ر: وقف از نظر شیعه
لازم به ذکر است که حنابله و شیعه جعفری در تعریف وقف تقربیا اتفاق نظر دارند . و در شیعه نیز گفته می شود که وقف عقدی است که ثمره آن حبس اصل و رها کردن منافع است .تسبیل منافع یعنی صرف کردن مال در جهتی که واقف تعیین کردهاست .غالبا فقهای شیعه تعاریف یکسانی از وقف ارائه دادهاند که مدرک تمامی آن ها در تعریف وقف حدیثی از رسول اکرم (ص)است که در آن وقف را “بازداشت اصل و رها کردن فایده ” توصیف نموده است .و عمده ی اختلافات در تعریف وقف در بین فقهای شیعه در تعاریف ناشی از بند دوم است .و عده ای از فقهای شیعه به جای رها کردن از جاری کردن استفاده نموده اند .(نجفی ,۱۳۹۷ ه ق ,ص۲)
از سایر تعاریف می توان به این مورد اشاره کرد که وقف عقدی است که ثمره آن حبس اصل و تسبیل منافع است (تسبیل منافع یعنی صرف کردن مال در جهتی که واقف تعیین کردهاست) (محقق حلی , ۱۴۰۸ , ص۳۴۳ )
از فقهای معاصر، استاد ابوزهره مصری مینویسد:
” وقف یعنی ممنوعالتصرف شدن مالک از عینی که دارای انتفاع مستمر است و صرف آن منافع در جهات خیریه”( بندرچی , ۱۳۹۱ , ص۱۲) تعاریف فقهای شیعه معمولاً یک سان و مشابه است: «الوقف عقد ثمرته تحبیس الاصل و اطلاق المنفعه» (محقق حلی،۱۴۰۸ ق: ۴۲۲) یا «تحبیس العین و تسبیل المنفعه» (موسوی الخمینی، ۱۴۰۸ق: ۵۱۱) (شیخ طوسی، بی تا: ۲۸۶) یا برخی دیگر (علامه حلی، بی تا: ۷) (شهابی، ۱۳۷۱: ۷۸) فرموده اند: «الوقف: عقد یفید تحبیس الاصل و اطلاق المنفعه» یا «التحبیس الاصل و تسبیل الثمره» (خویی، ۱۴۱۰ق: ۵۱۱). و «حقیقه الوقف تحبیس الاصل و تسبیل المنفعه اوالثمره”».
مفهوم این عبارات آن است که مالک عین مال خود را در راه خیر اختصاص دهد تا از منافع حاصله از آن عین مستمراً برای نیت واقف استفاده گردد
گفتار دوم : ارکان وقف و پیشینه تاریخی آن
بند الف : پیشینه تاریخی وقف
الف : قبل از اسلام
اقوام آریایی خصوصاً ایرانیان از زمانهای باستان به پیروی از آئین و کیش خود به کار نیک و دستگیری از بینوایان توجه داشتند و دارای نذورات و موقوفاتی برای نگهداری آتشکده های خود بوده اند .باید دانست که در ایران باستان کارهای خیری که امروزه از آن به نام وقف یاد می شود مسلماً وجود داشته منتها به سه صورت انجام می گرفته که هنوز بین زرتشتیان رواج دارد :
۱: اشوداد : این کلمه را می توان بخشیدن در راه دین یا بخشش در راه خدا معنی کرد و مال مورد بخشش ممکن است ملک ,جامه ,خوراکی و غیره باشد .
۲: نیاز : وسایل و لوازم معبد و پرستشگاه ها را خریدن و در اختیار آن ها گذاشتن
۳: گهنبار : این کلمه نیز عبارت است از جشن های شش گانه و هر مرتبه پنج روز در این جشن ها پس از انجام دادن مراسم دینی ,خوردنی و آشامیدنی بین نیازمندان تقسیم می شود و در ضمن نام در گذشتگان را نیز ذکر می نمایند .و به طور کلی می توان اینگونه استنتاج کرد که موقوفات در ایران باستان صرفا متعلق به معابد و پرستشگاه ها و در جهت دینی و مذهبی بودند و مصرف دیگری نداشتند .از میزان بهره مراکز عمومی از وقف قبل از اسلام آگاهی نداریم و در باب موقوفات مخصوص هم منابع تاریخی موجود تا پایان سده سوم هجری چیزی را بیان نمی کند .مسئله ای که هست این است که دلیل این سکوت چیست ؟ در خلال این دوره های نابسامان که حقوق و امنیت فردی اعتباری نداشت ,ثروتمندان وقف املاک خود را بر اماکن خیریه عمومی تنها راه نگهداری آن از تعدی حکومت یافته بودند و پاداش الهی را با سپاس مردم به خاطر شرکت در امور مردمی و خیریه برای خود کسب می نمودند .(لطف عطاء ,۱۳۸۵,ص۱۳۳)
ب: بعد از اسلام
اوقاف که احباس هم نامیده می شود در دوره بعد از ظهور اسلام نیز با توجه به تعالیم نوع دوستانه ای که در دین الهی آمده است با شکلی گسترده و فراگیر شیوع یافته و اختصاص آن به معابد و پرستشگاه ها نبود بلکه در راه تعلیمات و زدودن فقر نیز به کار گرفته شد و نقش اجتماعی و فرهنگی گسترش یافته ای را در حیات مسلمانان ایفا نمود .طبق مدارک تاریخی نخستین وقف در اسلام توسط رسول اکرم انجام شد و ایشان باغهایی که به حضرت هبه شده بود وقف نمودند .به طور کلی در دوران بعد از اسلام هر وقت امنیت و آرامش نسبی پدیدار می شد زمامداران و وزرا و مردم ثروتمند انسان دوست دست به فعالیت های عام المنفعه می زدند و یا مبادرت به وقف املاک خود می نمودند .در صدر اسلام تعداد موقوفات بسیار نموده ,ولی بهتدریج با فتوحات مسلمین و گسترش سرزمین های اسلامی و یا بهبود وضع مسلمانان از نظر مالی ,به همان میزان موقوفات آن ها هم از جهت کمی و کیفی گسترش پیدا کرد .در زمان حکومت عباسیان تقربیا در کشورهای اسلامی آن روز از راه موقوفات و صدقات مقداری از منابع عامه تامین می شد .(جناتی ,۱۳۷۸,ص۳۶)
ج : در سایر مذاهب و کشورهای مختلف
سنت وقف ویژه کشورهای اسلامی و شرقی نیست ,اما تاثیر مستقیم شرق و آئین اسلام را بر جوامع اروپایی در پیرایش تفکرات و نهادهای خیرخواهانه را نمی توان دست کم گرفت و نادیده انگاشت تا جایی که بسیاری از متفکران غربی ناگزیر از اعتراف و اذعان به این تاثیر شگرف بوده اند به طوری که خود ویل دورانت میگوید : شاید بتوانیم به شرق کمک کنیم تا به فقر و خرافات فایق آمد و شرق بتواند ما را به فروتنی در فلسفه و به ظرافت در هنر برساند ؛شرق غرب و غرب شرق است و این دو با یکدیگر تلاقی خواهمند کرد .(دورانت ,۱۳۷۰,ص ۵۷۱ )تحقیقات و بررسی های محقق در اخبار و آمارها نشان داد که کشوری نظیر ترکیه از اوقاف جهت تبلیغ سیاست فرهنگی حاکم بهره برداری میکند .در کشورهای اروپایی نیز وقف به معنایی مه در قوانین ما وجود دارد به چشم نمی خورد ولی فکر ایجاد سازمانی که دارایی آن به هدفهای خیر و عام المنفعه اختصاص یابد از دیرباز وجود داشته و هم اکنون نیز بنیادهای خیریه در اغلب کشورها ؛سهم بزرگی در امور اجتماعی و سیاسی و اقتصادی بر عهده دارند ,مانند بنیاد نوبل در سوئد و فورد و راکفلر در آمریکا .
بندب : ارکان وقف
الف : صیغه وقف
از ظاهر کلمات علما این نکته اجماعا بر میآید که باید وقف ,صیغه خوانده شود و وقف بدون صیغه صحیح نیست .(یزدی ,۱۴۲۳ ه ق ,ص۲۸۰)
الفاظی که در عقد وقف می توان آورد ,سه گونه اند :
۱ : الفاظی که اجماعا صریح در وقف هستند به طوری که بدون قرینه بر وقف دلالت میکند .
۲ :الفاظی که اجماعا متوقف بر قرینه اند .
۳ : الفاظی که اختلاف است که صریح در وقفند یا نه .(بحرانی ,۱۳۶۳ ,ص۱۲۵)
متاخرین از علما فرموده اند : هر جمله ای که بر معنای وقف دلالت کند ,اگر چه این دلالت با ضمیمه کردن قرائن باشد ,در تحقق وقف کافی است ؛ چنان که در سایر عقود چنین است ,زیرا بر شرط بودن لفظی مخصوص دلیلی نداریم .نیز عربی بودن صیغه یا ماضی بودن آن هم لازم نیست ,بلکه جمله اسمیه کفایت میکند ؛مثل این که کسی بگوید : ” این مال وقف است ” (یزدی ,۱۴۲۳ ه ق ,ص۲۸۰)