میباشد. از سوی دیگر در اکثر تحقیقات صورت گرفته در زمینه ارتباط ابعاد آنتروپومتریک با آسیب فقط سن، وزن و قد به عنوان ابعاد آنتروپومتریک در نظر گرفته شده است و کمتر توجهی به سایر ابعاد آنتروپومتریک مثل طول و عرض اجزای تشکیلدهنده اندام تحتانی شده است تا ارتباط آنها را با آسیب و ناهنجاری اندام تحتانی بسنجند که دیگر هدف پژوهش حاضر سنجش این ارتباط خواهد بود.
فصل سوم
روششناسی پژوهش
فصل سوم: روش شناسی پژوهش
مقدمه
در این فصل،پژوهشگر به توصیف روش پژوهشی میپردازد و موضوعاتی همچون جامعه و نمونه آماری، روش انجام پژوهش، نحوه گردآوری اطلاعات، ابزار و وسایل اندازهگیری، روشهای اندازهگیری متغیرها و روشهای آماری مورد بحث و بررسی قرار میگیرند.
طرح پژوهش
پژوهش حاضر از نوع تحقیقات همبستگی بوده که دادههای آن به صورت میدانی و اندازهگیریهای کمی جمع آوری شده است. برای جمع آوری آسیب های ورزشی از روش گذشته نگر[۱۰۵] و به صورت مقطعی در یک بازه زمانی دو ساله استفاده شده است.
جامعه و نمونه آماری پژوهش
جامعه آماری این پژوهش را تمامی دوندگان مرد شرکتکننده در مسابقات دو و میدانی آغاز فصل کشور در سال ۹۳ تشکیل میدادند که ۶۰ نفر از آنها که در رشتههای سرعت(۳۰نفر) ، نیمه استقامت(۱۵ نفر) و استقامت(۱۵ نفر) فعالیت داشتند به عنوان نمونه انتخاب شدند.
پروتکل: