۲-قاضی در صدور حکمی که ناشی از اشتباه بوده مقصر شناخته نشود؛ مثلاً اشتباه ناشی از استنباط از قانون باشد. در این صورت خسارت از بیت المال پرداخت خواهد شد.
وجود رابطه سببیت بین اصدار حکم ناشی از اشتباه و ضرر و زیان وارده در هر دو حالت باید به اثبات برسد.
در تعریف تقصیر و چگونگی احراز آن در اصدار رأی اشتباه باید گفت: «تقصیر در لغت خودداری از انجام عملی با وجود توانایی صورت دادن آن عمل است». (جعفری لنگرودی پیشین،۱۷۵) تبصره ۳ ماده ۳۳۶ قانون مجازات اسلامی در ذکر مصادیق تقصیر چنین آورده است: «تقصیر اعم است از بیاحتیاطی، بی مبالاتی، عدم مهارت و عدم رعایت نظامات دولتی.» بیاحتیاطی عبارت از آن است که «شخصی بدون توجه به نتایج عملی که عرفاً قابل پیشبینی است اقدام به عملی میکند که منتهی به قتل یا صدمات بدنی یا ضرر شود.» (شامبیاتی پیشین، ۳۸۱) و «بیمبالاتی نوعی بیاحتیاطی است که به صورت ترک فعل و خودداری از انجام عملی است که انجام آن شرط احتیاط است.»(گلدوزیان پیشین، ۱۲۱)
با توجه به اماره تخصص قاضی در صدور احکام قضایی میتوان گفت که قاضی در صورتی مسئول جبران خسارت وارده است که ابتدا تقصیر وی در صدور حکم مبنی بر اشتباه احراز شود و رسیدگی به این امر در صلاحیت دادسرا و دادگاه انتظامی قضات میباشد تا در صورت تأیید تحقق تخلف و محکومیت قاضی از این جهت، زیان دیده بتواند به استناد حکم مذبور وفق مقررات قانونی و اقامه دعوی حقوقی در دادگاه صلاحیتدار، خسارات خود را مطالبه نماید. چنانچه تقصیر و تخلف قاضی در صدور رأی اشتباه در دادگاه عالی انتظامی قضات محرز نگردد، دادخواست مطالبه – ضرر و زیان باید به طرفیت دادستان – به عنوان حافظ منافع عموم بالتبع حافظ منافع بیت المال – ارائه گردد و در صورتی که زیان دیده بتواند رابطه سببیت بین صدور رأی اشتباه و ضرر و زیان وارده را اثبات نماید، محکومیت قاضی صادر کننده اشتباه (در صورت اثبات تقصیر وی) یا بیت المال (در صورت عدم تقصیر قاضی) مطابق قوانین امکان پذیر میباشد.
همچنین اگر تقصیر قاضی منجر به اتخاذ تصمیمی شده باشد که مشمول ماده ۵۷۵ قانون مجازات اسلامی بوده و جرم محسوب شود، پس از صدور حکم تعلیق وی در دادگاه انتظامی قضات، تعقیب قانونی در جهت رسیدگی و صدور حکم در دادگاه صلاحیتدار نسبت به جرم ارتکابی صورت خواهد گرفت.
با توجه به اینکه جبران خسارت توسط قاضی در ماده ۵۸ قانون مجازات اسلامی به طور خاصی مقرر گردیده است، لذا قضات از شمول ماده ۱۱ قانون مسئولیت مدنی خارج میباشند.
نظریه شماره ۴۲۷۳/۷ مورخ ۲۷/۷/۶۷ نیز مؤید این موضوع است.
گفتار سوم: طرق جبران خسارت ناشی از صدور رأی اشتباه
۱-ترمیم عینی یا اعاده وضع به حالت سابق: در مواردی که امکان ترمیم عینی و اعاده وضعیت به حالت سابق وجود دارد، جبران خسارت از راه های دیگر غیر موجه میباشد؛ زیرا بهترین نوع جبران خسارت، ترمیم عینی است؛ مثلا چنانچه حکم صادره اشتباه که به اجرا درآمده است مبنی بر خلع ید از ملکی است، از وضع ید متصرف قبلی بر ملکی که بر مبنای حکم اشتباه از آن خلع ید شده است، میتوان جبران خسارت نمود. ضمناً مطالبه خسارت بابت ایامی که ذیحق در انتفاع از مال خویش محروم بوده است و جبران آن توسط مقصر مطابق قاعده تسبیب ممکن است.
۲-جبران مالی: در مواردی که ترمیم عینی غیر ممکن است جبران مالی میتواند پاسخگوی زیان دیده باشد؛ مثلاً هر گاه در اثر حکم به قلع و قمع و تخریب به اشتباه ملکی تخریب گردیده است، با نظر کارشناس میتوان میزان خسارت وارده را تقویم و نسبت به پرداخت معادل ریالی آن خسارت اقدام و بدین ترتیب جبران ضرر نمود. در مثال بالا نیز چنانچه متصرف ذیحق در ملک که به اشتباه حکم بر خلع ید وی داده شده است، مطالبه خسارت ناشی از عدم النفع مدتی که از ملک اخراج گردیده است را بنماید با تقویم منافع ملک در مدتی که از تصرف ذیحق خارج گردیده است، میتوان از نظر مالی جبران خسارت نمود.
۳-اعاده حیثیت: طریق جبران ضرر و زیان معنوی که در مواد ۵۸ و ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی و ماده ۱۰ قانون مسئولیت مدنی و همچنین اصل ۱۷۱ قانون اساسی به آن اشاره گردیده است اعاده حیثیت است. اعاده حیثیت میتواند به طرق گوناگون صورت گیرد؛ از جمله الزام به عذرخواهی، درج حکم در جراید و غیره.
فصل سوم : تبیین اعاده حیثیت در فقه امامیه
در این فصل از این تحقیق با توجه به سابقه قانونگذاری و تاریخی آن ابتدا به بررسی اقسام اعاده حیثیت که مورد توجه قانونگذاران قرار گرفته است و سپس به بیان آثار ونتایجی که از محکومیت کیفری که علاوه بر مجازاتهای رایج در بر دارد و موجب محرومیت از برخی حقوق اجتماعی می شود وبا وجود پیشینه کیفری موجب تشدید مجازات و محرومیت از برخی ارفاقهای قانونی میگردد و همچنین آثاری که در نتیجه اعاده حیثیت به دست میآید واینکه چگونه موجبات برخورداری مجدد محکوم را از ارفاقهای قانونی فراهم می کند مورد توجه قرار میگیرد و پس از آن احکام ناظر بر اعاده حیثیت از دیدگاه مقنن بررسی و سپس به ارزیابی عملکرد مقنن و تجزیه وتحلیل مواد قانونی مرتبط با موضوع واصلی ترین ماده قانونی در سالیان اخیر یعنی ماده۶۲ مکرر قانون مجازات اسلامی و بیان معایب و محاسن آن اشاره می شود وپس از آن با توجه به رسالت اصلی این تحقیق که توجه به جایگاه اعاده حیثیت در فقه امامیه و مبانی فقهی آن است به تشریح مجازاتهای تبعی در فقه امامیه وبررسی تأسيس حقوقی توبه به عنوان یکی از پیشرفته ترین و موثرترین روشها برای جلوگیری از تعقیب یا معافیت از مجازات مجرمان در حقوق کیفری اسلام و به منظور اصلاح نفس است درفقه امامیه و آثار ونتایج آن که مشابه با نهاد اعاده حیثیت در حقوق جزای عرفی است پرداخته می شود .
مبحث نخست: تبیین اقسام ،آثار و احکام اعاده حیثیت
هر نهاد حقوقی دارای اوصاف ومختصات ویژهای است که در طول زمان در منابع حقوقی کشور های جهان وارد شده است و هر کدام به نحوی در اجرای عدالت وانصاف نقش داشته اند و اعاده حیثیت به عنوان یک نهاد حقوقی از این امر مستثنی نمی باشد .در این فصل ابتدا اقسام وآثار اعاده حیثیت و سپس احکام آن در قوانین مورد بررسی قرار میگیرد و آنگاه جایگاه اعاده حیثیت از منظر فقه امامیه مورد بحث قرار خواهد گرفت.
گفتار نخست: اقسام اعاده حیثیت
تأسيس و استقرار نهاد اعاده حیثیت در جهان مبتنی بر تفکرات اندیشمندان حقوق جزا و مبتنی بر مبانی علمی و اخلاقی است .زیرا اکثریت افرادی که به جهات وعللی دچار گمراهی میشوند و مرتکب جرمی میگردند از آغاز تعقیب کیفری وتاپایان دادرسی وصدور حکم وپس از تحمل اجرای مجازات تحت تاثیر پشیمانی وندامت اخلاقی قرار می گیرند وپس از تحمل مجازات چنانچه با تعلیمات صحیح واصولی در دوران تحمل محکومیت همراه باشد آرزویی جز بازگشت به زندگی شرافتمندانه وتوام با درستی وحس جبران گذشته ندارد. وچنانچه تنها راه رستگاری وروزنه امید بازگشت به جامعه یعنی اعاده حیثیت بر آن ها مسدود شود واقعه ایست که مخالف انصاف وعدالت میباشد و ممکن است در این میان افرادی دچار نومیدی واحساس یاس شوند وتبدیل به عناصری میشوند که بر ضد منافع جامعه قدم خواهند برداشت .