در ابتدا می پردازیم به دادن دستورالعمل وقتی درمانگر میخواهد اشخاص می خواهند به دستور او عمل کنند. تأکید در اینجا بر دادن دستورالعمل به کل اعضای یک خانواده است، اما روش کار اساسا با دستورالعمل دادن به یک شخص در مصاحبه فردی یکسان است. برای درمانگر ی که میخواهد اشخاص به آنچه او میگوید عمل کنند، دو نوع دستورالعمل وجود دارد. ۱- درمانگر با گفتن چه نکنید، سعی میکند از راه توقف یک عمل، رفتار خانواده ای را تغییر دهد. مثلا، اگر هنگام صحبت پدر و پسر، مادر خود را قاطی میکند، درمانگر میتواند به مادر بگوید خود را قاطی نکنید. خواه درمانگر این نکته را موکدا یا بهر صورت دیگری عنوان کند، بهر حال از مادر خواسته است که این حرکت خود را متوقف کند.
درخواست توقف یک عمل یکی از دشوارترین طرق اعمال دستورالعمل است. این کار عملی است، اما آسان نیست. معمولا درخواست صرفا کلامی برای متوقف کردن یک عمل، مستلزم یک پایگاه برتر یا داشتن شهرت و تخصص است. چنین دستورالعملی در مورد مسائل جزئی یا مسائل آموزش آسان تر است. مثلا اگر ” مداخله نکن” از مادرانی خواسته شود که مشکلات خانوادگی آن ها جزیی است، مداخله در گفتگو یا رابطه پدر و پسر را متوقف خواهند کرد. اما اگر مشکل خانواده حاد باشد، ممکن است مادر نه تنها عمل را متوقف نکند، بلکه با درمانگر هم در اینکه او را درک نمی کند و به او بها نمی دهد به مجادله بپردازد. دستورالعمل توقف لازم است با پیامهای دیگری همراه باشد. احتمالا درمانگر باید دستورالعمل را بکرات تکرار کند، و یا با برخاستن و حرکت دست و یا حرکت به طرف مراجع، دستور توقف را مشهود و بزرگ کند. اگر درمانگر از کسی میخواهد رفتار همیشگی خود را متوقف کند، معمولا یا باید دست بالا بگیرد یا سایر اعضای خانواده را برای تقویت خود در این کار به همکاری و تغییر وادارد. این کار اغلب شبیه به توقف کردن جریان رودخانه است، آدم میتواند سعی کند جریان رودخانه را سد کند، اما رودخانه از بالا و اطراف سد سرریز می شود و درمانگر غرق خواهد شد.
درمانگر با انجام رفتار متفاوت از یک شخص، می کوشد رفتار یک خانواده را با درخواست رفتاری غیر از رفتار عادی از اعضای آن تغییر دهد. درمانگر از آن ها میخواهد رفتارهای دید را بیازمایند. درمانگر به عوض سعی در سد کردن رودخانه، آن را به داخل راه جدیدی منحرف میکند. دو راه برای انجام رفتار متفاوت از اشخاص وجود دارد: ۱- نصحیت خوب معمولا گفتن اینکه آن ها باید با هم رفتاری بهتری داشته باشند به حالشان مفید نیست. حقیقت این است که قبلا دیگران هم به آن ها اندرزهای خوب دادهاند و آن ها نتوانسته اند از آن تبعیت کنند. مثلا مادری با فرزندش راجع به دیر آمدنش با او دعوا دارد، معمولا اندرز به حالشان مفید نیست. معمولا اندرز خوب سودی ندارد مگر در مورد مشکلات خفیف آموزشی و یا وقتی که درمانگر با فردی کاملا کم هوش کار میکند.
دستورالعمل برای تغییر تسلسل(رفتار) درخانواد. هدف دستورالعمل های که در اینجا راجع به آن ها صحبت می شود، ایجاد تغییر در رفتار اعضای خانواده نسبت به یکدیگر، از طریق ارائه رفتارهای تازه ای است. برا ی رسیدن به این هدف راه های زیادی وجود دارد. مثلا اگر مادر و دختری برسر وقت دیرآمدن دختر به خانه در نزاع دائمی هستند، می توان به پدر دستور داد مسئولیت این مشکل را عهده دار شود. این دستورالعمل، تسلسل(رفتار) را در خانواده تغییر خواهد داد.
تکالیف استعاری:
این نوع تکالیف از نوع ۱ دستورالعمل ها میباشد. همواره بیان صریح آنچه درمانگر خواهان وقوع ان در خانواده است یا انچه او میخواهد اعضای بدان عمل کنند، بصلاح نیست. گاه اگر اشخاص آگاهانه واقف نباشند که به آن ها دستورالعملی داده شده است، به تعقیب آن تمایل بیشتری خواهند داشت. زبان استعاره یکی از راه های ارائه چنین دستورالعملی است. استعاره عبارتی است درباره ی چیزی که به چیز دیگر شبیه است. رابطه تشبیه یک چیز با چیز دیگر است. استعاره منحصر به کلام نیست، بلکه عمل را هم شامل می شود. طرز برخورد درمانگر با کودکان در جلسه مصاحبه میتواند روی طرز برخورد والدین با کودکان اثر بگذارد، حتی اگر درمانگر هیچ اشاره ای هم در این مورد به آن ها نکند. درمانگر با چگونگی عمل خود به آن ها نشان میدهد، بی آنکه موضوع را به صورت نکته ای عنوان کند. این روش همان نشان دادن یک چیز در قالب استعاره است؛ درمانگر با عمل خود چیزی میگوید شبیه به آنچه خواهان وقوع آن است.
یک مثال میتواند این روش را روشن کند. فرض کنید درمانگر میخواهد زن و شوهر از روابط جنسی خود بیشتر لذت ببرند. میخواهد آن ها رفتارشان را نسبت به هم تغییر دهند و در رفتار جنسی سرحال تر باشند. در روابط جنسی آن ها یک احساس نامطلوب و یک میل به مشاجره حاکم است و همچنین در مییابد که صحبت مستقیم راجع به اعمال جنسی برای آن ها( وحتی برای خود) دشوار است. اگر درمانگر تصمیم گرفت که مستقیما وارد این موضوع نشود و به این فکر می افتد که چه شرایط دیگری در رابطه زوجین وجود دارد که دارای جریانی شبیه به اعمال جنسی است، چیزی که صحبت درباره ی آن مجاز است. یکی از امکانات میتواند این باشد که زن و شوهر ماند روزهای آشنایی با هم قرار و مدار بگذارند. درمانگر میتواند راجع به اتفاقات گردش دونفری آن ها با هم صحبت کند. امکان دیگر ترتیب یک بازی دو نفری است. درمانگر میتواند راجع به طرز برخورد آن ها در خلال بازی صحبت کند.
یکی از استعاراتی که اریکسون برای استفاده در مورد این مشکل ساخته، این است که زن و شوهر درباره ی با هم غذا خوردن صحبت کنند. درمانگر میتواند راجع به نحوه ی غذا خوردن دو نفری آن ها بحث کند. آیا وقتی هست آن ها بدون حضور بچه ها و فقط خوددشان دونفری با هم شام بخورند؟ همان طور که درمانگر از زن و شوهر از در این باره سئوال می پرسد، میتواند راجع به جنبه هایی از غذا خوردن صحبت کند که به روابط جنسی شبیه است. مثلا میتواند، بگوید” گاه زن دوست دارد قبل از شام پیش غذای اشتها اوری بخورد و آهسته شروع کند، و شوهرش میخواهد یک راست سراغ گوشت و سیب زمینی برود”. یا ” بعضی شوهر ها از همسر خود با این عبارت که چقدر همه چیز جالب به نظر میرسد، تعریف میکنند؛ و هستند شوهرانی که صرفا بی توجه اند و لذا همسرشان هیچ کوششی به خرج نمی دهد”. همچنان که درمانگر درباره ی این چیزها صحبت میکند، اگر به نظر میرسد که زن و شوهر گفتار او را باجنسیت ارتباط میدهند، گفتار خود را به قسمتی از موضوع معطوف میکند که ارتباط آن با موضوع جنسی کمتر است. درمانگر نمی خواهد آن ها این ارتباط را آگاهانه برقرار کنند. بعد مجددا برمی گردد به این که بعضی اشخاص دوست دارند شام خود را در نور کم و یا شاید در پرتو شمع صرف کنند، در حالی که دیگران نور زیاد را دوست دارند چون میتوانند چیزهای راببنند که از آن لذت میبرند.