حقوق بین الملل بشردوستانه، یکی از شاخههای حقوق بینالملل است که به دو موضوع کلی پرداخته و جهت رعایت این دو اصل کلی قوانین و مقرراتی را لازمالرعایه میداند.
موضوع اول این است که هنگام رخداد یک درگیری مسلحانه، حق دولتها در انتخاب روشها و سلاحهای جنگی نامحدود نبوده و آن ها فقط میتوانند از روشها و سلاحهایی استفاده کنند که رنج زاید و غیرانسانی ایجاد نکنند؛ موضوع دوم حمایت از حیات، سلامت و کرامت انسانهایی است که در درگیری مشارکت نکرده یا به مشارکت خود در درگیری پایان دادهاند.
حقوق بین الملل بشر دوستانه بخش عمده حقوق بین الملل عمومی را تشکیل میدهد و شامل قواعدی است در حمایت از اشخاصی که در زمان مخاصمات مسلحانه در عملیات شرکت نمی کنند یا از آن کناره گیری کردهاند. حقوق بین الملل بشر دوستانه به عنوان حقوق مخاصمات مسلحانه یا حقوق جنگ نیز شناخته می شود و دو شاخه دارد:
۱٫ قوانین ژنو که برای حمایت از افراد نظامی که دیگر در مخاصمه شرکت نمی کنند و اشخاصی که به طور فعال در مخاصمه شرکت نمی کنند، به وجود آمده است.
۲٫ قوانین لاهه که حقوق و تعهدات متخاصمین را در عملیات نظامی تعیین میکند. مخاصمه مسلحانه بینالمللی به معنی جنگ میان نیروهای مسلح حداقل دو کشور است. مخاصمه مسلحانه غیر بینالمللی به معنی جنگ در سرزمین یک کشور بین نیروهای مسلح سازمان یافته و گروههای مسلح قابل شناسایی صورت میگیرد یا بین گروههای مسلحی که با یکدیگر مبارزه میکنند. آشوب داخلی بمعنی نقض جدی نظم داخلی ناشی از اقدامات خشونت آمیز گروههای غیر نظامی است. تعدادی از اقدامات وجود دارند که در صورت نقض حقوق بین الملل بشردوستانه مورد استفاده قرار می گیرند. به طور کلی طرف مقابل میتواند با تلافی کردن به اقدام ارتکاب یافته پاسخ گوید. اما تلافی علیه اشخاص و اعمال تحت حمایت همیشه ممنوع بوده است. جامعه بینالمللی میتواند به وسیله تحمیل ضمانت اجراهای منشور ملل متحد، به آن اقدام پاسخ دهد. این ضمانت اجراها میتوانند اقتصادی، سیاسی و به عنوان آخرین راه حل نظامی باشند.[۲۶]
با نگاهی به جهان امروز، بوضوح می بینیم که بسیاری از کشور ها مکررا تعهدات بینالمللی خود را نقض میکنند. طبق کدام اصول حقوقی کشورها مسئول نقض حقوق بین الملل هستند و عواقب عدم ایفای مسئولیت آن ها چیست؟
اصل اساسی «مسئولیت کشورها» در حقوق بین الملل، مقرر میدارد که هر کشوری تعهدات بینالمللی اش را نقض کند، باید مسئول اعمالش باشد. به عبارت دیگر، مفهوم مسئولیت دولت بمعنی این است که کشورهایی که به تعهدات بینالمللی خود احترام نمی گذارند، باید فورا اقدامات غیرقانونی شان را متوقف و خسارات زیان دیدگان را جبران کنند.
این یک اصل اساسی است که بخشی ار حقوق بین الملل عرفی را شکل میدهد و برای همه کشورها الزام آور است.
قواعد مربوط به مسئولیت بینالمللی کشورها، تعهدات کشور را طبق حقوق بین الملل تعیین نمی کند. مثلا اینکه شکنجه ممنوع است یا آن کشور باید کمک های پزشکی به جمعیت غیر نظامی ارائه کند. این تعهدات در معاهدات بینالمللی متعدد و حقوق عرفی بینالمللی تعیین شده اند. قواعد مسئولیت بینالمللی کشورها صرفا زمانی اعمال میشوند که کشوری مسئول نقض تعهدات خود باشد یا نتواند از عهده ایفای مسئولیتش بر آید.
اگر کشوری حقوق بین الملل را نقض کند باید فورا آن اقدام غیرقانونی را متوقف سازد و تضمین کند که در آینده مجددا مرتکب آن عمل نخواهد شد و مسئول جبران خسارات مادی و معنوی وارده نیز میباشد.
جبران میتواند به شکل استرداد، غرامت، اعاده اعتبار، یا کسب رضایت باشد.
استرداد: بنا نهادن دوباره وضعیتی که قبل از نقض وجود داشته است، تا جایی که اساسا غیر ممکن نباشد یا با مانعی غیر مناسب برخورد نکند، چه با بازگرداندن موضوع یا پرداخت ارزش آن. مثال ها: آزاد کردن اشخاصی که غیرقانونی بازداشت شده اند یا برگرداندن اموالی که غیرقانونی توقیف شده اند.
غرامت: غرامت مالی برای خسارات وارده (به علاوه ارزش چیزی که قابل استرداد نیست). این شکل از جبران شامل جبران خسارات مادی است که قابل تقویم هستند مانند از دست دادن در آمد و هزینه درمان صدمات فیزیکی یا خسارات غیر مادی مانند از دست دادن فرصت تحصیلی.
اعاده اعتبار (توان بخشی): از آنجایی که پول هرگز نمی تواند صدمات روحی و روانی وارده در نتیجه نقض حقوق بین الملل بشردوستانه و حقوق بشر را جبران کند، توانبخشی در روند بهبود قربانیان ممکن است صورت گیرد که شامل مراقبت های پزشکی و روان پزشکی و خدمات حقوقی و اجتماعی است.
کسب رضایت: اقرار به نقض، ابراز تاسف یا عذر خواهی رسمی از طرف کشور نقض کننده.[۲۷]
هم کشور ها و هم اشخاص قربانی میتوانند خسارت را از کشور مسئول بخواهند. وقتی دو کشور درگیر در مخاصمه موافقتنامه صلح منعقد میکنند، حق درخواست خسارت قربانیان نمی تواند نادیده گرفته شود. این یک اصل مسلم حقوق بین الملل است که قربانیان جنگ میتوانند جبران خسارات وارده را درخواست کنند.
حق قربانیان برای جبران خسارت هم در سطح ملی و هم در سطح بینالمللی قابل اجراست:
* اشخاص میتوانند در دادگاه های ملی کشور قربانی، دادگاه های منطقه ای یا بینالمللی، یا در موارد خاصی نزد دادگاهی در کشور ثالث ادعای خسارت کنند. مثلا ایالات متحده به اتباع خارجی اجازه میدهد علیه هر کشوری در دادگاه های ملی اش اقامه دعوا کنند.
* دعاوی بین دو کشور در دیوان بینالمللی دادگستری اقامه می شود.
* کشورها میتوانند طی یک موافقت نامه دیوان داوری برای رسیدگی به اختلاف خود ایجاد کنند.
* جبران خسارت ممکن است در نتیجه قطعنامه شورای امنیت انجام شود که میتواند یک مکانیزم الزام آور برای جبران خسارت ایجاد کند. مثلا بعد از تجاوز عراق به کویت، کمیته غرامت سازمان ملل (UNCC) در نتیجه چنین قطعنامه ای ایجاد شد که عراق از آن طریق به شرکتها، کشورها و اشخاص بسیاری خسارت پرداخت کرد.
* کشورها میتوانند برنامه ها و طرح هایی را برای جبران خسارت خود معرفی کنند. برای مثال آرژانتین بعد از دیکتاتوری نظامی، در سال ۱۹۸۰چنین برنامه هایی را تنظیم کرد که از آن طریق تعداد بسیاری از اشخاص خسارات دریافت کردند.
در مورد کشورهایی که چندین بار قربانی تجاوز به حقوق بین الملل بشر دوستانه شده اند، کمیسیون هایی برای رسیدگی به دعاوی آن ها ممکن است تشکیل شود. این کمیسیون ها نهادهای قضایی نیستند تا با مجازات های کیفری سر و کار داشته باشند اما اجازه میدهند که قضایای مربوط به تجاوز و نقض در آن ها مطرح شوند. برای مثال در آفریقای جنوبی بعد از نظام آپارتاید چنین کمیسیونی تشکیل شد.
تمام اقدامات اشخص باعث ایجاد مسئولیت بینالمللی کشور نمی شود. برای اینکه کشوری مسئول باشد، تجاوز صورت گرفته باید به آن کشور مربوط باشد. به عبارت دیگر، کشور مسئول عملی است که شخص متجاوز مرتکب شده است.
اقدامات نهادهای دولتی: سازمان ها یا مؤسسات وابسته به دولت، بدون توجه به اینکه این اقدامات قانونی اجرایی یا قضایی باشند، مربوط به کشور هستند.