در خلال این پرسش از ریسک ها ،جونز در ۱۹۹۴ اضافه کرد که پروژه های مربوط به اطلاعات و فن آوری به خصوص در معرض عوامل ریسک زیر قرار دارند:
– خیزش الزامات کاربری
– فشار بیش از حد برنامه به علت انجام کار زیاد در زمان خیلی کم
– کیفیت پایین کار به علت فشار بیش از حد
– تخطی از هزینه ها
– کنترل نا کافی اجزا
بسیاری اما نه همه از عوامل بالا ناشی از عدم ارزیابی کافی ریسک های ذاتی پروژه هاست.
۲-۴- دسته بندی ریسک
– مک کائل ۱۹۹۶ سلسله مراتبی از دسته های ریسک را که مدیران پروژه در هنگام برنامه ریزی پروژه باید به آن توجه داشته باشند برشمرد.با انجام این کار ممکن است آن ها از ریسک های مشخص شده جلوگیری کنند.
– مک کائل عضو هیئت شناسایی در پژوهش خود چهار دسته از ریسک های مهم را دسته بندی میکند: وابستگی، الزامات، مسائل مربوط به مدیریت و عدم آگاهی و دانش
– یک مدیر پروژه میتواند ریسک های وابستگی را شناسایی و از آن ها اجتناب کند ازجمله وابستگی ها:
– وابستگی های نرم افزاری
– وابستگی هایی که در سراسر توابع تقسیم به وجود میآید
– در دسترس بودن افراد در زمان مورد نیاز برای انجام وظایف
– روابط کار فرعی و قابلیت اطمینان از تحویل با توجه به برنامه
ریسک ها به طور معمول توسط عوامل زیر ایجاد میشوند:
– فقدان یک چشم انداز روشن برای پروژه
– عدم توافق بر سرنیاز، به ویژه در درون سازمان
– عدم اولویت بندی در کارها
– توسعه در یک محیط وبه سرعت درحال تغییر در پروژه های سفت و سخت
– فرایند مدیریت تغییر که مستندات را نا کافی برای مراجعات بعدی ارائه میدهد.
ریسکهای مربوط به مدیریت اغلب خلاصه میشوند به دو دسته:
– برنامه ریزی کلی و کافی نبودن شناسایی وظایف درون پروژه
– دید نامناسب وغیر واقع به پروژه به علت ضعف مدیریت و اعضی پروژه
– مشخص نبودن مالکیت پروژه و فرایند تصمیم گیری
– تعهدات غیر واقعی که منجربه انتظارات غیر واقعی می شود
– درگیری و ارتباط ضعیف بین کارکنان
جالب توجه است، فن آوری جزء این دسته بندی ریسک قرار نمیگیرد.
تنها در گذشته،عدم آگاهی به علت کمبود آموزش در فن آوری موجب ضعف در درک درست استفاده از ابزارها و تکنیک های فن آوری بوده است . علاوه براین ممکن است به علت نا آشنایی اعضای پروژه و کارشناسان با کاربرد نامناسب روبرو شوند.
۲-۵- انواع ریسک
اساس توسعه مدل قیمت گذاری دارایی سرمایهای ، را مارکوئیتز (۱۹۵۲) و توبین (۱۹۵۸) بنا نهادهاند نظریه های اولیه، ریسک یک اوراق بهادار منفرد را ، انحراف استاندارد از بازدههایش معرفی کردند که به عنوان یک معیار بی ثباتی بازده ارائه میشد، بدینگونه که انحراف استاندارد بیشتر ، نشان دهنده ریسک بالاتری است. ویلیام شارپ (۱۹۶۴) و ترینور (۱۹۶۱) و لینتر (۱۹۶۵) و بلک (۱۹۷۷) از جمله محققانی بودند که کوشیدند از نظریه مارکوئیتز برای مکانیزم قیمت گذاری اوراق بهادار به طور مؤثری استفاده کنند (لیزنبرگ ۱۹۷۶) . در این تئوری مارکوئیتز فرض خود را بر این گذاشت که سرمایه گذاران الزاماً در پی به حداکثر رسانیدن بازده مورد انتظار نیستند چراکه اگر آن ها تنها در پی به حداکثر رسانیدن بازده مورد انتظار بودند ، فقط در یک قلم دارایی که دارای بیشترین بازده مورد انتظار بود سرمایه گذاری میکردند.این درحالیست که با یک بررسی اجمالی میتوان به این نتیجه رسید که اکثر سرمایه گذاران (چه فردی و چه نهادی) معمولا دارای پرتفویهای سرمایه گذاریاند. در توجیه این رفتار میتوان عنوان کرد که سرمایه گذاران همزمان به دو پدیده ریسک و بازده توجه میکنند(چارلز پی جونز،ترجمه تهرانی،۱۳۸۶).
با در نظر گرفتن تئوری پرتفولیو و تئوری قیمت گذاری داراییهای سرمایهای میتوان ریسک کل را به دو بخش ریسک سیستمانیک و ریسک غیرسیستماتیک تقسیم بندی کرد.
ریسک غیرسیستماتیک + ریسکسیستماتیک = ریسک کل
۲-۵-۱- ریسک غیر سیستماتیک
همان طور که بیان شد بخش پیش بینی نشده بازده ، یعنی بخش ناشی از اخبار غیر مترقبه ،ریسک واقعی هر نوع سرمایه گذاری است، ریسک یک دارایی از اخبار غیر مترقبه – اتفاقات پیشبینی نشده ناشی می شود.نوعی از اخبار غیر منتظره ، ریسک غیر سیستماتیک نامیده می شود . ریسک غیر سیستماتیک آن است که یک سهم خاص یا سهم گروه کوچکی از شرکتها را تحت تاثیر قرار میدهد و از طریق تنوعبخشی میتوان آن را کاهش داد. از آنجا که این نوع ریسکها منحصر به یک شرکت خاص هستند ، گاهی ریسکهای خاص یا منحصر به فرد نامیده میشوند. از عوامل مهم این ریسک میتوان کالاها و خدمات تولیدی شرکت یا صنعت ، نوع مدیریت ،فعالیت رقبا و ساختار هزینه های شرکت اشاره کرد ( جهانخانی و شوری،۱۳۸۹) .
۲-۵-۲- ریسک سیستماتیک
ریسک سیستماتیک یک ورقه بهادار، میزان حساسیت و تغییرپذیری بازده آن ورقه بهادار در مقابل تغییرات به وجود آمده در بازار است . به بیان آماری این ریسک درجه تغییرات بازده یک دارایی یا سرمایه گذاری خاص نسبت به تغییرات بازده مجموعه سرمایه گذاری بازار است و با بتا (β) اندازه گیری می شود به عبارتی ریسک سیستماتیک چگونگی عمل یک سهام را در ارتباط باسهام بازار نشان میدهد و بازده انتظاری دارایی به سطح ریسک سیستماتیک (بتا ) بستگی دارد. به بیانی ساده ، ریسک سیستماتیک یا ریسک غیرقابل کنترل آن بخش از ریسک کل سهام است که ناشی از عوامل بازار بوده و به طور همزمان بر قیمت کل اوراق بهادار تاثیر می گذارد. این ریسک را از طریق تنوعبخشی نمی توان حذف نمود.از عوامل مهم این ریسک میتوان به تحولات سیاسی و اقتصادی ،چرخههای تجاری ، تورم و بیکاری اشاره کرد. در تحقیقات اخیر از ریسک سیستماتیک تقسیم بندی جدیدی نیز ارائه شده است که عبارت است از ریسک سیستماتیک نامطلوب و ریسک سیستماتیک مطلوب، دسته اول حساسیت بازدهی دارایی سرمایهای را هنگامی که بازار رو به پایین است،اندازه گیری می کند. به عبارت دیگر حساسیت بازدهی دارایی نسبت به بازار فقط در شرایط افت و کاهش بازار اندازه گیری می شود، دسته دوم حساسیت بازدهی دارایی سرمایه ای را هنگامی که بازار رو به بالا است اندازه گیری میکند(صادقی و همکاران،۱۳۸۹).
نمودار زیر تاثیر افزایش تعداد اوراق بهادار (تنوع بخشی) بر ریسک مجموعه های سرمایه گذاری نشان داده شده است.
ریسک پرتفوی
ریسک غیرسیستماتیک
ریسک سیستماتیک
تعداد اوراق بهادار در پرتفوی
نمودار(۲-۱) تاثیر افزایش تعداد اوراق بهادار در ریسک پرتفوی