لیو و اولسون (۲۰۰۰، ص ۳۲۵) در ادامه تلاش های به عمل آمده بر آن شدند تا دامنه کاربرد الگوی فلتام و اولسون (۱۹۹۵) را گسترش دهند . اندیشمندان مذبور نشان دادند که در الگوی مورد بحث می توان از حسابداری محافظه کارانه نیز بهره جست و در نتیجه رشد (خالص ) دارایی های عملیاتی را به عنوان یک متغیر مستقل اصلی مطرح ساخت . علاوه بر این ، آنان نشان دادند که در این الگو امکان تعریف دو متغیر مستقل نرخ رشد سود مورد انتظار و اندازه شرکت که معمولا ً در پژوهشهای حوزه ارزش گذاری نادیده گرفته می شود نیز وجود دارد . چنین توضیحاتی موجب شد تا صاحبنظرانی چون مایرز(۲۰۰۰، ص ۳۲۵) اعلام کنند که الگوی فلتام و اولسون (۱۹۹۵) موجب بهبود درک ما از رابطه میان اعداد و ارقام حسابداری و ارزش شرکت شده است . در نهایت می توان چنین نتیجه گیری کرد که طی دهه اخیر ، الگوهای پیشنهادی اولسون ( ۱۹۹۵) و فلتام و اولسون ( ۱۹۹۵) تأثیر تعیین کننده ای بر پژوهش های حوزه ارزش گذاری داشته اند ؛ به گونه ای که به اعتقاد بیور (۲۰۰۲، ص ۴۵۷). نقش مهمی را در تببین بسیاری از ویژگی های سیستم حسابداری از قبیل رابطه مازاد خالص ، ارزش دفتری ، سود ، محافظه کاری و تأخیر در شناخت ایفا نموده اند .
البته با وجود اینکه یافته های اکثریت قریب به اتفاق چنین پژوهش هایی که تعداد آن ها در طول زمان و در نقاط گوناگون جهان به ده ها و شاید صدها مورد میرسد ، حاکی از تأیید ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری بوده ، ولی تأکید آن ها بر مطالعه مقطعی و نه طولی ارتباط ارزشی قرار داشته است. این در حالی است که با توجه به انتقاد های مطرح شده در خصوص رویه های فعلی حسابداری در اواسط دهه ۱۹۹۰ و ورشکستگی همراه با رسوایی های حسابداری شرکت هایی چون انرون و ورلدکام در اوایل دهه اخیر اهمیت این گروه از پژوهش های حوزه ارتباط ارزشی در حال حاضر به نحو چشمگیری افزایش یافته است .
در این میان ، ابراز نارضایتی روز افزون محافل حرفه ای و صاحبنظران حوزه ی سرمایه گذاری نسبت به توانایی الگوی کنونی گزارشگری مالی در هماهنگ شدن با تغییرات ایجاد شده در محیطهای نوین کسب و کار و تأمین نیازهای اطلاعاتی جدید سرمایه گذاران ، نقش به سزایی را در ارتقای جایگاه این شاخه از پژوهش های ارتباط ارزشی ایفا نموده است . آنان این بحث را پیش می کشند که ادامه ناتوانی الگوی مذکور ، موجب تضعیف بیشتر ویژگی کیفی «مربوط بودن» اطلاعات حسابداری می شود و ارزش گذاری و ارزیابی عملکرد شرکت های فعال در محیط های کسب و کار مبتنی بر فناوری های نوین و اطلاعات پایه کنونی را با چالش های جدی رو به رو میسازد . (الیوت و جیکوبسون، ۱۹۹۱، ۵۶؛ آپتون ،۲۰۰۱،۱) .
این در حالی است که بدبینی موجود نسبت به ارتباط ارزشی الگوی گزارشات مالی فعلی را می توان با بررسی درخواست های روزافزون سرمایه گذاران برای دریافت اطلاعات غیرمالی و ارائه شدن داوطلبانه چنین اطلاعاتی از سوی شرکت های مختلف ، به وضوح مشاهده کرد (جکسون، ۲۰۰۴، ص۵؛ لیدبتر، ۲۰۰۵، ص ۲) . مطالعات انجام شده نشان میدهد که به اعتقاد سرمایه گذاران فعال در صنایع گوناگون ، مربوط بودن اطلاعات مالی منتشر شده تنها از طریق ارائه اطلاعات غیرمالی مرتبط احراز میگردد (امیر و لو ، ۱۹۹۶ ؛ بن و ریلی ، ۱۹۹۹) .
البته این رویکرد که ارتباط ارزشی سود حسابداری در طول زمان کاهش و در مقابل ارتباط ارشی اطلاعاتی چون ارزش دفتری افزایش یافته ، توسط تمام پژوهشگران مورد تأیید قرار نگرفته است. این همه در حالی است که بازنگری نتایج تحقیقات انجام شده در زمینه روند تغییرات ارتباط ارزشی متغیر ترکیبی (سود و ارزش دفتری) ، حاکی از ناسازگاری یافته های پژوهشی با یکدیگر است . به عبارت دیگر نتایج برخی از مطالعات نشان میدهد که در طی سال های متمادی و به رغم ادعای منتقدان، تغییرات معناداری در روند ارتباط ارزشی مشاهده نشده؛ در حالی که یافته های پژوهشهای دیگر حاکی از وجود یک روند کاهشی در ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری است (لو و زاروین ، ۱۹۹۹ ، ص ۳۸۳) .
در مجموع چنین به نظر میرسد که به استثنای وحدت نظر موجود در زمینه روند کاهشی ارتباط ارزشی سود حسابداری، هیچگونه اجماعی در خصوص چگونگی روند کلی ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری در میان صاحبنظران وجود ندارد. علاوه بر این بررسی ها نشان میدهد که در تحقیقات انجام شده نیز توجه کافی به بررسی عوامل مربوط به هر گونه کاهش احتمالی ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری در طول زمان مبذول نشده است. چراکه پژوهش های مذکور به جای ریشه یابی دلایل اصلی کاهش ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری ، به تشریح علائم و آثار آن پرداختهاند(لوو زاروین، ۱۹۹۹، ص ۳۷۰) .
۲-۲-۷- ارزیابی عملکرد
بررسی عملکرد شرکتها از مهمترین موضوعات مورد توجه مدیران ، سرمایه گذاران ، اعتباردهندگان و سایر اشخاص ذینفع محسوب و نتایج حاصل از آن مبنای بسیاری از تصمیم گیری هاست . اصولا عملکرد باهدف رابطه مستقیم دارد. با ارزیابی عملکرد مشخص می شود که واحد اقتصادی تا چه حد به اهداف خود دست یافته است. از نتایج حاصل از ارزیابی برای پیشبینی برنامه های آتی و نیز بهبود نقاط قوت و برطرف نمودن نقاط ضعف واحد اقتصادی استفاده می شود. ارزیابی نه تنها در انتخاب استراتژی و ساختار مالی به مدیریت کمک میکند بلکه نشان میدهد که چگونه استراتژی و ساختار مالی بر ارزش بازار سهام اثر میگذارد.
از سالهای گذشته تاکنون، ارزیابی عملکرد واحدهای اقتصادی بخش عمده ای از مباحث حسابداری، مدیریت، اقتصاد و … را به خود اختصاص داده است . ارزیابی عملکرد به معنای اندازه گیری اینکه واحد اقتصادی تا چه حد به اهداف از پیش تعیین شده در برنامه های خود دست یافته است . نتایج حاصل از ارزیابی عملکرد خود هدف نبوده بلکه ابزاری است که در جهت پیشبینی برنامه های آتی و نیز بهبود نقاط قوت و برطرف نمودن نقاط ضعف آن واحد مورد استفاده قرار میگیرد.ارزیابی عملکرد واحد اقتصادی بدون در نظر گرفتن ویژگیهای تجاری و شرایط حاکم بر بازارها و خدمات آن و صرفنظر از جایگاهی که واحد مورد ارزیابی در مجموعه نظام و ساختار اقتصادی کشور از آن برخورد ار است، ثمربخش نخواهد بود. اندازه گیری عملکرد، نه تنها به عنوان ارزیابی فعالیتهای گذشته مفید است، بلکه در ارائه بعضی از اهداف قابل سنجش برای آینده، به عنوان راهنمای تصمیم گیرندگان نیز مفید خواهد بود.
اینکه شرکتها تا چه حد در بالا بردن منافع سهامداران خود کوشیده اند، بانکها و مؤسسات اعتباری در اعطاء تسهیلات به شرکتها چه شاخصها یی را در نظر می گیرند و نهایتاًً اینکه مراجع دولتی با توجه به الزامات قانونی در ارتباط با سرمایه شرکتها به چه نکاتی توجه میکنند، تماماً از جمله مواردی است که نتیجه ارزیابی عملکرد شرکتها، پاسخ مناسبی به این سؤالات میدهد. اصولاً عملکرد شرکتها، بخشی عمده ای از مباحث حسابداری مدیریت را تشکیل داده است .