اما طبق بند ۲ این ماده ، حکم بند ۱ یعنی اجازه تعلیق برخی حقوق مذکور در میثاق شامل چند ماده از آن نمی شود یعنی همان مواردی که بیانگر همان حقوق بنیادین هستند که تعطیل بردار نبوده و دولت ها مجاز نیستند حتی در موقعیت هایی بسیار خطیرکه موجودیت ملت در خطر است ، از رعایت آن سربپیچند.حقوقی همچون ، حق حیات و تضمینات قضایی که در همه حال باید مراعات شوند یا ممنوعیت شکنجه و منع به بردگی کشیدن انسان ها حاجت به بیان نیست که وقوع جنگ داخلی ،نمونه بارز و بلکه مظهرتام و تمام وضعیتی است که موجودیت ملت در معرض خطری استثنایی قرار میگیرد . بنابرین ،حتی در چنین وضعیتی نمی توان از رعایت حقوق بنیادین شامل حق حیات و حق به محفوظ ماندن تمامیت جسمانی و روانی افراد تخطی کرد.( ممتاز،رنجبریان،۱۳۸۴، ۶۲) در ماده ۳ مشترک نحوه ی رفتار با شورشیانی که سلاح به دست گرفته و با حکومت جنگیده اند و سپس به دست قوای حکومت گرفتار شده اند در ماده ۳ مشترک چهار کنواسیون مشخص نیست ولی در همین ماده طرفهای متخاصم متعهد به رعایت تعهدی اساسی شدند.
در واقع ماده ۳ مشترک ، محکومیت و اعدام را بدون حکم دادگاهی که به طور صحیح تشکیل شده و جامع تضمینات قضایی باشد ، ممنوع کردهاست . با منع محاکمات به اصطلاح اختصاری و سریع ، ماده ۳ مشترک بی گمان حداقلی از حمایت را بنفع شورشیان برقرار کردهاست این حداقل حمایت در مراحل بعدی تحول و توسعه حقوق بین الملل بشر دوستانه ، رو به تکامل گذارد.هم چنین پروتکل دوم یکی از قواعد اساسی رفتار با رزمندگان را به سود کسانی وضع کرده که در مخاصمات داخلی در نبردها شرکت میکنند.
بند ۱ ماده ۴ پروتکل دوم ، به روشنی تمام نهی اکید میکند از فرمان دادن به اینکه به هیچ جنبنده ای رحم نشود و هم در جای هلاک شود مطابق عبارت ماده ۴ ، «ممنوع است که فرمان داده شود که هیچ کس نباید زنده باقی بماند .» نیاز به گفتن نیست که از دیر باز رسیدن این نوع فرمان به سربازان در زمان غلبه بر دشمن ، امری بوده است معمول یعنی فرمان به زنده نگذاردن افراد باقی مانده دشمن بدین سان با قدغن این طرز رفتار ضد انسانی ، این حکم پروتکل دوم مانع می شود که نبردها پیش از آنکه حتی شورشیان خارج از کارزار قرار گیرند با دستور قلع و قمع و نابودی همراه شود به گفته دیگر ، چون گرفتن جان کسانی که خود را تسلیم کرده یا به توقیف در میآید ممنوع است ، این ممنوعیت موجب امیدواری رزمنده به زنده ماندن می شود و اینکه اگر به دست دشمن بیافتد جانش در امان خواهد بود(همان).
ب: حقوق بشر دوستانه
چون معمولأ فعالیت شورشیان همراه با عملیلت مسلحانه است و جنگ را در بر می گیری لذا این موضوع با حقوق بشر دوستانه ارتباط دارد. کاربرد اصطلاح بشر دوستانه از اوایل دهه ۱۹۵۰ توسط متخصصین حقوق بینالمللی عمومی آغاز گردید اولین کاربرد این اصطلاح به جین پیکتت نسبت داده است وی حقوق بشر دوستانه بینالمللی را در مفهوم وسیع آن ، شامل دو شاخه میداند : حقوق جنگ و حقوق بشر طبق تقسیم بندی وی حقوق جنگ در دو معنا به کار می رود یکی وسیع و دیگری محدود ، که فهوم وسیع آن خود به دو شعبه تقسیم می شود : حقوق لاهه و حقوق ژنو در حالی که حقوق لاهه حقوق و وظایف متخاصمین را در رفتار عملیاتی تعیین میکند و انتخاب طرق صدمه رساندن به دشمن را محدود میسازد حقوق ژنو یا حقوق بشر دوستانه در مفهوم دقیق کلمه بر آن است تا از افراد نظای که به هر دلیلی دگر قادر به جنگ نمی باشند و نیز کسانی که در جنگ شرکت ندارند حمایت به عمل آورد .گرچه کنوانسیون وین ۱۹۶۹ راجع به حقوق معاهدات اصطلاح معاهدات دارای جنبه بشر دوستانه را به کار میبرد که ظاهراًً هم حقوق بشر و هم حقوق بشردوستانه را شامل می شود شامل می شود ، مع الوصف ابتکار پیکتت در خلق مفهومی از حقوق بشر دوستانه که هم حقوق جنگ و هم حقوق بشر را در بر میگیرد با اقبال چندان صاحبنظران مواجه نگردید این در حالی بود که اصطلاح جدید حقوق بشر در مخاصمه مسلحانه که در سال ۱۹۶۸ توسط کنفرانس بینالمللی راجع به حقوق بشر در تهران ، معرفی گردید و هم حقوق راجع به قربانیان مخاصمات مسلحانه و هم قواعد مربوط به رفتا رعملیاتی را بدون تمایز بین قواعدی که به طور خاص دارای جنبه بشردوستانه میباشند و قواعد دیگر – شامل می گردید نیز در ابتدا مورد قبول عمومی محققین واقع نشد.(البرزی ورکی،۱۳۸۶،۱۹)
به عنوان یک قاعده ی کلی،حقوق بشر دوستانه ی معاصر فقط بر ius in bello« حقوق قابل اعمال در جنگ » متمرکز است که در انجا به دو شاخه ی اصلی تقسیم می شود الف ) حقوق مرتبط با برخورد متحاصمان در چارچوب درگیری مسلحانه و ب) حقوق مربوط به حمایت از قربانیان چنین درگیری هایی .حقوق بشردوستانه هم جلوگیری و هم مجازات نقص قواعد و مقررات خود را جستجو میکند و بر این اساس حقوق و مسئولیت هایی برای دولت ها و اشخاص ها ایجاد میکند در چارچوب درگیری های مسلحانه داخلی،سه منبع اصلی از حمایت های حقوق بشردوستانه وجود دارد،الف ) شرط مارتنس ب) ماده سه مشترک) پروتکل دو حقوق بینالمللی بشردوستانه به حمایت غیر نظامیان با ماهیت نظامی یا شهروندی تحت حقوق بین الملل متمرکز می شود و هسته ی حقوق بین الملل بشردوستانه که در چهار کنواسیون ژنو ۱۹۴۹ و دو پروتکل الحاقی ۱۹۷۷ ذکر شده است تنها در چارچوب درگیری های مسلحانه قابل اعمال است.