۲-۳-۴-عوامل دوری از رفتار جراتمندانه
-
-
-
- فرد فکر میکند، دیگران او را به سبب کارهایی که برای آن ها می کند، دوست دارند؛ بنابرین اگر مستقل عمل کند دیگران او را دوست نخواهند داشت.
-
-
- فرد در زمینه رضایت، احساسات و راحتی دیگران احساس مسئولیت میکند؛ لذا از اینکه به دیگران « نه » بگوید و آن ها را از خود ناراحت سازد، احساس گناه می کند.
-
- فرد رفتار جراتمندانه را با ازخودگذشتگی، ایثار و فداکاری در تناقض میبیند؛ لذا اعتقاد دارد که اگر از پذیرش درخواست دیگران سر باز زند، آدم بد و خودخواهی تلقّی خواهد شد.
-
- احساس مهم و باارزش بودن در مواقعی که درخواستی از او می شود و اعتقاد به اینکه اگر یکبار درخواست دیگران را نپذیرد آن ها دیگر او را به شمار نخواهند آورد.
- چنین افرادی یاد گرفتهاند که باید همیشه دیگران را از خود راضی و خوشحال نگهدارند و خوب نیست که خواسته های خود را بر خواسته های دیگران ترجیح دهند؛ بنابرین اگر کسی چیزی گفت یا کاری کرد که باعث ناراحتی فرد شد، نباید چیزی بگوید و اگر این کار ادامه پیدا کرد بهتر است فقط بکوشد از او فاصله بگیرد. چنین افرادی وقتی کاری را انجام می دهند که به آن تمایلی ندارند، احساس بدی درباره خود یافته، از فرد مقابل رنجیده میشوند و بی میلی خود را به طور ناخواسته و به شکل غیر کلامی( سکوت، اخم کردن، دیر حاضر شدن و انجام کارها به شکل سرسری و بدون دقّت لازم) نشان می دهند(امیر حسینی، ۱۳۸۷).
-
۲-۳-۵- ابراز وجود در روانشناسی بالینی
در دهه های ابراز وجود یا جرئت ورزی توجه بسیاری از روان شناسان و پژوهشگران بالینی را به خود جلب کردهاست. اهمیت ابراز وجود یا جرئت ورزی در ارتباط های میان فردی، نقش مؤثر آن در فعالیت های اجتماعی و فراوانی رفتارهای غیر جرئت ورزانه در جمعیت های بالینی سبب شده است که در این زمینه پژوهش های زیادی صور ت گیرد و برنامه هایی تحت عنوان جرئت آموزی، طرح ریزی شود (بارتل، ویتلاک و فرانکس، ١٩٧۴ ؛ مارشال، کلتنر و ، مارشال، ١٩٨١ ؛ ای ملک م پ، واندرهات و دوریز ، ١٩٨٣ ؛ استاک، دی ویل و پنل؛ ١٩٨٣ ؛ دو بیا و مک ماری، ١٩٨۵ ؛ پی سی نین، مک کاری و چیزلت[۱۱۱]، ١٩٨۵ استیوارت، ١٩٨۶ ؛ وهر وکافمن، ١٩٨٧ ؛ اینگرام وسالزبرگ، ١٩٩٠ ؛ کیپر، ١٩٩٢ ؛ وین( هارت، کاری، کاری و وردشیاس، ۱۹۹۸).
انجام پژوهش های عملی و بالینی در مورد مفهوم جرئت ورزی و ویژگی های آن و همین طور آموزش و درمان رفتارهای غیر جرئت ورزانه، بیشتر به کارهای ولپی مربوط است که به شرح مفصل جرئت ورزی پرداخت. وی در توصیف و تبیین این مفهوم به تضاد میان بارز ساختن هیجان خشم و بازداری از اضطراب، توجه خاصی نشان میداد. وی اولین دانشمندی بود که اصطلاح جرئت ورزی را به کار برد وآموزش آن را مدنظر قرار داد(هریوت و پریچارد، ٢٠٠۴). روان شناسان معتقد هستند افراد کم جرئت نمی توانند به صورت مناسب با اطرافیان خود تعامل داشته باشند. این افراد احساس گناه بی اعتمادی و سلطه پذیری در روابط اجتماعی را تجربه میکنند و ترس، اضطراب و افسردگی از خود نشان میدهند (پاچمن و فوی[۱۱۲]، ١٩٧٨ ؛ لفر و وست[۱۱۳]، ١٩٨١ ؛ پالرمو و نیکلی[۱۱۴]، ١٩٩٠ ؛ وان گاندی[۱۱۵]، ٢٠٠٢ ). همین طور میزان پذیرش خود و عزت نفس در ؛ این افراد پایین است (پرسل، برویک و بیگل[۱۱۶]، ١٩٧۴ ؛ لور و مور[۱۱۷]، ١٩٨٠ ؛ دلوتی[۱۱۸]، ١٩٨١ لفر و وست، ١٩٨١ ). این افراد ممکن است به جای رفتارهای منفعلانه، اقدام به پرخاشگری و رفتارهای آزارگرانه کنند (اسوارت، چانگ، فارور[۱۱۹]، ۲۰۰۱). رفتارهای جرئت ورزانه، رفتارهایی متعادل هستند و فرد جرئت ورز ضمن پافشاری بر خواسته های منطقی و انجام رفتار مخالفتی در دفاع از خواسته ها، حقوق و سلیقه های دیگران را مورد توجه قرار میدهد و از اجحاف حقوق دیگران و تضییع آن ها خودداری میکند. تونند[۱۲۰](١٩٩١) معتقد است فرد جرئت ورز دارای اعتماد به نفس است، احساس، افکار و نگرشی مثبت نسبت به خود و دیگران دارد و رفتارش با دیگران صریح و صادقانه است. برخی از پژوهشگران گزارش کردهاند که این افراد حتی در پیدا کردن شغل مناسب و انجام مطلوب آن موفق ترند (بروکس، ناکرد و ریسلر[۱۲۱]، ٢٠٠١ ؛ لانس بری و همکاران[۱۲۲]، ٢٠٠٣). پژوهشهای متعددی به وجود رابطه بین جرئت ورزی، عز ت نفس و پیشرفت تحصیلی اشاره کردهاند. برای مثال لی – کوربین و دنیکلو[۱۲۳] ( ١٩٩٨ )، چن، وانگ و چن[۱۲۴] ( ٢٠٠١ ) و ساک وای ونگ و واتکینس[۱۲۵] ( ٢٠٠١ ) همگی در پژوهشهای خود به این نتیجه رسیدند که بین سه متغیر یاد شده رابطه مثبتی وجود دارد.
۲-۴- پیشینه تحقیق
با مروری بر تحقیقات انجام شده پیرامون تعهد هویت و احساس تنهای، نتیجه مطالعات نشان میدهد که در این زمینه تحقیق مشابه ای صورت نگرفته است. با این حال، مشاهدات نشان میدهد که اکثر پژوهش های موجود در این زمینه ارتباط بین سبک های هویت و احساس تنهایی اشاره دارد. در زیر به برخی از پژوهش های انجام شده پیرامون هویت و احساس تنهایی پرداخته می شود:
الف- تعهد هویت و احساس تنهایی و عوامل روان شناختی مرتبط
ناصحی(۱۳۹۰)، رابطه ی بین ادراک از سبک فرزند پروری و هویت با احساس تنهایی در میان دانشجویان دانشگاه الزهرا، را مورد مطالعه قرار داده است. هدف پژوهش تعیین میزان رابطه ادراک از سبک فرزندپروری و سبک هویت با احساس تنهایی است. نمونه مورد مطالعه ۳۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه الزهرا بودند ، که با بهره گرفتن از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند . نتایج پژوهش نشان دادند که ادراک از سبک فرزندپروری مادر و سبک هویت اطلاعاتی با احساس تنهایی کلی ، تنهایی اجتماعی و تنهایی خانوادگی رابطه معناداری دارند. و سبک هویت مغشوش– اجتنابی با احساس تنهایی اجتماعی و تنهایی خانوادگی رابطه معناداری دارد.
حجازی و همکاران(۱۳۸۹) نشان دادند که سبک هویت اطلاعاتی، تاثیر مثبتی و مستقیمی براحساس تنهایی دارد، در حالی که سبک هویت هنجاری تاثیرمنفی براحساس تنهایی دارد.
برونسکی و کوک (۲۰۰۵) در بررسی وضعیت هویت و تعهد هویت دانش آموزان دریافتند که تفاوت در وضعیت هویت، علتی برای تغییر معنا دار در احساس تنهایی، و رشد روابط بین فردی است. دانش آموزان با سبک هویت اطلاعاتی،برای انطباق موثربامحیط وکاهش احساس تنهایی آمادگی بهتری دارندوافراد دارای سبک هویت سردرگم /اجتنابی بامشکلات بیشتری روبه روهستند. نوجوانان با سبک هنجاری اغلب خودکنترل،باوجدان وهدف مداروکمتردچاری احساس تنهایی هستند.
برزونسکی(۲۰۰۴) گزارش کردهاست افرادی با سبک هویت اطلاعاتی احساس تنهایی کمتری نسبت به افراد سردرگم واجتنابی گزارش دارند.
بوید وهانت (۲۰۰۳) دریافتندکه سبک هویت سردرگم- اجتنابی رابطه منفی با احساس تنهایی دارد در حالی که سبک هویت اطلاعاتی وهنجاری،رابطه ی مثبتی با احساس تنهایی دارد.
برزونسکی تامی وکینی (۱۹۹۷) دریافتندکه سبک هویت هنجاری واطلاعاتی بااحساس تنهایی کمتری نسبت به سبک هویت سردرگم واجتنابی بامشکلاتی ازقبیل احساس تنهایی وافسردگی رابطه دارد.