برای کارشناس معانی متعدّدی ذکر شده است:
«دانای کار، صیرفی، حاذق در کار، دانشمند، بخرد، خبره، متخصص»[۲۳]، «شناسندهی، امور عاقل، دانا، منجّم، اخترشناس»[۲۴]، «کسی که در کاری بصیرت و مهارت دارد»[۲۵] و«دارای تخصص در زمینه کار یا دانشی».[۲۶]
وکارشناسی به معنای «خبره بودن در کار تخصصی، ویژهی کاری»[۲۷] ، «شغل و عمل کارشناس»[۲۸]، «معرفت و شناسائی، خبرگی و خبرویت»[۲۹] معنا شده است. «اصطلاح(کارشناسی) را فرهنگستان به جای «خبرویت» متداول در دادگستری پذیرفته است».[۳۰]
۲- معنای اصطلاحی:
۲-۱خبره (اهل خبره):
معنای اصطلاحی«خبره» همچون معنای لغوی آن با «کارشناس» تفاوتی ندارد. تنها تفاوت این دو در امروزی بودن واژه «کارشناس» است. اهل خبره را اصطلاحاً اینگونه تعریف کرده اند:
* «اهلخبره عبارتند از افرادی که نسبت به چیزهایی اطلاع دقیق و عمیق دارند، مانند فقیه وپزشک»[۳۱]
*«عارف به جزئیات به علت ممارست و تجربه فنی که صاحب نظر شده باشد، مانند ارزیاب».[۳۲]
* «به صاحب فنی که به جهت مهارت خود در موضوعات مربوط به فن خود صاحب نظر باشد، امروزه کارشناس گویند». [۳۳]
* «اهلخبره … افرادی هستند که به جهت نزدیکی و ممارست با امری نسبت به آن شناخت و آگاهی دارند».[۳۴]
* در اصطلاح محاکم حقوقی «کارشناس کسی است که جهت بررسی دقیق در امورمختلفی که به قضایای گوناگونی تعلق میگیرد، تعیین می شود».[۳۵]
۲-۲ کارشناس:
در تعریف کارشناس گفته شده است:
* «کسی که به مناسبت خبره بودن در فنی میتواند در مسائل مربوط به فن خود به عنوان صاحب نظر اظهار نظر کند».[۳۶]
* «شخصی که به مناسبت علم یا شغل یا کسب ، دارای معلومات و تشخیص لازم باشد».[۳۷]
* «شخصی است که به مناسبت تخصص، علم و فن و اطلاعاتی که دارد می تواند دادگاه را در صدور حکم مقرون به واقع، کمک و یاری نماید».[۳۸]
به نظر میرسد تعریفهای فوق جامع نبوده و ویژگیهای خبره و کارشناس را به طور کامل بیان نمیکند. به طور مثال در هریک از تعریفها تنها به داشتن اطّلاعات دقیق و عمیق، ممارست و تجربه و یا مهارت اشاره شده و تعریف اخیر نیز تنها کارشناسی را شامل می شود که در فرایند دادرسی دادگاه را یاری نماید و از تعریفهای پیش گفته اخص است. در حالی که مفهوم کارشناس عمومیت داشته و رجوع به کارشناس هم در دادرسی و هم در غیر از دادرسی صورت میگیرد (مانند کارشناس ثبت، بانک و…).پس میتوان گفت:
«خبره یا کارشناس کسی است که به جهت ممارست، تجربه و مهارت در موضوعات ومسائل مربوط به تخصص، علم و فن خود، اطلاع دقیق وعمیقی داشته وصاحبنظراست».
۲-۳ کارشناسی:
۲-۳-۱ تعریف:
در تعریف کارشناسی گفته شده است:
* «کارشناسی عملی است تحقیقاتی که اشخاص صلاحیتداری را به نام کارشنـاس، مأمــور
میکنند تا امر مورد اختلاف را که رسیدگی به آن، اطلاعات فنّی خاصی لازم دارد، مورد بررسی قراردهد و نظر خود را به دادگاه اعلام دارد».[۳۹]
* «کارشناسی وسیله اقناع وجدان و افزودن به علم قاضی در زمره مشورت با خبرگان است».[۴۰]
درعبارات فوق تنها به تعریف کارشناسی در فرایند دادرسی پرداخته شده، در حالی که کارشناسی مفهوم وسیعتری دارد. از اینرو میتوان گفت:
«کارشناسی عملی است تحقیقاتی که شخص صلاحیتداری به نام کارشناس، با توجه به اطلاعات و تخصّص فنّی خاصّی که دارد، موضوع مورد کارشناسی را مورد بررسی قرار داده و نسبت به آن اظهار نظر می نماید».
۲-۳-۲ تفاوت کارشناسی در دادرسی کیفری و حقوقی:
در پرونده های کیفری، همانند پرونده های حقوقی در موارد تخصّصی جلب نظر کارشناس ضروری است؛ اما در این دوتفاوت عمدهای وجود دارد که به شرح ذیل است:
در دادرسی حقوقی رعایت کلیه تشریفات و مقررات آیین دادرسی مدنی لازمالاجرا بوده و باید قوانین مربوط، به طور دقیق رعایت شود. از جمله اینکه ارجاع به کارشناس الزاماًً باید در قالب قرار باشد، ابلاغ نظر کارشناسی به طرفین و رعایت مهلت قانونی جهت اتخاذ تصمیم نیز ضروری است.
در پرونده های کیفری نیز، هر چند اصول اساسی متهم ایجاب می کند، بعضی از این تشریفات رعایت شود (مانند دعوت طرفین در موقع اجرای قرار و …)، اما به لحاظ فوری و سرّی بودن تحقیقات کیفری و پرهیز از تأخیر در رسیدگی(به جهت وجود جنبه عمومی در جرایم) در مواردی که نصّ قانونی در رعایت آنها وجود ندارد، رعایت تشریفات کارشناسی مقرّر در آیین دادرسی مدنی الزامی نمی باشد. و «اساساً مقام قضایی که به دنبال کشف جرم و احراز واقعیت میباشد، ملزم به صدور قرار نیست و می تواند بدون دعوت از اصحاب دعوی، اقدام به معاینهی محل و تحقیق از اهالی محل نماید. بدیهی است که متهم باید در خاتمه تحقیقات در جریان تحقیقات علیه خود قرار گرفته و از خود دفاع نماید».[۴۱]
از جمله مواردی که رعایت تشریفات در پرونده های کیفری لازم نیست، احضار سریع خبرهی مورد وثوق جهت کشف جرم است. «در مسائل کیفری به لحاظ اهمیت موضوع و ارتباطی که عموم جرایم با نظم عمومی جامعه دارند و همچنین تأکید قانونگذار بر اصل سرعت در مرحله تحقیقات مقدماتی، مقنّن مقرر داشته اهلخبرهی مورد وثوق سریعاً توسط قاضی احضار و از نظرات ایشان در راستای کشف جرم استفاده شود».[۴۲]
یکی دیگر از این موارد، در خصوص امتناع متهم یا مدّعی خصوصی از پرداخت هزینه کارشناسی است. «در این صورت دادگاه چنانچه برای کشف جرم اقدامات مذکور را ضروری بداند با هزینه دولت انجام میدهد، در غیر این صورت با توجه به سایر محتویات پرونده اتخاذ تصمیـم می نماید».[۴۳]
اما در دعاوی حقوقی چنانچه ظرف مهلت یک هفته از تاریخ ابلاغ، هزینه کارشناسی پرداخت نشود، به تصریح ماده ۲۵۹ آیین دادرسی مدنی «کارشناسی از عداد دلایل خارج می شود. هر گاه قرار کارشناسی به نظر دادگاه باشد و دادگاه نیز نتواند بدون انجام کارشناسی انشاء رأی نماید، … در صورتی که در مرحله بدوی دادگاه نتواند بدون نظر کارشناسی حتی با سوگند نیز حکم صادر نماید، دادخواست ابطال میگردد و اگر در مرحله تجدید نظر باشد، تجدید نظرخواهی متوقف ولی مانع اجرای حکم بدوی نخواهد بود».
گفتار دوم: مقایسه کارشناس و کارشناسی با مفاهیم مشابه
۱-مقایسه کارشناس با مصدّق:
یکی از واژگانی که گاه درمعنای کارشناس به کار رفته، واژه« مصدّق» است. البته مصدّق مرادف کارشناس نیست، بلکه در دو معنا استعمال شده است:
۱- در فقه به عامل وصول زکات «مصدّق» گفته شده است.[۴۴] ۲- «دراصطلاح آیین دادرسی شخص یا اشخاصی که اصحاب دعوی به تراضی کتبی یا شفاهی آنها را معیّن میکنند تا اخبار یا اظهار نظر آنان برای طرفین حجّت باشد، مصدّق نامیده میشوند».[۴۵] به طور مثال اگر موجر و مستأجری شرط کرده باشند که در تشخیص تخلّف مستأجر از شروط اجاره، نظر شخص ثالثی مورد قبول طرفین باشد، در اینجا نظر شخص مذکور به عنوان «مصدّق» و نه داور، لازم الاتّباع است.
به عبارت دیگر میتوان گفت «مصدّق»، کارشناس غیررسمی است که نظر او مورد قبول اصحاب دعوی است. در آیین دادرسی مدنی مصوّب ۱۳۷۹ سخنی از «مصدّق» به میان نیامده است.
۲-مقایسه کارشناسی با معاینهی محلّی: