با کارد میدریدند…
آنها به خود فرو میرفتند
و از تصور شهوتناکی…
این جانیان کوچک را می دیدی…
و هیچ کس نمیدانست…
آه، ای صدای زندانی…
نقبی بسوی نور نخواهد زد؟
آه، ای صدای زندانی
«تولْدی دیگر- آیه های زمینی»
با تقطیع این شعر به این نتیجه رسیدیم که فروغ، ابتدا از اختیار تسکین استفاده کرده و مجدداً آن اختیار تسکین تبدیل به سکته شده است.
-
- و میوه های نقرهای کاج را هنوز
میدیدم، آه ، ولی او…
«تولّدی دیگر- دیدار در شب»
در واقع فروغ، کلمات را تسلیم وزن نکرد بلکه وزن را تسلیم کلمات کرد.«وزن در شعر فروغ در جلوهای طبیعی ظاهر میشود و گستردهای بس فراگیرتر یعنی موسیقی را شامل میشود. این بینشی بود که شاعر با کوشش در خور و مستمری برای رسیدن به آن تلاش کرده بود والبته مهمتراز آن، اینکه توانسته بود به شیوههای عملی و کاربردی به آن عینیّت بخشد» (عابدی،۷۱:۱۳۷۶)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
اگر از دیدگاه عروض فارسی دربارۀ همه شعرهای شاعر سخن بگوییم،ناگزیر آنها را در سه دسته مورد توجه قرار خواهیم داد که از نظر «سیروس شمیسا» بدین گونهاست:
-
- یکی اشعاری است که در قوالب سنتّی یا تقریبا سنتّی (مثل چهارپاره) است. وزن این اشعار دقیقاً مطابق قواعد عروض سنتّی است.
-
- اشعاری است که به قوالب نیمایی است, اما از نظر عروض هیچ اشکالی ندارد.
-
- اشعاری که به قوالب نیمایی است، اما شاعر در آنها دو وزن را در هم آمیخته ، یا به جای برخی از ارکان، ارکان دیگری آوردهاست که در عروض سنتّی نبود. (شمیسا، ۱۳۷۲ :۷۷)
به نظر من بازگشت فرخزاد به برخی از قالبهای کلاسیک، مانند غزل و مثنوی با آگاهی و هشیاری زیادی همراه بود.او با پیوند دادن تعابیر و نگرش به شعر کهن،برای شاعران نو کلاسیک پس از خود، به عنوان یک راهگشای جدّی مطرح شد:
ای شب از رؤیای تورنگین شده
سینهام از عطر توام سنگین شده
ای به روی چشم من گسترده خویش
شادیم بخشیده ازاندوه بیش
همچو بارانی که شوید جسم خاک
هستیم زآلودگیها کرده پاک
«تولّدی دیگر- عاشقانه»
آه اگر راهی به دریائیم بود
از فرورفتن چه پروائیم بود
گر به مردابیزجریان ماند آب
از سکوت خویش نقصان یابد آب
جانش اقلیم تباهیها شود
ژرفنایش گور ماهیها شود
«تولّدی دیگر- مرداب »
۳-۲-ابداعات و ابتکارات فروغ:
جالب است که بدانیم با اینکه فروغ چند جا گفتهاست که «من هیچ اوزان عروضی نخواندهام» اما با ذوق و قریحه خدادادی خود موفق به اختراع چندین وزن عروضی تازه شد و نیز چند وزن نادر دارد.
اوزان تازه:
-
- فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فع:
گر خدا بودم ملایک را شبیفریاد میکردم سکّه خورشید را در کوره ظلمت رها سازند
خادمان باغ دنیا را ز روی خشم میگفتم برگ زرد ماه را از شاخۀ شبها جدا سازند
«عصیان خدا»
-
- فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فع