منظور از استرس هر نیرویی است که در موقع اعمال بر یک سیستم سبب تغییرات قابل توجه در شکل سیستم میگردد. این اصطلاح به نیروهای فیزیکی ، روانشناختی و فشارها اطلاق می شود. در این صورت استرس به این مفهوم یک علت است. از دید دیگر استرس یک حالت تنش روانشناختی است که به وسیله انواع نیروها یا فغشارها به وجود میآید از این رو استرس در مفهوم دوم یک معلول است.
همچنین استرس نرخ ترس و فشار در بدن که در طول زندگی ایجاد میشود، توصیف شده است. استرس توسط یک دوره کلی از فشار، مشکلات و تجربه های افراد است که در طول زندگی به وجود میآید. خود استرس نه خوب است و نه بد. در حقیقت بعضی درجات استرس عادی است و برای ادامه حیات روزمره لازم است. حتی هنگامی که افراد استراحت میکنند، درجات کمی از استرس وجود دارد. بدون استرس انگیزه و انرژی وجود نخواهد داشت. استرس برای هر فرد اجتناب ناپذیر است. استرس یک وضعیت فشار است که روی احساسات یک نفر به وسیله فرآیندها و شرایط فیزیکی اثر میگذارد و امروزه یکی از مسائل مهم و مورد توجه در حوزه سلامت فردی، سازمانی و اجتماعی است (استون۱ ۲۰۰۴، ۶۶۲)۱٫
بر اساس الوانی و معمارزاده ،( ۱۳۷۷، ص ۱۶۴) ، فشار عصبی به شکلهای مختلفی تعریف شده است ، اما زمینه مشترک همه آ ن تعاریف این است که علت ایجاد فشار عصبی وجود محرکی به صورت فیزیکی یا روانی است و فرد به طریقی خاص نسبت به آ ن عکس العمل نشان میدهد. محرکها را عموما عامل ایجاد فشار عصبی مینامند. به عبارتی دیگر ، هر چیزی که فشار ایجاد کند ، عامل ایجاد فشار عصبی اطلاق می شود.
بنابرین فشار عصبی فقط زمانی به وجود میآید که فرد احساس میکند از او چیزی خواسته شده است که از عهده برآوردن آن بر نمی آید در غیر اینصورت فشار عصبی ایجاد نخواهد شد.
۳-۲-۲ مدل های استرس
مدل های مختلفی جهت سهولت درک و توجیه چگونگی ایجاد استرس ارائه گردیده اند. در سال ۱۹۷۸ کاکس ۲، کلیه مدل ها و تعاریف استرس را به سه گروه تقسیم نمود:
۱-مدل هایی که بر اساس پاسخ بنا گردیده اند، این مدل ها استرس را به کمک واکنش و پاسخ فرد به عامل استرس زا تعریف نموده اند. مانند مدل سلیه که در ادامه این مبحث مورد بررسی قرار میگیرد .
۱- Stone
۲-Cox
۲- مدل هایی که بر اساس محرک تعریف شده اند. این گروه از مدل ها به استرس از منظر عامل ایجاد کننده استرس نگاه میکنند، مثلاً فشار کاری زیاد یا سرو صدای محیطی با مسئولیت های فرد و….
۳- مدل های تعاملی : در این مدل ها هم به عامل محرک ؛ یعنی عوامل استرس زا ؛ هم به پاسخ فرد ؛ علائم و نشانه های استرس ؛ و هم به فاکتورهای مداخله ای مثل ویژگی های شخصیتی فرد توجه شده است.
امروزه به مدل های تعاملی توجه بیشتری می شود چرا که به صورت کامل تری استرس را توصیف می نمایند. در واقع مدل های اخیر بگونه ای به هر سه رأس مثلث استرس توجه
می نمایند. در اینجا برخی از مدل های مشهور استرس را مورد بحث قرار میدهیم.
۱-۳-۲-۲ مدل مبتنی بر محرک
این مدل بیان کننده این موضوع است که همه موقعیت ها و محرکات طبیعی استرس زا هستند. اگر چه در بعضی از افراد منجر به پاسخ استرسی نمی شوند. در این مدل استرس اصطلاحاً به محرکات معینی که از محیط بر فرد وارد می شود و او را تحت تاثیر و فشار قرار میدهد اطلاق می شود.
به عبارت دیگر استرس از محیط فرد برانگیخته می شود و در واقع واکنش به منابع تولید کننده فشارروانی خارجی نام دارد که برابر با مفهوم استرس در فیزیک و الکتریسته میباشد. هلمز و راهه تلاش کردهاند که موقعیت استرس زا را با حوادث زندگی و نحوه برخورد افراد با این حوادث مشخص نمایند. بر طبق تحقیقات آن ها حوادث استرس زای زندگی شامل یکسری موقعیت های متنوع زندگی مانند طلاق ، مرگ یک شخص مهم ، پیشرفت بیکاری و…. بوده اند .
شکل ۲-۲) مدل محرک در زمینه فشار عصبی
کشش فشار عصبی (نیروی خارجی)
تخریب / آسیب دائمی فشار بیش از حد
منبع : کران ول ، ترجمه مهر آئین ، ۱۳۷۰ ، ص ۱۶
۲-۳-۲-۲ مدل مبتنی بر پاسخ (سلیه ۱، ۱۹۵۶)
این مدل تأکید بر روی پاسخ خاص ارگانیسم دارد. به عبارت دیگر پاسخ های خاصی هستند که انعکاس یک موقعیت را روی فردی که تحت فشار و استرس قرار دارد تعیین میکند ، یعنی بر اساس این مدل استرس را یک پاسخ خاص ارگانیسمی می دانند .
افرادی که بر مبنای این گرایش عمل میکنند ، مرکز خود را بر روی واکنش هایی قرار میدهند که توسط شخص ، نسبت به مقتضیات و تقاضاهای محیطی ایجاد شده است. این پاسخ ممکن است فیزیولوژیکی باشد ؛ مثلاً ضربان قلب شما سریع تر می شود و یا روانی باشد ؛ مثلاً احساس برانگیختگی در شما به وجود آید (کران ول ، ترجمه مهر آئین ، ۱۳۷۰، ص ۱۵)
تحقیقاتی که بر اساس این مدل توسط سیله (پزشک اتریشی )مطرح گردیده است ، استرس را فقط یک متغیر وابسته میداند که تحت تاثیر متغیر مستقل قرار دارد. وی آزمایشاتی را بر روی جانوران انجام داد و دریافت که هر آنچه شرایط و مختصات محیطی بر روی جانور اعمال میکنند ، نظیر گرم و سرد شدن بیش از حد یا یک وضعیت خطرناک و تهدید کننده عکس العمل آن ها یکسان خواهد بود ، وی این عکس العمل را «سندرم انطباق عمومی»نامید و معتقد بود که سندرم مشابهی نیز در مورد انسان ها وجود دارد (کران ول ، ترجمه مهر آئین ، ۱۳۷۰، ص ۱۶)
در این مدل ، جریان پاسخ استرس در یک فرد ، که در معرض فشارزاهای مداوم قرار گرفته است طی سه مرحله مشخص تحت عنوان «حالت سازگاری عمومی»صورت میگیرد. این سه مرحله شامل: «هشدار ، مقاومت و از پا افتادگی»است. در مرحله هشدار ، بدن توسط
واکنش سیستم هورمونی عصبی حالت آماده به خود میگیرد و فرد آماده پاسخ گویی به عامل خطر ساز می شود. در مرحله مقاومت برخی علائم مرحله قبل برطرف می شود. مثلاً ضربان قلب طبیعی می شود ، تعداد تنفس به میزان اولیه اش میرسد و…. با ادامه اثر محرک خارجی ، فرد به مرحله سوم خواهد رفت . در مرحله از پا افتادگی ، مقاومت بدن از دست می رود و فرد بیمار می شود.
یکی از عیوب اساسی مدل سیله این است که صرفاً بع «پاسخ» توجه دارد و به «محرک» یا «فرد» و تعامل این سه عامل بر یکدیگر توجه نمی نماید.
۱-Hans selye
امروزه پژوهشگران معتقدند که پاسخ ها و واکنش ها ممکن است از موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت باشد ، این امر منجر به پیدایش دیدگاه در مورد استرس تحت عنوان تاثیر متقابل شده است .
شکل (۳-۲) مدل مبتنی بر پاسخ
واکنش فیزیولوژیکی
استرس (استرس زاها در محیط کار)
واکنش روانی
منبع : کران ول ، ترجمه بابک مهر آئین ، ۱۳۷۰، ص ۱۵
۳-۳-۲-۲ مدل تاثیر متقابل یا تعاملی (لازاروس۱ ۱۹۶۶)