مزایای دیگری در زمینه هوش هیجانی وجود دارد که شما را قادر میسازد :
-
- به دیگران انگیزش دهید .
-
- به طور روشن و مؤثر ارتباط برقرار کنید.
-
- با گوش دادن دقیق، پیام واقعی را دریافت کنید .
-
- بدون احساس دستپاچگی موانع را از میان بردارید.
-
- از آثار مضر خشم بر جسم، سلامتی، روابط و جنبههای شغلی جلوگیری کنید.
-
- موجب لذت بردن، افزایش رضایتمندی و روابط سازنده و بهره ور می شود.
-
- خودتان، خانواده تان و سایر دوستان شما را از عوارض منفی هیجانی مصون میدارد.
- در شرایط ابهام آمیز آرامش بیشتری احساس می کنید.
مطالعات هوش هیجانی در زمینه مدیران ارشد نشان میدهد که بندهای ۱تا ۳ نقش مهمی را در این زمینه ایفا میکنند.
۲-۲-۵ رویکردهای هوش هیجانی
۲-۲-۵-۱ رویکرد توانایی
الگوی توانایی، هوش هیجانی را در محدوده یک هوش قرار میدهد که درآن هیجان و تعلق با روشهایی معنادار و تطبیقی با هم تعامل دارند. هوش هیجانی به مانند هوش کلامی یا فضایی در نظر گرفته می شود و با این استثناء که هوش هیجانی بر اساس محتوای هیجانی و همراه با آن عمل کند (مایرودیگران ،۲۰۰۲: ۳۰۷).
۲-۲-۵-۲ رویکرد ترکیبی
الگوهای ترکیبی ابعاد مختلف شخصیت را به شیوه ای غیر تئوریک ترکیب میکنند. مجموعه حاصل از صفات، علایق، مهارت ها، توانایی ها و توانش ها، هوش هیجانی نامیده می شود. با این حال این الگو غالبا نه شامل هیجان و نه هوش می شود (مایرودیگران ،۲۰۰۲ : ۳۰۷).
۲-۲-۶ مدلها و مقیاسهای هوش هیجانی
هر یک از الگوهای تئوری هوش هیجانی از دو دیدگاه مطرح می شود: مدل توانایی و یا مدل مرکب. مدلهای توانایی هوش هیجانی را به طور کامل، برآمده از توانایی ذهنی و از این رو به عنوان هوش خالص[۹] مینامند. در مقابل در مدلهای مرکب هوش هیجانی، توانایی ذهنی را ویژگیهای شخصیتی از قبیل خوش بینی و خرسندی[۱۰] در هم می آمیزند. در حال حاضر، تنها مدل توانایی هوش هیجانی از سوی جان مایر و پیتر سالووی ارائه شده است. مدلهای مرکب هوش هیجانی نیز با مفاهیم درونی متفاوت ارائه گردیده است (استایس و براون ، ۲۰۰۴ : ۴).
۲-۲-۶-۱ هوش هیجانی مایر و سالووی
مایر و سالووی (۱۹۹۰) در اولین تعریف هوش هیجانی بیان داشتند: “توانایی مشاهده احساسات و هیجانات خود و دیگران، تفاوت قائل شدن میان آن ها و کاربرد این اطلاعات برای هدایت افکار و فعالیتهای خود.” و به واسطه این تعریف، مایر و وسالووی در سال ۱۹۹۹ مهارتهای چندعاملی هوش هیجانی را مطرح کردند (MEIS) که شامل ۴۲۰ آیتم و ۴ شاخه توانایی برای اندازه گیری هوش هیجانی بود. با توجه به اینکه چارچوب اصلی تحقیقات در زمینه MEIS چندین نقطه ضعف داشت. پژوهشگران (نویسندگان آن)، چندین اصلاح در محتوای مهارتها انجام دادند و مهارتهای جدیدی به آن اضافه کردند (کان استوگ،۲۰۰۹: ۴۴).
مقیاس چند عاملی هوش هیجانی MEIS ، این مقیاس برای ارزیابی ۴ مؤلفه اساسی که فرض می شود در هوش هیجانی وجود دارند، طراحی و ساخته شده است:
مؤلفه اول در برگیرنده چهارخرده مقیاس است که به ارزیابی توانایی اداراک و تشخیص عواطفی که در داستان ها، طرح ها، قطعات موسیقی یا چهره افراد وجود دارد، می پردازند.
مؤلفه دوم شامل دو نوع تکلیف است که در آن ها توانایی برون سازی عواطف در فرایندهای شناختی و ادراکی مورد ارزیابی قرار می گیرند.
مؤلفه سوم هم شامل چهار خرده مقیاس است که به ارزیابی استدلال های آزمودنی ها درباره عواطف و فهم آن ها می پردازند.
مؤلفه چهارم، شامل دو خرده مقیاس است که به ارزیابی مهارت آزمودنی ها در اداره عواطف خود و دیگران می پردازد (سیاروچی ،۱۳۸۳ :۶۲-۶۱).
شاید عمده ترین نقطه قوت این مقیاس، قدرت تمیز آن باشد. نمره های حاصله از این مقیاس با عواطف مثبت و منفی و دیگر خصیصه های شخصیتی، همبستگی کم یا متوسطی دارد. این مقیاس مقیاسی سودمند و مفید برای ارزیابی هوش هیجانی است (سیاروچی ،۱۳۸۳ : ۶۳).
مایر و سالووی به کمک دیوید کاروسو، مدل هوش هیجانی را تنظیم کردند، که درآن ۴ شاخه جدید از هوش هیجانی معروف به MSCEIT را پیشنهاد نمودند که شامل:
-
- توانایی شناسایی یا درک هیجانات [۱۱]
-
- توانایی کاربرد هیجانات در تسهیل تفکر[۱۲]
-
- توانایی درک هیجانات[۱۳]
- توانایی مدیریت هیجانات خود و هیجانات دیگران[۱۴] (کان استوگ ،۲۰۹ : ۴۴).
اولین شاخه هوش هیجانی با ظرفیت ملاحظه و بیان احساسات شروع میگردد. هوش هیجانی بدون قابلیتهایی که در این شاخه وجود دارند غیر ممکن میباشد. احساس هیجانی شامل ثبت، توجه و معنی سازی پیامهای هیجانی میباشد، به آن صورتی که در حالت صورت، تن صدا بیان میگردند.
شاخه دوم هوش هیجانی در مود سهولت در فعالیتهای شناختی میباشد. هیجانها ترکیبی از سازمانهای مختلف روانی، فیزیولوژیکی، تجربی، شناختی و انگیزش میباشند. هیجانها از دو طریق وارد سیستم شناختی میشوند: به عنوان احساسات شناخته شده و به عنوان شناختهای تغییریافته. تسهیل هیجانی تفکر – شاخه دو– متمرکز بر این موضوع است که چگونه هیجانها برروی سیستم شناختی اثر می کند، و به این ترتیب چگونه میتواند برای حل مسئله به نحو مؤثر، استدلال، تصمیم گیری و کارهای خلاق به کار رود.
شاخه سوم شامل درک هیجان میباشد. هیجانها یک دسته سمبولهای غنی را تشکیل میدهند که به طرز پیچیده ای به هم مرتبط میباشند. اساسی ترین قابلیت در این سطح، شامل نامگذاری هیجانها با لغات است، به طوری که بتوان بین نمونه های لغات هیجانی تشخیص قائل شد.
درشاخه چهارم، موضوع اساسی در خود تنظیمی هیجان، عبارت است از توانایی فکرکردن و تنظیم هیجانهای شخصی میباشد (اکبرزاده ،۱۳۸۳ : ۲۰-۱۶).
-
- کنترل هیجانی به فراخی هیجانات کمک میکند.
-
- توجه و تفکر ،رشد هیجانی هوشمندانه و شخص را ترغیب میکند.
-
- معانی ضمنی هیجان از زمان ادراک تا مفهوم سازی آن مورد توجه قرار میگیرد.
- علائم هیجانی مربوط به روابط همراه با معانی ضمنی تعاملی و موقتی آن ها درک میشوند.
۲-تنظیم هیجانی
-
- هیجانات به صورت علائم قابل توجه و علائم مؤثر بر شناخت وارد سیستم شناختی میشوند.
- هیجانات و اطلاعات هیجان مورد توجه قرار میگیرد.
۴- کنترل هیجان
۳-فهم هیجانی
۱- ادراک
هیجانی
-
- هیجانات ادراک و ابراز میشوند
- هیجانات ادراک میشوند و به صورت خودکار شناخته را تحت تاثیر قرار میدهند
شکل۲-۱ تصویر مدور از مدل چهار شاخه ای هوش هیجانی مایر و سالووی ۱۹۹۷
۲-۲-۶-۲ هوش هیجانی بار_ان
رون بار ان با طرح نظر خود تحت عنوان بهره هیجانی، آن را عبارت از قابلیتها و مهارتهایی میداند که بر روی توانایی فرد برای مقابله مؤثر با احتیاجات محیط و فشارهای آن اثر میگذارد (اکبر زاده ،۱۳۸۳ : ۳).
مقیاس ۵۱ آیتمی EQ_I[15] برای زمانی که یک ارزیابی مفصل لازم نباشد و یا عدم امکان آن به دلیل محدودیت زمانی وجود داشته باشد، تدوین شده است (کان استوگ ،۲۰۰۹ : ۷۰).