مقدمه :
این فصل را با پیشینه تحقیق و بحث در باره موضوع مورد نظر که شخصیت های مختلف داخلی و خارجی در مورد آن مقالاتی به چاپ رسانده اند آغاز نموده سپس مروری بر نظریات جنبش های اجتماعی داشته و دید گاه های نظریه پردازانی که برنقش اینترنت و تاثیر اجتماعی آن مطالبی ارائه کرده اند را مطرح می نماییم و چارچوب نظری تحقیق را براساس نظریات گفته شده مشخص نموده ومدل نظری ، قضایای نظری و فرضیات تحقیق را از آنها استخراج می نماییم در انتهای فصل به تعاریف اصطلاحات و مفاهیم موجود می پردازیم .
۱-۲- پیشینه تحقیق
با توجه به جدید بودن موضوع و اینکه این انقلاب به ثبات لازم نرسیده است . کار های محدودی در این زمینه صورت گرفته است . می توان آنها را به دو گروه مقالات خارجی و مقالات داخلی تقسیم بندی نمود و با ذکر این موضوع که اکثریت این مقالات در روز نامه ها و و بلاگ های خبر تحلیلی و فیلم های مستند و مصاحبه با اشخاص دانشگاهی و متخصص در مسائل سیاسی مطرح شده است نام برد . بنابراین در ذیل به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد .
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۱-۱-۲-مقالات داخلی
-
- مقاله مهدی خلفخانی، (۱۳۹۰ ) ، با عنوان « شبکه ای شدن مدنی درفضای سایبری وتاثیر آن برجنبش های نوین اجتماعی درخاورمیانه » ،چاپ شده در فصلنامه مطالعات سیاسی می باشد. ایشان به بررسی نقش گسترده ای که اینترنت و فضای سایبری در تحولات سیاسی و قابلیت های این فضا برای پیشبرد جنبش های اجتماعی در برخی از کشور های خاور میانه داشته است پرداخته ونشان می دهند که فضای سایبری و قابلیت های فن آورانه این فضا به وسیله فعالان اجتماعی برای پیشبرد اهداف اساسی جنبش ها و برای تامین اهدافشان مورد استفاده قرار می گیرند و چگونه ساختار های فرصت ایجاد شده در فضای سایبربه شبکه ای شدن مدنی جنبش های اجتماعی کمک خواهد نمود ؟ همچنین ساختار های فرصت ایجاد شده در نتیجه فرصت های دیجیتالی ، می توانند منجر به ایجاد حوزه عمومی جدیدی برای راهبری جنبش های اجتماعی دیجیتالی گردند . ایشا ن با توجه به مطالبی که در این مقاله مطرح می نمایند به نتایجی که در ذیل آورده می شود می رسند :
اینترنت به عنوان وسیله ای برای طرح گفتمان های ضد حکومتی و هژمونیک گردید .
اینترنت ابزاری نوین برای ارائه بدیل های جدید فرهنگی و اید ئولوژیک شده است .
از طریق اینترنت ، رهبران جنبش ها توانستند کمپینگ گسترده ای را براه اندازند .
از طریق قابلیت های فضای سایبری رهبران جنبش شبکه های ملی و بین المللی را به هم پیوند داده وبرای موفقیت جنبش بکار گرفتند . و…..
-
- سید محمد صادق لواسانی، ( ۱۳۹۰) ، مقاله ای تحت عنوان « انقلاب تونس چگونه آغاز شد ؟ » دارند و می نویسد . افزایش روز افزون فساد، تورم و بیکاری باعث احساس سرخوردگی مردم تونس و شروع اعتراضات در جنوب غرب این کشور شده و مردم به این نتیجه رسیدند که دولت تونس دزدیهای زیادی انجام داده است. این اعتراضات صورت گرفته در پایتخت حقیقتا ناخود آگاه رخ داد اما با وجود این، با اندکی سازمان دهی و خرد شرکت کنندگان در اعتراضات، خود مرحله ای از سازماندهی را به وجود آورد. در این انقلاب، بخش هایی از مردم تشکیل دهنده اعتراضات یا لیدرهای آن ها از طریق اینترنت اطلاع رسانی و تبادل نظر می کردند و اصولا سازماندهی اعتراضات در اینترنت صورت می گرفت.انقلاب تونس هیچ رهبری نداشت، هیچ حزب یا گروهی آن را هدایت نمی کرد و این، خود مردم بودند که از طریق رسانه های نوین و در رأس آنها اینترنت به سازماندهی و مدیریت جریان اعتراضات اقدام می کردند.
-
- سید حسین اطهری [۴]، (۱۳۸۵ )، و مقاله ای در خصوص« مدرنیته و جنبش های اجتماعی» دارند.و در بخشی از آن به تاثیر عواملی که باعث پویایی و ایجاد جنبش های جدیداجتماعی می شوند را در سه عامل مهم و تاثیر گذار مورد مطالعه قرار می دهد این سه عامل عبارتنداز:
۱ـ دخالت دولت در حوزه های مختلف اجتماعی ۲ـ توسعه صنعت شناخت ۳ـ گسترش رسانه های جمعی
-
- حسن احمدیان ،( ۱۳۹۰ ) ، مقاله ای تحت عنوان« انقلاب تونس زمینه ها و پیامد ها » دارند و معتقد است که در این انقلاب ، پنج یافته عمده مطرح میشود: سقوط بنعلی و پیش رفتن مطالبات مردمی در جهت تغییر، بدان معنا بود که حاکمیت سلب شده مردم تونس به آنها بازگشت و تونسیها قدرت خود را در ایجاد تغییر باور کردند. بدین ترتیب امکان اعاده نظام حزب واحد و رهبری یک دیکتاتور به هیچ وجه وجود ندارد. البته این نکته به معنای حاکم شدن حتمی نظام دموکراتیک نیست بلکه به معنای آن است که اوضاع تونس به هر سمت که پیش برود، به هیچ وجه به عقب و سبک دیکتاتوری بنعلی باز نخواهد گشت. نکته دوم آنکه حرکت تونس به سمت دموکراسی و حکومت قانون با وقوع انقلاب آغاز شد. با این حال، این کشور همچنان راه درازی تا استقرار یک نظام دموکراتیک در پیش دارد. انقلاب تونس نوعی خود باوری در ملتهای منطقه به وجود آورد؛ ملتهایی که از ترس سرکوب و نه از سر میل به دیکتاتوریهای منطقه تن دادهاند. به نظر میرسد انقلاب تونس آغاز موجی باشد که به شورشهای فراگیر در سراسر منطقه خواهد انجامید؛ لذا این دوره را میتوان آغاز «بهار عربی» نامید؛ دورهای که ملتها برای کنار زدن دیکتاتوریها قیام میکنند و نظامهای دموکراتیک بر پا میکنند. آغاز این دوره را در الجزایر، مصر، اردن و یمن شاهد بودیم. به همان نسبت که انقلاب تونس ملتهای منطقه را مصممتر کرد، نظامهای حاکم در این منطقه را بیمناک ساخت. در واقع، این انقلاب که یکی از پلیسیترین نظامهای منطقه را ریشه کن ساخت، به خوبی به دیکتاتوریهای منطقه این نکته را تفهیم کرد که با زور نمیتوان حکومت ابدی داشت. انقلاب تونس در نهایت الگویی نوین در منطقه مطرح ساخت. در این الگو شاید برای اولین بار مردم منطقه علت بدبختیها و فلاکت خود را نه دشمن خارجی و دخالت غربی در کشورشان بلکه خودکامگی و فساد نخبگان حاکم بر کشور دانسته و علیه آن شوریدند. در این معنا تونسیها الگوی بسیار مناسبی برای مبارزه مردم منطقه با دشمن اصلی آزادیها و زندگی عزتمند خود مطرح ساختند؛ الگویی که میتواند «نظام نوین منطقهای» را شکل دهد.
-
- علیرضا خراسانی ، (۱۳۸۹ ) ، مقاله ای در زمینه اینترنت و شورش در ممالک عربی خاورمیانه و شمال افریقا ، اینفوگراف دارندو می نویسند . جنبش های مدنی در کشورهای عربی خاورمیانه و شمال افریقا فرصت تازه ای را در اختیار محققان قرار داده تا رابطه میان جوانان و استفاده خبری از اینترنت را در این کشورها هنگام بروز شورش بررسی کنند. و معتقد است «در اینکه از روی متوسط سن کشورهای مذکور می توان حدس زد که همگی جوان بوده و شور و نشاط جوانی دارند، شکی نیست. از سوی دیگر تعداد کاربران اینترنت نیز حاکی از وجود نسل جدیدی است که از ابزار مدرن بهره می گیرند. اما رابطه میان تعداد کاربران اینترنت که فقیر بوده و یا بیکار هستند چندان مشخص نیست اما می توان روی فاکتور دومی یعنی کاربران بیکار اینترنتی تاکید گذاشت. بدین معنی که اینترنت برای نسل جوان فارغ التحصیل و جویای کار وسیله مناسبی است که شبکه های اجتماعی در این میان می تواند این نوع کاربران را اغناء اطلاعاتی کرده و یا تشنه بودن مانند سایر کاربران غربی کند. چیزی که برای کاربران کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا تبدیل به رویا شده و فشار دیکتاتوری های سنتی تحت حکومتهایی مانند بن علی و مبارک و … روند تغییرات را در این کشورها شتاب بیشتری می بخشد.»
-
- فاطمه الوندی، (۱۳۹۰ ) ، مقاله ای تحت عنوان« غلبه شبکه های اجتماعی بر رسانه های حکومتی درتحولات اخیرجهان عرب» دارندکه معتقد است : شبکه های اجتماعی و اینترنتی غیر رسمی نقش پررنگی در وقوع و هدایت اعتراضات مردمی ایفا کرده اند. استفاده از این ابزار به رغم اقدام های محدود کننده نسبت به دسترسی کاربران از سوی دولت های عربی از اجزاء تاثیر گذار در شکل گیری روند مخالفت های ضد دولتی بوده است. پس از تحولات صورت گرفته در نظام های سیاسی تونس و مصر؛ دیگر نظام های سیاسی منطقه شمال آفریقا و خلیج فارس از جمله کشورهای لیبی، اردن، عربستان، یمن، بحرین، الجزایر و … نیز خواستار اصلاحات در ساختار سیاسی و روند دموکراسی در کشورهایشان شدند. که این خواسته منجر به شکل گیری جنبش های اعتراضی محدود یا گسترده علیه نظام حاکم در آن کشورها شد. آنچه در این تحولات انکار ناپذیر بود تاثیر رسانه های ارتباط جمعی و اینترنت و بخصوص شبکه های اجتماعی از جمله توئیتر و فیس بوک در اطلاع رسانی سریع و گسترده و گسترش سریع این تحولات در کشورهای منطقه بود. با وجود قطعی گسترده یا کندی سرعت اینترنت، تلفن همراه و سامانه ارسال پیام کوتاه، در بعضی از کشورها باز هم تحولات منطقه سریعاً از طریق اینترنت و شبکه های خبری، اطلاع رسانی و برنامه ریزی ها جهت تجمعات اعتراضی و راهپیمایی ها بخصوص توسط کاربران شبکه های اجتماعی در توئیتر و فیس بوک صورت گرفته و این موضوع، نشان دهنده نقش ابزارهای جدید در تحولات سیاسی و حتی اجتماعی میباشد. در واقع این ابزار های تازه به طور همزمان چندین نقش را ایفا می کنند.
-
- عبد الامیر نبوی[۵]،(۱۳۹۰ ) ، مقاله ای تحت عنوان « گسترش اینترنت از عوامل تحولات کشور های عربی » ارائه دادند که معتقد است : تحولات خاورمیانه عربی بیشتر یک پدیده سیاسی و اقتصادی است که به لحاظ سیاسی عمده این کشورها، کشورهای سرکوبگری هستند و با وجود ظواهر دموکراتیک، ماهیت قدرت در آنجا استبدادی است. همچنین وضعیت وخیمی به لحاظ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در این کشور ها وجود داشته و تنها چیزی که در این بین مثبت بود گسترش ارتباطات و دسترسی به اینترنت و ماهواره بود که به ضرر حکام تمام شد و پدیدهای که در خاورمیانه عربی راه افتاد و همچنان ادامه خواهد داشت و آثار آن تا دهه ها بعد نقشه منطقه را حتی به لحاظ سیاسی دچار دگرگونی میکند یک پدیده اقتصادی، سیاسی و اجتماعی محسوب می شود.
-
- هومن دور اندیش[۶]، ( ۱۳۸۹ ) ، مصاحبه ای تحت عنوان «تحولات کشورهای مصر و تونس » دارند و معتقد است که : دسترسی، گسترش و امکان استفاده از اینترنت میتواند دمکراسی را در مصر و سایر کشورهای عربی به مرور زمان جایگزین دیکتاتوری کند و آن را نهادینه سازد. نقش رسانهها در پیشبرد دمکراسی در جهان، امری ضروری، امیدوار کننده و غیر قابل اجتناب است.و رسانهها ابزاری بیش نیستند. مهم این است که چه کسی، با چه هدفی و چگونه از آنها استفاده میکند. از طریق رسانهها میتوان جنگ افروزی کرد (کشور یوگسلاوی)، مردم را به کشتن یکدیگر تشویق کرد (کشور رواندا)، مغز شویی کرد، خرافات را توجیه کرد یا آموزش داد و نیز می توان صلح را ترویج کرد، مماشات را نهادینه کرد، تعامل را آموخت، انسان دوستی را ارج گذاشت و در راه منفعت عمومی تلاش کرد. رسانههای جدید موجب گردش سریعتر اخبار و اطلاعات در سراسر دنیا شده اند و دیگر هیچ حکومتی توان مهار و منحصر کردن اطلاعات را ندارد. آنچه دیکتاتورها را به وحشت میاندازد و حکومتها را به لرزه در میآورد، آگاه شدن مردم است و آنچه میلیونها نفر را به خیابانها و میادین میبرد، پی بردن به ندانستههایی است که از طریق رسانهها آموخته اند. دیگر نمیتوان امواج الکترونیکی را مانند رسانههای قابل لمس سانسور کرد، سوزاند یا به راحتی کنترل کرد. بدون شک رسانههای نوین، به خصوص اینترنت که بر عکس رسانههای سنتی صاحب یا مالکی ندارد، روند دمکراسی را در سراسر جهان از جمله مصر تسریع کرده اند و این یکی از فواید این شبکهها است.
-
- مینا رسولی[۷]، ( ۱۳۹۰ ) ، مقاله ای در خصوص« کالبد شکافی جنبش مصر » دارند وایشان دراین مقاله معتقد است: سه عامل و متغییر اصلی در موفقیت جنبش نقش داشته اند ۱٫ نابسامانی اقتصادی ۲٫ تنگناهای سیاسی ۳٫ نقش ارتباطات و افزایش دسترسی مردم به شبکه های ارتباطی جدید .
۱۰ . حسن توان ، ( ۱۳۹۰) ، مقاله ای با عنوان «تاملی بر انقلاب های عربی »دارند که ایشان معتقد است :
در طول ۱۵۰ سال اخیر در منطقه خاورمیانه و میان مسلمانان جنبش های فکری سیاسی مهمی به وقوع پیوسته که هریک از آنها خواسته هایی راوارد ذهنیت شهروندان کرد . از نگاه نگارنده مجموعه مولفه هایی که جنبش های تاریخ معاصر منطقه به حیات عمومی مردم خاور میانه وارد نمود در ایجاد حرکت های دموکراسی خواهانه اخیر نقش ایفاء کرده است . اگر چه اینک تب خیزش های منطقه مقداری فروکش کرده است و دیگر آن توان سابق را ندارد اما به نظر می آید که دیگر حتی حاکمان بسته ترین کشور های خاورمیانه هم برای بقاء ناچارند دست به اصلاحاتی بزنند و این همان چیزی است که می تواند زیستن در زمانه حاضر را به تجربه ای جذاب همانند رویای « آلیس در سرزمین عجایب » تبدیل کند .
-
- محمدصادق الحسینی ، ( ۱۳۸۹) ، مقاله ای تحت عنوان « در تونس چه می گذرد ؟ » دارد که در آن معتقد است :
زین العابدین بن علی، رییس جمهور دیکتاتور تونس، با پیروی از سیاست های آزاد اقتصادی که توسط بانک جهانی و صندوق بین المللی پول ترویج می شوند توانست تونس را از کشوری فقیر به کشوری قابل اعتنا در عرصه اقتصاد منطقه ای تبدیل سازد و تولید ناخالص داخلی این کشور را به حدود ۴ برابر دوران قبل از خود برساند.او توانست تونس را به عضویت سازمان جهانی تجارت درآورد، قراردادهای سودآور با اتحادیه اروپا ببندد، سیاست های اصلاحات اقتصادی را در تونس به اجرا درآورد و نیز سرمایه گذاران خارجی را به تونس سرازیر سازد. همچنین کارنامه بن علی در زمینه های کاهش فقر، کاهش تورم، کاهش فساد و کاهش فاصله درآمدی میان فقیر وغنی کارنامه ای مثبت و موفقیت آمیز بوده است.
اما به نظر می رسد یک بار دیگر تجربه پیگیری سیاست های اقتصادی آزاد در کنار سیاست های بسته سیاسی تنها برای چند دهه دوام آورد و نشان داد که پیش بینی میلتون فریدمن درست است. فریدمن در سخنرانی در دانشگاه ملی شیلی در دوران دیکتاتوری پینوشه به دانشجویانی که علیه او شعار می دادند گفته بود(نقل به مضمون) «بگذارید اقتصاد آزاد شود، بگذارید کسب و کارتان در دستان خودتان باشد و نه در اختیار دولت، آنگاه خواهید دید که نظام سیاسی، خود به خود به سمت آزادی های سیاسی پیش خواهد رفت. این راهی است که تاریخ درستی اش را نشان داده است.»
قضاوت در مورد عملکرد بن علی و آینده تونس، هنوز زود است. چرا که آتش دگرگونی ها هنوز خاموش نشده و مردم به خانه هایشان باز نگشته اند، چه بسا این دگرگونی عظیم در تونس، موجبات تخریب روند روبه رشد اقتصاد این کشور را فراهم آورد و مردمی را که برای کسب آزادی های بیشتر و به بهانه افزایش هزینه های غذایی و بیکاری به خیابان ها آمده بودند را ناخشنودتر از قبل سازد. البته هنوز جای امیدواری هست که مخالفت با بن علی، به مخالفت با سیاست های اقتصادی صحیح وی تبدیل نشود.
-
- سید سلمان صفوی ، ( ۱۳۸۹ ) ، مقاله ای تحت عنوان « تحلیل عوامل سقوط مبارک » دارند و معتقد است :
عوامل داخلی، خارجی و تمدنی سقوط فرعون مصر عبارتند از .الف: عوامل داخلی شامل دو بخش: ۱- کُنش مردم ۲- ساختار قدرت حاکمیت. ب: عوامل خارجی شامل دو بخش: ۱- نیازهای جدید غرب به سرکردگی آمریکا ۲- جنبش بیداری و آزادی خواهی ملت های منطقه خاورمیانه بزرگ و آسیای مرکزی. ج: ظهور تمدن دیجیتالی و تأثیر شگرف آن بر روابط سیاسی – اجتماعی.
امروز جهان پس از گذار از تمدن کشاورزی و صنعتی، وارد تمدن نوع سوم شده که این فقیر آن را “تمدن دیجیتالـی” و آلوین تافلـر “موج سوم تمدن” خوانده است. “تمدن دیجیتالی” مقتضیات و پی آمدهای جدیدی دارد که هنوز از فهم همه ابعاد آن غافلیـم، به خصوص رژیم های مستبد از هر نوع نسبت به مشخصات و مقتضیات تمدن دیجیتالی از همه جاهل ترند. در پی تحولات مناسبات تولیدی و تمدنی؛ این جهل و غفلت، اسباب کنش موفقیت آمیز جامعه به عنوان بازیگر اصلی تحولات اجتماعی شده و می شود. در “تمدن دیجیتالی” اطلاعات و دانش در حکم قدرت است و به طور متمرکز در اختیار مطلق یک گروه نیست. “انقلاب دیجیتالی و رسانه ای” مناسبات سیاسی، اجتماعی – افتصادی و فرهنگی جهان را دگرگون کرده است. امروز هر دستگاه موبایل به مدد دوربین و ارسال پیام، تبدیل به رسانه ای چند کارکردی شده است. اینترنت و دوربین های تلویریون و شبکه های ماهواره ای همه جهان را در لحظه به هم متصل کرده است. حضور مردم در میدان تحریر قاهره برای سرنگونی دیکتاتور مصر، ۲۴ ساعته به صورت زنده به وسیله شبکه الجزیره برای ملت مصر و جهان پخش می شد و همین امر اسباب همراهی، همدردی، مشارکت و حمایت جهانی از اعتراضات ملت مصر شد. به اعتقاد دکتر شهابی از کارشناسان ارشد رسانه و مسائل سیاسی منطقه خاورمیانه؛ شصت در صد پیروزی ملت مصر برای سرنگونی دیکتاتور، مدیون رسانه و دوربین الجزیره است. پلیس مصر خبرنگاران خارجی و داخلی را مجروح و بازداشت کرد و از خبر رسانی آنها ممانعت نمود؛ اما شهروندان مصری و موبایل ها تبدیل به خبرنگار شدند و تصاویر زخمی ها و شهدای جنبش مصر به سرعت در صفحه تویتر و فیس بوک قرار گرفت و موجبات اعتراض جهانی و تصاعد اعتراض اجتماعی را فراهم آورد. رژیم های منطقه باید دریابند که در دوره “تمـدن دیجیتالـی” با بگیر و ببند، بستن مطبوعات منتقد، خانه نشین کردن چهرهای منتقد و تبلیغات یک جانبۀ رسانه های دولتی نمی توانند از آگاهی اجتماعی مردم و اعتراضات اجتماعی – سیاسی ممانعت کنند. بهترین راه بازگشت به آغوش مردم و فرهنگ والای اسلام رحمانی است.
حکومت پلیسی، اختناق سیاسی، زندان، شکنجه و تبلیغات دولتی به حفظ هیچ رژیمی کمک نمی کند. بهتر است تا وقت باقی است حکومت ها با اصلاحات اساسی اجتماعی – سیاسی – اقتصادی، آزادی زندانیان سیاسی، توقف شکنجه، پایان بخشیدن به دستگیری های سیاسی، آزادی رسانه های منتقد و اجتناب از مهندسی انتخابات؛ انتخابات دمکراتیک برگزار کنند وَ با پذیرش چرخش قدرت، به پست های مادام العمر پایان بخشند؛ قبل از آن که توسط ملت هایشان سرنگون گردند. تأخیر در اصلاحات اساسی، اسباب سرنگونی رژیم ها می شود. در این قانون هیچ تخلفی وجود ندارد، تنها دیر و زود دارد که: (إنَّ الله لایُخلِفُ المیعاد). بدون شک اسلام رحمانی بهترین دارو برای درمان دردهای جوامع اسلامی و برقراری دولت های مدرن اسلامی است.
-
- اردشیر پشنگ ، ( ۱۳۹۰ ) ، مقاله ای تحت عنوان « تونس همچنان پرچم دار بهار عربی » می باشد که در آن مطالب زیر را مورد بررسی قرار داده است .
یکسال پس از وقوع قیام مردمی تونسی ها که آغازگر تحولات گسترده ای که بهار عربی نامیده شد با توجه به اشتراکات گسترده کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا از منظر تاریخی، فرهنگی (مذهبی –زبانی و …) و سیاسی که با هم دارند همچنان تونس پرچمدار تحولات منطقه خواهد بود و جهت گیریها و تصمیمات رهبران آنها بخصوص راشد الغنوشی و حزب اسلامگرای النهضه همچنان ابعاد و اثراتی فراملی خواهد داشت. تحولات رخ داده در مصر و مراکش که نشان دهنده تداوم راه تونسی ها در مراحل اول و دوم است بیانگر این واقعیت است که مرحله سوم در این کشورها نیز با شباهت نزدیک و البته با در نظر گرفتن برخی تمایزات داخلی بوقوع خواهد پیوست و باید در انتظار بود در سایر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا که در آنجا قیامها در مرحله اول قرار دارد پس از به بار نشستن اهداف مردم از طریق سرنگونی دولت یا وادار شدن آن به اجرای اصلاحات اساسی و مرحله ای، سایر مراحل نیز بوقوع بپیوندد. بدین ترتیب باید گفت تحولات وو جهت گیریهای تونسی ها همچنان بر سایر نقاط این منطقه تاثیرگذار خواهد بود و در حقیقت اینان همچنان پرچمدار بهار عربی خواهند ماند.
-
- معصومه طالبی ، ( ۱۳۸۹ ) ، مقاله ای تحت عنوان « ظهور تا سقوط اقتدارگرایی؛ تحلیلی کوتاه بر تحولات اخیر تونس » دارند و معتقد است که :
امروزه با تاثیر تلفن همراه، رایانه، ماهواره و امثال آن در زندگی روزمره، نسلی پدیدار شده است که دیگر با شیوه های سنتی قابل کنترل نیست. جوانان تونسی در جریان اعتراضات خود تصاویری از سرکوب تظاهرات مردمی تونس را از طریق تلفن های همراه خود به رسانه های گروهی جهان ارسال کردند و بدین ترتیب مبارزه با اقتدار گرایی در تونس را جهانی – رسانهای نمودند. اکنون این رویداد مهم در تونس که توانست دیکتاتوری را سرنگون نماید، جدا از این مساله که چه آیندهای را برای کشور تونس رقم خواهد زد، تبدیل به شبحی ترسناک برای دیکتاتوران خاورمیانه عربی و الگویی برای ملتهای تحت استبداد این دیکتاتورها شده است. الجزایر، مراکش، موریتانی و اخیرا اردن صحنه اعتراضات مشابه تونس بود. در این میان، مصر شکنندهترین کشور شمال آفریقا از این منظر است. مصر کشوری است که ۵۰درصد از مواد غذایی جمعیت ۸۰ میلیونی خود را از راه واردات تأمین میکند. حسنی مبارک رئیسجمهوری ۸۲ساله این کشور مجبور میشود با نگاه احترام آمیزتری به اعتراضات مردم بنگرد و به آنها گوش فرا دهد. بی شک آنچه در تونس روی داد، ترس از حکومت اقتدارگرا را از بین برده و ملتهای عرب بیش از پیش به شکنندگی و پوسیدگی نظام حاکم بر آنان پی بردهاند. سناریوی تونس را میتوان آغاز بازی بزرگی دانست که دیر یا زود درباره بسیاری از کشورهای عربی مصداق خواهد یافت. میتوان گفت در منطقه خاورمیانه عربی تحولاتی در حال رخ دادن است که طبعا سرمنشا آنها به تحولات واقع شده در تونس برمیگردد. مردم تونس با اقدام به سرنگونی حکومت بن علی گام بزرگی را در تضعیف اقتدارگرایی در منطقه خاورمیانه عربی برداشتهاند که سوای از تحولات سریع داخلی بعد از سرنگونی دولت بن علی، به نظر میرسد که اولین گام را در آگاهسازی و هشیاری اجتماعی در منطقه برداشتهاند و پیشران بزرگی را برای تحولات آتی در منطقه ایجاد نمودهاند.
پیشرو تحولات منطقه بودن هرچند افتخار بزرگی در تاریخ برای مردم سرزمین تونس خواهد بود اما هدف اصلی جنبش مردمی تونس بهبود و سامان دادن وضعیت اقتصادی و رهایی از هر گونه استبداد حکومتی و اقتدارگرایی فردی بود که در عمل تنها با تغییر در مسولین حکومتی این کشور خاتمه یافته است. هماکنون تونس منتظر انتخابات ریاست جمهوری است اما به نظر میرسد تا زمانی که قانون اساسی در این کشور تغییر نکند همچنان مسیری برای اقتدارگرایی حاکمان تونس باز خواهد ماند. در آینده کوتاه مدت شاید رئیس جمهور انتخاب شده امتیازاتی را برای آرام شدن اوضاع در این کشور به مردم اعطا کند اما آیا این امتیازات و فضای باز سیاسی به همراه بهبود اقتصادی این کشور پایدار خواهد بود؟ یا اینکه همچون اقدامات کوتاه مدت زینالعابدین بن علی در ابتدای شکلگیری حکومتش موقتی خواهد بود. تونس از ابتدای استقلال خود در سال ۱۹۵۶ تاکنون تنها دو رئیسجمهور را به خود دیده است و به نظر میرسد بدون همت عالی در دگرگونی ساختارها، تاریخ برای این کشور تکرار خواهد شد. به نظر میرسد در آینده بلندمدت، چاره کار تونس برای رهانیدن مردمش از اقتدارگرایی حکومتهایشان همانگونه که راشد الغنوشی گفته است، نظام پارلمانی باشد تا اینکه مانع از تمرکز قدرت در دست رئیس جمهور شود. شاید لازم بود مردم تونس به جای سرنگونی بن علی به عنوان رئیسجمهور اقتدار گرا، رژیم اقتدارگرا و استبدادی در این کشور را سرنگون میکردند.
- سیدعبدالامیر نبوی ، ( ۱۳۸۹ ) ، مقاله ای تحت عنوان « ویژگیها و اقدامات جنبش اعتراضی در مصر» دارند که معتقد است :