است. معلولیتهای ذهنی یا علل درونی دارند یا بیرونی، علل درونی عمدتاً وراثتی یا زیستی هستند. سندرم داون از جمله مهمترین موارد از این دسته است. علل بیرونی، معلولیتهای ناشی از مواردی همچون مسمومیتها، عفونتها، تصادفات و دیگر عوامل ایرادکننده صدمات به مغز هستند. البته صدمات ناشی از زایمانهای زودرس و یا سخت که گاه موجب ایراد صدماتی به مغز نوزاد میگردد، نیز از عوامل بیرونی میباشند.
کندذهنی و کمتوانی ذهنی از فردی به فرد دیگر متفاوت است. درست همانگونه که میزان استعداد در افراد معمولی چنین است. کندذهنیها و عقبماندگیهای ناشی از عواملی هم چون مسمومیت و یا عوامل اجتماعی و یا سوءتغذیه و یا عفونتها ممکن است درمان گردند. اینگونه صدمات ذهنی قابل بازگشت هستند. البته درمان علل درونی بسیار مشکلتر است، زیرا که صدمات مغزی در این موارد نوعاً برگشتناپذیرند. بنابراین، در حالی که در گروه عوامل بیرونی، بیشتر، مسئله درمان مطمحنظر است، در مورد دوم، مسئله معلولیت مطرح است»[۲۵]
باید بین معلولیت جسمی و معلولیت ذهنی تفکیک کرد و بین معلولان ذهنی که عوامل درونی و وراثتی در معلولیت آنها دخیل است و نیاز به مراقبت دارند و معلولان ذهنی که عوامل بیرونی در معلولیت آنها دخیل است و امکان درمان آنها وجود دارد، تفکیک قائل شد. هم چنین معلولیت ذهنی را از بیماری روانی هم باید به وضوح جدا کرد. بیماریهای روانی از حیث تنوع بیماریها و هم به لحاظ تعداد مبتلایان، قابل تأمل جدی هستند، لکن به لحاظ فنی و تخصصی از معلولان ذهنی تفکیک میگردند، گرچه برخی بیماران روانی ممکن است در نهایت در تعریف موسع معلولان قرار گیرند.
در بین معلولان ذهنی، نیز باید مراتب مختلف معلولیت تفاوت گذاشت. از آنجا که فعالیتها و اعمال حقوقی و غیرحقوقی افراد، متنوع و مراتب و درجات کمتوانیهای ذهنی در استیفای حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، با آنها رفتاری یکسان داشت.
بند اول- انواع معلولیتها
معلولیتها بر حسب امکانات بازتوانی و ترمیمی و نتایج اجتماعی اقتصادی آنها به طور کلی در سه گروه عمده زیر طبقهبندی میشوند که هر کدام از این گروهها شامل معلولیتهای متعدد و متنوع میباشند:
۱- معلولیتهای جسمی: شامل انواع معلولیتهای دستگاه حرکتی و اعصاب و معلولیتهای احشایی که شامل معلولیتهای قلبی عروقی تنفسی کلیوی وغیره میباشند.
۲- معلولیت ذهنی(حسی): معلولیتهای حواسی که به ویژه شامل معلولیتهای بینایی و شنوایی هستند.
۳- معلولیت اجتماعی: که شامل معلولیتهای روانی که معمولا در خردسالان و بزرگسالان به طور جداگانه بررسی میشوند.
معلولیتهای جسمی
معلولیتهای جسمی شامل موارد زیر میباشد که هر کدام به شکل مختص نیز تشریح شده است.
۱- معلولیتهای حواسی: مانند نابینایی و ناشنوایی.
۲- معلولیتهای حرکتی: شامل انواع نقص عضوها، ضایعات نخاعی و ناهنجاریهای مربوط به اسکلت و عضلات.
۳- معلولیت احشای داخلی: شامل ناهنجاریهای قلبی – عروقی، تنفسی، کلیوی و غیره[۲۶].
معلولیت ذهنی(حسی)
این معلولیتها، شامل عقبماندگی ذهنی و روانی میباشند که بیشتر در مورد میزان درک از دنیای واقعی مورد بحث قرارمی گیرد که در دو بخش زیر قرار میگیرند.
۱- عقبماندگی ذهنی
۲- بیماری روانی
معلولان عقبافتاده، اغلب میتوانند به گروههای مختلف تقسیم شوند که طی آن نیز دارای بار حقوقی متفاوت میباشند. از آن جمله میتوان به معلولان با اختلالات یادگیری اشاره کرد، اینگونه معلولان اغلب در میان بزهکاران بیشتر مشاهده میشوند، زیرا نتایج تحقیقات مختلف نشاندهنده این مسئله میباشد که میزان بزهکاری در میان معلولان با اختلالات یادگیری، به دلیل ناتوانی در یادگیری مهارتهای اجتماعی و جدید، بیشتر از تعداد آنها در میان گروههای دیگر میباشد و به عبارتی، اکثر بزهکاران و معلولان اجتماعی جزء این گروه محسوب میشوند، زیرا آنها هیچ اختلال جسمی ندارند، اما ضریب هوشی متوسط آنها از بقیه کمتر میباشد[۲۷].
معلولیت اجتماعی
این معلولان شامل کسانی میشوند که از دو نوع معلول قبلی متفاوت است یعنی نه نقص در اعضای جسمی آنهاست و نه اختلال در حواس پنجگانه که تاثیرات سوء را در آنها بوجود بیاورد، با وجود این، این گروه رفتارهای ناسازگارانهای با دیگر افراد جامعه دارند که آنها را متمایز میکند.
براساس مطالعات آسیبشناسی اجتماعی کسانی که از حقوق خویش محروم باشند هنجارشکن و قانون شکن بار میآیند که نوع رفتارهای متمایز از سایر انسانهای عادی دارند مثلا یک دزد حتما در کودکی از حق آموزش محروم بوده و درست تربیت نشده است و از سوی دیگر، بسیاری از دزدها یا هنجارشکنهای اجتماعی دلیل کار خود را فقر اقتصادی، وجود بیکاری و سایرعوامل ارزیابی میکنند. زمانی که از طرف دولت و یا مراکز مرتبط توجهی به این قشر صورت نمیگیرد، تنها راهی که انتخاب میکنند هنجارشکنی است تا مورد توجه دولت قرار گیرند و تا دولت در مورد آنها تدابیر سنجیده اتخاذ و از آنها مراقبت نمایند. آسیبشناسان اجتماعی این نوع معلولان را چنین تعریف کردهاند: «این نوع معلولیت به افرادی اطلاق میشود که در نتیجه نابسامانیهای اجتماعی، اقتصادی، ناهنجاریهای فرهنگی – تربیتی و وضع نامساعد خانوادگی دچار انواع انحرافات رفتاری و اخلاقی شده باشند. رفتار انحرافی انسان به مفهوم رفتاری است که به طریقی با انتظارهای رفتاری مشترک یک گروه خاص سازگاری ندارد و دیگر اعضای جامعه آن را ناپسند و یا نادرست میدانند. درواقع هر جامعه از اعضای خود انتظار دارد از ارزشها و هنجارها تبعیت کنند، اما همواره عدهای پیدا میشوند که پارهای از این ارزشها و هنجارها را رعایت نمیکنند. جامعه افرادی را که هماهنگ و همساز با ارزشها و هنجارها باشند سازگار یا همنوا یا بهنجار و اشخاصی را که بر خلاف آنها عمل میکنند ناسازگار یا ناهمنوا یا نابهنجار میخواند.
از میان افراد نابهنجار کسی که رفتارش زودگذر نباشد و مدت زیادی دوام بیاورد، کجرو یا منحرف است و رفتار او را کجروی اجتماعی یا انحراف اجتماعی میخوانند و این انحرافات اجتماعی از دیدگاه آسیبشناسی اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است: «انحرافات اجتماعی واکنشی در برابر فشارها و واکنشی در قبال کمبودها و ناسازگاریهای اجتماعی میباشد»[۲۸]
از نظر آسیبشناسی اجتماعی، شرایط و موقعیتهایی نظیر فقر، اعتیاد، خودکشی، فحشا، روانپریشی و نظایر آن به عنوان رفتارهای کجرو یا منحرف به شمار میروند، زیرا مغایر با رفتار طبیعی یا در تضاد با رفتارهای بهنجار و مورد قبول اجتماعی هستند.
آسیبشناسان اجتماعی از دو زاویه به مسئله انحرافات اجتماعی نگاه میکنند نخست، عوارض و بیماریهای معینی در جامعه وجود دارد که باید در سطح اجتماعی (کلان) مورد بررسی قرار گیرد، ثانیا در هر جامعهای افراد مشخصی بیمار و ناسازگار هستند که باید در سطح فردی (خرد) بررسی شوند.
به بیان دیگر معلولان اجتماعی به کسانی اطلاق میشود که در نتیجه نابسامانیهای اجتماعی، اقتصادی، ناهنجاریهای فرهنگی – تربیتی و وضع نامساعد خانوادگی دچار انواع انحرافات رفتاری و اخلاقی شده باشند[۲۹]. مهمترین گروههای معلولان اجتماعی شامل موارد زیر میباشد:
۱ – کودکان آسیبدیده شامل کودکان بیسرپرست، کودکان خیابانی، کودکان فراری و کودکان بزهکار
۲ – معتادین
۳ – محکومین درازمدت زندانها
۴ – متکدیان
۵ – روسپیان (زنان ویژه)[۳۰]
جامعهشناسان به خاطرنبود نظم اجتماعی وعلل بروزناهنجاری ازطرف معلولان اجتماعی معتقد به این نظریه هستند، «نابهنجاری و کجروی اجتماعی را محصول توسعه اجتماعی نابرابر و نیز نابرابری حقوقی و تغییرات و تحولات و تضادهای شدید و حاد اجتماعی میدانند که بر رفتار افراد جامعه تاثیر میگذارد»[۳۱]
در نظریه فوق، نظم اجتماعی وقتی حاصل میشود که افراد جامعه به اجماع و توافقی در ارزشها، هنجارها و اصول معین و در عین حال بنیادی و اساسی نایل آیند و همه به عنوان اعضای مشترک ازحقوق بشریشان برخوردار شوند و بینظمی اجتماعی معلول از بین رفتن و فقدان چنین اجماعی در هنجارها و ارزشهاست.
معلولان جسمی معمولا یکی از اعضای بدنشان نقص دارد و این عارضه باعث میشود که افراد نتوانند بدرستی کارهای روزمره را مانند دیگران انجام دهند و این مشکلی است که این افراد همیشه با آن دست و پنجه نرم میکنند و سبب تناقض در رفتارهای آنها نیز میگردد و این مشکل قابل حل است اگر ما بتوانیم به این قشرآسیبدیده امکانات لازم زندگی را فراهم نماییم، میتوانیم آنها را توانمند بسازیم و در جامعه به عنوان یک نیروی توانمند بکار بگیریم. بنابراین، ما باید توجه جدی به این قشرداشته باشیم و امکانات لازم آموزشی برای زندگی مناسب اجتماعی فراهم کنیم و آنها را در فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی سهیم بسازیم، درغیراین صورت جامعه در کل معلول خواهد بود، چون این گروه بخش از جامعه را تشکیل میدهد و ما باید به عنوان یک عضو جامعه به آن بنگیریم[۳۲].
بند دوم- تعاریف مرتبط با معلولیت
معلولیت به عنوان یک مفهوم، در دستهبندی افراد جامعه میباشد، افراد معلول به واسطه اینکه دارای ویژگیها و نیازهای خاصی میباشند. بنابراین، جنبههای جدیدی در رابطه با حقوق، احتیاجات و دستهبندیهای آنها بوجود آمده است و با توجه به ملزومات پژوهش برخی از مفاهیم مرتبط با افراد معلول نیز در این گفتار آورده شده است که در ادامه مورد بحث قرار گرفتهاند.
توانبخشی
توانبخشی به روندی اشاره دارد که هدف آن قادر ساختن فرد معلول برای دستیابی و حفظ حداکثر سطح عملکرد فیزیکی، حسی، ذهنی، روانشناسی و اجتماعی است. توانبخشی اسباب تغییر زندگی افراد معلول را به سوی یک زندگی مستقلتر فراهم میکند.
برابر سازی فرصتها
روندی است که در طی آن نظامهای عمومی جامعه همانند محیط فیزیکی که مسکن و حمل و نقل، خدمات اجتماعی و بهداشتی – تحصیل و فرصتهای شغلی، زندگی اجتماعی و فرهنگی، از جمله ورزش و امکانات تفریحی در دسترس همه باشد. این کار به معنی برداشتن موانع از سر راه مشارکت همه معلولان در همه این زمینهها نیز میباشد تا بدین وسیله بتوانیم به آن سطح از کیفیت زندگی برسیم که دیگران بدان رسیدهاند.
توانبخشی مبتنی بر جامعه
توانبخشی مبتنی بر جامعه[۳۳] راهبردی است در درون برنامه توسعه همه جانبه جامعه در جهت توانبخشی، کاهش فقر برابری فرصتها و تلفیق اجتماعی افراد کم توان ، توانبخشی مبتنی بر جامعه از طریق تلاشهای مشترک افراد کم توان و خانواده آنها، سازمانهای افراد کم توان، جامعه و سایر موسسات خدمات رسانی دولتی، غیر دولتی، آموزشی، شغلی، اجتماعی و. .. اجرا میشود[۳۴].
خشونت
این واژه از چنان تنوع و تعدد معنایی برخوردار است که به ما امکان ارائه تعریف جامع و مانع را نمیدهد. خشونت معادل واژه انگلیسی Violence است که گاهی اوقات Vil تلفظ میشود اسمی مفرد است که در انگلیسی قرون وسطی و فرانسه قدیم و لاتین به آن Violentia اطلاق میشد[۳۵].
اهلیت جزائی
[ توانایی] و قابلیت شخص برای تحمل تبعات جزائی را اهلیت جزائی مینامند.[۳۶]
مسئولیت کیفری
مسئولیت در معنای عام عبارت است از تعهد فرد برای پاسخگویی به نتایج اعمال خود و مسئولیت در معنای خاص آن همان مسئولیت کیفری است که علاوه بر پاسخگویی، جنبه پاسخپذیری فرد را نیز شامل میشود[۳۷].
فرایند دادرسی
مجموعه اقداماتی که به منظور پیدا کردن یک راهحل قضایی به کار میرود، دادرسی به مفهوم اخص میگویند.[۳۸] دادرسی در برخی موارد به مفهوم دعوا یعنی اختلافی که به دادگاه برده میشود، به کار میرود.[۳۹] به عبارت دیگر، مجموعه اقدامات دادگاه در بررسی دعوا و استماع اظهارات و مدافعات و ملاحظهی لوایح طرفین و رسیدگی به دلایل و مستندات آنان و نیز انجام تحقیقات لازم به منظور مهیا کردن پروندهای برای صدور رأی و قطع و فصل دعوا را دادرسی یا محاکمه گویند[۴۰].
دانلود مطالب پایان نامه ها با موضوع حمایت حقوقی و قضائی از معلولان در نظام حقوقی ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین