رهبری معنوی
براون و تروینو[۱۸۵]
۲۰۰۶
تأکید بر ارزش ها، عقاید و رفتارهای افراد و دادن انگیزه به آنها؛ تعهد و بقای معنوی، تصمیم گیری مشترک، صداقت و راستگویی، اعتماد متقابل بین رهبر و پیروان و توجه به نتایج کار.
جهان بینی رهبری
وکسلر[۱۸۶]
۲۰۰۶
جهان بینی تنظیمی
تأکید بر رهبری بروکراتیک و حفظ وضع موجود، رواج نظام سلسله مراتبی، وفادار ماندن به نظام، مقاومت در برابر تغییر، احترام به سنت ها و رسوم گذشته
جهان بینی کارآفرینی
تأکید بر رهبری فرصت طلب، نتیجه محور بودن، ارزیابی زیردستان بر اساس نتایج کارکردی، استفاده از تجارب گذشته، توجه و امتیاز دادن به رقابت
جهان بینی اجتماعی
تأکید بر رهبری مشارکتی و انجام فعالیتها به صورت گروهی، پذیرش تغییر از سوی افراد، احترام به نظرات اعضای گروه، محترم شمردن ارزشها و فرهنگ مشترک افراد
جهان بینی شبکه ای
تأکید بر رهبری دانش، تأکید بر توانمند سازی، زیر دستان، توجه ویژه به شایسته سالاری، تأکید بر نوآوری و خلاقیت.
منبع: ترکزاده و جعفری، ۱۳۹۱، صص ۹۷-۹۸
۲-۴-۳-۴- سبک های رهبری
توجه به رهبری به عنوان یک طبقه بندی رفتاری توجهات را به سمت اهمیت سبکهای رهبری معطوف نمود. سبک رهبری روشی است که رهبر بوسیله آن کارکردهای رهبری را به انجام میرساند و روشی است که به طور کلی مدیریت رفتاری را نسبت به اعضای گروه در پیش میگیرد. ابعاد بسیاری برای رهبری و سبکهای بسیاری برای رهبری میتوان بیان نمود. ولی سبک رهبری مدیریت نسبت به افراد زیر دست را میتوان به عنوان سه دسته طبقه بندی نمود (مولینز،۲۰۰۲)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
سبک اقتداری: زمانی به کار میرود که تمرکز قدرت با مدیریت است و تمامی کارها در گروه به مدیر ختم میشود.وی به تنهایی برای تشخیص سیاست، رویه های رسیدن به اهداف سازمانی، وظایف کاری و روابط، کنترل، پاداش و تنبیه تصمیم گیری میکند.
سبک دموکراتیک: زمانی است که تمرکز قدرت بیشتر با گروه است و تعاملات بیشتری درون گروه وجود دارد. کارکردهای رهبری بین اعضای گروه تقسیم میشود و مدیریت یک بخش از گروه تلقی میشود.اعضای گروه حرف بیشتری برای تصمیم گیری، تشخیص سیاست، کاربرد سیستمها و رویه ها دارند.
سبک لس-فر: زمانی است که مدیریت مشاهده میکند که افراد گروه به تنهایی خوب کار میکنند. مدیریت آگاهانه تصمیم میگیرد که تمرکز قدرت را به اعضا انتقال دهد. به آنها آزادی عمل دهد تا آنچه که فکر میکنند بهتریت است انجام دهند و خود دخالتی نمیکند ولی همواره در صورت نیاز به کمک آماده است.
۲-۴-۳-۵- نقش رهبری در رفتار
با توجه به آنچه بیان گردید، از نقطه نظر سازمانی رهبری دارای اهمیت حیاتی است. زیرا رهبری نفوذ قدرتمندی بر رفتار فرد و گروه دارد. علاوه بر این، دلیل دیگر اهمیت رهبری آن است که رهبری کوششهای گروه را در جهت هدفی هدایت میکند که هدف مورد نظر او نیز میباشد و این ممکن است با هدف سازمانی هماهنگ بوده یا نباشد (مورهد و گریفین، ۲۰۱۰). از طرف دیگر رهبری تأثیر چشمگیری بر روی عملکرد دارد (لوتانز، ۱۹۹۲). به این صورت که رهبران برای رسیدن به اهداف سازمانی دو وظیفه مهم دارند. اول اینکه آنچه که سازمان باید آنرا تحقق بخشد را مشخص کند و دوم اینکه محیطی را فراهم آورند که در آن کارکنان بتوانند نیازهای کاری را شناسایی کنند و کار را انجام دهند و به این ترتیب بر رفتار و عملکرد افراد درون سازمان تأثیرگذارمیباشند (ویس،۲۰۰۱).
۲-۴-۴- ارتباطات
ارتباطات یکی از پویایی های رفتار سازمانی است که اغلب مورد بحث قرار میگیرد، ولی هنوز به درستی درکی از آن وجود ندارد. ارتباطات خون جاری در شریان تمامی سازمانهاست و فرایندی است که افراد، گروه ها و سازمان را بهم مرتبط میسازد (کیتون، ۲۰۱۱؛ لاننبرگ و اورنستین، ۲۰۱۲). ارتباط بین اعضای سازمان در داخل و بین آنها و مشتریان و ذینفعان در خارج از سازمان اطلاعات حیاتی برای سازمان فراهم میآورد و این اطلاعات در درون یک سازمان به حرکت در میآید و مبادله میشود. این تبادل اطلاعات در سازمان از طریق ساختارهای رسمی و غیر رسمی جریان یافته و به صورت عمودی، افقی و جانبی به حرکت در میآید.
۲-۴-۴-۱- تعاریف موجود در باب ارتباطات
اغلب تعاریف مربوط به ارتباطات که در ادبیات رفتار سازمانی مورد استفاده قرار میگیرند، بر روی استفاده از علائم برای انتقال مفاهیم و اطلاعات تأکید دارند (لوتانز، ۱۹۹۲). ارتباطات سازمانی فرایندی است که توسط آن معنا را در اذهان افراد دیگر توسط پیامهای کلامی و غیر کلامی ایجاد کرده و این مسئله در محتوا و متن رسمی سازمانی اتفاق میافتد (مک کراسکی و مک کراسکی، ۲۰۰۵). به طور حتم ارتباطات ورودیها را از محیط وارد سازمان کرده و خروجی ها را از سازمان به محیط هدایت میکند (لاننبرگ و اورنستین، ۲۰۱۲).
۲-۴-۴-۲- کارکردهای ارتباطات در سازمان
در سازمان و در گروه، ارتباطات چهار نقش عمده ایفا میکند: کنترل، ایجاد انگیزش، ابراز احساسات و اطلاعات (اسکات و میشل، ۱۹۷۶؛ رابینز، ۱۳۷۸، رابینز و جاج، ۲۰۰۸) که نمایانگر اهمیت آن در رفتار گروه در سازمان میباشد. در زیر به آنها اشاره میشود:
کنترل: ارتباطات در کنترل رفتار اعضای سازمان مؤثرند. به این ترتیب که سازمانها دارای ساسله مراتب و خطوط راهنمایی هستند که کارمندان را موظف به تعقیب آنها میکنند. زمانی که کارمندان ملزم باشند موارد مربوط به کار را به رئیس اطلاع دهند یا از توضیحات مربوط به کار تبعیت کنند یا با سیاستهای سازمانی موافق و همساز باشند در تمامی این موارد ارتباطات نقش اساسی دارد.
انگیزش: ارتباطات با شفاف سازی آنچه افراد باید انجام دهند و خوب انجام دادن آنها عملکرد را بهبود بخشیده و در آنها ایجاد انگیزه میکند.
بیان احساسات: برای بسیاری از افراد گروه کاری یک منبع اساسی برای تعامل اجتماعی است. با ارتباطاتی که در بین اعضای یک گروه اتفاق میافتدافراد احساسات خود از قبیل رضایت و ناامیدی را میتوانند بروز دهند.
اطلاعات: ارتباطات روند تصمیم گیری را سهولت میبخشد. زیرا اطلاعات مورد نیازی را که افراد و گروه ها برای تصمیم گیری به آن نیازمندند را مهیا میکند.
۲-۴-۴-۳- کانالها و جهت های ارتباطی در سازمان
به زعم لاننبرگ و اورنستین( ۲۰۱۲)غنیترین آنها کانالهای ارتباط رو در رو و بعد از آن تلفن، ابزار الکترونیکی، ایمیل و نامه های نوشتاری است. به علاوه از تابلوی اعلانات و یادداشتها نیز استفاده میشود. زمانی که پیغامها سرباز و پیچیده تر میشوند کانالهای ارتباطی قوی تری مورد نیاز هستند. امروزه بیشتر از پیش تکنولوژی رایانه ای نقش مهمی در چگونگی تقسیم اطلاعات و استفاده از آن در سازمان بازی میکند. ولی به طور کلی اطلاعات در سازمان از طریق کانالهای رسمی و غیر رسمی تبادل میشوند.کانالهای رسمی زنجیره فرمان را که توسط سازمان و سلسله مراتب قدرت بنا شده است، دنبال میکند.ولی اغلب شبکه ارتباطات از طریق کانالهای غیر رسمی شکل میگیرد که از سلسله مراتب اقتدار و اختیار پیروی نمیکنند.