مذهب به عنوان عامل پیشگیری
مذهب نقش پیشگیری داشته و منبع مهمی برای پیشگیری از وقوع بیماریها است. در این رابطه میتوان نقش مذهب را به عنوان عامل پیشگیری به موارد زیر خلاصه کرد:
-
- ارزشهای مذهبی و قومی رابطه و همبستگی مثبتی با بهداشت روانی دارند؛ زیرا هر دو رفتارهای اجتماعی مطلوب در فرهنگ را تشویق میکنند؛
-
- ارزشهای مذهبی و ارزشهای بهداشت روانی با هم همپوشی دارند؛
-
- بسیاری از اَشکال مذهب با رشد فرد هماهنگ میباشد. از جمله پیشرفت، پایداری و ثبات، اجتناب از شیوه های زندگی مضر و پیوستگی استحکام خانواده و خود شکوفایی؛
-
- مذهب الگوهای رشدی را تشویق میکند که اساساً به نفع اجتماع بوده و در طول زندگی گستردهاند؛
-
- تداوم ایمان و مذهب در زندگی مؤید سودمند بودن، مفید بودن و سازگارانه بودن آن میباشد؛
- جهتدار بودن زندگی و هدفمند بودن آن در ایجاد ثبات، استحکام و هدایت انسان مؤثر است.(رابرت[۱۴]،۱۹۹۰).
تأثیر نقش معنویت و مذهب پزشکان در درمان بیماران و تأثیر آن در شکل گیری روابط پزشک و بیمار در پاره ای گزارشات به طور برجسته ای نشان داده شده است(آسترو و سولماسی،۲۰۰۴). پاره ای از مطالعات به نقش ایمان در تصمیم گیری های درمانی اشاره کرده وذکر میکنند اگر ایمان نقش مهم در درمان داشته باشد وپزشکان به آن توجه نکنندفرایندتصمیم گیری در مورد طرح درمان می تواندنامناسب باشد(کاینوهمکاران،۲۰۰۰) آگاهی از تأثیر معنویت بر درمان بیماران میتواند بر طول عمر بیشتر آن ها اثر بگذارد(پاول و همکاران،۲۰۰۳)
ضرورت نگرش مذهبی[۱۵]
“دین” برای آدمی موهبتی است که او را به یک فلسفه حیات مسلح کرده و به عقل وی روشنگری می بخشد، بر اراده تأکیددارد و آن را می پرورد، به آدمی کمک میکند تا به فرمان های عقل گردن نهد، نیازهای اساسی روح به ویژه نیاز به عشق وجاودانگی را تحقق م یبخشد و از این روست که تار و پود.( زندگی انسان با باورهای دینی تنیده شده است (خدایاری فرد،۲۰۰۰).دور ماندن از باورهای اصیل مذهبی راه را برای ابتلای فرد به کشمکشهای درونی و روانی، احساس پوچی وبی هدفی و یأس و ناامیدی در برابر محرومیت ها، ناملایمات و.( فشارهای روانی( هموار میکند(توکلی و ظهور،۲۰۰۲). مذهب به عنوان یک نیروی مؤثر در کاهش فشارهای روانی ،گرایش به فساد وهمچنین افزایش رضایت مندی از زندگی شناخنه شده است.همچنین مذهب و دین میتواند نقش توانمندی را در گروه خاصی از افراد میانسال ایفاه نموده و به طور مؤثری بر ترس و فشارهای روانی غلبه کند (ذکاوی،حسینی،آزادبخت،محمدپور،۲۰۰۶-۲۰۰۷).ایمان مذهبی مکانیزم های سازگاری را افزایش میدهد(لارسون و شریل،۱۹۷۸-۱۹۸۹). رفتارها و باورهای مذهبی، تأثیر مشخصی در معنادار کردن زندگی افراد دارند، رفتارهایی مانند عبادت، زیارت و توکل به خداوند میتوانند از طریق ایجاد امید و تشویق به نگرش های مثبت، موجب آرامش درونی افراد گردند. داشتن معنا در زندگی، امیدواری به یاری خداوند در شرایط مشکل زا، بهره مندی از حمایت های اجتماعی و معنوی،احساس تعلق داشتن به منبعی والا همگی از جمله روش هایی هستند که افراد مذهبی با دارا بودن آن ها میتوانند در مواجهه با حوادث آسیب رسان، فشار کمتری را متحمل شوند(یانگ و مائو،۲۰۰۷). برای پیشگیری از بروز حالات عدم تعادل روانی و خارج شدن انسان از خط صراط مستقیم، باید بازگشت به فطرت پاک الهی را توصیه کرد، تا انسان به دور از عوامل تحریکی خارجکننده از صراط مستقیم، به این راه راست پاینهد و منحرف نگردد. اینجا نقطه عطف ارتباط بین دین و بهداشت روانی است؛ زیرا بهداشت روانی نیاز به شناخت کامل روان انسان دارد؛ دین نشئت گرفته از علم الهی است و خالق، از روان مخلوق خود شناخت کامل دارد. بنابرین، دین میتواند اطلاعات جامعی درباره روان انسان ارائه کند و آموزههای آن میتواند راهنمای کاملی برای رعایت بهداشت روانی باشد(یانگ و مائو[۱۶]،۲۰۰۷).
مزایای نگرش مذهبی
خوش بینی
در فضای بدگمانی، رفتارها و گفتارها به گونه ای خاص تفسیر میشوند: احترام گذاردن به دیگران به چاپلوسی و تملّق، سکوت به مخفی کاری، حرف زدن ملایم به بی اعتنایی و سردی، قاطعیت به استبداد، صراحت به پُررویی، صداقت به ساده لوحی و صمیمیت به خودشیرینی تفسیر می شود؛ ولی در فضای حسن ظن به دیگران همه چیز تفسیر خوب مییابند و روابط، انسانی و صمیمانه می شود. بر فضای روابط انسانی و صمیمانه، آرامش، لطافت، محبت و زیبایی حاکم است و همه این امور، لازمه تفکیک ناپذیری زندگی سالم هستند.قرآن به باورمندان توصیه میکند که از بدگمانی نسبت به دیگران اجتناب کنند؛ چرا که بعضی از گمانها به گناه منجر میشوند.( سوره حجرات، آیه ۱۲) گمانهایی که به گناه منجر میشوند گمانهایی هستند که فرد، دنبال آن ها را میگیرد و بر آن ها اثر، مترتب میکند.بدگمانی، زمینه ساز بسیاری از مفاسد و گناهان است که هر یک از آن ها به نوبه خود، سلامت روانی فرد را به خطر می اندازند. بدگمانی، زمینه را برای غیبت کردن، تهمت زدن، حسدورزی، اهانت و استهزاء و… فراهم میکند. این امور نیز تأثیر آشکاری در ایجاد تنش و درگیری و به هم خوردن روابط صمیمانه و محبت آمیز بین فردی دارند.برای موجود اجتماعی محروم ماندن از روابط سالم و صمیمانه و محبت آمیز با دیگران آشفته ساز است و سلامت و آرامش روانی را تهدید میکند(عباسی،۱۳۸۱).