۲-۴-۹ اختلال تنظیم هیجانی:
سطح پایین تنظیم هیجانی ناشی از ناتوانی در مقابله مؤثر با هیجانها و مدیریت آن ها است، ناتوانی در مدیریت هیجانها باعث می شود که فرد در موقعیتهای استرس زا از راهبردهای مقابلهای نامناسب استفاده کند. افرادی که تنظیم هیجانی پایینی دارند، در پیشبینی خواسته های دیگران توانایی کمتری دارند. آن ها فشارهای محیط را درک نمیکنند و هیجانهای خود را به خوبی مهار نمیکنند و در نتیجه در مقابل وقایع مقاومت کمتری نشان می دهند. بررسیها نشان داده اند که چنانچه نوجوان به راهبردهای مقابلهای کارآمد مجهز نباشد و توانایی کمی برای درک هیجانهای خود و دیگران داشته باشد، در برخورد با فشارها و بحرانهای دوران نوجوانی توان کمتری خواهد داشت و مشکلات رفتاری بیشتری را به صورت پرخاشگری، افسردگی و اضطراب نشان خواهد داد (ترینداد و جانسون، ۲۰۰۰).
گراتز و رومر یک مفهوم چند بعدی تنظیم هیجان را پیشنهاد میکنند که شامل۱٫ آگاهی و شناخت و فهم هیجانها ۲٫ پذیرفتن هیجانها ۳٫ توانایی برای کنترل رفتارهای تکانشی و عمل کردن بر حسب اهداف مطلوب وقتی که هیجانهای منفی تجربه میشوند ۴٫ توانایی در استفاده از تنظیم هیجانی به وسیله اجرا کردن استراتژیهایی که پاسخهای هیجانی را در یک حالت انعطاف پذیر شکل می دهند، میباشد. غیبت نسبی یکی یا همه این تواناییها، اختلال در تنظیم هیجانی یا عدم تنظیم هیجانی را نشان خواهد داد. این ابعاد به مقیاس اختلال در تنظیم هیجانی مربوط هستند (کوتینهو، ریبریو، فری نینها و دایس[۹۴]، ۲۰۱۰).
طبق مدل تنظیم هیجانی، تنظیم هیجانی فرآیندی منحصر به فرد و یگانه برای تعدیل تجربه هیجانی به قصد دستیابی به مطلوبیت اجتماعی و قرار گرفتن در یک وضعیت جسمانی و روانی آماده برای پاسخگویی مناسب به تقاضاهای درونی و بیرونی است. تنظیم هیجانی به منظم کردن و تنظیم فرآیندهای احساسی در راستای عملکرد تطبیقی اطلاق می شود. بنابرین، بی نظمی احساسات، به فرایندهای تنظیمی اطلاق می شود که در نهایت عملکرد تطبیقی را مختل میکنند (هوانگ[۹۵]، ۲۰۰۶).
کوتینهو و همکاران ( ۲۰۱۰) بر اساس مطالعات پیشینهای عنوان میکنند که تنظیم هیجانی، به مرحله ای اشاره دارد که افراد به واسطه آن بر هیجانهای خود و اینکه آن ها چگونه هیجانهایشان را بیان و تجربه میکنند، تأثیر می گذارد. اختلال در تنظیم هیجانی باید نتیجه کمبود تواناییها و قابلیت های تنظیم هیجانی باشد.
با شناخت دقیق تر دشواریهای تنظیم هیجانی و چگونگی تأثیر آن در به کار بردن راهبردهای مقابلهای میتوان الگوهای کارآمدتری برای پیشگیری و درمان اختلالهای رفتاری و روانی در کودکان و نوجوانان در نظر گرفت.
۲-۵ تاریخچه و پیشینه تحقیق:
۲-۵-۱ تحقیقات انجام شده در داخل ایران:
در پژوهشی که بیابانگرد (۱۳۸۱) با عنوان تحلیلی بر فراشناخت و شناخت بر روی دانشجویان انجام داد، نشان داد که بین طرحوارههای ناسازگار اولیه و اختلالات هیجانی و نقش فعال شدن طرحوارههای بد کنش در پردازش و تفسیر سوگیرانه اطلاعات رابطه وجود دارد.
در تحقیقی که بیرامی، اکبری، قاسمپور و عظیمی (۱۳۹۱) با عنوان بررسی حساسیت اضطرابی، فرانگرانی و مؤلفه های تنظیم هیجانی با نشانگان بالینی اضطراب اجتماعی و بهنجار بر روی ۹۲ دانشجوی دانشگاه محقق اردبیلی، انجام داد نشان داد که دانشجویان دارای اختلال اجتماعی کمتر از دانشجویان بهنجار ارزیابی مجدد به عنوان یک راهبرد مثبت از تنظیم هیجانی استفاده میکنند.
در تحقیقی که شهامت (۱۳۸۹) با عنوان پیش بینی نشانه های سلامت عمومی بر اساس طرحوارههای ناسازگار اولیه بر روی ۱۵۹ دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد انجام داد، نشان داد که این پژوهش به نقش واسطه ای طرحوارهها در آسیب شناسی روانی صحه می گذارد.
درپژوهشی که یوسفنژاد و پیوستهگر(۱۳۹۰) با عنوان رابطه رضایت از زندگی و طرحوارههای ناسازگار اولیه بر روی ۱۵۹ دانشجوی دانشگاه شهر بابل انجام دادند، نشان داد که بین طرحوارههای ناکارآمد اولیه و رضایت از زندگی در دانشجویان رابطه منفی وجود دارد.
در تحقیقی که (کاظمی، مطهری، و قربانی، ۱۳۹۰) با عنوان ارتباط بین طرحوارههای ناسازگار اولیه و حالات فراشناختی بر روی ۱۰۰ دانش آموز مقطع راهنمایی و دبیرستان شهر اصفهان انجام دادند، نتایج حاصل از داده ها نشان داد که ضریب همبستگی بینشنگر رابطه منفی و معنیدار بین نمره کل متغیرهای طرحوارهها و حالات فراشناختی میباشد.
در پژوهشی که پیچاکلایی و همکاران (۱۳۹۱) با عنوان بررسی علل تداوم نشانگان بالینی شکست عاطفی دانشجویان با تأکید بر سبکهای دلبستگی و طرحوارههای ناسازگار اولیه بر روی ۸۰ دانشجوی دانشگاه شهر تبریز انجام دادند. نتایج حاصل این بود که افراد ایمن، دوریگزین و دوسوگرا، راهبردهای کاملاً متفاوتی برای تنظیم هیجانها و پردازش اطلاعات هیجانی به کار میبرند. آنهایی که سبک دلبستگی ایمن داشتند از آن دسته راهبردهای تنظیم هیجانی استفاده میکنند، که استرس را به حداقل رسانده و هیجانهای مثبت را بر میانگیزند. سبکهای دلبستگی ناایمن، دوریگزین و دوسوگرا از آن دسته راهبردهای تنظیم هیجانی سود میجویند که بر هیجانهای منفی تأکید دارند یا تجربه های هیجانی را سرکوب میکنند.
در تحقیقی که (حیدری، احتشامزاده، حلاجانی، ۱۳۸۹) با عنوان رابطه تنظیم هیجانی، فراشناخت، خوش بینی با اضطراب امتحان، برروی ۴۴۰ دانشجوی علوم و تحقیقات خوزستان انجام دادند، نتایج تحلیل نشان داد که بین تنظیم هیجانی و اضطراب امتحان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
در تحقیقی که (حیدری و اقبال، ۱۳۹۰) با عنوان رابطه دشواری در تنظیم هیجان، سبکهای دلبستگی و صمیمیت با رضایت زناشویی بر روی ۱۸۰ زوج شرکت صنایع فولاد شهر اهواز انجام دادند، نتایج تحلیل نشان داد که بین دشواری در تنظیم هیجانی و رضایت زناشویی زوجین و سبک دلبستگی زوجین رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد و نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نیز حاکی از وجود رابطه چندگانه دشواری در تنظیم هیجان، سبک های دلبستگی و صمیمیت با رضایت زناشویی زوجین بود.