داشبوردهای مدیریتی و ارتباط آن با هوش تجاری
روشهای مختلفی برای اتصال تصمیمسازی به عملکرد سازمان وجود دارد. برای مثال در صنایع تولیدی تصمیمات بر بهینهسازی تخصیص منابع تمرکز دارد. اما از دیدگاه تصمیمسازان، ابزارهای مجازی سازی مانند داشبوردها و کارتهای امتیاز، مسیر سودمندی برای مشاهده داده و اطلاعات است. نتایج قابل نمایش شامل، پارامترهای منفرد، آنالیز گرافیکی روندها، سنجش ظرفیت، نقشههای گرافیکی، درصد اشتراک، چراغهای توقف و مقایسه واریانس است. طراحی واسطهای کاربری از نوع داشبورد اجازه نمایش روابط پیچیده و پارامترهای عملکردی را میدهد به گونهای که برای مدیران بحران به سادگی قابل درک و قابل هضم باشد. به این ترتیب دادههایی که توسط سیستمهای هوش تجاری و با تکنیکهای مختلف از جمله دادهکاوی، استخراج شدهاند با کمک واسطهای کاربری داشبورد گونه و با کمک گزارشات گرافیکی نمایش دادهخواهند شد.
شکل ۲-۶ ساختاری را نشان میدهد که در آن داشبورد با فرایند تصمیمسازی هماهنگ شده است.
شکل ۲-۶ : ساختار رابط کاربری داشبورد
همان گونه که از شکل فوق پیداست، داشبورد ادغام انبار دادهها و مدل های تحلیلی را مستقیما به فرایند تصمیم گیری تبدیل می کند. این یک فرایند مدام است که بر اساس اسکن مدام محیط و بازخورد پارامترهای عملکرد کنونی انجام میگیرد.
ویژگی سازمانهای کوچک و متوسط
از نگاه مجامع بین المللی و موسسات مختلف جهانی همچون بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، بنگاههای کوچک و متوسط نقش تعیین کنندهای در ایجاد اشتغال، شکوفایی و رونق اقتصاد جوامع دارند به طوری که کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه، با در پیش گرفتن سیاستهای منسجم و هماهنگ در این زمینه توانستهاند گامهای بزرگی را در کاهش بحرانهای اقتصادی، اجتماعی که بیکاری عمدهترین آنها به شمار میآید بردارند. عمدهترین دلایل تاسیس بنگاههای کوچک و متوسط عبارتاند از:
خصوصی سازی مجتمعهای صنعتی بزرگ
امکانات توسعه فردی
استقلال
افزایش بهره وری
همچنین شناسائی خلاءهای موجود در بازار، مشتری گرائی، اهمیت به کیفیت کالا و خدمات (مدیریت کیفی)، سازماندهی کاری مناسب، استفاده از نیروی کار ماهر و حضور اینترنتی را میتوان از جمله عوامل موثر درموفقیت شرکتهای کوچک و متوسط دانست. مشخصات بنگاههای کوچک و متوسط :
در مقابل تغییرات بازار و محیط انعطاف پذیرند.
فعالیتها و ابتکار عمل افراد در این بنگاهها سریعاً به نتیجه میرسد.
سرمایه اولیه مورد نیاز این بنگاهها محدود است.
کارایی سرمایه در این بنگاهها بالاست .
این شرکتها محرک اصلی تحقق کارآفرینی هستند.
باتوجه به اهمیت و نقش بنگاههای کوچک و متوسط در رشد اقتصادی و توسعه صادرات،دولتها میبایست در تصمیمگیری و سیاستگزاری، فعالیتهای هدفمندی را پیگیری نمایند. چالشهای بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسط در ایران:
پراکندگی موضوعی و تنوع فعالیتهای واحدهای کوچک
تنوع نهادها و دستگاههای موظف به حمایت از بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسط در وزارتخانهها یا سازمانهای گوناگون، امکان بهره مندی این واحدها از حمایت دولت را به حداقل رسانده و برنامهریزی کلان دولت برای توسعه صنایع کوچک از یک طرف و مشکلات و معضلاتی که این صنایع با آن رو به رو هستند از طرف دیگر، پتانسیل سرمایه گذاری در این بخش را پیچیده ساخته است.
آسیب پذیری آنها در مقابل نوسانات اقتصادی ( به جهت آنکه استراتژی صنعتی منطبق بر توسعه صنایع کوچک و متوسط، بستر مناسبی برای توسعه فعالیتهای این واحدها فراهم ننموده است) همچنین علاقهمندی دولت در ورود به تمامی امور اقتصادی و مهمتر از آن رقابت با بخشهای تعاونی یا خصوصی محدودیت واحدهای کوچک یا متوسط را دو چندان ساخته است.
کمبود نقدینگی به عنوان چالش اساسی بسیاری از صنایع کوچک و متوسط کشور
نقش بنگاههای اقتصادی کوچک در توسعه اقتصادی
نقش بنگاههای اقتصادی کوچک در توسعه اقتصادی را میتوان در محورهای زیر خلاصه کرد :
تشکیل سرمایه:
سرمایه گذاری عامل اصلی افزایش تولید و توسعه اقتصادی است و سهم بنگاههای اقتصادی کوچک به دلیل آنکه بیش از هر بخش دیگری ، توانایی جذب سرمایههای محدود و پراکنده موجود در جامعه و هدایت آنها به سمت فعالیتهای تولیدی و صنعتی کشور را دارند بسیار حائز اهمیت است . بخش عمده ای از سرمایه ای که در بنگاههای اقتصادی کوچک به کار میرود، اکثراَ از ثروت صاحب موسسه ، فامیل ، دوستان و بستگان وی تشکیل میگردد. بنابراین بنگاههای اقتصادی کوچک عامل مهمی در تبدیل پس اندازهای راکد جامعه به سرمایههای مولد به شمار میرود.
اشتغال زایی :
بنگاههای اقتصادی کوچک ، بیشترین قابلیت را برای ایجاد اشتغال مولد و سازنده و هدایت قشر جوان جامعه به سوی فعالیتهای تولیدی دارا میباشند. آمار کارگاههای صنعتی کشور در طی سالهای ۱۳۷۶- ۱۳۶۷ نشان میدهد که سهم بنگاههای اقتصادی کوچک از کل اشتغال صنعتی همواره بیش از ۶۰% بوده و به این معنی است که اشتغالی که بنگاههای اقتصادی کوچک ایجاد کردهاند، همواره بیشتر از صنایع بزرگ( که بخش اعظم تسهیلات اعطائی بانکها را به خود اختصاص میدهند) بوده است.
پرورش مدیران و کارفرمایان کارآمد:
بنگاههای اقتصادی کوچک بهترین بستر برای تربیت مدیران و نیروهای انسانی متخصص و کارآمد مورد نیاز صنایع بزرگ میباشند. مدیران در این واحدها قدرت ریسک پذیری ، انعطاف پذیری ، برخورد با مشکلات و بسیاری از فنون مدیریت را فرا گرفته و روحیه کارآفرینی و نوآوری در آنها ایجاد میگردد به همین دلیل بنگاههای اقتصادی کوچک را ” دانشگاه علمی مدیران ” معرفی کردهاند.
ایجاد محیط مناسب برای خلاقیت و نوآوری :
بنگاههای اقتصادی کوچک جوانان فعال ، پر انرژی ، دارای روحیه خلاق و ریسک پذیر را وارد صحنههای رقابت و تولید نموده و به کمک آنها بیشترین خلاقیت و نوآوریهای صنعتی و تحقیقات کاربردی را در جهت تنوع بخشیدن به تولیدات و حضور بیشتر در بازارهای جهانی از خود به ثبت رساندهاند.
تمرکز زدایی و کمک به توسعه اقتصادی مناطق روستایی:
بنگاههای اقتصادی کوچک در مناطق روستایی نه تنها از مهاجرت به شهرها جلوگیری و مانع بروز مشکلاتی از قبیل ترافیک ، تامین مسکن و افزایش مخارج عمرانی جلوگیری میکند. همچنینن به واسطه پایین تر بودن سطح دستمزد در روستاها، هزینههای تولید نیز کاهش مییابد.
پیوند حلقههای مفقوده تولید: در بخش بنگاههای اقتصادی زود بازده و دیر بازده
بنگاههای اقتصادی کوچک حلقههای ارتباطی بین مصرف کنندگان محصولات تولیدی و صنایع بزرگ میباشند. به این معنی که این بنگاهها از طریق پیمانکاری و با تولید قطعات نیمه ساخته مورد نیاز صنایع بزرگ ، این امکان را به برنامه ریزان صنایع بزرگ میدهند تا بتوانند همزمان به تولید کالاهای متعدد پرداخته و ضمن تغییر خط تولید کارخانه و تولید کالاعای با تکنولوژی پیشرفته تر ، تا مدتی طولانی با فروش قطعات به بنگاههای بزرگ به آنان یاری رسانند.
مشکلات بنگاههای اقتصادی کوچک از جنبه مالی
علیرغم آنکه بیش از ۹۰ درصد از واحدهای صنعتی کشور را بنگاههای اقتصادی کوچک ومتوسط تشکیل میدهند سهم این واحدها در اشتغال بسیار اندک میباشد. از جمله عواملی که باعث عدم رشد بنگاههای اقتصادی کوچک در کشور میگردند میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
وجود درآمدهای سرشار نفتی و عدم توجه به درآمدهای ارزی بنگاههای اقتصادی کوچک
نبود سیاستهای پایدار در استراتژی توسعه صنعتی کشور در جهت حمایت از بنگاههای اقتصادی کوچک
عدم وجود ارگانی که به طور خاص متولی امور مربوط به بنگاههای اقتصادی کوچک باشد
از جنبه مالی نیز بنگاههای اقتصادی کوچک با سه مشکل عمده مواجه میباشند:
کمبود سرمایه : این بنگاهها حتی در کشورهایی که دارای موسسات مالی پیشرفته میباشند به زحمت میتوانند اطمینان موسسات قرض دهنده را فراهم نموده و به علت خطر عدم توانایی در بازپرداخت تسهیلات مجبورند که بهرههای بالاتری را بپردازند.
ناتوانی در ارائه ابزارهای جدید مالی: ابزارهای جدید مالی نظیر هجینگ ها ( معاملات آتی و اوراق مشتقه) میتوانند جهت انجام معاملات و پوشش ریسک نوسانات قیمت کمک شایانی را به بنگاههای اقتصادی کوچک بنمایند، که بنا بهدلایلی از جمله ابهامات برخی از این خدمات با بانکداری اسلامی تاکنون در کشور پیاده نشده است.
مشکل تهیه مواد اولیه: بنگاههای اقتصادی کوچک به علت مشکلاتی که از لحاظ مالی دارند، قادر نیستند که در بازار با خرید کلی از تخفیفات ممکن استفاده کرده و از مزایای افزایش قیمت موجودی انبار در آینده بهره مند گردند.
مشکل فروش محصولات: این بنگاهها به علت کمبود سرمایه با مشکلات زیادی در زمینه تبلیغات ، بسته بندی ، دادن نمونه و برگزاری نمایشگاه جهت معرفی محصولات تولیدی خود مواجه میباشند.
مزایا و معایب هوش تجاری در سازمانهای کوچک و متوسط
سیستمهای هوش تجاری عموما روی سازمانهای بزرگ، چند ملیتی و بین المللی تمرکز دارد، از این رو کارهای تحقیقاتی بیشتر بر آنها تمرکز دارند و موقعیت و نیازهای آنان را منعکس میسازند. کمبود تحقیقات عمیق بر روی عوامل حیاتی موفقیت هوش تجاری در سازمانهای کوچک به صورت عمیقی حس میشود[۲۹]. لازم به ذکر است، بهکارگیری هوش تجاری در شرکتهای کوچک و متوسط بسیار بااهمیت است، چرا که این سازمانها نقش مهمی در اقتصاد بازی میکنند. هوش تجاری موجبات تغییر در سازمانها را فراهم آورده است و از برنامههای ساده و استاتیک تحلیلی به راه حل های توسعهیافتهای تبدیل شدهاند که میتوانند در طرح ریزیهای استراتژیک، مدیریت ارتباط با مشتریان، نظارت بر عملیات و بررسی سودآوری محصولات مورد استفاده قرارگیرند[۱۸].
مهمترین مانع در بهکارگیری هوش تجاری هزینه و پیچیدگی آن است. هزینهها شامل ابزارها و سرویسهای نرمافزاری میباشد. گرچه موانع دیگری مانند بودجه کم، پیچیدگی و دانش سازمانی کم، موانع فناوری و نیروی کار کم و نیز زمان کمتر برای برنامهریزی و تحلیل وجود دارد.
سازمانهای کوچک نیاز به ابزارها و معماریهای سبکوزن[۵] و ارزان دارند که تحلیل برخط داده را فراهم آورد[۳۱]. بر طبق فلسفه کار، سازمانهای بزرگ و کوچک تفاوتهای قابل ملاحظهای دارند که باعث میشود، بهکارگیری ابزارهای مورد کاربرد در سازمانهای بزرگ، در سازمانهای کوچک قابل استفاده نباشد، به طور خلاصه یک سایز مناسب همه نیست [۲۴]. به علاوه مشکلات فراوانی در شناسایی اطلاعات مورد نیاز کاربران بالقوه در فرایند ساخت انبارهداده وجود دارد. بنابراین سازمانهای کوچک و متوسط نیاز به راه حل های سبک، ارزان، قابلانعطاف، ساده و موثر دارند. میتوان به فواید روشن مشتریان با واسطهای کاربری وب دست یافت. برای مثال فناوری وب برای انبارهداده به وسیله شرکتهای بزرگ مورد استفاده قرار میگیرند، اما تقاضاهای بیشتری برای چنین سیستمی در سازمانهای کوچک و متوسط وجود دارد. بهکارگیری فناوری وب، نرمافزارهای ارزان قیمتی فراهم میآورند چرا که ضرورت وجود برنامههای کاربردی پراکنده را از بین میبرد؛ ضرورت پیادهسازی و نگهداری از شبکه سازمان و کاهش زمان آموزش. برای کاربران نهایی، بهکارگیری راه حل های مبتنی بر وب سادهتر است. به علاوه معماری مبتنی بر وب نیازمند نرمافزارهای سبک مشتری است(مرورگر وب) [۳۱].
دانلود مطالب پژوهشی درباره شناسایی و الویت بندی عوامل حیاتی موفقیت در پیاده سازی ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین