۲-۱۴-۱-۶:روش هجا محور (صامت بنیاد) و روش هجامحور( مصوت بنیاد).
۲-۱۴-۱-۷: روش هجا محور صامت بنیاد. در این روش صامتهای زبان به ترتیب و در چند جلسه آغازین به عنوان عنصر پایه انتخاب میشوند و با کلیه مصوتهای آن ترکیب میگردند تا آموزش انواع «هجاهای دو عنصری زبان» انجام شود و سرانجام با ترکیب هجاها، کلمات و جملات ساخته میشوند و آموزش مهارت خواندن ادامه مییابد.
۲–۱۴-۱-۸: روش هجا محور مصوت بنیاد. در این روش مصوتهای زبان به ترتیب و در چند جلسه آغازین به عنوان عناصر پایه انتخاب میشوند و با کلیه صامتهای آن ترکیب میگردند تا آموزش انواع «هجاهای دو عنصری زبان» انجام شده، در نهایت برنامه ی آموزش خواندن با آموزش کلمات و جملات ادامه مییابد(زندی، ۱۳۹۱).
۲-۱۴-۲:رویکرد کلی
۲-۱۴-۲-۱: مبانی روانشناختی. برخلاف نظریه پردازان رویکرد تحلیلی، گروهی از صاحبنظران علم روانشناسی و در رأس همه آنان پیروان مکتب گشتالت معتقدند انسان هنگام برخورد با پدیده ها نخست به کل پدیده توجه میکند و سپس اندک اندک به اجزای سازنده آن پی میبرد. مثلاً هنگامی که ما با یک دوچرخه روبه رو میشویم نخست کل آن را در نظر می آوریم و سپس تک تک اجزای سازندهی آن توجه میکنیم. به نظر این افراد، در برنامه های یاددهی- یادگیری نیز باید نخست صورتهای کل را به فراگیران بیاموزیم و سپس با تجزیه وصورت های کل به اجزای سازندهی آن ها شناخت افراد از ماهیت پدیده ها را کامل سازیم. رویکرد مبتنی بر این نظریه را از «کل به جزء» مینامند(سیف، ۱۳۹۲).
۲-۱۴-۲-۲: مبانی زبانشناختی. برخی از کارشناسان امر آموزش خواندن و نوشتن پایه با تأثیر پذیری از نظریات فوق، بر این اعتقادند که در هنگام آموزش خواندن و نوشتن نیز باید برنامه آموزشی را از یاددهی صورت های به کل زبان شروع کنیم و سپس با تجزیه آن ها به واحدهای کوچکتر امر آموزش را ادامه دهیم. اما همانند طرفداران «رویکرد تحلیلی» بین طرفداران «رویکرد کلی» نیز در مورد واحدهای سازندهی زبان اتفاق نظر وجود ندارد(یار محمدی، ۱۳۹۰).
۱- روش واژه محور یا کلمه آموزی. نظریه یادگیری از کل به جزء زیربنای اصلی این روش را تشکیل میدهد. از سوی دیگر به نظر طرفداران این روش، بزرگترین عنصر زبان «کلمه» است بنابرین، برنامه آموزش خواندن و نوشتن پایه باید از آموزش این عنصر شروع شده، با تجزیه آن به هجاها، آواها (صامتها و مصوتها) و حروف سازندهی آن ختم گردد. در این روش فراگیران بدون آنکه با نام نشانه های حروفی یا صدای آن ها آشنایی داشته باشند به سوی آموختن خواندن و نوشتن شکل کلی کلمه هدایت میشوند؛ برای تسهیل یادگیری، در روش واژه محور از «تکیه گاه تصویری» نیز استفاده می شود. به این ترتیب که در کنار شکل کلی کلمه، تصویری از مصداق عینی آن در جهان خارج نیز آماده شده است که دانش آموزان تنها با مطابقت دادن تصویر و شکل کلمه، آن را به تلفظ در می آورند. به این شیوه یا فن شیوه «نگاه کن و بگو» گفته می شود. بنابرین، در روش «واژه محور» محتوای درسی طوری تنظیم می شود که کلمات اولیه، مربوط به اشیاء یا پدیده هایی باشند که بشود آن ها را به تصویر کشید در این روش، در جلسات اولیه به هیچ وجه در مورد هجا، آوا یا حرف به صورت مجزا بحث نمی شود. بلکه چندین جلسه متوالی به یاد دادن خواندن شکل کلی کلمات اختصاص داده می شود و سپس زمانی که دانش آموزان خواندن تعداد زیادی کلمه را آموختند با تجزیه کلمه نیز آشنامی شوند. خصوصیت دیگر این روش این است که در روش واژه محور سعی می شود هر کلمه حدود پنج بار در درسهای مختلف و با فواصل برنامه ریزی شده تکرار شود تا شکل کلی کلمات کاملاً در ذهن فراگیران جای گیرد(زندی، ۱۳۹۱).
۲- روش جمله محور یا جمله آموزی. این روش نیز مانند روش واژه محور جزو روش های کلی است و زیربنای فلسفی- روانشناختی آن از مکتب گشتالت گرفته شده است که مبتنی بر این نظریه است که انسان هنگام یادگیری نخست به کل پدیده توجه پیدا میکند و پس از آشنایی با کل پدیده به اجزای سازنده آن نظر می افکند. اما برخلاف طرفداران روش واژه محور، کسانی که معتقد به استفاده از روش جمله محور هستند بزرگترین واحد زبان را نه کلمه، بلکه «جمله» می دانند. به همین سبب می توان نظریات این افراد را «جمله بنیاد» و روش آن ها را نیز «جمله محور» نامید.
۲-۱۴-۳:رویکرد ترکیبی
همان طور که از عنوان روش های ترکیبی مستفاد می شود این روش ها ترکیبی هستند از اصول و فرضیاتی که روش های دیگر به تنهایی بر هر کدام از آن ها تکیه دارند. یعنی اینکه می توان با بهره گرفتن از اصول، راه ها و مراحل روش های مختلف روشی جدید ابداع کرد که تمام محاسن دو یا چند روش دیگر را داشته و از معایب هر کدام از آن ها به دور باشد. به این لحاظ می توان با ترکیب دو یا چند روش از روش های آموزش خواندن، یک روش جدید ترکیب ساخت. اما آن چیزی که در حال حاضر میان کارشناسان ایرانی مطرح میباشد و به نام روش های ترکیبی شناخته شده است روشهایی هستند که با «ترکیبی از اصول یک یا چند روش از روش های تحلیلی با یک یا چند روش از روش های کلی» ساخته میشوند. پس در واقع روش های مورد اشاره را باید روش های ترکیبی «کلی- تحلیلی» نامید(اکبری شلدره و همکاران، ۱۳۹۲).
از دیدگاه فوق، روش های ترکیبی روشهایی هستند که به صورت همزمان، هم به صورتهای کلی زبان توجه دارند و هم به صورت های جزئی آن می پردازند.
از نظر تئوری محض می توان روش های ترکیبی زیر را انتظار داشت:
۱٫ روش ترکیبی حرف- کلمه محور؛
۲٫ روش ترکیبی حرف- جمله محور؛
۳- روش ترکیبی آوا- کلمه محور؛
۴- روش ترکیبی آوا- جمله محور؛
۵- روش ترکیبی هجا- کلمه محور؛
۶- روش ترکیبی هجا- جمله محور (زندی، ۱۳۹۱).
۲-۱۴-۴:رویکرد تجربه زبانی[۳۳]
در این رویکرد هر چهار مهارت زبانی، یعنی صحبت کردن و گوش دادن و خواندن و نوشتن، در فرایند آموزش خواندن و نوشتن به کار گرفته میشوند. تقریباً می توان گفت این رویکرد تنها رویکردی است که بیش از همه خواندن را با دیگر مهارتهای زبانی ارتباط میدهد؛ به این ترتیب که خواندن را در ارتباط با گوش دادن، صحبت کردن و نوشتن به صورت «واحدی از تجربه زبانی شاگرد» میداند.نکته دیگر اینکه، در مقایسه این رویکرد با رویکردهای دیگر آموزش خواندن می توان گفت در این رویکرد تأکید بر یادگیری مهارتهای کشف ارتباط بین آواهای زبانی و نشانه های حرفی، به صورت از پیش تنظیم شده، بسیار کم است. در روش عملی این رویکرد محتوای درسی از پیش آماده نمی شود، بلکه محتوای آموزشی از درون جملاتی که فراگیران در آغاز جلسه به کار می گیرند انتخاب میشوند. معلم نخست با یه راه انداختن بحث های گروهی یا داستان گویی، دانش آموزان را به صحبت کردن در مورد موضوعی خاص مانند مسافرت، زندگی خانوادگی، تفریح و بازی، کشاورزی و امثال آن تشویق میکند و در نهایت، کلمه و جمله هایی را از درون این مباحث جهت آموزش مهارتهای خواندن و نوشتن انتخاب می کند. به این ترتیب شاگردان، خواندن و نوشتن کلمات و جملاتی را می آموزند که قبلاً در موردشان تجربه زبانی (به صورت مهارتهای گفتاری و شنیداری) داشته اند (زندی، ۱۳۸۵).