به نظر میرسد که تغییرات قیمت سهام یک توالی، لختی یا تکانه معنی داری را داشته باشد که باعث می شود که تغییرات با یک علامت با تغییرات دیگری با همان علامت دنبال شود. قواعد فیلتر این روندها را اگر وجود داشته باشد مشخص میسازد. همچنین قیمت اوراق بهادار ممکن است که یک سری الگوهای برگشتی داشته باشد که تغییرات با یک علامت با تغییرات دیگری با علامت معکوس دنبال می شود. همبستگی سریالی به خوبی میتواند یک الگوی برگشت را نمایان سازد ولی قواعد فیلتر آن را بیش از حد برآوردمی کند.نتایج تحقیقات نشان میدهد که در دوره های نگهداری متفاوت، راهبردهای متفاوت میتوانند سودمند باشند. چنان که در دوره زمانی کوتاه مدت (کمتر از سه ماهه) روندها برمی گردند و بنابرین استراتژی معکوس مناسب است. این خود میتواند بخاطر خود همبستگی مقطعی و نیز هزینه های معامله باشد. در دوره زمانی میان مدت (سه تا دوازده ماهه) به نظر میرسد که برندگان گذشته نسبت به بازندگان گذشته بهتر عمل میکنند که این خود میتواند به خاطر عکس العمل کمتر از اندازه باشد. در نهایت در دوره زمانی بلند مدت (سه تا پنج سال) به نظر میرسد که راهبرد معکوس سودمندتر است و بازندگان تاریخی نسبت به برندگان تاریخی بهتر عمل میکنند. بنابرین این راهبردها در مجموع شامل یک روش ساده میباشند که در آن پرتفوی ها بر اساس معیار بازدهی در دوره مشخصی از زمان گذشته تشکیل و برای دوره مشخصی از زمان آتی نگهداری میشوند. این راهبردها به دنبال ایجاد بازدهی اضافی بر اساس قابلیت پیشبینی حرکات کوتاه مدت قیمتها بر اساس عملکرد گذشته میباشند(فدایی نژاد ۱۳۸۵، ۱۱).
۲-۱۵-پیشینه پژوهش
به طور کلی مطالعات متعددی در ارتباط با راهبرد معکوس در کشورهای مختلف و ایران انجام شده است. مطالعه و بررسی نمونه های از آنها ما را در جهت ارائه یک مدل به منظور بررسی ارتباط بین متغیرهای مورد نظر و راهبرد معکوس در ایران یاری خواهند نمود. در این قسمت به مطالعههای تجربی انجام شده در خارج و مطالعات تجربی صورت گرفته برای کشور ایران اختصاص یافته است.
۲-۱۵-۱ تحقیقات انجام شده پیرامون راهبرد معکوس و متغیرهای فاما و فرنچ در ایران
فدایی نژاد و دیگران(۱۳۸۴)، در پژوهش خود به بررسی سودآوری راهبردهای توالی و معکوس در افقهای زمانی متفاوت در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای ۸۰ تا ۸۴ پرداخته و با انتخاب نمونه ای مشتمل بر ۳۵ شرکت و با بهره گرفتن از آزمون آماری t به تحلیل نتایج پرداختهاند. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد که هر کدام از این راهبردها در یک دوره زمانی مشخصی، برتر میباشند. برای افقهای زمانی یک تا شش ماهه راهبرد توالی می تواند بازدهی اضافی ایجاد نماید و برای افقهای زمانی طولانیتر راهبرد معکوس، سودمندتر میباشد.
مجتهد زاده و دیگران(۱۳۸۴)، در پژوهش خود به بررسی رابطه بین بازده سهام و عوامل ریسک معرفی شده توسط فاما و فرنچ در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای ۸۰ تا ۸۳ پرداخته و با انتخاب نمونه ای مشتمل بر ۱۵۷ شرکت و با بهره گرفتن از آزمونهای آماری رگرسیون تک متغیره و چند متغیره به تحلیل نتایج پرداختهاند. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد: بین صرف ریسک و میانگین بازده سهام رابطه مثبت و همچنین میانگین بازده سهام با نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار رابطه معکوس دارد. در شرکتهای کوچک این رابطه قویتر و در شرکتهای بزرگ ضعیفتر است. چنانچه اندازه با عامل صرف ریسک بازار و یا به همراه دو عامل دیگر(صرف ریسک بازار و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار ( در نظر گرفته شود، ارتباط آن با میانگین بازده سهام مثبت می شود. در شرکتهای بزرگ این ارتباط قویتر از شرکتهای کوچک است. در مواردی که عامل اندازه به تنهایی یا به همراه نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار در نظر گرفته شود، با میانگین بازده سهام رابطه معکوس دارد.
باقرزاده (۱۳۸۴)، در پژوهش خود به بررسی عوامل مؤثر بر بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای ۷۶ تا ۸۳ پرداخته و با انتخاب نمونه ای مشتمل بر ۵۰ شرکت و با بهره گرفتن از آزمونهای آماری ضریب همبستگی، رگرسیون تک متغیره و چند متغیره به تحلیل نتایج پرداخته است. نتایج پژوهش وی نشان میدهد که بین ریسک سیستماتیک و بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران رابطه خطی مثبت وجود دارد، اما این رابطه از لحاظ آماری بسیار ضعیف است. نسبت ارزش هم چنین، ا ز بین متغیرهای مورد مطالعه در تحقیق، سه متغیر اندازه شرکت بیشترین نقش را در تبیین بازده و نسبت سود به قیمت دفتری به قیمت بازار سهام ایفا میکنند. با این وجود، بر خلاف انتظار، رابطه هر سه متغیر یادشده (اندازه شرکت، نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار و نسبت سود به قیمت ) با بازده سهام در بو رس اوراق بهادار تهران، متضاد با رابطه مستند شده در ادبیات مالی است.
قائمی(۱۳۸۵)، در پژوهش خود به بررسی عوامل مؤثر بر بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای ۸۲ تا ۸۷ پرداخته و با انتخاب نمونه ای مشتمل بر ۵۰ شرکت و با بهره گرفتن از آزمونهای آماری ضریب همبستگی، رگرسیون تک متغیره و چند متغیره به تحلیل نتایج پرداخته است. نتایج پژوهش وی نشان میدهد که بین بازده سهام و شاخص ریسک سیستماتیک، اندازه شرکت و نسبت سود به قیمت رابطه معنی دار و مثبت وجود دارد.
مهرانی و نونهال نهر (۱۳۸۶)، در پژوهشی با عنوان بررسی بهکارگیری راهبرد معاملاتی معکوس در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی ۱۳۸۴-۱۳۷۹، راهبرد معکوس را مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر امکان افزایش بازده سرمایه گذاری در سهام در بازار اوراق بهادار تهران از طریق بهکارگیری راهبرد معاملاتی معکوس میباشند.
مهرانی و نونهال نهر (۱۳۸۷)، در تحقیقی با عنوان ارزیابی واکنش کمتر از حد مورد انتظار سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی ۱۳۸۵-۱۳۷۸، راهبرد معکوس را مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصل از این پژوهش برخلاف بسیاری از پژوهشهای خارجی، حاکی از عدم واکنش کُند و کمتر از حد انتظار سرمایه گذاران در دوره های زمانی ۶ ماهه میباشد؛ بدین ترتیب نمیتوان از طریق بهکارگیری راهبرد سرمایه گذاری قدرت نسبی (توالی) در بورس اوراق بهادار تهران در دوره های زمانی ۶ ماهه به بازده مازاد با اهمیتی دست یافت.