پیامبر (ص) فرمودند:
مَنْ أَحْیَا أَرْضاً مَیْتَهً فَهِی لَهُ، وَ لَیْسَ لِعِرْقِ ظَالِمٍ حَق (نوری، ۱۴۰۸ ق، ج ۳، ص ۱۹۴)
«هر کس زمین مردهای را زنده کند از آن او میشود، و کاشت ستمگر را حقّی نیست.»
یعنی پس از احیای زمین به دست یک یا چند کشاورز، اگر کسی و قدرتمندی بیاید و چیزی در آن زمین بکارد، یا ساختمانی بسازد، با این کاشت و ساخت حقّی به آن زمین پیدا نخواهد کرد.
در «لسان العرب» این طور آمده:
وَ فی حَدیثِ إحیاءِ المَوات: «مَن أحیا أرضاً مَیتَهً فَهِی لَه، وَ لَیسَ لِعرقِ ظالِمٍ حَقّ» (ابن منظور، ۱۴۱۴ ق، ج ۲، ص ۷۲۱)
سپس ابن منظور «لِعِرقِ الظّالِم»، را اینگونه توضیح میدهد: یعنی اینکه مردی به زمینی که پیش از او کسی آن را احیا کرده است بیاید، و از روی غصب، درختی در آن بکارد، یا بذری بپاشد، یا چیزی ایجاد کند که زمین را در اختیار گیرد. و این چنین کسی هیچ حقّی در آن زمین پیدا نمیکند.
ابوحمزه ثمالی میگوید: از امام باقر (ع) شنیدم که درباره تیولهایی که شاهان به کسانی میبخشند فرمود:
هِی مِنَ الفَیءِ وَ الأنفالِ وَ ما أشبَهَ ذلِک (عیاشی، ۱۳۸۰ ق، ج ۲، ص ۴۸)
«اینها از غنائم جنگی و انفال و نظایر اینهاست (یعنی اموال عمومی).»
امام کاظم (ع) در این باره میفرمایند:
إنَّ الأرضَ لِلَّهِ تَعالی، جَعَلَها وَقفاً عَلی عِبادِهِ …(حر عاملی، ۱۴۰۹ ق، ج ۲۵، ص ۴۳۴)
«زمین از آن خدای متعال است، که آن را وقف بر بندگان خود کرده است …»
آشکار است که اختصاص دادن مواهب عمومی، که متعلّق به همه است به بعضی، و دیگران را از آن محروم کردن، خروج از وضع الهی است. و طبیعی است که این عملکرد موجب فقر بسیاری از مردم میشود؛ چنانکه واضح و مشهود است.
۳-۱-۳-۲- بیعدالتی و بیتقوایی مسئولین
یک جامعه زمانی به معنای واقعی اسلامی خواهد بود که مردم آن صالح باشند و اوامر الهی را انجام دهند. اما اگر مردم هم صالح باشند ولی مسئولین و خواص قوم تقوای الهی را رعایت نکنند و دائماً به فکر چپاول و غارت مردم باشند، فساد از ردهی بالای حکومت متولد شده، کمکم رشد میکند و کل جامعه را آلوده میکند؛ چرا که آنان الگوی مردم بوده و تأثیرگذاری بالایی در بین مردم دارند. این مورد را در چند شق بررسی میکنیم:
الف) اختصاص یابی اموال عمومی و فرصتهای اقتصادی به کسانی خاص
یکی از فسادهای مالی که در بسیاری از حکومتها اتفاق میافتد غارت اموال عمومی توسط افراد فرصت طلب و سودجو است. در صورتی که همه مردم جامعه علیالخصوص قشر ضعیف جامعه باید از این اموال بهرهمند شوند و اصلاً خصوصی سازی این اموال بر فقر جامعه میافزاید. قرآن کریم در این باره میفرماید: ﴿ما أَفاءَ اللَّهُ عَلی رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُری، فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ، کَی لا یَکُونَ دُولَهً بَیْنَ الْاغنیا مِنْکُمْ … ﴾[۳۶] (حشر: ۵۹)
این مطلب در سفارشهای امیرالمؤمنین (ع) نیز به چشم میخورد:
ایشان در عهدنامه مالک اشتر مینویسند:
إِیَّاک وَ الِاستِئْثَارَ بِما لِلنَّاسِ فِیهِ الأُسوَهُ (عبده، ۱۳۹۱، ج ۳، ص ۱۲۰)
«از آن بپرهیز که چیزی را که همه مردم در آن سهیماند به خود یا کسانی اختصاص دهی (و در اختیار آنان بگذاری).»
همچنین در نامهای به یکی از کارگزارانشان این طور میفرمایند:
بَلَغَنِی عَنْک أَمْرٌ إِنْ کُنْتَ فَعَلْتَهُ فَقَدْ أَسْخَطْتَ إِلَهَک وَ عَصَیْتَ إِمَامَک أَنَّک تَقْسِمُ فَیْءَ الْمُسْلِمِینَ الَّذِی حَازَتْهُ رِمَاحُهُمْ وَ خُیُولُهُمْ وَ أُرِیقَتْ عَلَیْهِ دِمَاؤُهُمْ فِیمَنِ اعْتَامَک مِنْ أَعْرَابِ قَوْمِک … أَلَا وَ إِنَّ حَقَّ مَنْ قِبَلَک وَ قِبَلَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ فِی قِسْمَهِ هَذَا الْفَیْءِ سَوَاءٌ یَرِدُونَ عِنْدِی عَلَیْهِ وَ یَصْدُرُونَ عَنْه (عبده، ۱۳۹۱، ج ۳، ص ۷۶)
«خبر کاری از تو به من رسیده است که اگر چنان کرده باشی، خدای خود را خشمگین ساختهای و امام خویش را به خشم آوردهای: غنائم مسلمانان را که با نیزهها و اسبهای مجاهدان به دست آمده و خونهای ایشان بر سر آن ریخته است، میان نور چشمان از اعراب قوم خود تقسیم کردهای … آگاه باش! که حقّ مسلمانانی که در نزد تو و ما به سر میبرند، از این غنیمت یکسان است؛ آنان برای گرفتن حق خود نزد من میآیند و آن را میگیرند و بازمیگردند.»
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
اما فقط امیرالمؤمنین (ع) نبودند که این نکته را متذکر شدهاند، بلکه سایر معصومین (ع) نیز این مطلب را تذکر دادهاند:
پیامبر (ص) فرمودند:
النَّاسُ شُرَکَاءُ فِی ثَلَاثٍ النَّارِ وَ الْمَاءِ وَ الْکَلإ (نوری، ۱۴۰۸ ق، ج ۳، ص ۱۵۰)
«مردمان در سه چیز با یک دیگر شریکاند: آتش، آب، و چراگاه.»
فَإِنَّهُمْ یُحِبُّونَ جَمْعَ الْمَالِ مِمَّا حَلَّ وَ حَرُمَ وَ مَنْعَهُ مِمَّا افْتُرِضَ وَ وَجَبَ إِنْ أَنْفَقُوهُ أَنْفَقُوهُ إِسْرَافاً وَ بِدَاراً وَ إِنْ أَمْسَکُوهُ أَمْسَکُوهُ بُخْلاً و اِحتِکَاراً (مجلسی، ۱۴۰۳ ق، ص ۱۰۳، ص ۲۴)
«آنان (نامتعهّدان) گرد آوردن مال را از حلال و حرام دوست میدارند … و اگر آن را نگاه دارند، از روی بخل و احتکار چنین میکنند (نه برای هدفهای درست و مصالح عمومی).»
خَمْسَهٌ لَعَنْتُهُمْ وَ کُلُّ نَبِی مُجَابٍ: الزَّائِدُ فِی کِتَابِ اللَّهِ، وَ التَّارِک لِسُنَّتِی… وَ الْمُسْتَأْثِرُ بِالْفَیءِ وَ الْمُسْتَحِلُ لَه (کلینی، ۱۴۲۹ ق، ج ۲، ص ۲۹۳)
«پنج کس را من و هر پیغمبر مستجابالدّعوهای نفرین کردهایم: آن کس که چیزی بر کتاب خدا بیفزاید، و آن کس که سنّت مرا فرو گذارد … و کسی که غنیمت جنگی (و اموال عمومی) را به خود اختصاص دهد و آن را برای خویش حلال شمرد.»
از نکات مهم این حدیث آن است که تصرّف در اموال عمومی و حلال شمردن آنها را برای خود و بستگان و دوستان، در ردیف تصرّف در کتاب خدای متعال قرار داده است. و این نگرش، از بزرگترین آموزشهای اسلامی است در قضایای مربوط به اقتصاد و اموال.
امام صادق (ع) در این باره میفرمایند:
فَالْأَمْطَارُ هِی الَّتِی تُطَبِّقُ الْأَرْضَ … وَ بِهَا یَسْقُطُ عَنِ النَّاسِ فِی کَثِیرٍ مِنَ الْبُلْدَانِ مَئُونَهُ سِیَاقِ الْمَاءِ مِنْ مَوْضِعٍ إِلَی مَوْضِعٍ وَ مَا یَجْرِی فِی ذَلِک بَیْنَهُمْ مِنَ التَّشَاجُرِ وَ التَّظَالُمِ حَتَّی یَسْتَأْثِرَ بِالْمَاءِ ذُو الْعِزِّ وَ الْقُوَّهِ وَ یُحْرَمُهُ الضُّعَفَاءُ (مجلسی، ۱۴۰۳ ق، ج ۳، ص ۱۲۶)
«بارانها زمین را سیراب میکنند … و به سبب آنها- در بسیاری از سرزمینها- زحمت آب رسانی از نقطهای به نقطه دیگر، و درگیریها و ستمهایی که از این راه پیش میآید از میان میرود، مگر هنگامی که صاحبان جاه و قدرت آن را به خود اختصاص دهند و ضعیفان را از آن محروم سازند.»
امام رضا (ع) – در معرفی کسانی که سنّت پیغمبر (ص) را تغییر داده بودند- این طور فرمودند:
جَعَلَ الْأَمْوَالَ دُولَهً بَیْنَ الْاغنیا (ابنبابویه، ۱۳۷۸ ق، ج ۲، ص ۱۲۶)
«(از جمله کارهای خلاف شرعی که کردند) اموال را در اختیار مشتی ثروتمند قرار داد تا میان آنان دست به دست بگردد.»
ب) فروگذاشتن مساوات در تقسیم امکانات
یکی از وظایف مسئولین حکومتی تقسیم اموال و امکانات عمومی در بین مردم به مساوات است. در این مقام هیچ کس رتبه و درجهای نسبت به دیگران ندارد و همه باید به اندازه یکدیگر بهره ببرند. بدیهی است که رعایت نکردن این امر باعث افزایش اختلافات طبقاتی و فقر عدهای خاص از مردم خواهد شد. امیرالمؤمنین (ع) نیز از این نکته غافل نبوده و به مردم این طور میفرمودند:
… لَوْ کَانَ الْمَالُ لِی لَسَوَّیْتُ بَیْنَهُمْ فَکَیْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّه! (عبده، ۱۳۹۱، ج ۲، ص ۱۰)
«… اگر مال از آن من بود، آن را میان ایشان مساوی تقسیم میکردم، حال چگونه چنین نکنم با اینکه مال، مال خدا است؟!»
همچنین در بین اصحاب سیره پیامبر (ص) را یادآور شده و میفرمودند:
أَلَیْسَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَقْسِمُ بِالسَّوِیَّهِ بَیْنَ الْمُسْلِمِین (ابن شهر آشوب، ۱۳۷۹ ق، ج ۲، ص ۱۱۱)
«آیا رسول خدا (ص)، (غنائم را) میان مسلمان، به صورت مساوی، تقسیم نمیکرد؟»
ثَلَاثٌ إِنْ حَفِظْتَهُنَ وَ عَمِلْتَ بِهِنَّ کَفَتْک مَا سِوَاهُنَّ وَ إِنْ تَرَکْتَهُنَّ لَمْ یَنْفَعْک شَیْءٌ سِوَاهُنَّ قَالَ وَ مَا هُنَّ یَا أَبَا الْحَسَنِ قَالَ إِقَامَهُ الْحُدُودِ عَلَی الْقَرِیبِ وَ الْبَعِیدِ وَ الْحُکْمُ بِکِتَابِ اللَّهِ فِی الرِّضَا وَ السَّخَطِ وَ الْقَسْمُ بِالْعَدْلِ بَیْنَ الْأَحْمَرِ وَ الْأَسْوَدِ … (مجلسی، ۱۴۰۳ ق، ج ۱۸، ص ۱۵۶)
امیرالمؤمنین (ع) به عمر بن خطّاب فرمود: «سه چیز است که اگر آنها را به خاطر بسپاری و عمل کنی، از کارهای دیگر تو را بینیاز میکند؛ و اگر آنها را فروگذاری، چیزهای دیگر برای تو سودی ندارد».
عمر گفت: «ای ابوالحسن! آن سه کدام است؟» گفت: «اجرای حدود الهی در حقّ خودی و بیگانه، حکم کردن از روی کتاب خدا در حالت خشنودی و خشم، و تقسیم کردن عادلانه میان سرخ و سیاه …»
ج) کوتاهی کردن در زنده کردن و پرداخت حقوق مستضعفان
رسیدگی به مستضعفین و زنده کردن حقوق آنان از مهمترین وظایف حاکم جامعه اسلامی است؛ چرا که مستضعفین و فقرا قشر ضعیف جامعه هستند و اگر مسئولین به آنها توجه نکنند، صدای آنها به جایی نمیرسد و حقوق آنها پایمال خواهد شد. امام علی (ع) این موضوع را اینگونه بیان فرمودهاند:
یُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِیفِ مِنَ الْقَوِی حَتَّی یَسْتَرِیحَ بَرٌّ وَ یُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِر (عبده، ۱۳۹۱، ج ۱، ص ۸۷)
«به وسیله او (رئیس جامعه)، حق ناتوان از توانا گرفته میشود، تا نیکوکار خیراندیش آرامش داشته باشد، و نابکار شر نرساند.»
همچنین ایشان سیاستشان را در برخورد با ضعیفان و قدرتمندان این طور بیان کردند:
الذَّلِیلُ عِنْدِی عَزِیزٌ حَتَّی آخُذَ الْحَقَّ لَهُ وَ الْقَوِی عِنْدِی ضَعِیفٌ حَتَّی آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُ (عبده، ۱۳۹۱، ج ۱، ص ۸۵)